آرمین زارعی نخستین اجرای رسمی خود را طی روزهای جمعه و شنبه، در ۴ سانس برای ۸ هزار مخاطب برگزار کرد تا سیگنالهایی معنادار را برای تمامی طرفهای حوزه موسیقی ارسال کند. پیامهایی که در ادامه، به مهمترین آنها خواهیم پرداخت.
۱.آرمین برای رسیدن به این صحنه، ۶ سال زحمت کشید. با اینکه از همان ابتدا، هنرمند کمحاشیهای بود اما در این مدت، بیشتر از خود محافظت کرد. فقط کار کرد و تا توانست، در چارچوبهای حرفهای گام برداشت. نتیجه این زحمات، در آخرین روزهای امسال به بار نشست تا وی، برخلاف آن موجی که با دهها آرزو، از دهه ۸۰ آغاز به کار کردند، بتواند رنگ صحنه را در داخل کشور ببیند. بنابراین، این یک پیام روشن به دیگر خوانندگان از جنس آرمین است که میتوانند با نگاه حرفهای و دور نگهداشتن خود از حواشی، کاملا امیدوار باشند که صحنه، یک روز آنها را در آغوش بکشد.
این کنسرت، یک پیام روشن به دیگر خوانندگان از جنس آرمین است که میتوانند با نگاه حرفهای و دور نگهداشتن خود از حواشی، کاملا امیدوار باشند که صحنه، یک روز آنها را در آغوش بکشد۲. اینکه ۸ هزار نفر، بلیتهای ۴ سانس کنسرت آرمین را در کمتر از یکساعت خریداری میکنند، خود حامل پیامی بزرگی است. مردم، جای خالی این جنس صدا و این سبک کار را در موسیقی کشور خالی میبینند و بنابراین کاملا طبیعی است که چنین واکنشی به این اجرا داشته باشند. اینکه ۸ هزار مخاطب در تمام طول مدت ۴ اجرا، بدون هیچ محرک بیرونی، یکنفس، خواننده و آهنگهایش را تشویق میکنند، نشان از سطح بالای نیازمندی آنها به این جنس کار در فضای موسیقی دارد. بنابراین کاملا طبیعی است که با میدان دادن به خوانندگان موجه گونههای کمتر پرداخته شدهای مانند رپ و . . . میتوان بازار رنگارنگ و متنوعی را در حوزه موسیقی کشور پدید آورد که علاوه بر گام برداشتن در مسیر حرفهایگری، طیف گستردهتری از مخاطبان موسیقی را به میدان کشانده و علاوه بر توجه جدی به مقوله اقتصاد موسیقی، از هنرمندان بیشتری در مسیر فعالیت حرفهای رونمایی کرد و جلوی مهاجرت و فعالیت خارجی آنها را گرفت.
۳. توجه به مقوله اقتصاد هنر، یکی از پارامترهای مهم و تکنیکال دنیای موسیقی روز است که سهم بسزایی در چرخه حرفهای موسیقی کشور و زیستبوم فعالان این حوزه دارد. با اعطای مجوز به آرمین، علاوه بر اینکه از مهاجرت یکی از خوانندگان محبوب مردمی جلوگیری به عمل آمد، بلکه از هدررفت سرمایه ملی نیز جلوگیری شد. اگر میانگین بلیت کنسرت اخیر آرمین را ۴۰۰ هزار تومان در نظر بگیریم و آن را در ۸ هزار مخاطب ضرب کنیم، به عدد ۳ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان میرسیم که جای خوشحالی است که این سرمایه، در داخل کشور ریخته شده و اینطور نبوده که هواداران این خواننده مجبور باشند چند برابر این هزینه را صرف کنند تا برای تماشای اجرای زنده، به کشورهای همسایه رفته و پول را در جیب اقتصاد رقبای منطقهای کشور بریزند.
اگر میانگین بلیت کنسرت اخیر آرمین را ۴۰۰ هزار تومان در نظر بگیریم و آن را در ۸ هزار مخاطب ضرب کنیم، به عدد ۳ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان میرسیم که جای خوشحالی است که این سرمایه، در داخل کشور ریخته شده۴. جریان اجرای زنده، همواره یکی از پارادایمها و شاخصهای سنجش نشاط اجتماعی است. وقتی در این مقوله، از خوانندگان جدیدی که محبوب مردم هستند، رونمایی میشود، آستانه شادی عمومی به شکل اجتنابناپذیری بالاتر میرود. وقتی مردم بیش از ۹۰ دقیقه، تمام هیجان خود را خالی میکنند و در پایان، سرخوش از سالن خارج میشوند، این روحیه، همان برگ برندهای است که جریان مدیریت کلان در هر کشوری، به دنبال آن است. این رویه، سطح شکاف و اختلاف میان مردم و حاکمیت را کاهش داده و به ترمیم روابط، کمک شایانتوجهی میکند. این، همان ماموریت فرامتن موسیقی است که بارها در طول اعصار مختلف، در مقام ناجی، به کمک دولتها آمده و با افزایش سطح نشاط اجتماعی، یک فرهمندی یکدست و گیرا را از آن جامعه در افق بینالملل به نمایش گذاشته است. جریان معمول کنسرتها به یک طرف و هوای تازهای که با کنسرت آرمین و معین زندی آغاز شده، به طرف دیگر. این دو بال با تداوم مستمر، سبب خواهند شد تا علاوه بر تغییر روحیه کلان جامعه، فاصله میان مردم و مدیریت کمتر شده و فصل جدیدی از تعامل آغاز شود.
۵. کنسرت آرمین درنتیجه همگرایی ۴ ضلعی است که امید است در مورد خوانندگان گونههای دیگر موسیقی نیز تکرار شود. نخست، محصول ممارست و خویشتنداری خواننده است که از خود مراقبت کرد و در تمام این سالها، مراتب حرفهای خود را حفظ نمود. دوم، حضور چهرههای موثقی چون محسن رجبپور که در تمام این سالها دغدغه هموار کردن مسیر شایستهسالاری را در موسیقی کشور داشته و طبیعتا اگر تلاشهای او نبود، چنین اتفاقی برای جمعه و شنبه اخیر رخ نمیداد. سوم، مدیریت موسیقی کشور که با درک درست از شرایط موجود، مجوزهای لازم را صادر کرد و همانگونه که مشاهده شد، هیچ اتفاق ناگواری رخ نداد و در پایان به مردمی میرسیم که همچنان نشان دادهاند که از موسیقی خوب حمایت میکنند و خلاء سبکها و صداهای متنوع را در قاموس موسیقی کشور به درستی درک میکنند و با حضور بهموقع خود، قوت قلبی هستند برای تداوم فعالیت آن خواننده. این ۴ ضلع، میتواند در شرایط کنونی، نقش ویژهای در ترسیم هندسه موسیقی روز کشور داشته و اثرات درخشانی را بر فضای کلی جامعه مترتب کنند. اتفاقی که در صورت جریانسازی، میتواند به نتایج درخشانی در سال جدید برسد و خاستگاه موسیقی کشور و دوستداران آن را با تحولی جدی مواجه نماید.
نظر شما