نقش‌ها می‌توان زد اگر صف نان بگذارد

۸ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۲۲
کد خبر: 85123491
نقش‌ها می‌توان زد اگر صف نان بگذارد

ارومیه - ایرنا - کاهش سهمیه آرد در آذربایجان غربی و تشکیل صف‌ مقابل نانوایی‌ها موضوعی بود که اغلب افراد بویژه روستاییان و قشر غیر مرفه جامعه که قوت قالب‌شان نان است را درگیر کرده و هنوز این معضل بدون رهگشایی در سطح استان از جمله شهر ارومیه قابل مشاهده است.

به گزارش ایرنا، ۶ عصر بود و آهنگ باران در هوای مرطوب ارومیه مترنم بود، زیر پل آیت اله مدرس پر از کارگرهایی بود که در دستان‌شان یک کوله (البسه کار) و شاید هم مقداری سیب زمینی و پیاز است و راهی خانه‌اند.

صدای مکالمه پسرکی ۱۵ ساله با تلفن همراهش که با صدای باران عجین شده توجهم را جلب کرد، هیکل کوچک و دستان پهنش می‌گفت نان آور خانه است.

طرف مکالمه او مادرش بود، سفارش خرید نان می‌داد و پسرک مودبانه می‌گفت نانوایی الان تعطیله از کجا بگیرم یا باید برم توی صف وایسم یا برم کارگری، اونم معلوم نیس نان بهم برسه یا نه.

مکالمه قطع شد، پسر دو سه قدم ویلان و حیران در ایستگاه اتوبوس این سر و آن سر رفت دوباره تلفنش رنگ خورد و باز مادر بود، پسرک این بار گفت: «اگه نون بخرم باید پیاده بیام خونه و دیر میرسم خسته‌ام یه جوری نمی‌شه امشب رو بگذرونیم؟» تلفنش قطع شد نشست و دست‌هایش را روی سرش گذاشت، دماغش را بالا کشید و روی گونه‌اش را پاک کرد انگار گریه می‌کرد به میله ایستگاه سرش را تکیه داده بود.

کمی ایستادم، بعد آرام و بی‌صدا کنارش نشستم، خودم را معرفی کردم اول بی اعتنا بود، بعد کمی جابجا شد انگار وهمی بر دلش نشسته و میان دو راهی درد دل و سکوت گیر کرده باشد نگاهی به اطراف کرد، خیلی از مردان و زنان جلوتر از ما ایستاده‌اند ولی کسی توجهی به ما نداشت.

چشم‌های پسرک درشت و چهره‌اش معصوم و مهربان بود، دست‌هایش پر از تاول بود با خود فکر کردم چقدر کار کرده که در این سن و سال دست‌های کوچکش میزبان این همه تاول و زخم و زیلی است.

اتوبوس پیش پای‌مان ایستاد و همه روی سر و کول هم پریدند و بدون نوبت داخل این قارقارک آهنی کهنه شدند اما او سوار نشد، فهمیدم پای رفتنی ندارد.

با احتیاط سر صحبت را باز کردم، ببخشید ناخواسته حرفاتون رو شنیدم انگار نان نتونستی تهیه کنی؟
با چشم‌های سیاه و رک زده به من نگا می‌کرد، به تعجیل گفتم که خبرنگارم، ۲ بسته نان گرفتم اداره‌ام نزدیکه می‌خوای برات بیارم؟
سکوت کرد و پایش را روی قلمبه سنگی که روی زمین بود چرخی داد، سکوت کاملی فرمانروایی می‌کرد.

این سکوت در کار ما خبرنگارها یک جور زبان بی زبانیست و بیانگر اینکه به زودی یک گفت وگویی خوب شروع می‌شود، هر چند خستگی بی پایانی بعد از ۱۲ ساعت بیداری داشتم ولی منتظر ماندم تا سر کلام را باز کند.

بغض پسربچه بی مهابا ترکید و گریه کرد، کمی منتظر شدم تا سنگینی و فشاری که چند دقیقه قبل روی سینه‌اش بود، کمتر شود.

چشم و دماغش را با آستین پیراهن قرمزش پاک کرد و شروع به صحبت کرد: «چهار تا خواهر و برادریم، بابام معتاد بود و فوت شد خودم بچه بزرگم و بعد کرونا مدرسه نرفتم و پیش یه نقاش شاگردی می‌کنم روزی ۱۵۰ هزار تومان بهم میده، مامانم ۲ روزه میره نانوایی نمیتونه نون بگیره، میگن سهمیه کمه. مامانم زنگ زده میگه نان نداریم حتما یه بسته پیدا کن بگیر.

قیمت نان آزاد توی سوپری سه برابر معمولی هس و من باید ۴۰ تومن از درآمدم و بدم نان بگیرم که ۲ روز کفاف کنه، اونم حقوقی که ۱۰ روز پیش تموم شده، الانم فقط پول اتوبوس دارم واقعا کم میارم گاهی وقتا.»

دوباره گونه‌های برجسته و چشم‌های درشت و سیاه پسرک پر از اشک شد. دستی به موهایش کشید و موهای فرفری روی شقیقه‌اش ریخت بدبختی‌های زندگیش شاید به اندازه موهای سرش بود ولی حالا فقط فکر تهیه نان برای خانه در ذهنش بود دوباره رشته کلام را به دست گرفت: «خودم کار می‌کنم که مامانم کارگری نکنه ولی کارهای دیگه خونه میمونه، این موضوع نان باعث شده تا سرکار هم ذهنم درگیر باشه و نتونم خوب کار کنم».

خانم مقصر این کمبود کیه چرا مشکل حل نمیشه ما نان زیاد می‌خوریم برکت سفرمون همینه.

او مثل هیزم تری بود که گوشه یک بخاری گیر افتاده نه می‌سوزد و نه تازگی‌اش مانده است و از دود و دم زندگی در حال خفه شدن بود.

حرفایش انعکاس زندگی حقیقی خیلی‌ها بود درون دنیای کارگرها آن طرف شهر که قرار بود با اتوبوس بعد از نیم ساعت به آنجا برسد خیلی‌ها غم او را داشتند.

دوست داشتم پاسخی برایش داشته باشم و او بیشتر صحبت کند ولی خسته و مستاصل بود، زندگی این نوجوان فقط یک فصل داشت و فصل کارگری پیش نقاش حرف اول را می‌زد.

حالا سردی و سنگینی هوای بارانی شهر به جانم شلاق می‌زد بلند شدم و ۱۰۰ متر پایین تر ۲ بسته نان به قیمت آزاد و دو تا نان روغنی مخصوص کنجد دار گرفتم و روی صندلی بغلش در ایستگاه گذاشتم، گفتم: «اینا قسمت شما بود ببر خونه برای من از اداره فردا میدن.»

شادی گوارایی در چشم‌های او بود من هم در وجود خودم احساس سبکی می‌کردم، پسر که خودش را امیر حسین معرفی کرد تشکر کرده و خوشحال سوار اتوبوس شد و رفت و من با کلی سوال با جواب و بی جواب که در جلسات تنظیم بازار گرفته بودم با خودم کلنجار می‌رفتم.

نقش‌ها می‌توان زد اگر صف نان بگذارد

بازرسان باید افسار تخلفات در آذربایجان غربی را می‌کشیدند

طبیعی بود که اگر افسار تخلفات صنفی در استان را بازرسان تنظیم بازاری می‌کشیدند خانواده‌ها این روزها مشکل تهیه نان نداشتند.

این رویه نادرست باید در آن روزهای اول اصلاح می‌شد اما طبق گفته مسوولان کم فروشی نانوایان و ثبت غیر واقعی در سامانه نانینو باعث شد تا سهمیه آرد استان آذربایجان غربی بیش از ۲ و ۵۰۰ تُن در ماه کاهش یابد.

این کاهش سهیمه نیز در فصل کار و کشاورزی بر روستاییان و اقشار کارگر و حتی نانواهای با وجدان فشار مضاعفی وارد کرده که در قالب صف‌های طویل مردم در مقابل نانوایی می‌توان آن را دید، ده‌ها نفر بخاطر عدم تهیه نان در روزهای قبل مجبورند فردای دیگری زودتر از دیروز در صف منتظر باشند.

نان در سبد غذایی مردم این منطقه دارای جایگاهی خاص است چون رژیم غذایی شهروندان استان با سایر نقاط کشور از زمین تا آسمان فرق دارد.

همه اینها صحبت‌های یک نانوایی است که در خیابان ابوذر ارومیه از محلات کم درآمد و محروم شهر مشغول کاره و معتقد است تورم باعث شده تا شهروندان نان را جایگزین بسیاری از غلات دیگر از جمله برنج کنند و همواره از کمبود آن نگران باشند.

حسین آقا با بیان اینکه این روزها کار در نانوایی با چند کارگر نمی‌صرفد، ادامه داد: خمیر مایه قبلا ۱۰ کیلوگرم ۷۰ هزار تومان بود ولی الان یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است، حداقل دستمزد برای یه کارگر ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان و هزینه آب و برق و گاز و بیمه هم روی این هزینه‌ها بیاد واقعا یک نانوا سر برج کم می‌آره حتما.

به گفته این نانوا، در مناطق محروم شهر که هر خانواده بیش از چهار نفر هستند باید حمایت‌های بیشتری از نانوایی شود و یارانه‌ها افزایش پیدا کند.

بر همین اساس هم اکنون یارانه دولتی برای هر نانوایی به ازای هر روز یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است که بابت کارکرد دستگاه پُز دریافت می‌کنند در حالیکه این میزان جوابگوی هزینه‌های ذکر شده او نیست.

حسین آقا با یک تحلیل سرانگشتی ادامه داد: این استان یک منطقه کشاورزی بوده و الان فصل کشت و کار و کارگری رسیده، طبیعی است که افزایش تقاضا برای خرید نان بالا باشد، حالا نمیشه از کنار تخلفات برخی نانواها هم چشمپوشی کرد ولی این تخلف شاید ۲۰ درصد موضوع باشه و بی انصافی است اگر همه به این قشر و مردم به چشم متخلف نگاه کنند.

ثابت بودن قیمت نان در سه سال اخیر و عدم افزایش تعرفه نان توی سه سال گذشته هم علتی مزید بر علت‌هاست چون قیمت یک کیسه آرد توی بازار آزاد سه تا پنج برابر نرخ دولتی است شاید این موضوع برخی‌ها را وسوسه کند تا آرد سهمیه خود را بی زحمت بفروشد.

وقتی قیمت یک بسته نان توی نانوایی ۱۰ هزار تومان و توی مغازه ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان باشه، مسلم هست برخی خانواده‌های نیازمند برای خرید و فروش آن وقت بزارند که با هیچ ساز و کاری نمیشه جلوی این کار آنها رو گرفت.

فشار عصبی و استرس باعث درگیری های لفظی می شود

یکی از کارگران نانوایی یاد شده که معلوم است از این روال حاکم و صف‌های طویل جان به لب شده جلو می‌آید و با صدای بلند و حرکت دست‌هایش شروع به صحبت می‌کند انگار می‌خواهد تمام فشار کاری و نداری و خستگی‌اش در کنار کم کاری‌ها و تخلفات در این بخش را با داد و بیداد روی من خبرنگار تخلیه کند.

دعوت به آرامشش می‌کنم و آرام‌تر شروع به صحبت می‌کند: اینجا همه نانوا را متخلف و دزد می‌بینند و وقتی نان بهشان نمی‌رسد هر چه فحش و ناسزاست به ما می‌دهند.

آیا برای روزی ۲۰۰ هزار تومان کسب حلال می‌ارزد این همه برچسب‌های ناحق رو تحمل کنم.

همه فشار عصبی همراه ما شب به خانه منتقل می‌شود و فردا باز همین نانوایی و مشکلات در انتظار ماست.

نانواهای دیگر که تخلف می‌کنند و سهمیه شان کم می۲شود مشتری ما بیشتر است در حالیکه سهمیه ما همان هفت کیسه آرد روزانه است و خیلی وقت‌ها خودمان بدون نان به خانه بر می‌گردیم، لازمه مسوولان برای نانواهای منصف تشویقی بدهند تا ما هم با اشتیاق بیشتری کار کنیم.

خرید نان روزانه سه تا چهار ساعت وقت می‌برد

یکی از بانوان مشتری نانوایی در ادامه این گفت وگو در حالیکه کاملا از شرایط پیش آمده ناراضی است دست‌هایش را نشانم می‌دهد و می‌گوید: با دخترم توی خونه فرش می‌بافیم خرید و تهیه نان روزانه سه تا چهار ساعت از وقت مون رو می‌گیره در حالیکه قبل از عید از همین محله نهایتا توی نیم ساعت نان می‌شد تهیه کرد و به کارمونم می‌رسیدیم.

دخترش که در صف نان است صحبت‌های مادرش را ادامه می‌دهد: «بخاطر خریدن نان بیشتر از یه ماهه از کارمون عقب می‌مونیم، تو این محله محروم صف‌های نان به محلی برای کسب درآمد خیلی‌ها تبدیل شده حتی گاهی وقت‌ها بعضیا نوبتشون رو هم می‌فروشند که جای تاسفه.

وقتی اعتراض می‌کنیم می‌گن شمام شغل‌تو عوض کن و به روز باش تا دستات تاول نزنه و این خیلی درد آوره برامون.

برخی از خانواده‌های این محله چون به شغل‌های کاذب و یا کارگری مشغول هستند حتی پنج نفری هم از ۶ صبح توی صف می‌ایستند و با تهیه ۱۰ بسته نان از صبح تا ظهر حقوق یک کارگر نانوا و حقوق دو تا قالیباف ماهر رو بدون زحمت در سه یا چهار ساعت در می‌آرن و می‌روند.

نقش‌ها می‌توان زد اگر صف نان بگذارد

تقاضا فقط برای خرید نان لواش است

در گشت و گذار برای تهیه گزارش از وضعیت نانوایی‌های ارومیه با یکی از سنکگ پزها در خیابان علامه مجلسی گفت وگو کردم، اسمش الله‌وردی است و در پاسخ به اینکه در میزان فروشش با توجه به کمبود نان لواش آیا تغییری هست یا نه گفت: تفاوتی در فروش یکماه گذشته ایجاد نشده و به ظاهر تقاضا فقط برای نان لواش زیاد است.

به گفته این نانوا، انبار در خانه برای نان لواش مشکل اصلی و فروش است البته فروش به صورت ضایعات مشکل بعدی بوده چرا که قیمت یک کیلو نان خشک به صورت ضایعات بین ۱۴ تا ۱۷ هزار تومان در نوسان بوده در حالیکه قیمت یک بسته نان به وزن یک تا ۲ کیلو ۱۰ هزار تومان است.

او بر این باور است که قیمت پایین نان در نانوایی و قیمت بالا در مغازه‌ها و نان خشکی‌ها باعث شده تا فرصت طلبان میدان را فراخ دیده و بازار را مدیریت کنند.

هدر دادن عمر مردم در صف‌های نان خیانت است

نماینده ولی فقیه در آذربایجان غربی و امام جمعه ارومیه در این زمینه به صورت پی در پی در خطبه‌های نماز جمعه ۳۰ اردیبهشت و پنجم خرداد تذکر لازم را به نانوایان، مسوولان و متولیان امر داد و گفت: طبق روایت‌های موجود از پیامبر اکرم (ص) وقت و عمر با ارزش ترین دارایی افراد است و خیانت به عمر و وقت افراد بزرگترین خیانت‌هاست.

حجت الاسلام والمسلمین قریشی اظهار کرد: حضرت محمد(ص) به ابوذر اینگونه نصیحت می‌کند که درباره عمرت و وقت خودت خسیس باش چرا که پول را می‌شود دوباره کسب کرد ولی عمر از دست رفته را نه.

خطیب جمعه ارومیه با تاکید بر اینکه مسوولان باید این موضوع را مدیریت کنند، افزود: شایسته نظام اسلامی نیست شهروندان برای پنج و یا ۱۰ عدد نان ساعت‌ها در صف نانوایی منتظر بمانند.

وی با بیان اینکه بی اهمیتی در این زمینه صحیح نیست، اضافه کرد: من مسوول شاید کم کاری کنم و به شهروندان ضررمالی وراد شود این هم کار صحیحی نیست. من مسوول اگر تدبیر درست کنم و روش‌های کاربردی را ببینم این موضوع نان حل می‌شود.

به گفته وی، شاید در قیامت مردم از پول خودشان بگذرند و بخشش کنند ولی از عمر تلف شده شان نه.

نقش‌ها می‌توان زد اگر صف نان بگذارد

کاهش سهمیه نانوایی‌ها علت صف‌های طولانی در آذربایجان غربی

معاون هماهنگی امور اقتصادی استاندار آذربایجان غربی معتقد است که کاهش سهمیه آرد نانوایی‌ها به علت شناسایی سیستمی تخلفات در برخی واحدها علت صف‌های طولانی مقابل نانوایی‌ها در شهر ارومیه و برخی دیگر از شهرهای استان است.

به گفته جواد کرمی، قسمتی از سهمیه آرد اختصاص یافته، به نان تبدیل نشده و همین امر باعث کاهش آرد سهمیه استان شد که باید برای جلوگیری از کاهش سهمیه به سمت فروش درست و مبتنی بر سیستم و تبدیل آرد به نان حرکت کرد.

وی در توضیح این تخلفات ادامه داد: کاهش سهمیه صورت گرفته در نانوایی‌ها به علل مختلف از جمله مطابقت نداشتن مقدار فروش، فروش آرد خارج از شبکه، استفاده از کارت‌های تکراری و حتی کشیدن کارت بعد از ساعت ۱۲ شب در برخی نانوایی‌ها بوده است.

معاون استاندار آذربایجان غربی با اشاره به اینکه می‌شد با تذکر اولیه به نانواهای مختلف، جلوی برخی تخلفات را گرفت و سپس اقدام به کاهش سهمیه به صورت سیستمی کرد، گفت: با صحبتی که با مسوولان طرح نانینو در مرکز کردیم، مقداری از سهمیه کاهش یافته برگشت داده شده است.

وی با بیان اینکه در این مدت به علت فعالیت مناسب، سهمیه برخی نانوایی‌ها هم اضافه شد ولی این اضافه شدن، قابل توجه نبود، یادآور شد: کاهش سهمیه آرد منجر به بروز صف مقابل نانوایی و ایجاد مشکل برای مردم به عنوان مصرف کنندگان اصلی می‌شود.

کرمی با اشاره به اینکه رژیم غذایی در حوزه استفاده از نان در آذربایجان غربی با بسیاری از استان‌ها متفاوت است، افزود: طرح جدید (نانینو) در خصوص اختصاص سهمیه آرد به نانوایی‌ها، طرح خوبی است ولی ضمن آماده بودن زیرساخت‌ها باید نانوایان توسط اتحادیه مربوطه توجیه شده و تذکرات لازم برای جلوگیری از تخلفات از سوی بازرس‌های جهاد کشاورزی و اتحادیه صنفی داده شود.

به گزارش ایرنا میانگین سرانه نان در کشور هشت کیلوگرم و در آذربایجان غربی ۹ کیلو و ۱۶۰ گرم است.

در روزها و هفته‌های اخیر صف‌های بعضا طولانی برای خرید نان در مقابل برخی نانوایی‌های لواش پز آذربایجان غربی بویژه ارومیه ایجاد شد که البته بخشی ناشی از کمبود عرضه و بخشی مربوط به افزایش مصرف در روستاها و مناطق پر جمعیت شهری و بخش عمده آن بیشتر به خاطر خرید بیش از حد، از سوی برخی افراد برای فروش به سوپرمارکت ها یا احتکار خانگی بوده است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha