همه چیز قابلِ نقد است/ اجازه برون‌ریزی تمام عواطف و احساسات را بدهید

تهران- ایرنا- در یازدهمین برنامه «مستندات یکشنبه» خانه هنرمندان ایران، نمایش فیلم مستند «روان زخمی» بهانه‌ای برای بحث درباره مباحثی همچون مذهب، آبرو و امر قدسی شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا از روابط‌عمومی خانه هنرمندان ایران، یازدهمین برنامه «مستندات یکشنبه» زیرمجموعه سینماتِک خانه هنرمندان ایران، غروب روز یکشنبه، ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ به اولین نمایش عمومی فیلم مستند «روان زخمی» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی میثم جعفری‌نژاد در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران اختصاص داشت و با پایان اکران اثر، میثم جعفری‌نژاد فیلمساز و دکتر ارسیا تقوا روانپزشک و منتقد سینما به بحث و گفتگو راجع به اثر نشستند و سامان بیات مدیریت نشست را بر عهده داشت.

در ابتدای نشست، میثم جعفری‌نژاد کارگردان اثر، «روان زخمی» را به مادر و مادربزرگ فقیدش تقدیم کرد و گفت: این سومین اثری است که مادرم در آن حضور داشته و آن دو فیلم کوتاه هم، پیشتر در خانه هنرمندان ایران پخش شده است.

ارسیا تقوا روانپزشک در سخنان ابتدایی عنوان کرد: آیا این درست است که یک فیلم که حاصل یک عمر زندگی است را به قامتِ یک تحلیلِ روانشناختی تقلیل بدهیم به ویژه این اثر که به اندازه کافی گویا هست؛ تصویر دارد و کلی حرفِ خاص دارد. چگونه است که «پسرانگی» ریچارد لینکلیتر را که حاصل چند سال فعالیت است، اینطور تقدیر می‌کنیم ولی تا با چنین اثری مواجه می‌شویم، این بحث به میان می‌آید که باید تحلیلِ روانشناختی صورت بگیرد یا خیر.

میثم جعفری‌نژاد درباره ایده اولیه ساخت «روان زخمی» بیان کرد: من اولین فیلم خودم را در سال ۱۳۸۰ ساختم و از آن موقع، به دوربین دسترسی داشتم. من تئاتر کار می‌کردم و عکاس بودم. شاید یکی از مهمترین عواملی که باعث شد به سراغ سینما بیایم، این بود که فیلمی برگرفته از زندگی خودم بسازم؛ نه دقیقا بلکه برگرفته از آن. از همان سال ۱۳۸۰، شروع به ضبط پلان‌ها کردم بدون اینکه ایده کاملی داشته باشم. آن ایده اولیه، طی سالیان به این شکل پخته شد. این اثر با ۹ دوربین مختلف از جمله سه موبایل و یک تبلت در طول این ۲۱ سال ساخته شد. فکر می‌کردم زندگی من، جذابیت‌هایی دارد که ارزش فیلم شدن داشته باشد و این جذابیت‌ها لزوما جذابیت به معنی مثبت نیست بلکه می‌تواند شامل نکات منفی هم شود.

وی افزود: تقریبا کسی جز من نمی‌داند که کدام قسمت‌ها مستند است و کدام قسمت‌ها نیست. برخی قسمت‌ها ممکن است بازسازی باشد. اصلا قصد توضیح آنها را ندارم بلکه دوست دارم مخاطب برداشتِ خودش را داشته باشد. این مستند، خیلی مواقع مستندنما و وام‌دار نئورئالیسم است. در آن سکانس‌هایی که من قبل از خودکشی به حمام می‌روم و خودم را تمیز می‌کنم، دو ماه به حمام نرفتم تا در آن حس قرار بگیرم. همچنین، صحنه تزریق‌ها واقعی است و حدود یک ماه و پانزده روز طول کشید تا آن تزریق را کنار بگذارم. واقعا دستم آسیب دید. فکر می‌کنم حالا متوجه شده باشید که همه بخش‌ها، لزوما مستند نیست. این برای خودم نکته جالبی است که ببینم دیگران چه برداشتی دارند.

سامان بیات راجع به نمونه‌های مشابه «روان زخمی» در دنیای سینما گفت: تجربه جالبی است که طی ۲۰ سال، یک فیلم ساخته شود. در سینمای مستند، نمونه مشابهی ندیدم. فقط یک مجموعه «آبسریز» مایکل آبته ساخته است که سراغ تعدادی کودک در بازه‌های زمانی ۷ ساله می‌رود و از آنها فیلم می‌گیرد.

این رجوع به کودکان تا ۶۳ سالگی آنها ادامه می‌یابد؛ اثر قرار است سرنوشت آنها را نشان دهد و اینکه جامعه چه تاثیری بر زندگی آنها داشته است. یکی گرفتار اعتیاد می‌شود، دیگری فوت می‌کند و یکی دیگر از آنها حاضر نیست در ادامه این مجموعه حضور پیدا کند. اینکه اتوبیوگرافی به این شکل داشته باشیم، حداقل من به آن برنخورده‌ام.

میثم جعفری‌نژاد درباره تیپ‌های مذهبی که در اثرش مورد نقد قرار می‌گیرند، تصریح کرد: من در این اثر، دو نوع تیپ مذهبی را نقد می‌کنم: اول آدم‌هایی که به شدت افراطی هستند. دوم آدم‌های خوش‌خیالِ مذهبی که شامل خودم در این فیلم می‌شود که در یک برهه دچار خوش‌خیالی می‌شوند و از این طرفِ بام می‌افتند. هر دوی این تیپ‌ها آسیب‌زا است. من در وهله اول، این فیلم را برای خانواده‌ها با تاکید بر پدران و مادران و نه فرزندان ساختم. برای اینکه پدران و مادران ببینند چون آسیب‌شناسی‌های مختلفی اتفاق می‌افتد و خیلی از آن اشتباهات را تکرار نکنند. مخاطب اصلی من، آنها هستند.

ارسیا تقوا روانپزشک در توضیحِ نگاهِ روانشناسی به مسئله رنج‌های کودکی و تاثیرات آن در بزرگسالی گفت: دیدگاهی وجود دارد که می‌گوید هر آنچه در کودکی ما هست، ثمره آن در بزرگسالی ما شکوفا می‌شود. من به شخصه وقتی این اثر را می‌بینم، تمایل ندارم که این آموزه‌های کودکی و آنچه که تبلورش را در جوانی می‌بینیم، به این شکل تفسیر کنم. آدمی پیچیده‌تر از این است که بگوییم حالا که این اتفاق افتاده، این علتِ آن است. آدم‌ها مجموعه‌ای هستند از اتفاقاتِ متعدد مثل عواملِ اجتماعی، خانوادگی، ژنتیک و شرایط خاصی که یک اجتماع طی می‌کند و سختی‌ای که از سر گذرانده است. زمانی روانشناسی علاقه‌مند بود که بگوید اگر کسی کودکیِ ناشادی داشت، انتظار داشته باش که آن آدم در بزرگسالی، زخم‌های زیادی داشته باشد. منتها آنچه که برای من جالب بود این است که اتفاق خوبی در این فرآیند می‌افتد و چیزی پیش می‌آید که ما بعد از تماشای ۸۳ دقیقه فیلم، حسِ خوبی داریم آن‌هم با وجود همه تلخی‌هایی که می‌بینیم.

او افزود: گاهی اوقات، حتی من صدای خنده‌های ریزِ حضار را می‌شنیدم. تلخی‌ها، گاهی به شکلی است که برای آدم تماشایی است و دیدنش می‌تواند حالِ خوبی داشته باشد چون یک چیزِ قابلِ لمس کردن را نشان می‌دهد و انگار، ما داریم در آن صحنه با آن آدم‌ها زندگی می‌کنیم. مثلا صحنه محاکمه یا بازجویی مادر، شکلی از برون‌ریزی است که شاید برای هر کدام از ما اتفاق افتاده است و دوست داریم بزرگان را به شکلی محاکمه کنیم تا حرفِ خودمان را به آنها بزنیم و اعتراض کنیم. فیلمساز، این شجاعت را داشت که این کار را کرد و آن را به شکلی انجام داد که ما باورش می‌کنیم. با وجود اینکه این مستند، به نوعی داکیودراما است، ما حس می‌کنیم این ها همه مستند و واقعی است. هم زیبایی‌شناسیِ مستندِ سینمایی را دارد و هم حرفی که زده می‌شود، برای ما ملموس است.

میثم جعفری‌نژاد نگاهِ خودش به مرگ را در این اثر اینگونه توصیف کرد: همانطور که در فیلم می‌بینیم وقتی میثم می‌خواهد خودکشی کند، اول به نظافت خودش می‌رسد و لباسِ نو می‌پوشد و خوشحال است بابت اینکه می‌خواهد از شرِ این زندگی راحت شود. حتی وصیت می‌کند که همه شاد باشند، لباسِ رنگی بپوشند و عزاداری نکنند. جای دیگری هم می‌گوید نمی‌دانم دنیای دیگری هست یا نه؟ امیدوارم نباشد چون می‌ترسم دنیای بدتری از این دنیایی باشد که در آن هستیم. در واقع، او یک نگاه همراه با یقین ندارد بلکه می‌توان گفت که یک ندانَم‌گَرا است و هیچ قطعیتی در این زمینه ندارد.

این کارگردان درباره بحث آبرو مطرح‌شده در «روان زخمی» بیان کرد: گاهی باید مظلوم را هم محاکمه کرد چون هم اجازه می‌دهد به خودش ظلم شود و هم گاهی به دیگران و عزیزانش. اینکه ما بگوییم چون کسی مظلوم است پس حق دارد، واقعا اینطوری نیست. باید آموزش ببینیم و یکی از دلایلی است که این فیلم ساخته شده تا مثل آبرو را آسیب‌شناسی کنیم. چرا باید یک کودک دچار آزارِ جنسی شود و جرئت نکند به خانواده‌اش بگوید؟ چون بحث ترس از آبرو در خانواده‌ها هست. گاهی خانواده‌ها حتی با اینکه مسئله تجاوزی را می‌فهمند، پنهان می‌کنند چون بحث آبرو وجود دارد که از سلامت جسمی و روحیِ هر آدمی اهمیت بیشتری در ایران دارد. بنابراین این محاکمه مادر در این مستند چندان بی‌انصافی نبود. من اعتقادی به اینکه وجود یک آدم به دلیل اینکه کسی را به وجود آورده است، مقدس است، ندارم. من همه چیز را قابلِ نقد می‌بینم.

ارسیا تقوا منتقد سینما با اشاره به فیلم سینمایی «برادران لیلا» سعید روستایی راجع به امر قدسی گفت: آدمی که به پنج حیوان رسیدگی می‌کند تا به آنها آسیبی نرسد، چطور می‌تواند از عزیزترین کسِ خودش؛ مادرش که او را به زندگی برگردانده است، اینگونه بازخواست کند؟ بحثی که در روانشناسی وجود دارد، برون‌ریزی است مثل جلسات «تولدی دوباره» که برگزار می‌شود. آنها یک مقوله معنوی و ماهوی قشنگی دارند که این است؛ اجازه بدهید تمام عواطف و احساسات شما برون‌ریزی کند. صرفِ برون‌ریزی این احساسات را بد تلقی نکنید. بعد نمایشِ سیلی خوردن نقش پدر «برادران لیلا» گفتند که به ساحتِ پدر توهین شد! نه، این توهین به ساحتِ پدر نیست و این تعمیم‌دهی اشکال‌دار است چون نباید امری را مقدس کرد. من این مستند را هم اینطور می‌بینم. در یکی از صحنه‌های پایانی، پسر در دنیای خودش بود و مادر هم در دنیای خودش و داشت دعا می‌خواند. این از قشنگ‌ترین صحنه‌ها بود. نمایشی از اینکه هر کس بتواند حرف خودش را بزند و هر کس راهِ خودش را برود بدون اینکه کسی مجبور به دنبال کردنِ راهِ دیگری باشد.

هومن اشکبوس از حاضران در این نشست در سخنانی عنوان کرد: به نظرم با هر اثر، باید با جهانِ خودش روبرو شد. من قبلا این اثر را به عنوان یک مخاطب پیش خودش دیدم. وقتی اثر را دیدم، به خودم هرگز اجازه ندادم که از او بپرسم کدام قسمت از این مستند، واقعا مستند بود و کدام قسمت را دراماتیزه یا بازسازی کردی. ترجیحم این بود که خودِ اثر با من به عنوانِ مخاطب ارتباط برقرار کند. فیلم هیچ جا ادعا نمی‌کند که سراسر مستند است یا داستانی. با مواجه شدن مخاطب با اثر، اتفاقِ بهتری می‌افتد. همچنین، ما باید حریم‌هایی را رعایت کنیم. من حتی به عنوانِ دوست کارگردان، به خودم اجازه ندادم راجع به گذشته او کنجکاوی کنم. باید مرزهایی را به عنوانِ مخاطب در نظر داشت همانطور که در خبرنگاری هم اتفاق می‌افتد و خبرنگار نمی‌تواند درباره هر موضوعی از سوژه سوال کند.

ارسیا تقوا در جمع‌بندی سخنانش درباره این مستند بیان کرد: اگر بخواهیم به چند سوال جواب بدهیم، این است که این فیلم برای زیر ۱۸ سال مناسب است؟ خیر. آیا این فیلم صحنه‌های شنیع دارد؟ بله. آیا فیلم، فیلمِ شنیعی بود؟ خیر. بحث این است که اگر فیلمی، صحنه‌های خشونت‌آمیزی داشته باشد، الزاما اثرِ خشنی نیست. اگر فیلمی صحنه‌های شنیعی دارد، به معنی صحنه‌های پورنوگرافیک نیست. این فیلم، یک فیلمِ تجربی است که باید در سینماهای هنر و تجربه نمایش داده شود و به هیچ عنوان، زیر ۱۸ ساله‌ها نبینند که به طور حتم، فیلمساز، اینها را موقع اکران عمومی اثر رعایت خواهد کرد چون می‌دانم نسبت به این موضوعات، حساسیت‌های لازم را دارد. این فیلم، واقعا فیلمی برای مخاطبِ بزرگسال است.

میثم جعفری‌نژاد در سخنان پایانی از ساخت دنباله دیگری بر «روان زخمی» خبر داد و گفت: من دوست دارم شماره دوم این فیلم را به اسم «درنده‌ی روان‌ها» بسازم که به نسبت قسمت اول، تجاری‌تر است و باید سرمایه‌گذار پیدا کنم. در آن فیلم قرار است، میثم «روان زخمی» از تمامِ کسانی که به روانِ زخمیِ او آسیب زده‌اند، انتقام بگیرد که خیلی انتقامِ سختی خواهد بود و دارم روی ایده آن کار می‌کنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha