حالا که نه تنها مادر جانی بلکه پدر و برادرانش آسمانی شده اند، غم این فراق و بی کسی بیشتر روی دلمان سنگینی میکند. اگر چه روح عزیزان این سرباز وطن در دنیای دیگر به استقبالش میآیند، اما در دنیای فانی دیدن این صحنهها برای ما جانکاه است.
امروز فرزند ایران که غریبانه به شهادت رسیده بود، پس از ۳۹ سال دوری از وطن در مراسمی باشکوه با خیل عظیم مردم شهیدپرور تهران و اسلامشهر تشییع و تدفین شد اما کسی از اعضای درجه یک خانواده او نبودند که برایش اشک بریزند و مویه کنند و این دل آدمی را بیشتر می سوزاند و به درد می آورد.
«جانی بت اوشانافقی بگلو» سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در خانواده ای آشوری و متدین به دین مسیحیت در محله کمالی مخصوص شهر تهران دیده به جهان گشود او که دارای مدرک دیپلم ادبیات بود، از نظر ایمان، اخلاق، درس و دانش، زبانزد دوست و آشنا بود. جانی روز ۲۳ اسفند سال ۱۳۶۳ دو ماه قبل از اتمام سربازی اش در (تیپ ۵۵ هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران) در عملیات بدر و در شرق دجله به شهادت رسید و پیکر مطهرش در منطقه دشمن برجای ماند و مفقودالاثر شد. اکنون پیکر پاکش پس از گذشت ۳۹ سال کشف، شناسایی و به وطن بازگشت.
از اقوام درجه یک این شهید آشوری فقط همسر عمو، دختر عمو و دختر خاله اش در قید حیات هستند، دختر عموی جانی میگوید: زن عمویم، مادر جانی با اینکه کیف سربازی او را برایشان آورده بودند، تا لحظه آخر که فوت شد، میگفت شاید جانی اسیر شده باشد و روزی بازگردد.
مسیحیان ایران که عمده آنها ارمنی و آشوری هستند، صدها سال است در ایران زندگی میکنند، این هموطنان عزیز بیش از صد شهید تقدیم کشور کردهاند؛ عمده این شهدا هم سربازانی بودهاند که در دوران دفاع مقدس، در جبههها به شهادت رسیدهاند و تعدادی از آنها هم در ترورهای منافقان یا بمباران و موشکباران شهرهای کشور در طول جنگ به شهادت رسیدند.
نیروهای تفحص، پیکر شهید اوشانا بگلو را اواسط اسفند سال گذشته شناسایی کردند و به سرعت از طریق آزمایش DNA هویت او مشخص شد اما فرق این شهید با دیگر شهدای مثل خودش این بود که کسی از اعضای خانوادهاش در دسترس نبود. انجمن آشوریان ایران پوستری از یک شهید اقلیت منتشر و اعلام کرد: «نام این شهید «جانی بت اوشانا بگلو» است و پس از ۳۹ سال پیکر وی از طریق DNA شناسایی شده اما ستاد تفحص هیچ نام و نشانی از خانوادهاش پیدا نکرده است، در صورت شناسایی این شهید، با دبیرخانه انجمن تماس بگیرید آنها از این طریق توانستند زن عموی او را پیدا کنند.
خوش آمدی با غیرت
چند روزی است که خیابان های تهران با عکس جانی بت که زیر آن نوشته شده (خوش آمدی با غیرت) مزین شده و مردم شهید پرور تهران هم با حضور باشکوه در مراسم وداع در (معراج شهدا)، تشییع پس از نماز جمعه تهران در دانشگاه تهران و تدفین او در اسلامشهر به گرمی از این سرباز وطن استقبال و سعی کردند دین خود را ادا کنند.
در مراسم تشییع این شهید تازه تفحص شده مسیحی که امروز (جمعه ۸ اردیبهشت) پس از نماز جمعه از مقابل دانشگاه تهران با خیل عظیم مردم و با مداحی جانسوز حاج امیر عباسی برگزار شد، زنان و مردان طوری زیر تابوت جانی را گرفته بودند و اشک می ریختند که گویی فرزند واقعی خود را از دست داده اند. برخی ها هم جفیه و دستمال هایی را که با خود آورده بودند را با کشیدن به تابوت این شهید طواف داده و زیرلب با خود چیزی زمزمه میکردند.
یکی از شرکت کنندگان در مراسم تشییع این شهید آشوری در خصوص حس و حالش می گوید: حس خوبیه است که آدم در مراسم شهدا شرکت کند.
حنانه شامیانی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: دایی همسر من هم شهید شده، با توجه به اینکه خانواده جانی بت در قید حیات نیستند، حس غریبی دارم. ما مدیون شهدا هستیم. امروز آمده ایم تا خون آنها پایمال نشود.
فاطمه ناظریانی یکی دیگر از شرکت کنندگان در مراسم تشییع جانی بت می گوید: با توجه به اینکه خانواده این شهید در قید حیات نیستند، امروز آمده ام تا برای او مادری و خواهری کنم.
وی با بیان اینکه من هم جزو خانواده شهدا هستم، افزود: آمده ام وظیفه ام را انجام دهم. شهدا برای حفظ وطن و امنیت ما به جبهه رفتنه اند به آنها افتخار می کنم.
ناظریانی تاکید کرد: مسئولان باید قدر شهدا و خون هایی را که برای کشور ریخته شده است، بدانند تا اسلام پایدار بماند.
در بین شرکت کنندگان در مراسم پوستر عکس شهید توزیع شده است.
مادرانی به استقبال شهید جانی بت آمده اند که برخی از آنها به سختی قادر به راه رفتن هستند. یکی از این بانوان گفت: برای قدردانی از شهدا که خون خود را در راه دین، اسلام و دفاع از وطن داده اند، به این مراسم آمده ام. از شهدا می خواهم برای ما دعا و ما را در آن دنیا شفاعت کنند.
محمداسماعیل علامی هم می گوید: انشاالله بتوانیم راه شهدا را ادامه بدهیم این شهید مسیحی و سرباز روح الله بود امیدوارم ما هم بتوانیم مثل او باشیم.
علی امانی مردان کهنسالی است که با وجود اینکه به سختی راه می رود، در مراسم شرکت کرده است. او می گوید: من آمده ام تا برای جانی پدری کنم، غربت و تنهایی خیلی سخت است.
تشییع از جلوی دانشگاه تهران تا میدان انقلاب به صورت باشکوه برگزار شد.
بخشی از وصیت نامه شهید
نوشتن وصیتنامه در چاله
شهید «جانی بتاوشانافقی بگلو» در قسمتی از وصیتنامه خود نوشته است: این سطور را در لحظههای قبل از حرکت برای باز پس گیری حق و خاک کشورمان به سوی دشمن متجاوز برایتان مینویسم، اینکه دست خطم بهگونهای مطلوب نمیباشد به آن خاطر است که در داخل یک چاله کوچک به همراه یک نفر دیگر نشستهایم و خودمان را از گزند هواپیماهای جنگی عراق محفوظ کردهایم، میخواستم برایتان چند کلمهای بنویسم تا احیاناً حرفهایی را در دل خود نگفته به دیدار معبود نروم.
مادر جانم! در این لحظه دلم خیلی هوایت را کرده چون روی یک سطح خاکی نشستهام و در جلوی چشمانم لحظهای مجسم میشود که شبها برای گرم نگه داشتنم به بالای سرم میآمدی و خوابت را حرام مینمودی. ای کاش در این لحظه اینجا بودی تا دستهای پر مهر و محبتت را در دست گیرم و بوسههای فراوانی را نثارت سازم. سعی کن بیش از پیش به پدرم محبت نمایی و لحظهای از او غافل نگردی چون در لحظههای پیری تنها یار و یاورت پدر مهربان و رئوفم میباشد.
برادران مهربانم! میدانید به چه میاندیشم؟ فکر میکنم خیلی دلم میخواست لااقل عروسی یکی از شما مخصوصاً چارلی را ببینم ولیکن نشد، موقع عروسیتان برای یک بار هم یادی از من نمایید، حتم بدانید من هم به یاد شما میباشم.
حتم دارم که از این لحظه به بعد هر طوری که شدم روح من شاد و قرین رحمت خواهد بود، آن هم با دعاهای شما. فقط خواهشمندم زیاد افسوس و شیون و ناله ننمایید چون ارزش این همه محبتهای شما را ندارم.
پدر عزیز و گرامی! فردی که همواره و همیشه سعی داشته زندگی خوب و پر نعمتی را برای خانوادهاش داشته باشد، میخواهم از تمامی زحماتت تشکر نمایم و از درخواستهایی که بعضی مواقع از تو مینمودم عذر بخواهم؛ چون از روی ندانمکاری بوده است و اِلّا هیچگونه قصدی زبانم لال برای اذیت و آزارت نبوده است. آرزوی موفقیت در کار و پیشهات برای بهتر زیستن و سامان دادن به خانه و خانوادهای که در تکفل تو میباشند مینمایم.
سربازان وطن، ما فانوس یادتان را تا ابد روشن نگاه میداریم تا روشنایی راهمان شود شما هم ما را در دنیا و آخرت شفاعت کنید.
نظر شما