«مارک کاتز» کارشناس اندیشکده «شورای آتلانتیک» در تحلیلی برای نشریه «نشنال اینترست» بر ضرورت هوشمندی واشنگتن در استفاده از شکاف و اختلاف بین دشمنان ایالات متحده تاکید کرده و آورده است بهره برداری از اختلافات بین دشمنان ایالات متحده ایده جذابی است که در گذشته واشنگتن در این زمینه موفق عمل می کرد؛ قابل توجه ترین نمونه نیز استفاده «ریچارد نیکسون» و «هنری کیسینجر» از تنش فزاینده بین چین و شوروی برای بهبود روابط واشنگتن با پکن و مسکو در اوایل دهه ۱۹۷۰ بود.
طبق این گزارش نمونه های مشابه دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. «تیموتی دبلیو کرافورد» در کتاب سال ۲۰۲۱ خود با مضمون قدرت تفرقه افکنی و استفاده از آن در رقابت قدرتهای بزرگ، تلاش موفق آمریکا و انگلیس در دشمنی رهبر اسپانیا با آلمان در سالهای ۱۹۴۰-۱۹۴۱، ماجراها بین رهبران شوروی و یوگسلاوی در دهه ۱۹۴۰، اقدام کیسینجر در قبال روابط مصر و شوروی در دهه ۱۹۷۰، مدیریت روابط آمریکا و عراق در دهه ۱۹۸۰ و دیپلماسی جورج بوش پسر در قبال لیبی را از دیگر نمونه های موفق چنین رویکردی در کاخ سفید دانسته است.
کاتز افزود: تلاش های اخیر ایالات متحده برای بهبود روابط با دشمنان، یا موفق نبوده است یا توسط دولت های بعدی متوقف شده است. موفقیت دولت جورج دبلیو بوش در بهبود روابط با لیبی، در زمان دولت اوباما ناگهان پایان یافت. تلاش دولت اوباما برای بهبود روابط با کوبا و ایران در دولت ترامپ پایان پذیرفت و تلاش دولت ترامپ برای بهبود روابط با روسیه، کره شمالی و حتی با ایران نیز بعدها ناکام ماند. در این دوره نیز تلاش های دولت بایدن برای احیای توافق هسته ای ایران تاکنون ناموفق بوده است.
در این گزارش آمده است: این برای سیاست خارجی آمریکا تاسف بار است. ایالات متحده اکنون دشمنان بسیاری از جمله کشورهای قدرتمندی همچون چین، روسیه، ایران و کره شمالی و گروه های مختلف جهادی را در مقابل خود می بیند. البته دشمنان کوچکتری هم در لبنان، یمن، سوریه و افغانستان، کوبا، ونزوئلا، نیکاراگوئه و ... هنوز برای واشنگتن وجود دارند.
کارشناس اندیشکده شورای آتلانتیک تصریح دارد برای واشنگتن سودمند است که در بین دشمنان مختلف خود شکاف ایجاد کند زیرا بروز اختلافات و تنش های متعددی در میان این بازیگران ممکن است فرصت هایی را برای واشنگتن ایجاد کند.
با این حال، تحلیلگر آمریکایی معقتد است ایالات متحده در شرایط کنونی قادر به انجام این کار نیست یا آنکه مایل به آن به نظر نمی رسد. از جمله دلایل ذکر شده در کتاب «قدرت تفرقه»، مخالفت متحدان کنونی دولت آمریکا با اعطای امتیازات به دشمنان ایالات متحده برای تغییر رفتار آن ها است. در مواردی که در گذشته آمریکا موفق عمل کرد همه متحدان مورد بحث کمابیش همسنخ با آمریکا بودند و واشنگتن با دادن امتیازاتی به یکی از آنها، بین دشمنان شکاف ایجاد می کرد. با این حال، مخالفت یک متحد با تلاش برای جذب دشمن یا حتی هراس بابت از دست دادن متحد موجود شرایط را دشوارتر می کند. مخالفت یک متحد می تواند تلاش های یک دولت بزرگ برای جذب دشمن را سخت کند. اکنون واشنگتن متحدان به نسبت هم سنخ ندارد و از زمان جنگ سرد متحدان کوچکتری را داشته است، بنابراین در موقعیت بسیار متفاوتی با قبل قرار دارد.
این گزارش سپس وضعیت توافق برجام را مورد بحث قرار داد و افزود: اسرائیل و عربستان سعودی به شدت با تلاشهای دولت اوباما برای همکاری با بریتانیا، فرانسه، آلمان، روسیه و چین جهت دستیابی به توافق هستهای با ایران مخالف بودند. اگرچه این توافق در سال ۲۰۱۵ باوجود مخالفت آنها حاصل شد، اما آن دو «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا را برای خروج از توافق در سال ۲۰۱۸ تحریک کردند؛ اکنون هم نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل با تلاش دولت بایدن برای احیای توافق مخالف است. وقتی سیاست یک قدرت بزرگ تحت تأثیر متحدان کوچکتر قرار دارد، آمریکا آشکارا در جذب دشمنانی که متحدان آن را تهدید میدانند، مشکل خواهد داشت. با این حال، متحدان کوچک تنها زمانی می توانند در برهم زدن تلاش های آمریکا برای استفاده از اختلافات بین دشمنان موفق شوند که در فرآیند سیاست گذاری خارجی آمریکا و همچنین سیاست داخلی آمریکا دخل و تصرف داشته باشند.
کرافورد در توضیح اینکه چرا ایالات متحده نمی تواند با موفقیت استراتژی های ایجاد شکاف را دنبال کند، سیاست داخلی آمریکا را بسیار موثر می داند. علت آن است که در ایالات متحده بهبود روابط با دولت های متخاصم اغلب بسیار منفور است. انتقاد جمهوری خواهان از دولت بایدن در زمینه سیاست خارجی در قبال ایران و ونزوئلا نیز در همین چارچوب قابل تفسیر است. با اینحال عادی سازی با ویتنام، دیپلماسی هسته ای دولت اوباما با ایران و حتی تلاش های دولت ترامپ برای بهبود روابط با کره شمالی، نشان داده است، واشنگتن در گذشته قادر شد بر مخالفت های داخلی و نارضایتی متحدان غلبه کند. با این حال، برخی تحلیلگران استدلال می کنند تشدید تنشهای سیاسی در داخل ایالات متحده در سالهای اخیر، پیگیری یا حتی مباحثه منطقی درباره این مسائل سیاسی را دشوارتر کرده است.
این تحلیلگر تاکید دارد شاید این عوامل، شرایط را برای ایالات متحده در استفاده از اختلافات بین دشمنان خود سخت کرده باشد اما این موانع غیرقابل عبور نیستند. اگر واشنگتن کار بهتری را انجام دهد مخالفتهای متحدان کوچکتر را می تواند برطرف کند. همچنین موضع محکم واشنگتن قادر خواهد بود خطرات مداخله در سیاست داخلی ایالات متحده را کم اثر کند. ضمن اینکه دولت ایالات متحده باید کار بهتری را در توجیه مردم آمریکا در زمینه چرایی بهبود روابط با دشمنان انجام دهد. واشنگتن باید فایده بهبود روابط را بیان کند و بگوید انجام ندادن این کار می تواند موجب ائتلاف بین دشمنان کاخ سفید شود. مهمتر از همه، واشنگتن باید به افکار عمومی خود بگوید که روابط نزدیک با دشمنان را نه به خاطر نوعدوستی یا ساده لوحی خود انجام می دهد، بلکه این اقدام منافع واقعی سیاسی آمریکا را تامین می کند.
در پایان گزارش آمده است: موفقیت دشمنان آمریکا در استفاده از اختلافات بین واشنگتن و متحدان سنتی آن نشان می دهد دیپلماسی ایالات متحده نه تنها باید بر بهره برداری از اختلافات دشمنان دیرینه آمریکا تاکید کند، بلکه باید بر کاهش نزدیکی فزاینده آن ها متمرکز شود. اکنون برای ایالات متحده اهمیت دارد تا تلاش های خود را برای بهره برداری از اختلافات بین دشمنان خود بیشتر کند. ناتوانی ایالات متحده در انجام موفقیت آمیز این کار، به دلیل مانع تراشی متحدان، مخالفت سیاسی داخلی یا هر دلیل دیگری، به توسعه ظرفیت های دشمنان واشنگتن منجر می شود.
نظر شما