۱۳ تیر ۱۴۰۲، ۸:۱۹
کد خبرنگار: 2296
کد خبر: 85158667
T T
۱۰ نفر

برچسب‌ها

هنر در عصر خلاقیت

۱۳ تیر ۱۴۰۲، ۸:۱۹
کد خبر: 85158667
بهداد نجفی اسدالهی | نقاش، عکاس و هنرمند رسانه‌های نوین هنری
هنر در عصر خلاقیت

تهران- ایرنا- در عصر حاضر آنچه باعث ایجاد و یا اضافه شدن مزیت رقابتی به تمامی کالاها و خدمات حاضر در جوامع بشری می‌گردد و آنها را از سایر رقبا متمایز می‌سازد بدون شک «خلاقیت» است.

انسان بدون خلاقیت در هیچ فعالیتی قادر به یافتن جایگاهی مناسب و متمایز در بازار و جامعه نبوده و با کالا و محصولات تکراری و خروجی‌های همسان با رقبا قطعا به موفقیت‌های چشمگیری نیز دست پیدا نخواهیم کرد. به همین دلیل است که خلاقیت را می‌توان به جرات مهمترین و اصلی‌ترین عامل موفقیت‌های بشر در آینده دانست.

هنر و فعالیت‌های هنری در تمامی رشته‌ها نیز از این قانون مستثنا نبوده و موفقیت و کسب جایگاه ویژه در بازار و جوامع هنری مستلزم خلاق بودن و بهره‌گیری مناسب از این فرایند است. در واقع می‌توان به جرات گفت امروزه اهمیت خلاقیت در هنر و فعالیت‌های هنری به مراتب پررنگ‌تر از سایر فعالیت‌های بشری است چرا که از بعد ماهیت، خلاقیت از عناصر لازم و حیاتی در تمامی رشته‌های هنری است.

خلق یک اثر هنری شامل دو مرحله آفرینش (تفکر-طراحی) و تولید (پیاده سازی و اجرا) است. این دو مرحله ممکن است گاهی به شکل یک فرایند واحد و بلافاصله یکی بعد از دیگری اتفاق افتد (آنچه در ذهن است بلافاصله پیاده‌سازی و اجرا گردد) و یا اینکه در قالب دو فرایند مستقل از یکدیگر و احتمالا با فاصله زمانی صورت پذیرد. البته معمولا ابتدا فرایند آفرینش در ذهن هنرمند و یا در قالب طرحی که پیش از این وجود نداشته، آغاز شده و پایه و اساس تولید اثر را تشکیل می‌دهد.

به عنوان مثال مراحل آفرینش و تولید یک اثر نقاشی می‌تواند در قالب یک فرایند واحد روی بوم اتفاق افتد بدین شکل که در خلق آن، آفرینش و تفکر و در نتیجه طراحی مستقلی صورت نگرفته و طرح مستقیما و بلافاصله از ذهن هنرمند با مواد و رسانه‌های نهایی پیاده‌سازی و اجرا شود. در مدل دوم برای خلق اثر نقاشی ابتدا مرحله آفرینش شامل تفکر و طراحی انجام شده و طرح معمولا بر روی یک رسانه واسط مثل کاغذ ثبت می‌گردد. پس از نهایی شدن طرح و جزئیات اجرایی آن مراحل پیاده‌سازی و اجرای نقاشی طی شده و اثر نهایی به وجود می‌آید. از آنجایی که خلاقیت هسته اصلی آفرینش است لذا در بحث هنر علاوه بر نقش اصلی که در ایجاد تمایز آثار دارد از فرض‌های ثابت و اصلی خلق آن نیز هست.

دلیل دیگری که موجب پررنگ‌تر شدن نسبی خلاقیت در هنر می‌گردد وجود مازاد عرضه همیشگی در بازار هنر امروز در تمامی رشته‌هاست. این امر رقابت در بازار و جامعه هنری را به مراتب سخت‌تر از سایر بازارها کرده و نقش خلاقیت را در ایجاد تمایز میان انبوه آثار هنری عرضه شده به بازار هنر پررنگ‌تر می‌کند.

در ادامه به بررسی علمی و دقیق‌تر فرایند خلاقیت و چگونگی نقش‌آفرینی آن در سیر تحول فعالیت‌های بشری به خصوص فعالیت‌های هنری می‌پردازیم.

دانیل پینک محقق و نویسنده آمریکایی، توسعه اقتصادی بشر را به چهار عصر تقسیم‌بندی می‌کند:

۱- عصر کشاورزی

۲- عصر صنعتی

۳- عصر اطلاعات

۴- عصر خلاقیت که عصر حاضر است و در آن زندگی می‌کنیم.

خلاقیت در یک جمله عبارت است از فرایند تبدیل یک ایده جدید به یک واقعیت قابل درک و مشاهده. در رشته‌های گوناگون هنری «ایده جدید» در واقع از اندیشه‌ها، تصورات، تفکر و خیال‌پردازی‌های هنرمندان و کارگردان‌های هنری حاصل می‌گردد که با تبدیل شدن به واقعیت در قالب آثار و محصولات هنری پا به عرصه وجود می‌گذارد. از خصوصیات بارز خلاقیت این است که در ذهن انسان بینشی نوین برای درک جهان هستی از راه‌های جدید ایجاد می‌کند. این امر باعث می‌شود الگوهای پنهان در طبیعت و روابط موجود بین پدیده‌های به ظاهر نامرتبط را کشف کنیم و در مورد مسائل مورد مطالعه به راهکارهای جدید دست یابیم.

نظر به اهمیت موضوع مجددا یادآور می‌گردد که فرایند خلاقیت شامل دو مرحله اصلی است:

۱- آفرینش ( تفکر - طراحی)

۲- تولید (پیاده‌سازی و اجرا)

فردی که فقط دارای تفکرات و اندیشه‌های درخشان و زیبا بوده اما آنها را به مرحله پیاده‌سازی و اجرا درنمی‌آورد در واقع شخصی پرانگاشت و پندار و یک ایده‌پرداز خوب محسوب می‌گردد اما نمی‌توان او را «خلاق» نامید.

خلاقیت نوعی فرایند ترکیب تصادفی است که با توانایی دسترسی، بهره‌برداری و ترکیب دانش، اطلاعات، بینش و الهامات ذهنی و خلاصه هر آنچه در اندیشه ما در طول سالیان زندگی کسب شده است ایده‌های جدیدی برای اجرا ایجاد می‌کند، به شکلی که می‌توان آن را فرایند آوردن چیزی ارزش آفرین از مرحله «نبودن» به «بودن» دانست. این فرایند آنچه را که قبلا پنهان بوده آگاهانه در معرض مشاهده ما قرار داده و به آن جانی تازه می‌بخشد و قادر به ایجاد میزان بسیار زیادی هیجان و شعف در شخص خلاق است.

هنر در عصر خلاقیت

با توجه به نقش تعیین‌کننده‌ای که خلاقیت در تعیین جایگاه هنرمندان و آثار آنها در جوامع هنری و بازار هنر دارد لازم است که تا حد ممکن معیارهایی قابل ارزیابی و سنجش برای تشخیص خلاقانه بودن یک اثر درنظر گرفت. آثار هنری برای خلاقانه بودن باید دارای چهار شرط باشد که عبارتند از:

۱- اصل و غیرکپی باشد. (ساده و بدیهی‌ترین شرط)

۲- با زیرساخت آفرینش تولید شده و اثر و مفهوم نهایی که منتقل می‌کند از ابتدا غیرقابل پیش‌بینی دقیق باشد.

۳- شخصی و اختصاصی و در واقع «از آن» هنرمند باشد.

۴- ایجاد ارزش (شامل ارزش هنری و به تبع آن اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و ...) کند.

نوآوری

به پیاده‌سازی، اجرای یک طرح یا اثر کاملا جدید یا طرح و اثری که به میزان قابل توجهی تغییر یافته یا اصلاح شده و باعث ایجاد ارزش افزوده می‌گردد نوآوری اطلاق می‌شود. در گذشته برخی صاحبنظران عقیده داشتند که خلاقیت و نوآوری فقط به این دلیل با یکدیگر متفاوت هستند که نوآوری دارای یک نظم و روش اجرایی است که خلاقیت فاقد آن است. امروزه به عقیده اکثریت قریب به اتفاق محققان این حوزه، خلاقیت نیز فرایندی کاملا نظم‌پذیر و روشمند است و به شکل کاملا برنامه‌ریزی شده می‌توان به خلاقیت مبادرت ورزیده و این فرایند را مدیریت کرد.

خلاقیت علاوه بر اینکه خود یک فرایند مستقل است یکی از اجزای اصلی فرایند نوآوری است. در واقع می‌توان گفت اساس و پایه نوآوری، خلاقیت است. تفاوت عمده این دو را می‌توان در نحوه ارزیابی آنها دانست به نحوی که نوآوری باید حتما قابل ارزیابی با معیارهای کمی و سپس کیفی باشد اما خلاقیت را می‌توان با هر یک از دو معیار کمی یا کیفی مورد ارزیابی قرار داد. در بحث هنر و آثار هنری ما معمولا با بحث خلاقیت مواجه هستیم.

به عنوان مثال خلاقیت در یک اثر هنری ابتدا با معیارهای کیفی ارزیابی می‌شود و پس از آنکه بر اساس نظرات کارشناسان و اساتید مورد تایید قرار گرفت (ارزیابی کیفی) وارد مرحله ارزش‌گذاری در بازار هنر (ارزیابی کمی) می‌گردد اما نوآوری که اکثرا در مورد انواع کالا و خدمات صنعتی، تجاری، پزشکی، کشاورزی و ...به کار می‌رود ابتدا بر اساس کارایی، میزان سرمایه‌گذاری و بازگشت سرمایه و سایر معیارهای کمی مورد ارزیابی قرار گرفته و در مرحله بعد وارد مرحله سنجش با معیارهای کیفی مثل زیبایی، رنگ و ...می‌شود.

خلاقیت، همیشه و همه جا

خلاقیت فرایندی است که باید همواره در برنامه‌ریزی استراتژیک تمامی فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و ...به عنوان یک ضرورت مطلق و دائم مورد توجه قرار گیرد تا ما را قادر به کسب و حفظ جایگاهی متمایز در جامعه و بازار گرداند. دلیل این امر این است که در دنیای امروز با انبوه رسانه‌های ارتباط جمعی و دسترسی جهانی به اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، هر گونه فعالیت موفق خلاقانه در کوتاه زمانی به جزیی از زندگی عادی و روزمره انسان‌ها بدل شده و ارزش خود را به عنوان مزیت رقابتی و پدیده‌ای متمایز از دست می‌دهد.

آیا خلاقیت قابل یادگیری، بهبود و تقویت است؟

در یک کلام می‌توان گفت بله. خلاقیت و خلاق بودن نه تنها قابل یادگیری است بلکه مطالعات دانشمندان نشان داده است که انسان از بدو تولد موجودی ذاتا خلاق بوده و برخلاف تصور عمومی در طول حیات خود خلاق نبودن را می‌آموزد. خلاقیت مهارتی است که می‌توان آن را فراگرفته و توسعه بخشید و در واقع می‌توان آن را یک فرایند قابل مدیریت و بهبود مستمر دانست. خلاقیت را نه تنها می‌توان با گذراندن برنامه‌های آموزشی و مطالعه فراگرفت بلکه می‌توان آن را بهبود و توسعه داد. برای اینکه با چگونگی یادگیری و تقویت این فرایند بهتر آشنا شویم لازم است آن را با این رویکرد مورد بررسی قرار دهیم. خلاقیت بر بستری از سه عامل زیر بنا شده است:

۱- دانش و یادگیری

۲- نظم و ترتیب و روش

۳- مهارت تفکر به شیوه‌های معین

برای بهبود و تقویت این فرایند باید به شکلی منظم و برنامه‌ریزی شده به تجربه کردن امور گوناگون، مشاهده، تفکر، طرح پرسش در مورد پدیده‌های محیط کار و زندگی، آزمودن فرضیه‌ها، تخیل و رویاپردازی و تفسیر و پردازش داده‌ها و اطلاعات در دسترس مبادرت ورزید.

یادگیری خلاقیت مشابه یادگیری یک رشته ورزشی است که برای موفقیت و رسیدن به درجات قهرمانی باید با برنامه‌ای علمی به تمرین، آموزش، کسب مهارت‌های تکنیکی، تغذیه مناسب و ... پرداخت. ایده‌پردازی و خلاقیت یک توانایی ذهنی و ادراکی است که می‌توان آن را با بهبود و تکرار پنج خصوصیت رفتاری زیر بهبود بخشید و تقویت کرد.

۱- مرتبط‌سازی: به معنای مرتبط ساختن و یا کشف ارتباط بین پدیده‌ها، ایده‌ها، پرسش‌ها، مسائل و ... از منابع گوناگون و مرتبط و غیرمرتبط.

۲- پرسشگری: طرح پرسش‌هایی که دانسته‌های فعلی و پدیده‌ها را به شکلی که هستند مورد سوال قرار داده و به چالش می‌کشد.

۳- مشاهده: نگاه موشکافانه و دقیق به همه امور، پدیده‌ها و فرایندها.

۴- شبکه‌سازی: ملاقات، گفت و گو، بحث و تبادل نظر با افراد گوناگون که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم با موضوع‌های مورد بررسی ما مرتبط بوده و دارای عقاید و دیدگاه‌های موافق و مخالف ما هستند.

۵- تجربه و آزمون: سنجش و محک ایده‌های گوناگون به خصوص ایده‌های مخالف، غیرمعمول، خارج از بعضی عرف‌های جاری و ...، بررسی و مطالعه نتایج و بازخوردها.

خلاق بودن یک فرایند دائم و مستمر است و به شکلی پایدار باید در صدر برنامه‌ریزی اجرایی هر فعالیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و ... قرار گیرد. مطالعات نشان داده است هر چه بیشتر روی خلاقیت کار و فعالیت شود، قدرت و توانایی فرد در این فرایند رشد و توسعه می‌یابد. در فرایند خلاقیت «کمیت» معادل «کیفیت» است. به این معنی که کیفیت ایده‌های خلاقانه یک موضوع که محور این فرایند است با افزایش میزان کار و تعداد ایده‌ها بهبود می‌یابد به نحوی که در اغلب موارد ایده‌های اصلی و نهایی در انتهای لیست قرار گرفته و عموما هر چه این لیست بلندتر باشد کیفیت آن بالاتر خواهد بود.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha