با شروع جنگ در اوکراین و با وجود انتشار اخباری مبنی بر همراهی سیاسی ایران در تضعیف ناتو، تحلیلهایی مبنی بر شروع اتحاد ایران و روسیه منتشر میشود. تحلیلهایی از این دست، که همراهی نظامی ایران و روسیه را به اتحاد نظامی و استراتژیک دو کشور نسبت میدهد. به همین دلیل هم حساسیت زیادی در میان مخاطب عمومی نسبت به روابط ایران و روسیه ایجاد شده است.
هرگاه تعارضی به وجود میآید این سوال تکرار میشود که چرا روسیه از منافع ایران حمایت نمیکند؟ در روزهای اخیر و با انتشار بیانیهی روسیه و کشورهای عربی در مورد جزایر سهگانه، بار دیگر این پرسش در فضای عمومی کشور مطرح شده است.
لازم به توضیح است، برخلاف رویه برخی افراد در توجیه مفاد این بیانیه، باید گفت نکات مطرح شده در آن کاملا متعارض با مواضع ایران است و به همین دلیل هم مورد اعتراض وزارت خارجه قرار گرفته است. البته، برخلاف بعضی جوسازیها، روسیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه را رد نکرده، اما موضعی را اتخاذ کرده که به نظرات امارات نزدیک است.
این بیانیه ایران را به مذاکرات دوجانبه و دیوان بین المللی دادگستری ارجاع میدهد که با موضع رسمی ایران، یعنی غیر قابل مذاکره بودن موضوع جزایر سهگانه در تعارضی آشکار قرار دارد. اما چرا روسیه چنین مواضعی اتخاذ میکند؟ آیا روسیه واقعا متحد ایران محسوب میشود؟ آیا باید نسبت به روسیه موضعی خصمانه داشت؟
متحد دقیقا یعنی چه؟
دو یا چند کشور متحد در تعریف ساده کشورهایی هستند، که برای اهداف امنیتی با یکدیگر همکاری میکنند. عبارت اهداف امنیتی روشن میکند که بسیاری از همکاریهای اقتصادی -هرچقدر هم که عمیق باشند- از شمول تعریف اتحاد خارج میشوند. برای مثال چین و اتحادیه اروپا اگرچه مراودات اقتصادی گستردهای دارند متحد محسوب نمیشوند.
برخلاف رویه برخی در توجیه مفاد این بیانیه، باید گفت نکات مطرح شده در آن کاملا متعارض با مواضع ایران است و به همین دلیل مورد اعتراض وزارت خارجه قرار گرفته. البته برخلاف بعضی جوسازیها، روسیه حاکمیت ایران بر جزایر را رد نکرده، اما موضعی نزدیک به نظرات امارات گرفته است
با این وجود، ذیل این تعریف کلان دستهبندیهایی هم صورت گرفته است. بر این اساس اتحاد ممکن است موقت یا دائمی باشد. ممکن است تهاجمی یا تدافعی باشد. ممکن است برای حفظ نظام بین الملل یا تغییر در آن ایجاد شود. و از همه مهمتر، اتحاد ممکن است تاکتیکی یا استراتژیک باشد.
چیزی که نوع رابطه ایران و روسیه را مشخص میکند، توجه به تفاوت دو اتحاد تاکتیکی واستراتژیک است. در اتحاد استراتژیک دو یا چند کشور توان نظامی، سیاسی و اقتصادی خود را تجمیع میکنند تا با خطر مشترک مقابله کنند. در این حالت دو کشور دارای منافع بلند مدت همسو، و گرایشات ارزشی و جهانبینی شبیه به هم در بیشتر مسائل هستند.
برای مثال ایالات متحده با کره جنوبی در یک اتحاد استراتژیک قرار دارد؛ آنهم به این دلیل که منافع این دو کشور در مورد اکثر قریب به اتفاق حوزهها مشترک است. در مورد پیوند ایران و سوریه نیز همین مسئله صدق میکند. به همین دلیل هم علی رغم تلاش تمام کشورهای منطقهای و غربی برای سقوط بشار اسد، ایران از حاکمیت سوریه دفاع کرد.
اما در نقطه مقابل و در اتحاد تاکتیکی، دو کشور، با هم همدلی حداکثری ندارند؛ و صرفا برای دفع یک تهدید فوری به همکاری موقت دست میزنند. این نوع اتحادها به خصوص در بازههایی از تاریخ که نظم بین المللی در حال تغییر بوده بیشتر اتفاق می افتد. برای مثال در طول جنگ جهانی دوم که هیتلر به دنبال تغییر توزیع قدرت در جهان بود، شوروی و انگلیس علیه آلمان متحد شدند؛ اما این اتحاد صرفا تاکتیکی بود تا خطر هیتلر دفع شود و واضح بود منافع انگلیس و شوروی در بلند مدت متعارض است. به همین دلیل هم از فردای بعد از پایان جنگ جهانی دو کشور درگیری سیاسی خود را آغاز کردند. نکته مهم در اکثر اتحادهای تاکتیکی همین کوتاهمدت بودن آن است.
اتحاد ایران و روسیه تاکتیکی است
وضعیت در مورد ایران و روسیه هم به همین شکل است. هر دو کشور با تهدید روز افزون ایالات متحده مواجه بودهاند که سلطهگری خود را در سراسر جهان گسترش داده است. در نتیجه، برای دفع خطر ایالات متحده که تهدیدی برای هر دو کشور محسوب میشود، یک اتحاد تاکتیکی میان آنها ایجاد شده است. با این حال مواضع دو کشور در بیشتر مسائل بین المللی شبیه نیست.
ایران و روسیه گرچه در سوریه یا علیه ناتو همکاری میکنند، در حوزههای دیگری هم مانند قفقاز یا آسیای مرکزی تعارض و تفاوت نظر دارند. دو کشور همچنین در مورد مسئله فلسطین و مناسبات با اسرائیل اختلافات جدی دارند. اما هیچکدام از این موارد همکاریهای دو کشور در منافع مشترک را زیر سوال نمیبرد.
لازم به توضیح است روسیه در کنار ایران یا کشورهای عربی هم ارتباطات خوبی دارد. به همین دلیل هم در برخی حوزهها با این کشورها اشتراک نظر دارد و در برخی حوزههای دیگر با آنها به تعارض بر میخورد. بنابراین، اگرچه اتحاد تاکتیکی هم اتحاد خوانده میشود، اما صرفا یک همکاری موقت برای هدف مشترک است؛ به همین دلیل هم نباید از آن به اتحاد به معنای مرسوم یاد کرد که به همدلی و اشتراک منافع در حوزههای مختلف تعبیر میشود. با درک این مسئله روشن میشود که چرا نباید از روسیه انتظار داشت تا همه مواضع ایران را از جمله در مورد جزایر سه گانه مورد تایید قرار دهد.
البته در مورد چین هم وضعیت متفاوت نیست؛ در واقع، ایران با هیچ قدرتی در اتحاد استراتژیک قرار ندارد و نمیتواند هم باشد. در سالهای اخیر نظام بین الملل در شرایطی قرار دارد که از آن به گذار در نظم بین المللی تعبیر میشود. شرایطی که در آن نظام تک قطبی به رهبری آمریکا پایان یافته و جهان در حال تغییر است. در ادامه این تغییرات ممکن است هر اتفاقی رخ دهد.
ممکن است در سالهای آینده جهانی با دو قطب امریکا و چین ظهور کند، یا جهان با چند قطب مانند هند، چین، روسیه، اروپا و امریکا مواجه باشد. در چنین شرایطی، نه تنها روابط ایران با قدرتها بلکه بیشتر روابط دیگر کشورها هم در وضعیت تاکتیکی قرار گرفته است.
شاید تصور شود که چین و روسیه در یک جبهه تعریف میشوند. با این حال حتی اتحاد چین و روسیه هم تاکتیکی و برای گذر از سلطهجویی ایالات متحده است. ممکن است در سالهای آتی، نه تنها این دو کشور در کنار هم نباشند، بلکه در قطبهای مختلف و حتی متعارض تعریف شوند. با این وجود صرف نظر از شرایط گذار، در مورد روسیه دلایل متعددی وجود دارد که توضیح میدهد چرا دو کشور ایران و روسیه نمیتوانند متحد استراتژیک هم باشند.
چرا چین و روسیه متحد استراتژیک هم نیستند؟
چنانچه گفته شد، در اتحاد استراتژیک، منافع دو کشور به حدی در هم تنیده است، که تهدید علیه یک کشور، تهدید علیه دیگری هم محسوب شود. حال آنکه به شکلی واضح روابط ایران و روسیه در این سطح نیست. به همین دلیل هم نمیتوان از روسیه انتظار اشتراک نظر با مواضع ایران را داشت.
البته اشتراکات منافع دو کشور، مانند مقابله با تروریسم، مقابله با توسعه ناتو و یکجانبهگرایی آمریکا و همچنین روابط نظامی دو کشور از عوامل تقویت روابط دو کشور محسوب میشود. با این حال، سیاستها و منافع دو کشور در مسائل گوناگون در تعارض جدی با ایران قرار دارد.
در مورد روابط با اروپا نیز علی رغم وجود اشتراکات، شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد روسیه -البته به طور طبیعی- مایل به بهبود روابط ایران و اروپا نیست تا بتواند از وضعیت ایران برای پیشبرد روابط خود با غرب بهره جوید
برای مثال روسیه قفقاز را به عنوان حوزه نفوذ قطعی خود فرض میکند و اساسا رقابت با ایران در این منطقه را نمیپذیرد. حال آنکه ایران منافع گستردهای در قفقاز دارد و دغدغههای امنیتی هم در سالهای اخیر به مسائل ایران اضافه شده است. در آسیای مرکزی اگرچه هر دو کشور مایل به عدم مداخله آمریکا هستند، رویکردهای متفاوتی را دنبال میکنند.
در خاورمیانه اگرچه ایران به دنبال ایجاد نظم جدید و تبدیل شدن به قدرت برتر منطقهای است، روسیه به دنبال بهره برداری از پرونده های مختلف برای تنظیم روابط خود با غرب است. چه بسا به دلایل واضحی روسیه با تبدیل ایران به قدرت برتر منطقه موافق نیست و در جهت مخالف آن تلاش میکند. اگر چه ایرانِ قدرتمند در کوتاه مدت به نفع روسیه است اما در بلند مدت بطور جدی منافع روسیه را تحت شعاع قرار میدهد. از این گذشته روابط استراتژیک با ایران روسیه را در روابط خود با اعراب و اسرائیل دچار مشکل میکند که مطلوب روسیه نیست.
در مورد روابط با اروپا نیز علی رغم وجود اشتراکات، شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد روسیه -البته به طور طبیعی- مایل به بهبود روابط ایران و اروپا نیست تا بتواند از وضعیت ایران برای پیشبرد روابط خود با غرب بهره جوید. ازین گذشته، وجود رقابت جدی در بازارهای نفت و گاز، در مقابل اتحاد دو کشور قرار گرفته است.
در نهایت، برخی بحثهای تاریخی و هویتی هم در این مسئله نقش دارند. سابقه تعارض تاریخی دو طرف در جنگهای قفقاز، شناخت متفاوتی از دشمن خارجی را برای دو کشور ایجاد کرده است. این مسئله به بدنه عمومی هم کشیده شده و نگاه بدبینانهای نسبت به روسیه را در میان اذهان ایرانی گسترش داده است.
منافع ملی ایران، تنها ابزار سنجش روابط خارجی
این مسائل چرایی عدم شکلگیری اتحاد استراتژیک میان ایران و روسیه را توضیح میدهد؛ همینطور روشن میکند که چرا نباید چنین انتظاری داشت. در واقع، اگر این خطا در مقامات کشور وجود داشته باشد که میتوانند روی اتحاد استراتژیک با روسیه حساب باز کنند، این مسئله ممکن است برای طرفهای دیگر به نشانهی احتیاج ایران تعبیر شود. همینطور ممکن است برنامهریزیهای کلان کشور را با مشکلات اساسی روبرو کند.
با این حال، میان رویه صفر و صدی، یعنی این نگاه خوشبینانه و نگاه بدبینانهای که بطور کل رابطه با روسیه را زیر سوال میبرد، نگاه دیگری هم وجود دارد که همکاری میان دو کشور را به نفع منافع ملی ایران تجویز میکند. همکاریهایی که به فراخور زمان اقتصادی، سیاسی و یا حتی امنیتی است.
نباید از نظر دور داشت، که تداوم بهرهبرداری از همکاریهای ایران-روسیه حتی اگر در سطحی کمتر از سطح فعلی یعنی اتحاد تاکتیکی قرار بگیرد، باز هم برای ایران ضروری است؛ بنابراین نباید به مواضع متفاوت و بعضا متعارض دو کشور به عنوان مانعی برای توسعه روابط نگاه کرد.
*پژوهشگر روابط بینالملل
نظر شما