زندهیاد اذکایی با وجود بیمهریهایی که در موطن خویش دید، از فراگیری و تحقیق و تتبع و نشر علم و دانش پا پس نکشید و در بیش از ۶۵ سال عمر پژوهشی، صدها مقاله و یادداشت درباره مفاخر و مشاهیر تاریخ ایران و اسلام و مداخل دانشنامهای نوشت و دهها کتاب از او به زیور چاپ آراسته شد.
او با کولهباری از تجربه در دانش تاریخ و با عرق و عشقی که به ایران داشت؛ کتابی درباره حکیم رازی تکنگاری کرده است که در آن فلسفه طبیعی حکیم رازی را از همه فلسفههای دیگر دانشمندان تمدن ایرانی_اسلامی، به ویژه ابنسینا برتر دانسته است.
در این کتاب قطور با نوآوریهای پژوهشی درباره حکیم ری، از چهره فلسفی او که تحتالشعاع شهرت پزشکیاش قرار گرفته، پرده برداشته است. به نظر میرسد دفاع جانانهای که استاد از کارنامه علمی و نظرگاههای فلسفی حکیم رازی میکند؛ نشان از گرایش ایشان به جدا سازی فلسفه و دین است که در تألیفات مرتبط دیگر نیز بر این رأی تأکید کرده است.
او بر این باور بود که ابتنای (بنا کردن) پژوهش و تفکر فلسفی بر دین و یا دخالت دین در آراء فلسفی باعث ابتر ماندن نتیجه پژوهش و به بیراهه کشاندن امر تحقیق میشود.
تمرکز و توجه ایشان به تحقیق و تصحیح کتاب "آثار الباقیه" حکیم بیرونی و ترجمه آن به فارسی او را در عِداد بیرونی شناسان جهانی قرار داد و رویه دیگری از بذل توجه این پژوهشگر خردگرا را به میراث تجربهگرای بیرونی و نیز مردمشناسی تاریخی نمایان کرد.
محتوای غنی و پژوهشگرانه کتب و رسالههایی که نوشته نشان از دقت نظر و تسلط او بر دانشهایی دارد که هر یک تخصصی جدا میطلبد و نسل جدید اساتید دانشگاهی به طور معمول بدون چنین داشته و دانشی هستند.
از سویی کتب تألیفی وی درباره تاریخ کهن و نوی شهر همدان یادگاری ثمین برای محققان و طالبان علم و دوستداران حکمت شهر هگمتانه، خواهد بود.
تسلط عجیب و عالمانهای که بر واژگان فارسی و فقهاللغه این زبان داشت، نثر او را متمایز و متفاوت از دیگر نویسندگان تاریخی کرده بود. زبان پارسی را آنچنان دوست داشت که تخلص و شهرت خود را "سپیتمان" برگزید؛ به معنی دارنده سپیدی و از سویی منتسب به خاندان و نیای بزرگ زرتشت.
در شناخت تاریخ و تمدن باستان ایران چنان متبحر و دانا بود که به قول اساتید فن، از ناگفتهها و ناشنیدههایی رونمایی میکرد که پیش از آن کمتر کسی شنیده بود یا از زاویه و سویه نگاه تازه او به آن ننگریسته بود.
او میتواند و باید الگوی جامعه علمی ما باشد؛ چرا که علم را نه برای ارتقای مرتبت اداری که برای آگاهی و روشنگری و به قول خود، "دشمنی با جهالت و نادانی" جستجو میکرد و چه کَمَند چنین عالمانی در درون و برون از دانشگاههای ما.
راه و رسم اذکایی مناعت طبع و سر فرود نیاوردن در ساحت مهندسی فرهنگ و بله قربانگویی مدیران این حوزه بود و تا آخرین روزهای عمر خویش بر این عهد استوار ماند.
اگر چه برخی جُهّال درک درستی از عظمت دانش او و هماوردیش با چرخ نیلوفری نداشتند؛ اما او بیاعتنا به ائتلاف جهل و تحجر، چراغدار حکمت و خردورزی در هگمتانهای بود که روزی "سئنه" داشت و روزی دگر "باباطاهر" و دیگر روز، رشیدالدین فضلاله و عین القضات شهید؛ و امروزه چون اویی وارث آنان.
استاد اذکایی در حالی رخت رحلت پوشید و به کاروان رفتگان پیوست که هم صدها اثر مکتوب از خود به یادگار گذاشته و هم چندین هزار کتاب تخصصی و مجله کمیاب را به همراه منزل شخصی خود برای بهرهمندی اهل کتاب و پژوهش هبه کرده است.
نام او همسنگ و همراه با تمام مشاهیر پر آوازه تاریخ و تمدن زادگاهش باقی خواهد ماند و آیندگان بر ما غبطه خواهند خورد که دمخور چنین گوهری بودهایم و در شهری که چون اویی نفس میکشیده، زیستهایم.
نامش بلند بماناد، به بزرگای "اروند کوهی" که بر دامنهاش آرام یافته است. همین.
* توکل دارایی - مدیرمسئول انتشارات بنیاد علمی و فرهنگی بوعلی سینا
نظر شما