در ناآرامیهای پاییز ۱۴۰۱، به طور قطع یکی از اهداف سناریوی دشمنان کشور، کاهش مشروعیت بینالمللی جمهوری اسلامی و انزوای ایران در جامعه بینالملل بوده که توفیقاتی هم به همراه داشته است. این سناریو با برخی تظاهرات ایرانیان در خارج، بمباران رسانهای، لابی با کشورها برای کاهش سطح روابط و فراخواندن سفیران دنبالشده و علاوه بر موضعگیریهای مقامهای برخی کشورها علیه جمهوری اسلامی، تعلیق روند مذاکرات هستهای، پیگیری پرونده حقوق بشری در شورای امنیت و خطونشانهای تازه علیه ایران، را به همراه داشته است.
دولت جمهوری اسلامی در مقابل از یک سو بر تداوم مذاکرات تاکیدکرده و از سوی دیگر به فراخوانی سفیران برخی کشورها در ایران و اجراییساختن بعضی اقدامات و تحریمهای متقابل پرداخته است. اما آینده این فشارها علیه جمهوری اسلامی چه خواهد شد و جمهوری اسلامی چه راهکارهایی برای مقابله با این هجمه سنگین دارد؟
بر همین اساس اداره کل پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا، در گفتوگو با کارشناسان مسائل بینالمللی به واکاوی این موضوع پرداخته است تا راهکارهایی نیز ارائه شود.
در شماره نخست این گزارش «دیاکو حسینی» کارشناس روابط بینالملل گفت، مساله تجزیه ایران موضوعی قدیمی است و مربوط به اکنون نیست؛ برخی کشورها منتظر فرصتی هستند تا بتوانند ایران را کوچکتر کنند اما هویت ایرانی بسیار پرکششتر از آن است که منجر به تجزیهطلبی شود.
«مهدی خانعلیزاده» پژوهشگر بینالملل نیز درباره فشارهای بینالمللی علیه ایران گفت، شرایط کنونی، زمینهسازی جنگ واقعی و اجرای دوره فشرده یوگسلاوی، لیبی، عراق و افغانستان است و به دلیل آمادهسازی و همراهکردن افکار عمومی دنیا، در شرایط کنونی طرف غربی در صورت شروع جنگ، هزینه اعتباری کمی میپردازد.
«مهدی فاخری» سفیر پیشین ایران در مکزیک نیز در مورد پروژه فشار بر ایران گفت، در ۴۳ سال گذشته، تحت فشار برخی کشورهای منطقهای و بینالمللی بودیم اما ویژگی دوره اخیر این است که هیچگاه این میزان از همسویی و همجهتی دولتهای خارجی را در تصمیمها و مواضع علیه ایران نداشتیم.
دکتر «صباح زنگنه» پژوهشگر مسائل بینالملل و سفیر پیشین جمهوری اسلامی در سازمان همکاریهای کشورهای اسلامی نیز فشارهای سیاسی و تبلیغاتی این روزها علیه ایران را بیش از هر زمان دیگری دانست و تاکید کرد، اگر سیاست داخلی با منطق، مدارا و دید مشارکت عموم مردم شکل گیرد، موجب استحکام وحدت ملی و بیاثرشدن فشار خارجی میشود.
«جاوید قرباناوغلی» مدیرکل پیشین آفریقای وزارت امور خارجه نیز گفت، ایران در شرایط بینالمللی بسیار دشواری قرار دارد. این حجم از فشار حتی در اوج بحران هستهای در دوره دولت هشتم نیز وجود نداشت. نباید پیامدهای این فشارها را دستکم گرفت و باید تصویر مسئولان و تصمیمگیران از پیامدهای تحولات جهانی علیه کشور بهروز شود.
«محسن پاکآیین» سفیر پیشین ایران در زامبیا، تایلند، ازبکستان و جمهوری آذربایجان نیز گفت، پارلمان اروپا یک نهاد پرهیاهو بوده و از آن بیشتر در حوزه فضاسازی عملیات روانی، تبلیغات و فشارهای روانی علیه کشورهای مخالف غرب استفاده میشود و این، نهادی فاقد اعتبار بینالمللی است.
«مسعود ادریسی» سفیر پیشین ایران در کوبا، لبنان و لهستان نیز معتقد است، دشمنان، افکار عمومی جهان را علیه ایران تهییج میکنند که بسیار خطرناک است؛ باید با کشورها ارتباط بیشتری بگیریم و تلاش شود هر اظهارنظر در حوزه سیاست خارجی، فقط از کانال وزارتخارجه انجام شود.
در این گزارش با «حمیدرضا غلامزاده نطنزی» کارشناس مسائل آمریکا و بینالملل به گفتوگو نشستیم.
در اتفاقات اخیر یکی از اهداف آنها مشروعیتزدایی از جمهوری اسلامی، ایجاد شکاف داخلی و دوقطبیسازی در جامعه ایران و همچنین تخریب تصویر و برند جمهوری اسلامی در افکار عمومی خارج از ایران بود ناآرامیهای پاییز، محملی برای فشار سیاسی علیه ایران شد
ایرنا: با توجه به سابقه طولانی فشارهای بینالمللی علیه کشورمان، تحلیل شما از فشارهای دوره اخیر چیست و چه تفاوتی با سناریوهای گذشته دارد؟
روندی در تقابل غرب با ایران داشتیم که بحث مهار جمهوری اسلامی در آن مطرح میشود؛ تهدید نظامی و بحثهای حقوق بشری، در این دو حوزه اصلی انجام میشد. در گذشته اینگونه بود که بعد به مذاکرات هستهای رسید و وقتی تمرکز روی مذاکرات هستهای قرار گرفت، تقریباً فشارهای حقوقبشری کمرنگ شد. بحث نظامی هم با ارتقاء قدرت نظامی ما از بین رفت و دیگر این گزینه روی میز نبود.
در دوره بایدن مذاکرات هستهای دوباره آغاز شد اما آمریکا نتوانست آنگونه که باب میلش بود، مذاکرات را پیش ببرد و تلاش کرد از جای دیگر فشار وارد کند یعنی یک جبهه دیگری را باز کند که بتواند ایران را در مذاکرات هستهای وادار به امتیاز دادن کند.
طبق همان سنت قبل یکی از بهترین حوزهها برای آنها حوزه حقوق بشر بود زیرا این حوزه تقریباً حوزهای انتزاعی است و میتوان بهراحتی بحث ایجاد کرد، محکوم کرد و فشار آورد. اتفاقات اخیر این حوزه را به شکل جدی پررنگ کرد. بحث این نیست که به یکباره اتفاقی در خلاء افتاد و آنها حالا از آن حمایت میکنند.
ماجرا این بود که آنها به دنبال ابزار فشار سیاسی علیه ایران بودند، اتفاقات اخیر (آبشخور آن هر آنچه که بود، کاری با آن نداریم) محملی ایجاد کرد که آنها بتوانند فشار حقوقبشری علیه ایران ایجاد کنند و به عنوان پویش سیاسی علیه ایران از آن استفاده کنند.
در مورد هدفگذاری، معتقدم غربیها، اسرائیل و آمریکا میدانستند که این اتفاقات به براندازی منجر نخواهد شد اما به عنوان یک زخم و همان رویکردی که رژیم صهیونیستی داشت و بحث هزار زخم را مطرح کرده بود که ما باید به این پلنگ، هزار زخم بزنیم، به دنبال تضعیف تدریجی بودند تا هنگامی که از پا درآید. همچنین از منظر ایجاد فشار داخلی و بیرونی میتوان به این ماجرا نگاه کرد که میخواستند ایران را به تغییر رفتار و موضع وادار کنند؛ به همین دلیل آمریکاییها در بحث مذاکرات در چند ماه اخیر دست به عصا شدند تا بتوانند از اعتراضهای داخل ایران حمایت کنند، از آن بهره بگیرند و بتوانند امتیاز بگیرند.
از اتفاقات اخیر، آبی برای دشمنان گرم نمیشود
ایرنا: این فشارها تاکنون چه اندازه موفق بوده و چه تاثیری بر افکار عمومی مردم جهان داشته است؟
به طور مشخص میتوانم یک نکته در مورد آمریکاییها بگویم. آنها در رویکردهای سیاست خارجی خود، هیچگاه یک هدفگذاری ندارند بلکه به صورت لایه لایه هدفگذاری میکنند؛ یک حداقل و حداکثر لحاظ میکنند و بینابین این دو، دستاوردها و اهداف را در نظر میگیرند.
در رخدادهای اخیر یکی از اهداف آنها مشروعیتزدایی از جمهوری اسلامی، ایجاد شکاف داخلی و دوقطبیسازی در جامعه ایران و همچنین تخریب تصویر و برند جمهوری اسلامی در افکار عمومی خارج از ایران بود که همه اینها با هم و در کنار یکدیگر، سلسله دستاوردهایی است که به دنبال آن بودند. آنها تا غایت نهایی که دوست دارند و آن براندازی جمهوری اسلامی است، دست از این اقدامات خود برنمیدارند اما خودشان هم میدانند از این اتفاقات آبی برای آنها گرم نمیشود. اما اهداف کمی آنها را که میبینیم، یکی از آنها مشروعیتزدایی از جمهوری اسلامی است که شاید بتوانند در آینده، زمینهسازی برخورد نظامی را انجام دهند.
در حوزه روابط بینالملل، در کشوری که حکومتی مشروعیت نداشته باشد و مردم را تحت فشار قرار دهد، گزینهای با عنوان مسئولیت اقدام وجود دارد که به آن کشور حمله میکنند یا برخورد نظامی انجام میدهند تا جلوی این ساختار را بگیرند. لیبی از این دست بود؛ وقتی برای سرنگونی قذافی اقدام کردند با این بهانه بود. اینکه می گویند لیبیسازی ایران، یکی از اهداف ماجراست. یک بحث لیبیسازی و یک بحث سوریهسازی داریم. در سوریه برای جنگ داخلی اقدام کردند و در لیبی اقدام نظامی انجام دادند.
آمریکا که دو، سه سال پیش ماجرای «جورج فلوید» را داشت و پس از آن ماجراهای مکرر از این دست در آن کشور رخ داد، نمیتواند تریبوندار حقوق بشر در ایران شودگامبهگام دشمن، علیه ایران
ایرنا: هدف نهایی فشارهای اخیر چیست؟ آیا فقط تبلیغاتی است یا به اقدامات بینالمللی،حقوقی و نظامی علیه کشورمان هم منجر خواهد شد؟
این هدف گامبهگام است؛ آنها در حال زمینهسازی هستند؛ اگر شد سرنگونی، اگر نشد مسئولیت اقدام و حمله نظامی؛ اگر نشد جنگ را به داخل ایران بکشانند و جنگ داخلی راه بیاندازند؛ اگر ممکن نبود دستکم زخم بزنند؛ دوقطبی و شکاف داخلی در جامعه ایران ایجاد کنند و اگر نشد، شکاف بین مردم و حاکمیت ایجاد کنند و این اقدامات آنها پله پله پایین میآید و دستاوردهای کوچکتری را انتظار دارد.
ایرنا: به ظاهر اروپا در زمینه فشار بر ایران، فعالتر است.
واقعاً اروپا را کارگردان نمیبینم. نمونه آن را در برجام میتوانیم ببینیم. در برجام این همه سروصدا کردند که چرا ترامپ از برجام خارج میشود در حالی که اروپاییها هیچ کاری مقابل او انجام ندادند و در بحث برجام هیچ کاری نکردند؛ در مورد اینستکس نیز تابع دولت آمریکا بودند و بعد از آن نیز هیچ فشاری به بایدن وارد نکردند که تحریمهای ترامپ را حذف کنید. در واقع هیچ اقدامِ خودمحور از اروپاییها به ویژه در برابر ایران ندیدهایم و آنها همیشه تابع آمریکا بودهاند. نمونه آن نیز اوکراین است؛ در حالی که در ماجرای اوکراین اروپاییها ضرر میکنند اما با این حال دنبالهرو رویکرد آمریکا در ماجرای اوکراین هستند.
بنابراین، نقشی برای اروپاییها به این معنا که خودشان طراح و کارگردان باشند، نمیبینم. آنها بیشتر دنبالهرو سیاست کلان آمریکا هستند. آمریکا که دو، سه سال پیش ماجرای «جورج فلوید» را داشت و پس از آن ماجراهای مکرر از این دست در آن کشور رخ داد، نمیتواند تریبوندار حقوق بشر در ایران شود اما اروپایی که کمتر چنین اتفاقاتی دارند، همیشه نیز ژست حقوق بشری داشتند، لذا میآیند و بازیگردان این ماجرا میشوند.
ایرنا: راهکارهای کنونی دستگاه سیاست خارجی برای مقابله با فشارها را چگونه ارزیابی میکنید؟
تا زمانی که اقدامات وزارت خارجه انفعالی باشد، چندان نمیتواند کاری پیش ببرد. اینکه تابع رفتار طرف مقابل باشد تا آنها رفتاری انجام دهند و سپس وزارت خارجه مجبور به واکنش شود. باید پیش از این، کارهایی انجام میشد که البته اکنون نیز فضای انجام آن وجود دارد.
در آلمان، فرانسه، کانادا، استرالیا و نقاط مختلف، اعتراضها را میبینید؛ آیا یک بار از وزیر خارجه کشور ما شنیدهاید که بیاید آن را محکوم کند؟ نهایتش این است که سخنگوی وزارت خارجه یک ابراز نگرانی در جلسه هفتگی انجام دهد که این کافی نیست اما وقتی اتفاقی میافتد، آنها شروع به هجمه به ما میکنند و ما این کار را انجام نمیدهیم. اصلا فرصت رصد کردن درست آن را نداریم که این کار را انجام دهیم زیرا ما باید از قبل این کار را انجام میدادیم.
فضاحتها و فجایعی در حقوق بشر غربی وجود دارد که چندان هم قدیمی نیست؛ ما هیچگاه نیامدیم محکوم کنیم و موضع بگیریم، نهایت اینکه در خانه خودمان فقط دفاع میکنیم. در حالی که باید فعالانه و تهاجمی باشیم. در هر موضوعی که در بحث زنان مطرح شد، این اتفاقات را به بحث گره میزنند. ما هیچگاه در حوزه زنان از غرب، طلبکاری نکردهایم؛ در حالیکه به یاد دارم در نشست اندیشههای راهبردی که رهبری برگزار کردند سومین مورد آن زنان بود. بنابراین یکی از پاشنه آشیلهای جهان غرب، بحث زنان و خانواده است که ما هیچگاه در این زمینه مطالبهگری نداشتهایم و کاری انجام ندادهایم.
ما در ارائه واقعیت ابزارهای رسانهای داریم که استفاده نمیکنیم. ما نگاه واکنشی و منفعل داریم، یک جاهایی باید تهاجم کنیم و یک جاهایی باید تبیین و شفافسازی کنیم که در این بخشها خلاء داریم. ما در میدان روایت باختهایمدر میدان روایت باختهایم
ایرنا: ایران در عرصه دیپلماسی عمومی و رسانهای چه ابزارهایی برای مقابله با این سناریوها دارد؟
رسانههای ما باید فعالتر شوند؛ سفیران، دیپلماتها و نمایندههای ما باید فعالتر شوند. حدود یک ماه پیش سفری به اسپانیا داشتم؛ در محل یک نهاد بینالمللی بودم که روی پیشخوان آن یک ویژهنامه رایگان نیز توزیع میشد؛ سازمان عفو بینالملل روی آن هزینه کرده بود. آنها در مورد مهسا امینی کار کرده بودند. غربیها برای اینکه علیه جمهوری اسلامی حرف بزنند هزینه میکنند؛ سؤال این است که ما چقدر برای اینکه از جمهوری اسلامی دفاع کنیم، هزینه میکنیم؟ مطمئنم که سفیر ما اصلاً این ویژهنامه را در آن کشور ندیده است.
در اعتراضهای اخیر که به نام زن است، کدام دستگاه رسانهای ما بررسی کرده که مثلاً نوع شعارهایی که در دانشگاه شریف و کف خیابان گفته شده، ضد زن است؛ اگر قرار است جنبش حمایت از زنان باشد این موارد چیست؟ کسی بیاید این مسائل را در مقاله و یادداشتی در فضای بینالملل بنویسد و توضیح دهد. بسیاری از افراد در خارج از ایران و بخشی از افکار عمومی جهان، تصویر ذهنیشان تغییر میکند؛ کسانی که در خارج از ایران از ناآرامیها حمایت میکنند، یک تصویر بسیار پاستوریزه حامی زنان از ماجرا میبینند، تصویر از آن سو ایجاد و خلقشده و ما هیچ کاری نکردیم و تصویری ارائه ندادیم و تصویر آنها را مخدوش نکردیم. ما نمیخواهیم دروغپردازی کنیم فقط باید اصل واقعی این ماجرا را به زبانهای بینالمللی ترجمه و ارائه کنیم.
ما در ارائه واقعیت، از ابزارهای رسانهای استفاده نمیکنیم. ما نگاه واکنشی و منفعل داریم؛ یک جاهایی باید تهاجم اقدام کرد و یک جاهایی باید تبیین و شفافسازی کنیم که در این بخشها خلاء داریم. ما در میدان روایت باختهایم.
ایرنا: برای تقویت مقابله کشورمان با این فشارها چه راهکارهای داخلی و خارجی را پیشنهاد میکنید؟
باید بدانیم مشکلات داخلی زمینهساز شده است و مطالبهگری در حوزه رفع اشکالات و نقد مشفقانه باید تداوم داشته باشد. این مطالبهگری باید در زمان خودش انجام شود اما نباید هیچگاه فراموش شود. قشر فرهیخته و جامعه نخبگانی ما باید میدانداری در این فضا را انجام دهد و گفتوگو و مباحثه را در بخشهای مختلف و ساحتهای مختلف ایجاد کند.
در سایر کشورها، حکومتها مبنای فکری خود را چه بر اساس سرمایهداری، کمونیستی، مارکسیستی و غیره، به صورت روشن برای مردم بیان میکنند ما اکنون نیاز داریم در این موارد گفتوگو کنیم؛ وقتی گفتوگو شکل بگیرد آنگاه استدلال مطرح میشود و پاسخ استدلال نیز استدلال است.
اینکه بخواهند در خیابان ناسزا بگویند، تخریب کنند و یا آدم بکشند، ممکن است نقدی داشته باشند؛ متفکران باید بحثی را مطرح و مخالفان صحبت کنند؛ تا زمانی که استدلال وجود دارد، این تضارب آرا بسیار خوب است و زمینهساز رشد میشود اما باید به سمت تضارب آرا برویم و گفتوگوها چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی انجام شود؛ ما به تبیین مبانی فکری نیاز داریم که مشخص شود یک پشتوانه فکری منجر به این ساختار حاکمیتی شده و این ساختار حاکمیتی نیز به قانونی مانند حجاب منجر شده است.
در مورد گزینه جنگ، معتقدم اگر آمریکا میتوانست حمله کند نه حتی ثانیه بلکه آنی و لحظهای برای این کار درنگ نمیکرد. بله، تلاش میکند و در دوره دموکراتها نیز همیشه استفاده از بازیگران غیر رسمی بابتر است و همیشه نیز اینچنین بوده.
نظر شما