رمان روز بهخیر آقای نویسنده، با عنوان دوم بادسواری بر موجهای خزر، نوشته حسین زحمتکش زنجانی، با محوریت خاندان پهلوی و اتفاقاتیست که پیرامون آنها رخ داده است و در این میان به سرنوشت دومین پسر شاه (محمدرضا پهلوی) میپردازد. ژانر کتاب، رئال، با زمینه سیاسی، فرهنگی و تاریخیست و گاهی به نقد مسائل اجتماعی هم میپردازد. نویسنده این کتاب در سی فصل با سه راوی مختلف، داستانش را تعریف میکند. رمان سه شخصیت اصلی دارد که دو تای آنها با منِ راوی روایت میشود و اسم یکیشان شهداد نیاری و دیگری علیرضا پهلوی (پسر دوم رضاشاه پهلوی) است و شخصیت سوم اسمش محمد زرگری معروف به مملی واکسی است که شخصیت مملی با راوی سوم شخص محدود به ذهن مملی روایت میشود.
رمان با ماجرای مملی آغاز میگردد. مملی دانشجوی رشته فلسفه دانشگاه تهران است که در خوابگاه زندگی میکند. او اصالتاً جنوبی و اهل بوموساست و به تازگی رمانی نوشته که اتفاقاً اسم رمانش همان عنوان دوم کتاب، یعنی «بادسواری بر موجهای خزر» است. او مدام بین ناشرها سرگردان است تا یکی از آنها رمانش را چاپ کند، ولی به خاطر مضمون رمانش خیلی توجه ناشران را خصوصاً آنهایی که گرایش به چاپ آثار روشنفکری دارند، جلب نمیکند.
مملی برای گذران زندگی و اینکه بتواند مستقل باشد و در کنارش بتواند ذهنی باز برای سوژههای داستانی پیدا کند، به شغل واکس زدن مشغول است. محدوده کار او در خیابان منوچهریست؛ جایی که دلالان بازار دلار فعالیت دارند و از این طریق نهیبی هم به مسئله پرالتهاب دلار میزند. او به علت گرایشهای مذهبیاش روی مسئله سلطه و استعمار کشورهای غربی و آسیبهایی که ایران در طول تاریخ از این کشورها دیده است، تمرکز دارد. نکته جالب رمان تازه مملی، وجود دو شخصیت اصلی شهداد نیاری و علیرضا پهلویست که در واقع شخصیتهای محوری رمانش هستند. مملی در رمانش سه مسئله اصلی را به عنوان مضمون و بن مایه مطرح میکند.
مسئله اول: نقد حوزه نشر است که صراحتاً از کتابهایی نام میبرد که به اصطلاح ناشران در دسته ادبیات روشنفکری قرار میگیرند؛ چه خارجی و چه ایرانی. او با اسم بردن تکتک کتابها و نویسندههایشان به نقد محتوای آنها و اثراتشان در ذهن عامه مردم میپردازد و اینکه به راحتی مجوز میگیرند و روانه بازار نشر میشوند.
مسئله دوم: روایت احوالات خانواده پهلوی با راویِ علیرضاست. مملی در رمانش به نوعی خواسته تا چهره واقعی و پشت پرده این خانواده را از زبان پسر دومشان نشان دهد. بسیاری از حقایق تلخ و خیانتهایشان را در قالب دیالوگ و کنش افراد خانواده پهلوی بیان میکند.
مسئله سوم: چون مملی گرایشی مذهبی و بعضاً انقلابی دارد، درباره غرب مثل کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و استعمارشان و همچنین از منافقین، سازمان مجاهدین و اعضای آن و خیانتها و آسیبهایی که به ایران زدند، حرف میزند و واقعیتهایی را درباره آنان برملا میکند. مملی همچنین از رد پای انگلیس در استفاده از واژهی ابوموسا به جای بوموسا یاد میکند؛ جایی که در واقع زادگاه او به حساب میآید.
این سه مسئله باعث میشود که مملی در راهِ چاپ رمانش با چالشهایی روبهرو شود و این مسیر (نویسندگی) را برایش ناهموار کند.
شهداد دنبال انتقام است
شخصیت اصلی دیگر کتاب یعنی شهداد نیاری، مردیست میانسال که در گذشته در زمره منافقین بوده است. او در پادگان مجاهدین خلق در آلبانی به سر میبرد و برای انجام مأموریتی به پاریس میرود. ماجرای مأموریت شهداد نیاری به وصیتی مربوط میشود که ارتباط مستقیم با علیرضا پهلوی دارد. تمام مراحل اجرای مأموریت شهداد نیاری را فردی به نام جکسون از مقامات بلندبالای سازمان دستور میگیرد و مرحله به مرحله به شهداد دیکته میکند. شهداد به علت زخمی که از مبارزاتش با نظام جمهوری اسلامی خورده است، درصدد انتقام است و یک سری روحیاتی دارد که او را به فردی فحاش و عقدهای بدل کرده است.
او در واقع از زندگیاش چیزی میخواهد که حتی خودش هم نمیداند که آن چیست و در ذهنش مدام با همه چیز سرِ جنگ دارد و به نظرش همه چیز، جمعِ اضداد است. حال او باید برای انجام مأموریت به ایران بیاید و در طول رمان مشخص میشود که چیزی در انتظارش است. او در قبال این مأموریت پنجاه هزار دلار میگیرد. در واقع سازمان برای تأمین بودجهها و عقب ماندگیهایش باید از این طرق روزگار بگذراند. قسمتی از رمان که شهداد روایت میکند، به زمانهای مختلفی اشاره دارد؛ قبل انقلاب و بعد از آن و قسمتی از زمانِ حال.
شخصیت اصلی سوم و حتی مهمترین آنها علیرضا پهلویست. او دومین پسر محمدرضا پهلویست که از فرح دیبا به دنیا آمده است. برادر بزرگترش رضا نام دارد که مدام حال و هوای بازگشت و ادامه سلطنت بر ایران را دارد. علیرضا دانشجوی دکتری زبان باستانی در هاروارد است و مشغول ترجمه متن کتاب مینوی خرد است و همچنین کتابهایی را میخواند که به زبان باستانیست. حقیقت خانواده پهلوی توسط علیرضا گفته میشود؛ حقایقی از کاخ شاه، مراودات و جنایاتی که از همه نظر در حق مردم شده است.
علیرضا با ارتباط مستقیمی که با اردشیر زاهدی دارد، بسیاری از احوالات زمان پدرش را بیان میکند. همچنین وجود فرح دیبا از رابطه محمدرضا با برادرش و اتفاقی که در جریان سقوط هواپیمای برادرش افتاد و همینطور پسرعموی علیرضا و اصراری که برای برملا شدن خیانتهای محمدرضا پهلوی دارد، همگی به وسیله علیرضا در متن رمان به مرور باز و افشا میشود. علیرضا زنهای زیادی را در زندگیاش تجربه کرده است، ولی از زنی به نام رها بچهدار میشود.
علیرضا شخصیتی تحصیلکرده دارد، ولی در نهایت زندگیاش را پوچی فرا گرفته است و به آثار صادق هدایت علاقه زیادی دارد. او در سال ۸۹ از دنیا میرود، اما وجود یأس و ناامیدی و البته خودکشی، یکی از احتمالات مرگ اوست و کشته شدن به دست برادرش رضا دومین احتمال مرگ علیرضا پهلویست که باید احتمالِ قوی را در لابهلای متن رمان جستجو کرد.
حسین زحمتکش زنجانی در واقع با نگاهی ایدئولوژیک به نگارش این رمان پرداخته است که این دیدگاه او جدا از گرایشهای مذهبی و انقلابی اوست. او برخلاف بسیاری از نویسندههای دیگر که تفکرات خود را در لایههای زیرین رمان به خوردِ خواننده میدهند، خیلی شفاف و صریح، موضع خود را در قبال دغدغههای مطرحشده در رمان بیان میکند. او همچنین نقد تند و تیزی به حوزه نشر و آثار چاپ شده دارد و با تک تک نام بردن هر کدام از کتابها در واقع نقد محتوایی هم میکند.
عنوان این کتاب هم جالب و خلاقانه است
شیوه نگارش رمان نزدیک به رمان مدرن است و از چهارچوب کلاسیک فاصله گرفته است. زبان و نثر رمان، بسیار روان و یکدست است. همچنین آن دسته اطلاعات تاریخی را که نویسنده در لابهلای متن به خواننده میدهد، کافی و غیرمستقیم است. اینکه شخصیتهای اصلیاش را در متن شخصیتِ رمان نویسندهی تخیلی (مملی) آورده، جالب توجه است، ولی به قدری شخصیت علیرضا و شهداد پررنگند که ناخودآگاه شخصیت مملی به حاشیه رانده میشود. به نوعی میتوان شخصیت مملی و شهداد را خیالی و فقط علیرضا پهلوی را شخصیت حقیقی رمان دانست.
تلاش نویسنده برای پرورش شخصیت مملی، کمی ناکام مانده و شخصیت مملی به عمق وارد نمیشود، یعنی حرفهای او با کنش او فاصله زیادی دارد و ما حتی خیلی گرایشات مذهبی و انقلابی در کنشهای مملی نمیبینیم و فقط در دیالوگهاست که عقاید مملی را میخوانیم و به نوعی انگار نویسنده حرفهای ذهنش را در قالب دیالوگ در دهان مملی گذاشته است. برخلاف مملی شخصیت علیرضا خوب درآمده است و او کاملاً باورپذیر در قول و فعلش رفتار میکند. حتی در قسمت خانواده پهلوی هم این باورپذیری اتفاق افتاده و همه آنها کاملاً به اندازه و سرِ جای خودشان حرف میزنند و کنشگری دارند.
در مقابل، شخصیت شهداد هم مانند مملی، کمی جای کار بیشتری دارد. واگویههای ذهنی شهداد به یک جوان تازهکار میخورد، ولی تجربه شهداد، تجربه یک مرد پا به سن گذاشته است و اگر کمی از شدت کلنجارهای ذهنی شهداد و نوع حرف زدنش با خودش کاسته شود، بهتر میشود. شخصیت جکسون هم به پیشبرد و کنشگری فعال شهداد بسیار کمک کرده است و خودش یک نقطه قوت به حساب میآید.
عنوان این کتاب هم جالب و خلاقانه است. عنوان، اشاره مستقیم به متن و ماجرای رمان ندارد، بلکه دقیقاً مضمون و محتوا را در آخر رمان در خود جای داده است. این رمان از لحاظ ارزش مطالعات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی حائز اهمیت است و برای کسی که علاقمند به تاریخ پهلوی و دانستن چهره واقعی آن داشته باشد، انتخاب مناسبیست و همچنین برای کسی که علاقمند به اطلاعات بازار نشر در خصوص یکسری کتابهای پرتیراژ باشد و چرایی آن را بخواهد بداند، این کتاب اطلاعات خوبی را در اختیار خوانندهاش قرار میدهد.
نظر شما