به گزارش ایرنا، سینمای ایران طی روزهای گذشته، یکی از خبرهای شوکآور خود را پشت سر گذشت. آنچه اما سهمگینی فضای این روزها را غلیظتر میکند، تعابیری است که برخی رسانهها در قبح مفهوم زندگی بیان کرده و بهگونهای مرگ خودخواسته را زیبا تصویر میکنند که گویی در مقام مبلغ، قصد جهتدهی به انتخاب افرادی را دارند که در یک دوراهی سخت قرار گرفتهاند.
این هدایت رسانهای را باید در کنار ۲ گزاره قرار دهیم؛ نخست: آمار ایران در زمینه خودکشی است و دوم، آماری است که از سوی سازمان بهزیستی کشور منتشر شده و طی آن عنوان شده که بسیاری از افراد برای پیشگیری از خودکشی، مشاوره داده است.
البته که طی روزهای گذشته، واکنشهای تندی به این جریانسازیها شده است. جالبتر آنکه، برخوردکنندگان با این فضاسازی، از هر دو طیف سیاسی بوده و حتی بسیاری از دوستان کیومرث پوراحمد نیز در برابر این زیبانشاندادن، واکنشهای تندی را نشان دادهاند. این واکنشها البته سبب شده تا از شدت این موج کاسته شده و تبدیل به جریان نشود.
رسوخ این شکل فضاسازی تا جایی پیش رفته که کانون کارگردانان سینمای ایران، طی پیامی به مناسب درگذشت آقای پوراحمد، عنوان کرده که «شما خود را قربانی کردید تا به نسل جوان، امید، محکم ایستادن و اهمیت تابآوری را یادآوری کنید». پیام عجیبی که نخستینبار در مراسم خاکسپاری آقای پوراحمد، پشت تریبون خوانده شد و دقایقی بعد، نخستین نقد به آن مطرح شد. جایی که محمدمهدی عسگرپور با قرار گرفتن در جایگاه، بهشکلی غیرمستقیم، از اظهارنظرهای پیشدستانه، در شرایطی که پرونده این اتفاق هنوز باز است، انتقاد کرد و دوستان این کارگردان را از قضاوتهای زودهنگام بر حذر داشت.
فارغ از این اتفاق، کانون کارگردانان بهعنوان یکی از اصلیترین و مهمترین صنوف خانه سینما، در چنین شرایطی که نیاز به یک آرامش، حتیالامکان برای خانواده پوراحمد احساس میشود، با به کار بردن چنین عباراتی که قطعا احساسی بوده مستقیما این عمل را بخشی از پازل امید به نسل جوان جامعه عنوان کرده است.
یک جامعه، زمانی به پویایی فرهنگی و ثقل ادراکی میرسد که از سیاستزدگی در تمامی امور خودداری شود. درگذشت آقای پوراحمد، یکی از شوکآورترین اتفاقهای تاریخ سینمای ایران بوده است. اینکه اکنون و در چنین شرایطی، عدهای کاسه داغتر از آش شده و سعی بر سیاسی جلوه دادن این کار میکنند، نوعی جنونزدگی محض است. این کار، زدودن حرفهایگری و تعقل از ساحت کارگردانی است که همواره به آئینها، ریزبافتها و دورنمای جامعه ایرانی احترام گذاشته و با آثار خود، رهیافتهای منطقی و اجرایی را در عبور از بحرانها مطرح کرده است.
خیلی جالب است که وقتی در مراسم خاکسپاری، همسر، دختران و برادر مرحوم پوراحمد پشت تریبون قرار گرفتند، همگی بر نوعدوستی این کارگردان و علاقهاش به میهن سخن گفته و حتی یک کلمه سیاسی بر زبان نیاوردند آنگاه چرا باید برخی رسانهها که پیشقراولان فرهنگ این سرزمین هستند، با یک جهتگیری اشتباه، ساحت و مقام کارگردانی که بیش از ۵ دهه نوشت و ساخت را اینچنین قربانی مطامع ناصواب سیاسی خود کرده و از پوراحمد شخصیتی را بسازند که در منش و فطرت او نبود.
در این روزها، خانوده پوراحمد و دوستان حقیقی او تلاش بسیاری به عمل آوردند تا چهره واقعی و شخصیت اصیل این کارگردان را برای مردم روشنتر کنند. شخصیتی که البته برای مردم بهواسطه دنبال کردن آثار این کارگردان، روشن بود اما برخی سنگاندازیها و آلوده کردن فضا سبب شد تا این پیام به مردم مخابره شود که این کارگردان سرشناس و مولف، در نتیجه سیاستهای کشور، به چنین انتخابی رسیده است.
حال آنکه تمام کسانی که حتی بهاندازه اندکی با شخصیت این کارگردان آشنایی داشتند، میدانند که پوراحمد، مرد مبارزه و کاوش بود و هیچگاه، حتی در سختترین شرایط، فضا را به نفع فرد یا جریانی خالی نکرد؛ همچنانکه در تمامی دولتها با هر گرایش و سختگیری که در عرصه سینما وجود داشت، فیلم ساخت و سریال تولید کرد و تلاش کرد تا تصویری از جامعه آن روز ایران را به مخاطبانش ارائه دهد.
این فضاسازیهای مسموم که در نتیجه سیاستزدگی نگاههای رسانهای و نهادی است، بیش از آنکه در راستای دومینوی جاودانگی آقای پوراحمد باشد، سبب خدشهدار کردن فرهمندی جایگاه او و نگاه ثقیلی است که وی به جریان سیال زندگی داشته و این نگاه را برای دههها در آثارش به ثبت رسانده است. بنابراین با چشمانی بازتر به این اتفاق بنگریم و ساحت یک هنرمند بزرگ را دستاویز مطامع آلوده و شتابزده برخی جریانها که همواره بهدنبال تسویهحسابهای سیاسی هستند، نکنیم.
نظر شما