به گزارش ایرنا، سردار محمدرضا حبیبزاده احمدی در آیین رونمایی از کتاب خود با عنوان «کاک خاک» که با حضور خبرنگاران و اصحاب رسانه برگزار شد، بیان کرد: شهدا از مردم بودند، چیزی از انقلاب نخواسته و مطالبهای از آن نداشتهاند هر کاری که نیاز بود انجام دادند و هر چه امروز در کشور میبینیم، ثمره خون شهداست.
وی با بیان اینکه ما نتوانستیم رشادتها و الگوگیری از شهدا را بازگو کنیم و نشر دهیم، اگر من راوی خوبی باشم واقعیت مطالب را بهخوبی بازگو میکنم، افزود: در شهرهای مرزی مریوان، بانه، سقز، ایلام و کرمانشاه، من با فرمانده در یک صف، اتاق و خط مقدم بودیم اگر فرمانده در خط مقدم باشد، دشمن و هیچ ابرقدرتی نمیتواند کشور را تهدید کند اگر هم تهدیدی باشد، از داخل است.
سردار حبیب زاده احمدی گفت: در کردستان شهرهای مریوان، سقز، بانه، پاوه و شهرهای کرمانشاه از نظر زمینی، هوایی و نیروی انسانی مورد تهدید دشمن بود توپخانههای دشمن شلیک میکرد، مردم شبها آرامش نداشتند و روزها ضدانقلاب فعالیت میکردند و مردم مرتب در تیررس دشمنان داخلی مانند منافقان، کوموله، دموکرات و گروههایی که در کردستان ایران و عراق تشکیل شدند و همچنین دشمنان خارجی بودند.
این فرمانده دفاع مقدس بیان کرد: اگر به جوانان اعتماد کنیم، کاراییشان بهتر و بیشتر میشود.
وی در پاسخ به این پرسش که فضای مجازی سواد را سطحی کرده است، آیا بنا دارید کتاب صوتی تحویل بدهید تا شنوندههای آن بیشتر شوند، اظهار داشت: هرچه از انقلاب و شهدا بگوییم، زبانمان قاصر است. من این کتاب را بیشتر برای جوانان کشور بازگو کردهام.
وی افزود: دوستان من که از سابقه خدمات من در کردستان خبر داشتند، از من میخواستند که خاطرات کردستان را بازگو کنم. این کتاب اولاً برای خاک کردستان و مظلومیت شهدا و مردم کردستان و دوماً برای نسل جوان است.
سردار حبیبزاده گفت: انقلاب و آبادی کردستان به برکت خون شهدا و بیمه امام زمان (عج) است. اگر علم جوانان در صنعت، پشتیبانی و دولتداری کشور بالا برود، میتوانند بهترین کار را انجام بدهند و دنیا را تکان بدهند.
جوانان زمان اغتشاشات تحریک شده بودند
این رزمنده دفاع مقدس در پاسخ به این پرسش که مردمی که در کردستان زندگی کردند و خیلی از این جنایات را با گوشت، پوست و خون خود احساس کردند، چطور سال گذشته برخی شان با گروهکهای منافقان همراهی کردند و کشور را تا حدودی به آن بحثها کشاندند؟»، توضیح داد: من زمان اغتشاشات در بانه بودم. آنها این کار را نکردند، جوانان تحریک شده بودند. من به مردم کردستان افتخار میکنم، کُردها در بدترین شرایط دهه اول انقلاب هم در کنار ما بودند.
حبیب زاده احمدی در مورد اسم کتاب خود با عنوان «کاک خاک» گفت: «کاک» یعنی برادر و منظور از «خاک»، کردستان و خاک مظلوم شهدای کشورمان است.
وی در توضیح تصویر روی جلد نیز توضیح داد: آن مرد جوان بر روی جلد من هستم و عکس متعلق به سال ۱۳۶۷ زمانی که در سپاه کردستان بودم و پیش از عملیات است.
این رزمنده دفاع مقدس در پاسخ به این پرسش که چه کنیم تا تمایل جوانان دهه هشتادی به خواندن این کتابها بیشتر شود، گفت: بایستی در دانشگاهها با اساتید و رؤسای دانشگاهها نشست داشته باشیم. فرهنگ دانشجو عالی و متعالی است، اما اساتید خوبی نداریم. اگر آثار دفاع مقدس به جوانان برسد، نیازی به حرف زدن من نیست.
جبیب زاده در پاسخ به این پرسش که «در مورد دفاع مقدس کتاب زیاد منتشر میشود، اما متن آن بهخوبی نمیتواند با جوانان ارتباط برقرار کند. نوع روایت شما چگونه بوده و چه کردید که اینها شعاری بهنظر نرسند؟» توضیح داد: اسم «کاک خاک» در کردستان و مریوان پیچید و آنها ناراحت شدند که کتاب به دست آنها نرسیده است. من خاک کردستان و وقایع کردستان و مظلومیت مردم کردستان را نوشتم. نوشتم که چگونه آنها زندگی و کشاورزی میکردهاند. آنها در کردستان امنیت نداشتند. منافقان به مردم بد کردند و پاسداران را شکنجه کردند.
وی افزود: نکته کلیدی این کتاب در بیان اخلاص، معرفت، اخلاق، دینداری و سخاوت است، ما به جوانان اصلاً اعتماد نداریم و روی آنها کار نمیکنیم. اگر جوان را پای کار بیاوریم و به آنها اعتماد کنیم، بهتر میتوانند کار کنند.
حبیبزاده احمدی با بیان اینکه من در هر جا که فرصت پیدا کنم، با مردم صحبت میکنم تا مرا درک کنند، در مورد خوشبرخوردی با مردم در بیان خاطرهای نقل کرد: من پای مصنوعی داشتم و میخواستم از مازندران به تهران بیایم. در ماشین، پایم به مسافر کناری میخورد. از او عذرخواهی کردم و گفتم پایم مصنوعی است؛ اگر به شما برخورد میکند، نگران نباشید. او از من عذرخواهی کرد و گفت: شما جانباز هستید. بعد از آن از مازندران تا تهران دو ساعت با او صحبت کردم و آن فرد از شمال تا تهران خاطرات من را نوشت؛ چون با او خوب برخورد کردم.
کتاب «کاک خاک» بهروایت محمدرضا حبیبزاده احمدی (حاج حبیب) و به قلم فاطمه قنبری نوشته شده است، این کتاب، خاطرات شنیدنی و ناگفته از رزمندهای است که سالهای دوران دفاع مقدس و پس از آن در کردستان و همراه با مردم غیور این خِطّه از کشور در برابر دشمن دفاع کرد و یک پای خود را نیز از دست داد.
قنبری نویسنده این کتاب تاکنون ۹ کتاب در حوزه دفاع مقدس کار کرده و پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی است.
نظر شما