مردم در این روز به کوه و دشت میروند تا یک روز را در دل طبیعت بگذرانند، گاهی چند خانواده با هم و گاهی یک خانواده و گاهی با جمع دوستان و گاهی تنها؛ اما همه اینها زیباییهای خاص خود را دارد.
گاهی جمع شدن خانوادهها دور هم خارج از محیط خانه شهر و روستا که برای کودکان و نوجوانان جذابیت بسیاری دارد و میتوانند با هم به بازی و تفریح در دل طبیعت بپردازند و آن دیوارهای جدا کننده خانههای تنگ و کوچک شهری و آپارتمانهایی که بیشتر شبیه زندان خانوادگی میمانند را رها کنند.
دیگر آن کودکان شهری ساکن این سلولهای خانوادگی که هر روز بیشتر و بیشتر میشود نمیتوانند دست و پای کودکان و نوجوانان را برای دویدن آزادانه، بازیگوشی و تفریح ببندند.
کودکانی که با مراقبت بزرگترها این روز گاه از تنه درختان بالا میروند، گاهی در محیط پیرامون حضور خانواده در طبیعت آزادانه به دویدن و بازیهای خویش مشغولاند، حس آزادی و زندگی میکنند.
دیگر همسایههای کناری، طبقه بالا یا پایین سلولهای خانوادگی که هر روز بیشتر و بیشتر میشوند در این محیط باز و حیاط فراخ از بازی و تفریح فرزندان همسایهها اذیت نمیشوند و این نگرانی در خانوادهها نیست که الآن همسایه کناری یا بالایی و یا پایینی اذیت میشود.
آرزوی کودکان را میتوان در این روز به روشنی دید که محیطی میخواهند که راحت و آسوده در آن بازی و شادی کنند و کسی از این کار آنان ناراحت نشود و تذکری ندهد.
شاید حیاط کوچکی که بتوانند انرژیشان را تخلیه کنند شبیهترین چیزی باشد که برای کودکان امروزی شهرنشین آرزو شده است بهخصوص که تا پیش از این سیاستهای بخش مسکن بر انبوه سازی آپارتمان تاکید داشت که به شدت آزادی تحرک خانوادهها و فرزندانشان محدود میکند.
آغوش باز طبیعت یک روز با نشاط و پر انرژی را برای خانوادهها و فرزندانشان میسازد که برخی به دل کوهها، برخی دیگر به دشت و جنگلها، بعضی هم به کنار رودها و باغها رفتهاند،برخی هم از شب قبل به دامان طبیعت میروند و شب گذرانی دارند.
شاید به هیچکس به اندازه کودکان و نوجوانانی که یک روز را به دور از محدودیتهای زندگی آپارتمانی میگذرانند خوش نگذرد و آرزوی داشتن خانههای دارای حیاط را میتوان در چهره و بازیهایشان فهمید.
نظر شما