به گزارش خبرنگار ایرنا ایران اسلامی به واسطه ظرفیتهای منحصر به فردی که دارد، همواره مورد طمع قدرتهای بزرگ بوده و تاریخ معاصر ایران در مقاطع مختلف شاهد دسیسه چینی و دستاندازی قدرتهای سلطه گر برای تاراج منابع خدادادی آن بوده است.
نگاهی به تاریخ معاصرایران تا قبل از پیروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ نشان میدهد که قدرتهای خارجی چه اندازه در شئونات و اداره ایران نقش آفرین بودهاند. اشغال ایران بویژه در جریان جنگ جهانی دوم با وجود اعلام بیطرفی و عکس یادگاری تحقیرآمیز رهبران شوروی، آمریکا و انگلیس درتهران، نقش سفارتخانههای خارجی در آمدن و رفتن دولتها در رژیم سابق، اجرای برنامههای دیکته شده از سوی رهبران و کارشناسان غربی همچون انقلاب سفید و اصلاحات ارضی، عاملیت مستشاران خارجی در نیروهای مسلح و صنایع مهم و کلیدی نفت و گاز و دهها نمونه دیگر همه و همه نشانگر عدم استقلال رژیم سابق و وابستگی آن به قدرتهای خارجی بود.
شاید بتوان اصلیترین علت بروز این وضعیت را عدم مشروعیت مردمی آن عنوان کرد. رژیمی که با کودتای آمریکایی- انگلیسی بر سرکار آمده بود، به هر حال جای پایی بین مردم نداشت ولاجرم وابسته به قدرتهای بیگانه شده بود. از همین رو بود که "استقلال" به عنوان یکی از اصلیترین و محوریترین مطالبات و شعارهای انقلابیون در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی مطرح شد. مردم ایران در بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی برای حفظ این ارزش گرانبها هزینههای زیادی پرداخته اند و با تمام توان از آن دفاع کرده اند.
"آزادی" گوهر گرانبهایی است که در طول تاریخ ملتهای زیادی برای دستیابی به آن تلاش کرده و در راه آن ایثار و جانفشانی کرده اند.تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، رژیم پهلوی به انحای مختلف مانع از به فعلیت رسیدن این مطالبه و ارزش والای انسانی در جامعه ایرانی شده بود.
برنامهها و سیاستهای رژیم پهلوی به واسطه عدم مشروعیت مردمی نه تنها با اقبال و موافقت مردم مواجه نمیشد بلکه در مقاطع مختلف مردم با این برنامهها و سیاستها مخالفت میکردند. همین امر باعث ترس و نگرانی شاه از مردم و تلاش آن برای سرکوب آزادیهای اساسی مردم شده بود.
تمرکز رژیم پهلوی بر نظامیگری و تعریف کردن ایران در پازل برنامههای کلان غرب، ایجاد جو امنیتی و پلیسی و حاکم کردن جو اختناق از سوی ساواک همه و همه برای جلوگیری از ابراز عقیده و بیان آزادانه دیدگاهها و نظرات مردم در نحوه اداره کشور بود. این البته وجهی از فقدان آزادی در جامعه ایرانی بود. وجه دیگر و بسیار مهم فقدان آزادی در جامعه ایرانی که مورد غفلت واقع شده است،عدم تحقق آن به واسطه فقر و محرومیت اقشار گسترده مردمی بوده است.
واقعیت این است که ایران توسعه یافته ای که آن روزها در رسانههای وقت تبلیغ میشد از سطح شهرهای بزرگ فراتر نمیرفت و اغلب مردم ایران از داشتن امکانات اصلی و اولیه اقتصادی و زیرساختی برای ظهور و بروز آزادیهای خود محروم بودند و اساسا فرصتی برای تحقق خواستهها و مطالبات خود نداشتند و یا حداقل اطلاعی از حقوق خود نداشتند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از نخستین اقداماتی که در همان دهه نخستین انقلاب در دستور کار قرار گرفت، تلاش برای محرومیت زدایی و توسعه زیرساختهای اصلی اعم از آب، برق ، راه، مخابرات، مدرسه و سایر زیرساختهای مورد نیاز برای شکوفایی استعدادها در بین همه مردم ایران و زمینه سازی برای تحقق آزادی ایرانیان از چنگال فقر و محرومیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود.
طی بیش از چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی تقریبا هر سال یک انتخابات در ایران برگزار شده و ایران از نظر شاخصهای توسعه سیاسی از بسیاری از کشورهای منطقه جلوتر است. از این جهت "جمهوری اسلامی" رکن دیگر شعار محوری انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بود. مطالبه و خواستهای که ایرانیان از زمان نهضت مشروطه برای دستیابی و تحقق آن تلاش کردند.
به لحاظ تاریخی در دوران پادشاهیهای گذشته اساسا مردم به عنوان رعیت محسوب میشدند و نقش در اداره شئونات کشور نداشتند. بعد از نهضت مشروطه هم با وجود ساری و جاری بودن قانون مشروطه تا سال ۱۳۵۷ عملا رژیم پهلوی با دست اندازیهای مکرر به قانون، مانع از به فعلیت رسیدن جمهوریت و حاکم شدن اراده ملت در اداره مملکت شد به طوری که سازوکارها و نهادهایی مانند انتخابات و مجلس اساسا با کارکردهای تعریف شده علمی و عرفی همخوانی نداشت.
از سوی دیگر رژیم پهلوی در چهارچوب درکی که از توسعهیافتگی داشت کمر همت به نابودی و تخریب مبانی دینی و مذهبی جامعه بسته بود. شاید آشکارترین وجه دینستیزی رژیم پهلوی ماجرای کشف حجاب باشد که به عنوان یکی از اصلیترین نمادهای اسلامیت جامعه ایران مورد هجمه قرار گرفته بود.در واکنش به چنین سیاستهایی بود که "جمهوری اسلامی" به عنوان یکی دیگر از ارکان شعار محوری جمهوری اسلامی از سوی انقلابیون فریاد زده شد.
کسی منکر کاستیها و مشکلات در جامعه ایران امروز نیست. بخشی از این کاستیها نتیجه رقابتهای مخرب جناحها و جریانات سیاسی و ناکارآمدیهای مدیریتی در مقاطع مختلف بوده است با این حال این را هم باید پذیرفت که ایران در تمام این مدت با شدیدترین فشارها، توطئهها و تحریمهای قدرتهای سلطهگر مواجه بوده است.
طی سالهای اخیر بارها تعابیری از سوی برخی سیاستمداران غربی و مشخصا آمریکایی علیه ایران مطرح میشد که حاکی از محاسبات آنها برای فروپاشی و نابودی نظام برآمده از انقلاب اسلامی بود. با این حال ملت ایران در هر دوره از این هجمهها و فشارها قویتر از قبل بیرون ظاهر شده و با تجربه انباشته از مقابله با سیاستها و اقدامات خصمانه چشم به آینده درخشان این کشور دوخته است.
نظر شما