۱۰ خرداد ۱۴۰۲، ۸:۲۹
کد خبرنگار: 942
کد خبر: 85127383
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

دوست داشتنت عاقبتم را به خیر می‌کند

۱۰ خرداد ۱۴۰۲، ۸:۲۹
کد خبر: 85127383
دوست داشتنت عاقبتم را به خیر می‌کند
عکس‌ها آرشیوی است

گرگان - ایرنا - هنوز ساعت ۶ صبح نشده اما کاروان مشتاقان عراقی برای پیمودن مسیر پیاده تا حرم امام رئوف در جاده‌های گلستان به راه افتاده‌اند پیشقراول آن‌ها پیرمردی است که پرچم بزرگی در دست دارد با جمله‌ای به خط کوفی که رویش نوشته شده «انی احبک».

به گزارش ایرنا، زمان زیادی به تولد هشتمین امام باقی‌نمانده بود که این کاروان عراقی را در ۳۰ کیلومتری گرگان دیدم . می‌خواستند هر چه زودتر و تا زمان ولادت ضامن آهو خودشان را به پنجره فولاد برسانند برای همین به سرعت قدم برمی‌داشتند و جز به وقت ضرورت توقف نکرده و نمی‌ایستادند.

اغلب آن‌ها دشداشه سیاه بر تن دارند اما به جز این، در دیگر لباس‌ها و سن و سال شباهتی بین آن‌ها وجود ندارد. یکی دمپایی دارد، دیگری کفش ورزشی و یکی نعلین و چند نفر هم با پای برهنه. آن یکی جوانی است که هنوز لبش سبز نشده اما پیرمردی هم در این کاروان حضور دارد که به سختی راه می‌رود و پای لنگ خود را با دشواری روی جاده می‌کشد.

اشتیاق زیارت هشتمین امام شیعیان سختی راه را برای این کاروان پیاده آسان کرده است.

نام و نشان خود را نمی‌گویند. برخی به سختی فارسی می‌فهمند اما تعداد دیگر فارسی را به روانی هر چه تمام‌تر صحبت می‌کنند. آن‌ها که فارسی بلدند، عراقی‌های ساکن ایران هستند که در عمل به عهدی قدیمی، هر سال در سالروز تولد امام رضا (ع) با پای پیاده خود را به مشهد می‌رسانند.

حرکت این کاروان حدود ۵۰ نفره از زمان روشن‌شدن هوا آغاز می‌شود و در ۲ قسمت ادامه دارد. بخش اول از ابتدای صبح تا یک ساعت مانده به ظهر و بخش دوم از عصر تا غروب آفتاب.

دوست داشتنت عاقبتم را به خیر می‌کند

گرمای فراوان این روزها امکان پیاده‌روی در ساعات ظهر را از این کاروان به‌خصوص افراد معمر و مسن گرفته به همین دلیل وقت بیشتری را برای ناهار و استراحت در نظر می‌گیرند.

چشمان مشتاق این زائران پیاده برای پابوسی امام رضا (ع) از فاصله دور هم قابل تشخیص است. قدم را ۲ تا یکی برمی‌دارند و برای پیمودن این مسیر چند صدکیلومتری عجله دارند.

وقتی به جمع آن‌ها می‌رسم ساعت چند دقیقه‌ای از ۶ صبح گذشته است. ماشینی که از این زائران پیاده پشتیبانی می‌کند کامیونتی است که در قسمت بار ماشین، تانکر بزرگ آب و در کنارش جایی برای نگهداری آب جوش تعبیه‌شده است.
یک نفر لیوان چای و طبقی از خرما را آماده کرده و منتظر رسیدن افراد است. زائران که به ماشین می‌رسند به سرعت چای یا لیوان آب با چند خرما را برمی‌دارند و به راه خود ادامه می‌دهند. انگار فرصتی برای نشستن نیست چون می‌خواهند از هوای خنک ابتدای صبح برای پیمودن جاده بیشتر استفاده کنند.

یکی از این جمع که فارسی را به خوبی صحبت می‌کند رو به من گفت : "نگاه به سن و سال اینا نکن. اگه لازم باشه شب هم پیاده می‌رن تا برسن مشهد ولی ما مانع می‌شیم".

نامش کریم اسلامی و ساکن بصره است. چندسالی را در قم اقامت دارد و از زمانی که خودش را شناخته در پیاده‌روی اربعین حضور داشت و در کنار آن به زیارت امام رضا (ع) در سالروز تولد ایشان مقید است.

او و دیگر همراهان آرام آرام راه مشهد را در پیش گرفته و به پیش می‌روند. در گوشه‌ای از مسیر پیرزنی دوان دوان خود را به کنار جاده می‌رساند. تعدادی از زائران رفته‌اند اما از دور رد حضور چند نفر پیداست و فاصله کمی تا روستای این پیرزن دارند.

دوست داشتنت عاقبتم را به خیر می‌کند

منقل کوچکی در دست دارد با زغال روشن و مشتی اسپند که در شیشه‌ای کوچک ریخته و منتظر رسیدن زائران است تا در آتش افکنده و پیش پای آنان، اسپند دود کند.

زائران که می‌رسند، اشک از گوشه چشمش جاری می‌شود و زیر لب می‌گوید « یا ضامن آهو» و ادامه می‌دهد « سلام مرا به امام رضا برسانید» زائران پیاده امام رضا از مقابل این پیرزن رفته‌اند اما او نمی‌خواهد به خانه بازگردد.

با نگاهی حسرت بار به این کاروان نگاه می‌کند . شاید در دلش می‌گوید : این‌ها از عراق آماده‌اند و دارند پیاده به پابوس آقا می‌روند اما من که چند ساعت با مشهد فاصله دارم لیاقت زیارت پیدا نکرده‌ام.

نوجوانی که گویا نوه این پیرزن باشد او را محکم در بغل می‌فشارد و می‌گوید : «ننه این که غصه نداره . خودم نوکرتم. برداشت شالی که تموم شد میبرمت مشهد». و همین وعده اندکی پیرزن را آرام کرده و گریه و خنده را در او می‌آمیزد.

گذر کاروان عراقی از گرگان، نگاه ترکمن‌های اهل سنت شهرهای مجاور جاده سراسری گلستان را به آنان بیشتر می‌کند. ایستاده این کاروان را تا دور دست و تا جایی که چشم یاری می‌دهد بدرقه می‌کنند با زمزمه‌ای در زیر لب و شاید در سویدای دل که «دعا کنین مشهد قسمت ما هم بشه».

در این میان زنی ترکمن با کودکی خردسال خود را به ماشین پشتیبان این زائران پیاده می‌رساند و می‌گوید«میشه چند تا از این خرماها بردارم؟ برای بچه مریضم می‌خوام»

دوست داشتنت عاقبتم را به خیر می‌کند

نگاه اعتقادی ترکمن‌های اهل سنت گلستان به اهل بیت، ریشه‌ای طولانی و دور و دراز دارد. گوشه‌ای از این اعتقادات در عزاداری‌های ماه محرم و بخشی دیگر در آیین‌های مانند سالروز تولد ائمه به خصوص امام رضا (ع) قابل مشاهده است.

اسلامی می‌گوید: از روز اولی که پیاده راه افتادیم، از این رفتارهای محبت‌آمیز زیاد دیدیم. مردم ایران عاشق امام رضا (ع) هستند.

کاروان زائران پیاده عراقی از گلستان خارج شده اند. راه زیادی برای رسیدن به مشهد دارند اما با وجود همه سختی‌های مسیر و دشواری برخی از اعضای کاروان که سن و سال زیادی دارند، اطمینان دارند که شب تولد امام رضا (ع) را در حرم خواهند بود.

حالا که این گزارش را نوشته‌ام کاروان پیاده عراقی باید به مشهد رسیده باشند. اشتیاق بی‌پایان آن‌ها برای بوسیدن ضریح امام هشتم در سالروز تولد ایشان هر چیر غیرعادی را امکان‌پذیر می‌کند.

دست بر سینه رو به مشهد می‌ایستم و زیر لب زمزمه می‌کنم « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی . . . »

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha