مقاومتی مظلومانه اما ماندگار در پد خندق

یاسوج - ایرنا - جنگ تحمیلی که علیه نظام اسلامی آغاز شد مردم و عشایر غیور کهگیلویه و بویراحمد برای حفاظت از مرزهای کشور فرصت را از دست ندادند پاییز ۵۹ نخستین گروه از رزمندگان عشایر این استان به جبهه "بازی دراز" اعزام شدند که بیشتر با تفنگ های برنو و ژ۳ مقابل دشمن بعثی مقاومت کردند و نگذاشتند دشمن وارد خاک میهن شود.

به گزارش ایرنا ، از آن پس رزمندگان این استان در جای جای جبهه ها حضور داشتند و عملیاتی در دفاع مقدس وجود ندارد که دلیرمردان این استان در آن حماسه نیافریده باشند و آخرین حماسه گمنام اما ماندگار آنان در پد خندق در جزیره مجنون رقم خورد.مقاومتی دلیرانه که مورد توجه ویژه جانشین وقت جنگ قرار گرفت.

استان کوچک کهگیلویه و بویراحمد در جنگ هشت ساله ایران و عراق به طور میانگین یک روز در میان یکی از فرزندانش را برای دفاع از مرزهای میهن از دست داد حضور دلیرمردان این استان در جنگ سرشار از ناگفته هاست اما مظلومیت تاریخی مردم این دیار بر تاریخ معاصر نیز سایه افکنده است و به گواه بازماندگانی که از شلیک نخستین گلوله تا پایان جنگ را از نزدیک دیدند و لمس کردند در اسناد جنگی ،کمتر از فرزندان این استان نام برده شده است.

آری صحبت از جنگ هشت ساله که می‌شود زخم‌ها سر باز می‌کند، داغ‌ها تازه می‌شود ،مادران آه می کشند و اشک می‌ریزند برای فرزندانی که دست از همه آرزوهایشان شستند و رفتند؛ بعضی پیکر بی جانشان برگشت و بعضی هم هرگز نیامدند.

مادرانی که طاقتشان در تحمل غم از دست دادن جگرگوشه‌هایشان همچون کوه دنا بود و یک دل سیر شیون نکردند که مبادا اشک و آهشان پای رفتن بچه‌ها را سست کند و جبهه‌ها خالی بماند.

جنگ هشت ساله قصه دستان آرزومند مادرانی است که در حسرت لمس خاک فرزند مانده است. قصه بچه‌های بی نام و نشانی است که زیر سنگ‌های گمنام در گوشه گوشه این سرزمین چشم انتظار مادرانشان هستند.

تعریف جنگ هشت ساله در استان کوچکی که از شلیک اولین تا آخرین گلوله در تک تک لحظات حاضر بوده و داغ دیده و دست از دفاع از وطن و آرمان‌ها نکشیده، سخت است. مردمی که فرزندانشان و هر آنچه در توان داشتند را به جبهه‌ها فرستادند.

مردمی که از همان روز نخست در خانه‌هایشان به روی هزاران آواره جنگی و جنگ زدگان باز بود و به گواه خبرهای خبرگزاری ایرنا از شهریور ۵۹ تا بهار ۶۱ بیش از ۶ هزار نفر از عشایر این استان به جبهه‌های غرب و جنوب اعزام شدند.

و حالا تصورش را بکنید هیچ سندی بر اثبات این همه جانفشانی نیست. جنگ هشت ساله یک پازل است که به تعداد تک تک آدم‌ها، لحظات و نقاط درگیر، قطعه دارد و اگر بگوییم کهگیلویه و بویراحمد بزرگترین قطعه گمشده این پازل است، بیراه نگفته ایم.

پد خندق، نماد مظلومیت و گمنامی فرزندان کهگیلویه و بویراحمد

جنگ که شروع شد مردم کهگیلویه وبویراحمد به پشتوانه دلاوری‌هایشان راهی غرب و جنوب غرب شدند و عملیات و فتحی نیست که رد پای رشادت‌ها و ایثارشان در آن نباشد.آدم‌های کم سن و مسنی که می‌رفتند و وسط حادثه‌ای بزرگ قرار می‌گرفتند و آنچنان که خودشان می‌گویند فقط می‌دانستند نباید اجازه پیشروی به دشمن بدهند و به واسطه زندگی سخت در دامنه های زاگرس و مشکلات و محرومیت‌هایی که کشیده بودند به خوبی می‌دانستند چگونه بجنگند.

بیشترشان نه درس جنگ و نظامی گری خوانده بودند و نه جنگ جزو برنامه‌هایشان بود. اما دشمن سر زده که به در خانه آدم می‌آید حق انتخاب را هم می‌گیرد! با این حال فرزندان زاگرس کاری به حساب و کتاب و معادلات بیرون نداشتند.

می‌دانستند جنگ با کسی تعارف ندارد و هیچ چیز هم این دشمن را مثل غیرت روی خاک وطن نمی‌ترساند که البته بعدها همان حساب و کتاب‌هایی که نادیده اش گرفتند باعث شد از آن همه مجاهدت، سهم و نماد این استان تنها یک پد خندق باشد. خندقی که اوج مظلومیت و گمنامی فرزندان این دیار است. حماسه‌ای که درآن ۷۸ دلاور مرد کهگیلویه و بویراحمد شهید و ۸۷ نفر مجروح و اسیر شدند.

نگاهی به پد خندق

روزهای آخر جنگ، زمانی که عراق به جزایر مجنون حمله کرد و نیروهای خود را برای بازپس گیری این منطقه وارد عمل کرد، پس گرفتن فاو از رزمندگان ایران اسلامی، اقدام به گرفتن جزایر مجنون شمالی و جنوبی کرد جزایری که تیپ ۴۸ فتح مسئولیت محافظت از آنها را بر عهده داشت.

گردان‌های حضرت رسول، امام علی (ع) و گردان شهدا در این محور مستقر بودند و وقتی دشمن برای پس‌گیری منطقه حمله کرد بسیاری از تیپ‌ها و لشکرها از منطقه و جزایر مجنون عقب‌نشینی کردند ولی تیپ ۴۸ فتح جانانه ایستاد و عقب‌نشینی نکرد.

هلی‌کوپترها و هواپیماهای دشمن منطقه را زیر آتش گرفته و قایق‌های توپ‌دار مجهز به مسلسل به اضافه چندین تیپ و لشکر از زمین و دریا ،نیروهای تیپ ۴۸ را مورد هجوم قرار دادند به گونه‌ای که فرزندان این استان از هر طرف محاصره شدند.

در عملیات پد خندق، تیپ ۴۸ فتح به مدت ۱۶ ساعت به مقابله با دشمن بعثی پرداخت که در نهایت با شهادت تعداد زیادی از افراد تیپ و اسارت عده‌ای از آنها نبرد پایان یافت.

نباید در تاریخ پد خندق چیزی را از قلم انداخت

حسن وکیلی تیرماه ۶۷ نوجوانی ۱۵ساله‌بود و در منطقه حضور داشت ،او می‌گوید: در فضای جنگ و در آن روز هر کدام از ما در جای محدودی بودیم و اشرافی به همه موضوع نداشته ایم. برای همین باید تاریخ‌ها را تطبیق دهیم تا چیزی از قلم نیفتد و تحریفی در تاریخ ایجاد نشود.

وی اضافه می‌کند: ما در برابر تاریخ مسئولیم و اگر از هر کدام از ما قرار است سوالی پرسیده شود باید از دیگر همرزمانمان هم تحقیق کنیم که مدیون نشویم و گاهی ممکن است حافظه یاری نکند و در این گذر کسانی از قلم بیفتند.

وکیلی ادامه می‌دهد: من در آن روز پیک بودم و موتورسیکلتی برای تردد داشتم که وقتی آقای روستا را قرار بود پیش یکی از فرماندهان ببرم به شوخی گفت مرا زمین بگذار تا عراقی‌ها بکشند چون آنقدر موتور سرعت داشت که اذیت شده بود.

وی اشاره‌ای هم به ایثارگری‌های فرزندان کهگیلویه و بویراحمد می‌کند و می‌گوید: آقای ولی زرجام یکی از همرزمانمان بود در حالی که عراقی‌ها بیخ گوشش بودند اما او بدون استرس و نگرانی در حال تردد بود گفتم سوار موتور شو تا برسانمت اما او نام همرزم دیگرش را گفت و از من خواست که او را برسانم و این ایثارگری‌هایی است که کمتر گفته شده است.

وی تاکید می‌کند برای ثبت تاریخ جنگ باید پازلها را کنار هم بگذاریم. حواسمان باشدآنقدر موضوع برای گفتن هست که نیاز به اغراق نیست ضمن آنکه این گفته‌های ما برای ثبت در تاریخ است و نباید خدای ناکرده عمداً یا سهو تحریفی ایجاد شود که حق افرادی که بعضاً هم گمنام هستند در این تاریخ گویی ها تضییع شود.

وکیلی می‌گوید عملیات پد خندق بسیار مهم بود به لحاظ مظلومیت و اتفاقی که برای رزمندگان این استان اتفاق افتاد اما نباید نقش غرور آفرین فرزندان این استان در عملیات‌های دیگر کمرنگ جلوه داده شود.عملیات پدخندق از رویدادهای منحصربفرد جنگ بود و تابلویی از ایثار و حماسه آفرینی غیور مردان کهگیلویه و بویراحمد در دفاع مقدس است که هرگز فراموش نخواهد شد.

مبارزه تا بعدازظهر

یدالله فاطمی از بسیجیانی که در آن زمان ۱۷ سال داشت می‌گوید: حدود ساعت سه و نیم بامداد بود که تک دشمن آغاز شد و ما جزو گردان شهدا و پشتیبان پدخندق بودیم و هر لحظه بر دامنه آتش بی امان دشمن افزوده می‌شد.

این جانباز و آزاده سرافراز عملیات پدخندق افزود: در برخی عملیات‌های دیگر نظیر کربلای پنج و آزادسازی مهران شرکت داشتم اما حجم آتش دشمن در تک پدخندق شرایط خاصی داشت.

وی با بیان اینکه حمله دشمن کاملاً غافلگیرانه و از پشت سر بود و نیروهای تیپ‌های مجاور عقب نشینی کرده بودند، افزود: جاده بین خندق با پشت جبهه قطع شد و دلاورمردان پدخندق در زیر باران آتش دشمن و در بن بست دژ با هجوم دشمن مواجه شده بودند.

این مجروح عملیات پدخندق افزود: بسیاری از نیروهای گردان شهدای پشتیبانی پدخندق بر اثر حجم آتش دشمن شهید و مجروح و برخی نیز ناگریز به عقب نشینی شده بودند.

وی بیان کرد: تا نزدیک بعدازظهر مبارزه کردیم و زمانی که دیگر اسیر شدیم عراقی‌ها تعداد پرشماری اسیر را بر یک قایق سوار کردند که حدود چند دقیقه بعد درحالی که قایق ظرفیت آن همه اسیر را نداشت واژگون شد و دو نفر از برادرانی که مجروح بودند در عمق آب شهید شدند و دیگر افراد به زحمت خود را نجات دادند.

یدالله فاطمی گفت: پس از حدود سه ساعت دوباره برقایق دیگری سوار و به پشت جبهه دشمن انتقال و بعد به الاماره عراق اعزام شدیم درحالی که با شرایط روحی نامناسب، زخم مجروحیت، داغ شهادت همسنگران و کتک کاری شقاوت پیشگان مواجه بودیم شرایطی که باهیچ زبانی قابل وصف نیست.

جنگ تن به تن و مردان گمنام

رزمنده شجاع دیروز میادین جنگ و آزاده پدخندق هم می‌گوید: حماسه پدخندق خود یک جنگ تمام عیار و نهایت مظلومیت و ایثارگری رزمندگان استان بود دیگری بود که با هیچ زبان و قلمی قابل بیان نیست.

محمد مرادی می‌گوید: به عنوان بی سیم چی گروهان انجام وظیفه می‌کردم و کمی بعد از گذشت حمله دشمن ارتباط ما با عقبه جبهه قطع شد و پس از ان همه به دفاع و مبارزه روی آوردیم.

وی اظهارداشت: در مقابل ما دشمن مجهز با تمامی سلاحهای مدرن و آتش گسترده و این طرف رزمندگان دلاوری بود که باکمبود تجهیزات دفاعی مواجه بودند اما برای شکست دشمن تا آخرین قطره خون سنگ تمام گذاشتند.

وی افزود: رزم محدود نیروهای ما که در پیشانی نبرد آن منطقه بود در واقع دشمن را با آن همه سلاح‌هایی که داشت زمین گیر کرد اگر چه فرماندهان دلاوری را از دست دادیم.

این بسیجی دلاور با بیان اینکه فرمانده گروهان قاسم شهید جانحمد کریمی و جانشین آن یل دلاور عملیات‌های مختلف ابراهیم نویدی جزو اولین شهدا بودند، تصریح کرد: جنگ تن به تن، پرتاب‌های سنگ و کلوخ رزمندگان صحنه‌هایی است که همواره برایم آزار دهنده و در عین حال فراموش نشدنی است.

وی گفت: در هنگام عصر که کاملاً دژ سقوط کرده بود و بسیاری از رزمندگان شهید و مجروح شده بودند به همراه دو رزمنده دیگر خود را به آب زدیم که در مسیر یکی از رزمندگان بر اثر اصابت گلوله مجروح شد.

مرادی بیان کرد: وقتی بازحمت زیاد به چند قایق عراقی‌ها در گوشه آب رسیدیم شکسته بودند اما دو عدد جلیقه نجات از تن عراقی‌های به هلاکت رسیده کندیم و از این طریق خود را به نیزارهای هور رساندیم و پس از طی مسافت طولانی در کمین عراقی‌ها اسیر شدیم.

و اکنون ۳۵ سال از آن حماسه گذشته است و آدم‌هایی که هر کدامشان در آن روز در گوشه‌ای از مسیر ۱۲ کیلومتری پد خندق در قلب حادثه‌ای بزرگ قرار داشتند روایت هایشان را بیان می‌کنند. آدم‌هایی که زیر آن آتش ظهر گرم تابستان چهارم تیر ماه سال ۶۷ یعنی ۳۵ سال پیش شاید حتی تصور نمی‌کردند دوباره فرصت زندگی بیابند و آرمانشان در آن روز نحست حفظ وطن بود و بعد شهادت.

جنگ حتی فرصت رویاپردازی برای آینده را هم از آنها گرفته بود و حالا دستاوردشان از آن همه رشادت در اوج جوانی، برخلاف همه حرف‌ها و تبلیغاتی که علیه آنان هست، چیزی نیست جز ترکش، شیمیایی، درد، غم اسارت، خاطرات دردناک بی پایان و اما سری که با افتخار بالا می‌گیرند.

روایت‌هایی که با همه تلخی اما تصویری از مقاومت غرور آفرین فرزندان دیار آریوبرزن در دل جزایر مجنون به جا گذاشته است می تواند تاریخ این دیار برای قرنها برتارک تاریخ جانفشانی های ایرانیان بنشاند.

مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی فرمانده ارشد جنگ چند روز پس از حماسه پد خندق در نامه‌ای به فرمانده وقت تیپ ۴۸ فتح از مقاومت و دلاوری‌های رزمندگان این تیپ قدردانی کرد.

یکی از راویان جنگ هشت ساله معتقد است جنگ در پد خندق غرورآفرین ترین نبرد و مقاومت رزمندگان دلاور خطه کهگیلویه وبویراحمد در تاریخ هشت سال دفاع مقدس است.

وی می گوید : وقتی ارتش بعث عراق در تیرماه ۶۷ برای بازپس گیری جزایر مجنون اقدام به عملیات گسترده کرد تعداد زیادی تیپ و لشکر در منطقه حضور داشت اما کمتر مقاومت کرده و عقب نشینی کردند و تنها یگان رزمی که تا پای جان ایستاد نیروهای تیپ ۴۸فتح بودند که هرگز عقب نشینی نکردند و در نهایت یا شهید شدند و یا مجروم و اسیر .

وی که نمی خواهد نامش برده شود می افزاید: روز چهارم تیرماه سال ۶۷ یادآور خاطرات مقاومت کم نظیر ،نیروهای گردان حضرت رسول(ص) در پد خندق است که کمتر برای نسل جوان و نوجوان بازخوانی شده تا به حماسه های برادران و پدران خود آشنا شوند.
هنوز خیلی از جوانان نسل امروز از این حماسه تاریخی و ماندگار بی اطلاع هستند و متولیان فرهنگی حوزه دفاع مقدس برای شناساندن این حماسه و سازندگان این قطعه از جنگ وظیفه سنگینی بر عهده دارند .

برای زنده نگه‌داشتن یاد آن روز تاریخی، برگزاری سالروز این روز تنها ذره‌ای کوچک از ادای دین به فرزندان جان‌برکف استان است و نباید معجزه چهارم تیرماه سال ۶۷از خاطره نسل جوان این استان محو شود.

حماسه پد خندق یکی از نبردهای دوران دفاع مقدس است که در آن، رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد در چهارم تیرماه سال ۱۳۶۷ در جزیره مجنون نزدیک به ۱۶ ساعت تا آخرین گلوله خود در مقابل دشمن مقاومت کردند.

کهگیلویه و بویراحمد در جنگ به روایت آمار

کهگیلویه و بویراحمد با ۳۳ هزار رزمنده، ۱۳ هزار نفر جانباز، بیش از یک هزار و ۸۰۰ نفر شهید و ۳۱۰ نفر آزاده در طول هشت سال دفاع مقدس استان نقش فعالی داشت اما حماسه پدخندق تاریخی ترین حضور آنان در جبهه ها بوده است.

۵۶ نفر شهدای کهگیلویه و بویراحمد زیر ۱۵ سال سن داشتند که از نظر شرعی حتی به سن تکلیف هم نرسیده بودند،از میان شهدای استان ۳۰۰ نفر سرباز، ۲۷۰ نفر پاسدار و یک هزار و ۲۳۰ شهید نیز بسیجی بودند.

کوچکترین شهید استان کهگیلویه و بویراحمد ۱۲ ساله و پیرترین آنان ۶۷ ساله بود.بیش از ۹۹ درصد شهدای کهگیلویه و بویراحمد در خط مقدم جبهه شهید شدند که ۶۰۰ نفر آنان دانش آموز و ۷۸ نفر دانشجو بودند.

دو خانواده در این استان سه تن از فرزندانشان و ۲۳ خانواده نیز دو تن از عزیزانشان را در این جنگ تقدیم انقلاب اسلامی و میهن کردند.

روستاهای قاسم آباد جلیل و ده برآفتاب در شهرستان بویراحمد بیشترین شهید را از میان روستاهای کهگیلویه و بویراحمد تقدیم انقلاب اسلامی کردند.روستای قاسم آباد جلیل در شهرستان بویراحمد تنها روستایی در ایران بوده که خود در زمان جنگ یک گردان رزمی داشت.

براساس این آمار ،کهگیلویه و بویراحمد با توجه به جمعیت ،بیشترین حضور رزمنده در جبهه های جنگ را به خود اختصاص داده است.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha