به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، به رغم تولیدات خوب و پتانسیل قابل قبولی که سینمای ایران از بدو شکل گیری تا به امروز داشته، اما سهم تولیدات مذهبی همواره خلایی بوده که از سوی مدیران و مخاطبان احساس شده است.
آنچه در ادامه می آید نگاهی به آثار مذهبی و عاشورایی تولید شده در چند دهه گذشته در ایران است؛ فیلم ها و سریال هایی که هرکدام تلاش کردند تا در حد و اندازه خود بازتابی از دین و گفته ها و ناگفته های آن باشند.
رستاخیز
رستاخیز که با نام روز رستاخیز هم شناخته میشود، فیلمی تاریخی مذهبی به کارگردانی و نویسندگی احمدرضا درویش محصول سال ۱۳۹۱ است. این فیلم در جهان غرب با عنوان حسین آنکه گفت نه (به انگلیسی: Hussein Who Said No) و در جهان عرب با عنوان قربان (به عربی: القربان) شناخته میشود. رستاخیز در سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر در ۱۱ بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین بود و در نهایت در ۸ بخش از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برنده سیمرغ بلورین شد.
این فیلم در ۲ دی ۱۳۹۲ در سینما فرهنگ با حضور برخی اعضای دولت اکران خصوصی شد و در ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ در کاخ جشنوارهٔ فجر همزمان با برگزاری سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
رستاخیز در روز ۲۴ تیر ۱۳۹۴ با مجوز قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به اکران عمومی درآمد اما ساعاتی پس از آن در پی انتقاد برخی علمای دینی و اعتراض برخی از افراد مذهبی با محتوای آن از جمله به تصویر کشیدن ابوالفضل عباس از پرده سینماها به پایین کشیده شد. از سوی وزیر ارشاد وقت به درویش پیشنهاد داده شده که صورت شخصیت مورد اختلاف برای نمایش را با تاباندن نور بپوشانید اما کارگردان فیلم این کار را از نظر فنی برای رستاخیز غیرممکن و همچنین این راه حل را موجب «وهم قضیه» دانستهاست. پس از ۹ سال توقیف این فیلم از توقیف درآمد و مجوز اکران آنلاین گرفت و در ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ اکران آنلاین شد.
داستان فیلم این است که بعد از مرگ معاویه پسر ابوسفیان، یزید بن معاویه خود را خلیفه مسلمین میخواند و به فرماندار مدینه نامه مینویسد که از امام حسین بیعت بستاند. حر (فرزند حر ابن یزید ریاحی) که به عنوان پیک مخصوص دربار یزید بن معاویه برگزیده شدهاست مأمور رساندن نامه یزید بن معاویه به مدینه میگردد. او که جوانی چابک و پرانرژی است و در تکاپوی حقیقت است در مدینه متوجه میشود که حامل نامهای است که در آن به کشتن امام حسین فرمان داده شدهاست.
حر در مکه با اندیشهها و خط فکری امام حسین (امام شیعیان) آشنا میشود. مردم کوفه با فرستادن نامههای بسیار زیاد، امام حسین را به کوفه دعوت کردهاند تا در قیام بر ضد یزید پسر معاویه، آنها را یاری کنند. حر ابن یزید ریاحی، به همراه حر و دو هزار سوار از سوی عبیداله بن زیاد مأمور میشوند به سمت کاروان امام حسین که به سمت کوفه در حرکت هستند بروند. کاروان امام حسین در شماری اندک، در کربلا به محاصره هزاران نفر از لشکریان یزید درمیآیند. در این میان حُر و پسرش که سخنان حسین ابن علی را شنیده و به اشتباه راه خود پی بردهاند، تصمیم میگیرند که به اردوی حسین ابن علی پناه ببرند و همراه او شهید میشوند.
رستاخیز تنها فیلمی است که به شکل مستقیم به واقعه عاشورا می پردازد. فارغ از حساسیت ها، رستاخیز می تواند الگویی مناسب برای کسانی باشد که دغدغه تصویری کردن عاشورا و اتفاقات پس از آن را دارند. فیلم درویش به خاطر پروداکشن عظیم هم محل توجه است.
روز واقعه
روز واقعه فیلمی ایرانی در ژانر تاریخی و با موضوع اسلام به کارگردانی شهرام اسدی و تهیهکنندگی مرتضی شایسته است که در سال ۱۳۷۳ از روی فیلمنامه روز واقعه بهرام بیضایی ساخته شدهاست. این فیلم توانست در سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کند.
بیضایی فیلمنامهٔ روز واقعه را سال ۱۳۶۱ نوشت و در سال ۱۳۶۳ در انتشارات ابتکار چاپ کرد؛ این کتاب بعداً در انتشارات روشنگران چاپ شد.
داستان فیلم این گونه است که عبدالله جوانی مسیحی است که تازه به اسلام روی آورده و دل در گرو عشق راحله دختر زید دارد. وی در جریان عروسی با راحله ندایی میشنود که او را به یاری فرا میخواند، عبدالله بیابان به بیابان، واحه به واحه به سمت کربلا میتازد و هنگام عصر عاشورا به آنجا میرسد و در آن زمان «حقیقت» را بر سر نیزه میبیند.
روز واقعه همچنان بهترین فیلمی است که با موضوع عاشورا ساخته شده. هوشمندی بیضایی این بود که به خوبی درک کرد برای بیان واقعه عاشورا، بهتر است سراغ حاشیه آن برود، از ذهن سینمایی اش فیلمنامه ای کامل و دکوپاژ شده تراوش کرد و نتیجه اش شد «روز واقعه».
به خاطر هانیه
بهخاطر هانیه فیلمی ایرانی محصول ۱۳۷۳ به نویسندگی و کارگردانی کیومرث پوراحمد است.
کیومرث پوراحمد برای فیلمش چند ویژگی از واقعه عاشورا عاریت گرفت. بارزترین آن مصیبتی است که قهرمان کودک فیلم دچارش می شود اما به جای تسلیم، درصدد اثبات حقانیت خود و انجام هدفی که در ذهن دارد می آید. او سمبل صبر و پایمردی است؛ جایی که تصمیم می گیرد زیر نگاه سنگین دیگران (که پدرش را متهم به قتل دیگران می کند) نذر پدر (برای شفای دخترش که فلج شده) را ادا کند و شب تا صبح محرم دمام بزند، کاری سخت و طاقت فرسا که فقط از روی مقاوم بر می آید.
ناخدا علو با چهارده مرد دیگر برای صید به دریا می روند ولی همه به جز ناخدا صید دریا می شوند و مردم ناخدا را مسبب مرگ عزیزانشان می دانند و به او و خانواده اش حمله می کنند و در این بین دختر خردسال ناخدا هانیه فلج می شود، ناخدا و خانواده اش تنگک را ترک می کنند و به بوشهر می روند. ناخدا علو نذر کرده که شب دهم محرم تا صبح دمام بزند تا هانیه شفا یابد اما مرگ امانش نمی دهد. پس از ناخدا پسر او تصمیم می گیرد تا نذر پدر را ادامه دهد تا شفای خواهر را بگیرد اما برای دمام زدن مشکل پیدا می کند. او در محرم مأمور می شود به تنگک برود و گهواره مراسم محرم را به بوشهر بیاورد. اما در تنگک خبر آمدن ناخدا علو به همه می رسد و این بچه ها برای انتقام دست بکار می شوند و بشیرو را آزار می دهند اما او با شهامت بسیار گهواره را به مقصد می رساند.او که به فکر دمام زدن تا صبح است، اتفاقی در انبار زائر خذر که وسائل محرم در آنجا نگهداری می شود زندانی می شود و بدین ترتیب موفق می شود که به دمام دست یابد و تا صبحدم دمام بزند و بدین ترتیب نذرش را ادا می کند.
به خاطر هانیه روایتی جذاب و داستانی بدون لکنت دارد و این نخستین امتیاز فیلم محسوب می شود. دیگر اهمیت فیلم، برجسته کردن یک آیین مذهبی در بوشهر «یعنی «دمام زنی» است. این آیین در فیلم، میان مرز مستند و داستانی به تصویر کشیده شده. کمتر فیلم داستانی در سینمای ایران سراغ داریم که تا این حد در نشان دادن آیین عاشورایی موفق و تاثیرگذار عمل کرده باشد.
سفیر
سفیر (فیلم) فیلمی به کارگردانی فریبرز صالح و نویسندگی فریبرز صالح و کیهان رهگذار است. این اثر سینمایی در سال ۱۳۶۱ خورشیدی ساختهشد و در اولین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد.
سفیر نخستین فیلم ایرانی است که با هزینه پانزده میلیون تومانی در سال ۱۳۶۱ میتوان به آن لقب سوپر پروداکشن داد. بنیاد مستضعفان که تهیهکننده فیلم میباشد هزینه فیلم را ۹ میلیون تومان اعلام کردهاست.
سفیر در روزهایی به تولید رسید که سینمای ایران هنوز گرفتار تب و تاب انقلاب بود و از آن رو امکانات ساخت فیلم اجازه مانور به کارگردان ها نمی دادند. نکته ظریف دیگر اینکه تولیدات سینمای ما همچنان از «شعار» لطمه می خورد، چه برسد به دورانی که هنوز جامعه فضایی احساسی و هیجانی داشت. خب اگر کسی در چنین شرایطی بتواند فیلمی با منطق سینمایی بسازد، باید تحسین شود. فیلم سفیر علاوه بر روایت جذاب و سینمایی، باعث شد گوشه ای از زندگی «قیس» بر قاب تصویر جاودانه شود.
فریبرز صالح گوشه ای از زندگی قیس ابن مسهر را تصویر کرد. او نماینده امام حسین (ع) است که با نامه ای برای سلیمان خزاعی به طرف کوفه می رود و در راه به دست عمال ابن زیاد، والی کوفه دستگیر و به زندان افکنده می شود.
داستان این فیلم روایت می کند که قیس ابن مسهر، نماینده امام، با نامه ای برای سلیمان خزاعی به طرف کوفه می رود. در راه به دست راهداران ابن زیاد، والی کوفه، دستگیر و به زندان افکنده می شود. قیس پیش از دستگیری نامه را از بین می برد و در زندان زندانیان را بر ضد زندانبان ها می شوراند. حسین ابن نمیر، فرمانده راهداران، قیس را به زندان ابن زیاد در کوفه، منتقل می کند. ابن زیاد به پیشنهاد مشاورش، خالد، از قیس می خواهد که در مسجد سخنرانی کند و به دروغ به مردم بگوید که امام قصد بیعت با یزید را دارد. قیس می پذیرد، اما در روز موعود علیه یزید سخنرانی می کند. ابن زیاد، که به خشم آمده، او را از فراز ارک به زیر می اندازد.
مختارنامه
مختارنامه، یک مجموعهٔ تلویزیونی، پیرامون زندگی و قیام مختار ثقفی به کارگردانی داوود میرباقری است. این سریال به داستان مختار ثقفی، با کنیهٔ ابواسحاق، و چگونگی قیام او که پس از حادثهٔ عاشورا به خونخواهیِ حسین بن علی برمیخیزد، میپردازد. این سریال در ۴۰ قسمت ۶۰ دقیقهای از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، پخش گردید. شروع پخش این سریال در تاریخ جمعه ۹ مهر ۱۳۸۹ از شبکه اول سیما بود.
فیلمبرداری سریال مختارنامه از سال ۱٣٨٣ آغاز شد و در سال ۱۳۸٨ به پایان رسید. فیلمبرداری این مجموعه در تهران، قزوین، تاکستان، ورامین، آبادان، شوشتر، شهریار، آران و بیدگل، اسلامشهر، زاویه، کویر سفیدشهر و شاهرود انجام شدهاست. همچنین سکانسهای عاشورای این سریال در بیابانهای روستای طرود، در نزدیکی شهرستان شاهرود فیلمبرداری شدهاست. این سریال دارای حدود ۷۰۰ سکانس است که ۱۰۰ سکانس آن مربوط به ۵ جنگ بزرگ این سریال هستند.
مختارنامه یکی از مهمترین سریال های تاریخی و فاخر تلویزیون بود که روی دست سریال های فاخر قبلی بلند شد و توجه همه را جلب کرد. این سریال با بودجه ۲۰ میلیاردی ساخته شد و به جرأت می توان گفت که این سریال به لحاظ محتوای تاریخی، دکور و گریم، بازی گرفتن از بازیگرن و ... از سایر آثار تاریخی و مذهبی تلویزیون چند درجه بالاتر است.
داستان این مجموعهٔ تلویزیونی از زخمیشدن حسن بن علی و رفتن وی به مدائن که حاکم آن سعد بن مسعود ثقفی، عموی مختار است شروع میشود. مختار از طرف عمویش فرا خوانده میشود تا از حسن بن علی محافظت کند. بعد از مسموم و کشته شدن حسن مجتبی توسط همسرش جعده در ادامه، داستان به وقایع سال ۶۰ هجری و مرگ معاویه و حکومت یزید و جریان بیعتگرفتن از حسین بن علی رفته و در نهایت پنج سال بعد از حادثهٔ عاشورا، مختار به عنوان رهبر سومین قیام پس از عاشورا با متحدکردن شیعیان با شعار «یا لثارات الحسین» به خونخواهی حسین بن علی و کشتهشدگان کربلا قیام میکند.
معصومیت از دسته رفته
معصومیت ازدسترفته یک مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی داوود میرباقری محصول سال ۱۳۸۲ است. داود میرباقری موقع ساخت «معصومیت از دسته رفته» نامی آشنا بود و شهرتش برای مخاطب عام به سریال «امام علی (ع)» گره خورده بود.
میرباقری یکی از شخصیت های فرعی تاریخ یعنی شوذب را محور قرار داد و از طریق روایتی عاشقانه، اتفاقات جهان اسلام در سال ۶۱ هجری را به تصویر کشید. هدف کارگردان نشان دادن ظلم و فساد دستگاه ظالم بنی امیه بود اما به جای مستقیم گویی وجوه جذاب داستان زندگی شوذب را انتخاب کرد. اندک اندک سراغ ریشه های دشمنی اموی ها با امامان شیعه رفت و در نهایت بیننده را با زاویه ای تازه از واقعه عاشورا آشنا کرد.
داستان این سریال، به سده نخست هجری برمیگردد و با محوریت شخصیتی به نام شوذب شکل میگیرد. شوذب از یاران علی است، منتهی اکنون خزانهدار کوفه و امویان شدهاست. میرباقری شوذب را در میانه عشق بین دو زن ترسیم میکند.
اولین زن ماریا است که زمانی مسیحی بودهاست و خاطرات شیرینی از دوران خلافت علی دارد که به منزل آنها سر میزدهاست و دستگیر فقر و تنگدستیشان بودهاست. دیدن شوذب، ماریا را به یاد علی میاندازد و همین بتدریج علاقه او را به شوذب شکل میدهد. ماریا که پس از مرگ مادر به دیر سپرده شده و به قالب راهبه مسیحی درآمده است، همچنان دل در گرو عشق شوذب دارد و برایش پیامهایی عاطفی میفرستد و در مواجهه بین این دو، شوذب نیز گرفتار عشق ماریا میشود اما زن دوم یک یهودی است به نام حمیرا که با شمایل کولیوار خویش، دل شوذب را میفریبد و او را بتدریج با وسوسه به راهیابی بیشتر به دستگاه خلافت امویان، از ایمان دور میسازد.
به این ترتیب سریال میرباقری در یک عرصه دوسویه شکل میگیرد: سویهای که نهایتش به سعادت ختم میشود و سویهای که فرجامش جز شقاوت نیست و اکنون شوذب باید بین این تنگنا راهی را برگزیند.[۴] شوذب نهایتاً با ماریا ازدواج میکند اما به دلیل رفتوآمدهای مکرر حمیرا نسبت به او بی محبت شده و ماریا او را ترک میکند. ماریا در هنگام زاییدن پسرش از دنیا میرود و شوذب نیز با حمیرا ازدواج میکند. اما چند سال بعد پسر شوذب، زید، اتفاقی عاشق ربابه دختر حمیرا میشود و در این راه کشته میشود. شوذب هم دیوانه شده و ربابه را در مجلس عروسیش میکشد. اما نهایتاً به وسیله سواری از زندان نجات مییابد.
سفر سبز
سفر سبز مجموعه تلویزیونی به کارگردانی محمدحسین لطیفی است که در آذر ۱۳۸۱ از شبکه سه پخش شد.
محمد حسین لطیفی قبل از «سفر سبز»، دو سریال «همسایه ها» و «کت جادویی» را ساخته بود و به واسطه آنها، مورد توجه مخاطبان تلویزیونی بود. در سینما هم به خاطر دو فیلم «سرعت» و «عینک دودی»، کارگردان موفقی به حساب می آمد.
خلاصه داستان سفر سبز این گونه است که مرد جوانی که در کودکی توسط خانواده ای آلمانی به فرزندخواندگی پذیرفته و نزد آنان بزرگ شدهاست، از آلمان به زادگاهش ایران بازمیگردد تا خانواده واقعی خود را پیدا کند.
سوژه جدید و انتخاب خوب بازیگران از دلایل اصلی موفقیت سریال بود. دانیل با بازی پارسا پیروزفر به عنوان پسری که از زمان سه سالگی ایران را ترک کرده و هیچ تصوری از اتفاق های داخلی ندارد، سر از تهران درمی آورد و مواجهه با اتفاق های روزمره ما، جذابیت آن را خیلی بیشتر می کند.
برخی از اپیزودهای این سریال در کشور آلمان فیلمبرداری شدهاست. بر اساس آنچه در بعضی از نشریات الکترونیکی آمده، بازیگری که در ابتدا برای نقش «دنیل وِسْتبِرگ» انتخاب شده سیاوش حکمت شعار بودهاست. اما به دلیل دشواریهایی در خصوص گرفتن ویزا، سرانجام این بازیگر از همراهی گروه و سفر به آلمان باز میماند. بنا بر این اتفاق، پارسا پیروزفر برای نقش «دنیل وِسْتبِرگ» انتخاب میشود.
سفر سبز مناسک عزاداری محرم در ایران را از نگاه یک خارجی به تصویر می کشد. در واقع اوج ماجرا در روز عاشورا اتفاق می افتد. او که تا قبل از روز عاشورا رفته رفته تحت تاثیر این مناسک، متحول شده حالا در این روز وارد خیل جمعیت عزاداران می شود و با آنها حرکت می کند.
شب دهم
شب دهم مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی حسن فتحی است که در سال ۱۳۸۰ ساخته و به مناسبت ماه محرم در نوروز سال ۱۳۸۱ از شبکهٔ یک سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. موسیقی این مجموعه ساخته فردین خلعتبری و خواننده تیتراژ آن علیرضا قربانی است.
داستان سریال در اواخر حکومت رضاشاه در تهران رخ میدهد. فردی به نام حیدر خوشمرام که از لاتهای تهران قدیم است، خواهان ازدواج با دختری از تبار قاجار میشود و آن دختر شرط ازدواج با حیدر را اجرای تعزیه در ده شب ماه محرم قید میکند، اتفاقهایی که در جریان تعزیه برای حیدر رخ میدهد شخصیت او را دگرگون میکند و انسانی پاک و با ایمان میشود. چون در زمان حکومت رضا شاه تعزیه قدغن بوده حیدر مجبور به اجرای تعزیه دور از چشم آژانها میشود در این بین دوست حیدر به نام یاور به کمک او میآید و با کمک هم موفق به اجرای تعزیه در نه شب اول میشوند؛ از طرفی عمه شاهزاده قجری در پروندهای جنایی دخیل میشود و در نتیجه پای یک سرگرد سنگدل تأمینات (اداره آگاهی قدیم) به ماجرا باز میشود. او قصد دارد حیدر را بهقتل رسانده و به مراد دلش که ازدواج با آن شاهزاده قجری است برسد.
او برای این کار حاضر است هر مانعی را از سر راه خود بردارد او یاور را تهدید میکند که اگر به همکاری با حیدر ادامه دهی به زندان میروی و باید ازدواج با دختر مورد علاقهات را فراموش کنی اما اگر در حین اجرای تعزیه حیدر را طوری به قتل برسانی کاری میکنم تا تو به زندان نروی و او را وادار به کشتن حیدر میکند یاور در این امر دو دل است و سرانجام شب دهم فرا میرسد و سرگرد که در میان تماشاچیهای تعزیه است وقتی میبیند یاور تمایلی به کشتن حیدر ندارد به طرف او شلیک کرده و او را به قتل میرساند در همین حین مأموران نظمیه که از موضوع اطلاع پیدا کردهاند به محل تعزیه هجوم آورده و با مردم عزادار درگیر میشوند سرگرد برای این که کارش را تمام کند با حیدر درگیر شده و قصد شلیک به او را دارد که حیدر با شمشیر ضربه مهلکی به او وارد کرده و او را از پا درمیآورد اما در همین حین یکی از مأمورین نظمیه به طرف حیدر شلیک میکند او که در حال مرگ است برای آخرین بار شاهزاده قجر را میبیند و با او وداع میکند و حرفهایی میزند که از آن حیدر لات بعید است و فقط از دهان مؤمنی تمام عیار بیرون میآید و این گونه میشود که عاشق به معشوقش نمیرسد. در پایان حیدر دست در دست رفیقش یاور، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
سوژه جدید، ساختار تاریخی و داستان جذاب عاشقانه سریال در کنار هم باعث شد که مخاطبان اقبال بسیار خوبی به آن نشان دهند؛ مخصوصا اینکه همزمانی نوروز و محرم این پیشداوری را به وجود آورده بود که تلویزیون در سال ۸۰ هیچ سریال جذابی پخش نمی کند.
حفظ آیین تعزیه خوانی در طول تاریخ با وجود محدودیت های فراوان، مهمترین زاویه نگاه «شب دهم» بود؛ مسئله ای که از عشق ساده یک لات شروع شد و نهایتا به بالا رفتن اندیشه و طرز تفکر او منجر شد؛ آن هم بدون هیچ شعار و بیان مستقیم و آزاردهنده.
نظر شما