به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، در بیست و یکمین دوره جایزه قلم زرین، هادی حکیمیان برای کتاب «من مهدی آذر یزدی هستم» در بخش کتاب داستان کودک و نوجوان جایزه دریافت کرد. حکیمیان متولد ۱۳۵۷ و اهل یزد است. از او تاکنون آثار متنوعی از جمله «برج قحطی»، «برج ناز»، «خواب پلنگ»، «پست طهران»، «باغ خرمالو» و «تنگه زاغ» منتشر شده است که برای این آثار، جوایز متعددی نیز دریافت کرده است.
بیشتر آثار حکیمیان محتوای داستانی-تاریخی دارند. این کتاب هم در دهه ۳۰ در ایران روایت میشود و ماجرای آشنایی دو نوجوان با آقای مهدی آذریزدی است که این آشنایی موجب اتفاقاتی برای آنها میشود.
به بهانه تقدیر از کتاب «من مهدی آذریزدی هستم» به گفتگو با نویسنده این اثر نشستیم.
محتوای رمان «من مهدی آذریزدی هستم» درمورد چه چیزی است؟
داستان این کتاب در دهه ۳۰ میگذرد و شخصیتهای آن دو نوجوان به نامهای حسینعلی و کوچکعلی هستند که ماموریت دارند یک چمدان را از شهرستان به تهران ببرند. این دو نوجوان، طی حوادثی در تهران با مهدی آذریزدی نویسنده کودک و نوجوان آشنا میشوند.در آن زمان از طرف دربار برنده جایزه سال میشود و آقای آذریزدی حاضر نیست که در مراسم اهدای جایزه شرکت کند. این دو نوجوان اصرار میکنند و تلاش میکنند تا ایشان را راضی کنند تا جایزه را بگیرد اما در نهایت این دو نوجوان به عنوان نمایندههای ایشان به مراسم میروند.
چه چیزی باعث شد که داستانتان را با شخصیت آقای مهدی آذریزدی پیوند بزنید؟
آقای آذریزدی را من شاید کلا دو سه بار دیده باشم. درباره ایشان کتاب و مقالههایی هم نوشته شده است اما این کتابها و مقالات جهت معرفی ایشان و آثارشان برای افراد بزرگسال نوشته شدهاند. تاکنون این اتفاق برای نوجوان رخ نداده بود. دلم میخواست که یک اثر درمورد ایشان برای مخاطب نوجوان داشته باشیم.چون مخاطبم نوجوان بود تلاش کردم که یک اثر داستانی خلق کنم که درونمایه کمی طنز هم داشته باشد.
ممکن است که در کتابهای بعدیتان به سراغ دیگر شخصیتهای مهم ایرانی بروید؟
بله،اخیرا رمانی نوشتهام که درمورد سیداشرفالدین حسینی مشهور به نسیم شمال با عنوان «من نسیم شمال هستم» است. این اثر هم برای مخاطب نوجوان است. لزومش هم این است که مخاطب نوجوان باید با این شخصیتها آشنا شوند.
در صحبتتان اشاره کردهاید که در کتاب «من مهدی آذریزدی هستم» از طنز هم استفاده کردهاید. نوجوان امروز چقدر به طنز نیاز دارد؟
طنز و فضای شاد لازمه خلق اثری برای نوجوان است. اثری که برای نوجوان خلق میشود باید شاد و پر از هیجان باشد. مثلا در «من مهدی آذریزدی هستم» این دو نوجوان درحال جستجو هستند، با شخصیتهای مختلفی آشنا میشوند و فکرهای جدید و تازهای پیدا میکنند. ضمن این که موقعیتهای طنزآمیز و شادی هم برایشان خلق شده است تا نوجوان علاقهمند شود و اثر را بخواند.
شما در این کتاب شخصیتهایی خلق کردید که قهرمانهای معمولی هستند. یعنی هم اشتباه دارند و هم کار درست انجام میدهد. معرفی این نوع شخصیتها به نوجوانان چه لزومی دارد؟
ما در یک مقطعی این را تجربه کردیم که تمام شخصیتها یا سفید بودند و یا سیاه و این تجربه خوبی نبود. ما باید بپذیریم که شخصیت نوجوان هم میتواند اشتباه کند. در این کتاب هم همینگونه است. گاهی این دو نوجوان خطا میکنند و آقای آذریزدی راهنماییشان میکند. این تجربیات را حتی ما آدمهای بزرگسال هم داریم. منتهی اشتباهات بزرگسالان بزرگتر است و جبران کردن آن هم سختتر است. شخصیتهای نوجوان اما اشتباهاتشان کوچکتر و بدون غرضورزی است.فضای نوجوان یک فضای پاک است. باید این را به رسمیت بشناسیم که نوجوان هم اشتباه میکند ولی در کنار آن تجربه کسب میکند و آگاه میشود.
بیشتر رمانهای شما تاریخی هستند. این تسلط شما بر برهههای مختلف تاریخی از کجا میآید و چرا علاقهمند به تاریخ نویسی هستید؟
من از کودکی به تاریخ علاقه داشتم و حتی رشته تحصیلیام هم تاریخ بود. اگر به غربیها نگاه کنید میبینید که تاریخشان را در قالب داستان، فیلم و انیمیشن به مخاطبان ارائه میدهند. مثلا رمان «بینوایان» بخشی از تاریخ فرانسه را روایت میکند. بنابراین داستان و رمان هم قالبی است که میتوان برای ارائه تاریخ خودمان از آن استفاده کرد. تاریخ لزوما به معنای هزار سال گذشته نیست، بیست سال گذشته هم تاریخ به حساب میآید. خوب است که از این طریق نوجوانانمان را با تاریخ و شخصیتهای مهم کشورمان آشنا کنیم.
شما پیش از این هم جوایز متعددی را دریافت کردید. این جوایز چه تاثیری دارند؟
من اولین جایزهام را حدود بیست سال پیش دریافت کردم.گمان میکنم انسان در هر سن و سالی نیاز به تشویق دارد و این که میبینیم اثرمان در یک جشنوارهای دیده میشود، دلگرمی است تا ادامه دهیم.
نظر شما