پس از انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا، به تدریج تنور انتخابات ریاست جمهوری این کشور که قرار است سال آینده (۲۰۲۴) برگزار شود، در حال گرم شدن است و در همین راستا «جیل بایدن» همسر رئیس جمهوری آمریکا شامگاه دوشنبه هشتم اسفندماه از نامزدی «جو بایدن» برای دور دوم ریاست جمهوری خود خبر داد.
البته قابل پیش بینی بود که دموکرات ها در دولت بایدن که هنوز تا حدی راه درازی تا پایان دوره اول ریاست جمهوری او باقی است، گزینه دیگری معرفی نکنند. پیشتر نیز «کارین ژاپن پییر» سخنگوی کاخ سفید گفته بود که رئیس جمهوری آمریکا تمایل دارد برای دوره دوم هم نامزد انتخابات شود.
حال این پرسش به ذهن می رسد که افکارسنجی ها چه می گویند؟ آیا مردم آمریکا بار دیگر از رئیس جمهور مستقر که بانی مشکلات داخلی و چالش های بین المللی بوده و همزمان دچار زوال عقلی و جسمی است، استقبال می کنند؟
با نگاه اجمالی به نظرسنجی های آشکار کاهش محبوبیت بایدن به چشم می خورد؛ محبوبیتی که در ابتدای راه به بیش از ۵۰ درصد می رسید اینک در برخی نظرسنجی ها به کمتر از ۴۰ درصد هم تنزل یافته است.
براساس نتایج نظرسنجی که به تازگی به طورمشترک توسط آژانس خبری «رویترز» و موسسه «ایپسوس» انجام شده، میزان محبوبیت جو بایدن به ۳۹درصد کاهش یافته است و حتی اکثر رأیدهندگان حزب دموکرات نیز قصد رای دادن به بایدن را ندارند و همچنین نسبت به نامزدی وی برای بار دوم در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بی میل و رغبت هستند.
همچنین نتایج نظرسنجی «سیانبیسی» هم به این نتیجه رسیده که ۵۷ درصد رأیدهندگان حزب دموکرات آمریکا نمیخواهند که بایدن بار دیگر در انتخابات شرکت کند. این نظرسنجی نیز محبوبیت رئیس جمهوری کنونی را در حوزه اقتصاد از ۴۰ درصد به ۳۸ درصد کاهش یافته ارزیابی کرده است.
جدا از نظرسنجی ها، دلسردی و رویگردانی مردم از طیف دموکرات در انتخابات چند ماه پیش میان دوره ای کنگره مشهود بود؛ این انتخابات در حالی پایان یافت که طبق پیشبینیها، دموکراتها اکثریت سنا را حفظ اما مجلس نمایندگان را به جمهوریخواهان واگذار کردند.
در ارتباط با چرایی کاهش محبوبیت بایدن دو موضوع مشخص به چشم می خورد؛
نخست عملکرد شتابزده و نسنجیده وی از حوزه داخلی گرفته تا سیاست خارجی که نمونه آشکار آن تنش افروزی در تایوان و اوکراین بود. این بحران آفرینی باعث شد آمریکا غیرمستقیم به جنگی وارد شود که تاکنون بیش از ۵۰ میلیارد دلار هزینه کرده اما در مقابل، نرخ تورم افسارگسیخته در این کشور طی ۴۰ سال اخیر بی سابقه باشد.
دومین دلیل به گاف های پرتکرار و دردسرساز بایدن برمی گردد که از زوال عقلانی و جسمانی وی نشان دارد. اگرچه بایدن در کتاب خود با عنوان «پدر، به من قول بده» که در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، به این نکته اذعان کرد که زیاد گاف میدهد و نوشته است که «من یک ماشینِ گاف هستم» اما این میزان گاف در شان یک رئیس جمهوری نیست. زمین خوردن هنگام سوار شدن به هواپیما، فراموشی، گم کردن مسیر بعد از سخنرانی، جابجا و اشتباه خطاب کردن افراد و سمت هایشان از معاون اول خود گرفته تا ملکه انگلیس و رئیس جمهوری قبلی افغانستان و غیره تنها قطره ای از دریای گاف های بایدن است.
از طرفی «کامالا هریس» معاون اول بایدن هم به موازات او با کاهش محبوبیت مواجه شده است، ضمن اینکه هریس در این بازه زمانی در عمل نشان داده که حتی توان مدیریت کارکنان کاخ سفید را هم ندارد چه رسد به امور کلان داخلی و خارجی. دموکرات ها نگران اند در صورت ناتوانی کامل یا فوت بایدن، طبق قانون اساسی آمریکا معاون اول جانشین وی خواهد شد که بر وخامت اوضاع خواهد افزود.
اما در طرف مقابل چه خبر است؟ آیا کاهش محبوبیت بایدن بسترساز تقویت جایگاه جمهوریخواهان شده است؟ صریح ترین پاسخ به این پرسش، «خیر» است.
مردم آمریکا در انتخابات میان دوره ای کنگره نشان دادند که اگرچه از دموکرات ها مایوس اند اما اشتیاقی هم به طیف جمهوریخواهی ندارند که ترامپ نامزد اصلی آن است؛ نامزدی که جزو نادر روسای جمهوری آمریکا بود که تنها یک دوره بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد و در این مدت جهان را به چالش و باعث شورش داخلی و تسخیر کنگره شد.
بی تردید در صورت استقبال مردم از جمهوریخواهان، دو مجلس نمایندگان و سنا در اختیار این حزب قرار می گرفت؛ موضوعی که تحقق نیافت و نشان داد آمریکایی ها از حزب رقیب هم دل خوشی ندارند.
اکنون ترامپ در حزب خود با ۸ رقیب مواجه است که بیشتر آنها از اعضای تیم او بودند از «مایک پنس» معاون اول و «مایک پمپئو» وزیر خارجه او گرفته تا «نیکی هیلی» سفیر ترامپ در سازمان ملل. در کنار این سه نفر افراد دیگری همچون سناتور «تد کروز»، سناتور «جاش هاولی»، «گلن یانگکین» فرماندار ویرجینیا و «لیز چنی» قانونگذار ایالت وایومینگ و دختر «دیک چنی» معاون «جورج بوش» هم به چشم می خورند اما بزرگترین رقیب ترامپ «ران دسانتیس» فرماندار ایالت فلوریدا است که در نظرسنجی ها نیز محبوبیت نسبتا بالایی برخوردار است.
حال باید منتظر ماند و دید تا انتخابات سال آینده میلادی در صفحه شطرنج سیاسی آمریکا چه تغییراتی حاصل خواهد شد و در این مدت باقی دو حزب سیاسی اصلی چگونه بازی خواهند کرد.
نظر شما