یک روز مانده به روز خبرنگار؛ اینجا یعنی اتاق خبر ایرنا ولوله است. چون از دیروز یعنی یکشنبه، همکاران فنی با نصب نمایشگری که سه متر عرض و چهار متر طول داشت، نشان از برگزاری روز خبرنگار در ۱۶ مرداد داشت. چهار باند حسابی هم آوردند و پایه های آن ها را در اتاق خبر کاشتند تا مراسم، مشکل صوتی نداشته باشد، همان مشکلی که پای ثابت بسیاری از برنامه هاست.
حدود ۵۰ صندلی فلزی سفید و زیبا را هم گذاشتند لابه لای میزهای گروه های خبری و یک ردیف هم به صورت اختصاصی به صف اولی ها اختصاص یافت با میزهایی که بر روی آن ها آب معدنی گذاشته بودند و کم کم اتاق خبر، شبیه به تالارهای پذیرایی می شد و مسئولان برگزاری این مراسم با گل آرایی هایی زیبا در جلوی نمایشگر بزرگ، گل کاشته بودند. پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران در کنار پرچم خبرگزاری جمهوری اسلامی هم زینت بخش این برنامه رسمی بود ولی روی صندلی ها نوشته های جایگاه ویژه و رزرو نشان می داد که این صندلی ها برای مهمانان خارجی است.
امروز کارکنان ایرنا هنگام ورود به سازمان مرکزی با تصویری از شهید محمود صارمی روبرو می شدند که جمله ای هم زیر آن نوشته شده بود و روز خبرنگار را تبریک می گفت. یکی از همکاران قدیمی با دیدن این صحنه ها یادی از خبرنگاران و مسئولان خبری کرد و به دنبال بقیه این شعر می گشت «...از اونا فقط به جا می مونه خاطره هاشون»؛ همان شعر خاطره انگیز و معروف رسم زمونه که رسول نجفیان هم خودش را با این شعر به خاطره ای به یادماندنی تبدیل کرد. این همکار که آخرین سال های خدمت خود را می گذراند، یادی از همکاران دهه های ۷۰ و ۸۰ کرد. از منوچهر جبین شناس، پدر مفقود الاثر بگیرید تا خسرو والی زاده و خسرو کفیلی و عزیز اطاعتی.
آنگونه که این همکار، اسامی قدیمی ها را ردیف می کرد، قطاری از تصاویر ایرنایی های قدیمی از خاطرم عبور کرد؛ چه آن ها که در قید حیاتند و چه آن ها که فقط یاد و خاطره ای از آن ها باقی مانده، مثلا خلیل هدایتی، فریدون شیروانی یا آقای فربیز که همه کاره اتاق خبر بود یا حمید عبدالهی، آقای شغفی، آقای فروزانفر، عبدالصاحب و عبدالمهدی بازرگان، رضا میرزاییان، بهزاد بهروزی، عزیز اطاعتی، نسرین اطیابی، مینو حسنپور، مژگان توانا، سعید ایلانلو، مسعود میرزایی، عبدالله بیات، آقای نژاد شیرافکن، فرهاد قریشی، داریوش غفاری، احمد فراهانی و محمدحسین صدرفراتی که بیشتر اینها در زمانی مشغول کار خبررسانی بودند که نه موبایلی در کار بود و نه فضای مجازی وجود داشت و اخبار را با تلکس و تله سنتر و وسایل قدیمی منتشر می کردند.
بیشتر این ها کسانی بودند که نسل قدیم ایرنا را تشکیل می دادند. نمی خواهم بگویم همکارانی مثل حسن فتحعلی، فریبا نعیمی، محبوبه آذرخیل، سید ابوالقاسم قاری یا محمد باقری که شنیدم مریض احوال است، قدیمی هستند ولی نکته جالب این است که اگر هر کدام از این قدیمی ها بخواهند به یاد گذشته، به اتاق خبر ایرنا سری بزنند، کمتر کسی را می توانند پیدا کنند که آشنا باشد و تقریبا همه تازهوارد هستند و هر کدام اخبار را با گوشی های خود تایپ می کنند و از همانجا منتشر.
بگذریم. از زمانی که ساعت کاری همکاران، شناور اعلام شد، یک خدا بیامرزی برای باعث و بانی آن می فرستیم که مثل قدیم اینقدر با عجله خود را به ایرنا نرسانیم و از ساعت هفت تا ۹ آزادیم که ... البته آزاد که نیستیم. برخی همکاران به ویژه خبرنگاران و دبیران و حتی مدیران ۲۴ ساعته مشغول رصد و تنظیم خبر هستند. به هر حال سفارش کرده بودند امروز به صورت شناور به سر کار نیایید و ساعت هشت خود را به سازمان برسانید. امروز تقریبا کسانی هم که هر صبح دیر می آمدند، کمی زودتر آمدند. یکی دو نفر از همکاران که نفس نفس زنان خود را به طبقه هفتم یعنی اتاق خبر رسانیده بودند، علت را پرسیدیم و فهمیدیم که میزبان، یعنی ایرنا برای معاون اول سنگ تمام گذاشته و آسانسورها را اختصاص به مخبر و وزیر ارشاد داده است. شاید هم کار، کار بچه های چک و خنثی است که بلدند کار خود را چگونه انجام دهند.
صفحه نمایشگر ۱۲ متری، عنوان برنامه را مشخص کرده بود «آیین گرامیداشت روز خبرنگار» و تصاویر ۹ شهید سازمان، زینت بخش برنامه بود؛ به اضافه دو کتیبه عاشورایی در قسمت چپ و راست صفحه نمایشگر با دست های سقای تشنه لب. محمود صارمی، نخستین یا آخرین شهید ایرنا نیست. قبل از او عزیزانی همچون کاظم اخوان، داریوش گودرزی کیا، فرهاد ضامن، علی نبی پور انگجی، مسعود مشایخی و حسین فرهادی کوهپایی در سال های دفاع مقدس به شهادت رسیدند و سید مهدی میرافضلی و سپهدار ساجدی بعد از صارمی در سال ۸۴ به کاروان شهدا پیوستند.
از ساعت ۹ یک موسیقی ملایم در اتاق خبر پخش شد تا دستگاه صوتی را تنظیم کنند و با پخش آزمایشی سرود ملی برخی ناخواسته قصد بلند شدن داشتند ولی جای شکرش باقی بود که از الو الو و یک دو سه برای آزمایش اکو خیلی خبری نبود. همان همکاری که یاد قدیمی های ایرنا را در خاطرم زنده کرد، می گفت ای کاش می شد به آقای مخبر بگوییم که فکری به حال مسکن خبرنگاران کند. آقای نساجی می گفت باید این آیه را برای معاون اول رئیس جمهوری بخوانیم یا ایهاالعزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجه که داستان برادران یوسف است و عرض حالی که به عزیز مصر داشتند تا گندم بگیرند و شاید معاون اول رئیس جمهور فکری به حال مسکن همکاران کند.
هنوز ساعت ۱۰ نشده بود که محمد مخبر وارد اتاق خبر شد و با همکاران گفت و گو کرد. با سابقه ای که بنده از پذیرایی مهمانان ایرنا دارم، برخی تاکید پشت تاکید که چیزی به این مهمان نگویید و رسم مهمان نوازی را رعایت کنید ولی برخی همکاران سفره دل خود را باز کردند. مثلا رضا بهار خبرنگار پیشکسوت ایرنا از مخبر پرسید: چرا در یک سازمان تفاوت پایینترین دستمزد تا بالاترین دستمزد باید اینقدر بالا باشد و او هم جواب داد که این موضوع در سازمان اداری استخدامی در حال پیگیری است. خبرنگار صدا و سیما هم وسط اتاق خبر سوالی از مخبر کرد و معاون اول درباره تسهیلاتی مثل مسکن گفت که تا سال آینده کارهایی خواهیم کرد و خبرنگار شبکه یک گفت که هر سال وعده هایی می دهید و ما باید سال دیگر همین سوال را بپرسیم که مخبر با لبخندی ملیح گفت شما هر هفته سوال کنید.
بازدید مخبر به پایان رسید و مراسم روز خبرنگار با تلاوت آیاتی از سوره شعراء آغاز شد ولی نمی دانم چرا قرآنی بدون ترجمه! آقای زمانی با صدایی زیبا و طنینی دلنشین آیه ۲۱۴ را قرائت کرد ولی نفهمیدیم ارتباط این آیات با مراسم روز خبرنگار چیست ولی در ادامه آیات ابتدایی سوره قلم را تلاوت کرد که بیشتر مربوط به روز قلم است تا روز خبرنگار. البته قلم، سلاح خبرنگار است که این روزها کمتر خودکار و قلمی در دست خبرنگاران می بینیم و هر چه هست گوشی تلفن همراه است. شاید بهتر بود این مراسم با آیه ششم سوره حجرات آغاز می شد که به آیه نباء یعنی خبر معروف است. بگذریم. محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که این روزها سرش خیلی شلوغ است، بعد از بازدید مخبر، عذرخواهی کرد و رفت تا به برنامه بعدی خود برسد.
قبل از صحبت های مخبر، یک فیلم کوتاه که تصاویری سیاه و سفید از دوران قبل از انقلاب و تصاویری رنگی مربوط به بعد از انقلاب به نمایش درآمد و تصاویری از بازدید مسئولانی همچون شهید بهشتی، رجایی، باهنر و روسای جمهوری و مقامات در ۵۰ سال گذشته پخش شد. در ادامه هم بخش هایی از سخنان رهبر انقلاب در دهه ۷۰ پخش شد که با مدیران خبرگزاری ایرنا داشتند و آنجا بود که از دنیای مصاف خبری و جایگاه ایرنا سخن گفتند؛ همان زمانی که ایرنا تنها میاندار خبررسانی نوشتاری در عرصه داخلی و بین المللی بود و هنوز نه ایسنایی وجود داشت و نه «فارسی» و نه «مهری». برخی سوال می کنند چرا بعد از این دیدار، توفیقی برای ایرناییان بوجود نیامد تا دوباره از رهنمودهای رهبر انقلاب استفاده کنند و با عزمی محکمتر و اراده ای مصمم تر به کار خود ادامه دهند.
علی نادری که دو سالی هست به عنوان مدیرعامل در خدمت همکاران ایرناست و هر کاری از دستش برآید با جان و دل برای ایرنایی ها انجام می دهد، در جایگاه قرار گرفت و ضمن خوش آمدگویی به مخبر گفت که ایرنا امسال وارد نودمین سال تولد خود می شود. حالا نمی دانم این ۹۰ سالگی ایرنا، مدح است یا ذم! به هرحال آماری که نادری داد، جالب بود. مثلا همکاران استانی در ۵۶ دفتر فعالیت می کنند و مجوز ۴۸ دفتر خارجی هم گرفته شده است. نادری گفت که ایرنا مشکلات فراوانی دارد ولی از ظرفیت های نیروی انسانی خبرگزاری سخن گفت که ۱۲۰ ایثارگر در این سازمان مشغول به کار هستند و ۹ خبرنگار در راه ماموریت خبری به شهادت رسیدند؛ همان شهدایی که تصاویرشان زینت بخش مراسم روز خبرنگار در ایرنا بود.
خانم نوربخش همکار روابط عمومی که مجری برنامه بود، از دو سردبیر و یک مدیر دعوت کرد تا به جایگاه بیایند و حرف هایشان را بزنند ولی برای این که بگوید فقط سه دقیقه فرصت برای ارائه نظرات دارند، این عبارت معروف را خواند که «خیر الکلام ما قَلّ و دَلّ» سید شاهپور حسینی سردبیر ایرنا عربی که صحبت های خود را با این سخن رهبر انقلاب در وصف ایرنا آغاز کرد که خبرگزاری، دست بزن نظام در عرصه بین الملل است، به تاثیرگذاری مشکلات ارزی و مالی برای حضور ایرنا در عرصه جهانی اشاره کرد و گفت که الان هفت دفتر با کمترین امکانات و نیرو داریم در حالی که قبلا ۲۵ دفتر داشتیم.
او به مرجعیت رسانه ای ایرنا، اینترنت پرسرعت و بدون فیلتر هم اشاره کرد و گفت اگرچه اخبار ایرنا به ۱۰ زبان خارجی منتشر می شود ولی در سال های اخیر حدود ۲۰۰ نیروی ایرنا بازنشسته شدند و تعداد کمی جایگزین شده اند. حسینی مطالبی را هم درباره ضرورت حفظ نیروهای خوب و با انگیزه به مخبر گفت و ناایمن بودن ساختمان ایرنا را به عنوان یکی از ساختمان های ناامن تهران گوشزد کرد.
مریم شفیعی سردبیر تفسیر و تحلیل پژوهش که صحبت های خود را با قرائت فاتحه ای برای شادی روح خانم صالحی نیا شروع کرد؛ همکاری که هفته پیش از میان ما رفت. بعد هم از قانون مشاغل سخت گفت که سال ۸۶ شغل خبرنگاری به آن اضافه شد ولی ایرنا جزو آن قرار نگرفت.
محسن بهاروند هم که مدیر کل اخبار استان هاست، کلی آمار و ارقام داد و گفت که ایرنا ۵۶ دفتر در ۳۱ استان و برخی شهرستان ها دارد و چون، ملاک ارزیابی اخبار را میزان بازدید مخاطبان دانست، گفت که نیمی از بازدیدکنندگان ایرنا یعنی ۴۱ میلیون بازدید مربوط به استانهاست. بهاروند گفت که جریان سازی خبر در دوره اخیر شکل گرفته و تلاش می کند تا حرف اول را در حوزه استان ها با انتشار اخبار بزند ولی این را هم گفت که قضاوت با دیگران است.
بهاروند که معتقد است ایرنا مرجعیت خود را به دست آورده و حرف اول را در سرعت در میان رسانه ها می زند، اشاره ای به یک مطلب چندرسانه ای به نام شوتی های بوشهر کرد که ۷۰۰ هزار بار دیده شده است. بعد هم گفت جمعه که همه دنبال شمال رفتن خودشان هستند، ما خواب نداریم و اینجا تعطیلی وجود ندارد. جذب خبرنگاران جوان و تبدیل وضعیت خبرنگاران در این دوره، از دیگر نکاتی بود که بهاروند به آن اشاره کرد و گفت که بیش از ۱۵۰ نفر در سازمان شرکتی شدند که سهم استانها ۵۰ نفر بود. بعد هم گفت در استان ها ۲۵۰ نفر بازنشسته یا منتقل شدند و ایرنا حداقل ۳۰۰ نیروی تازه نفس می خواهد.
مخبر قبل از رونمایی آژانس عکس ایرنا از مظلومیت جمهوری اسلامی ایران در صحنه رسانه سخن گفت و این که سرمایه گذاری لازم در بخش رسانه صورت نگرفته است. معاون اول رئیس جمهور به مشکلات جاری کشور مثل تورم هم اشاره کرد و از چوب لای چرخ گذاشتن های آمریکا برای رسانه های ایران سخن گفت که ۴۰۰ میلیون دلار برای تقابل رسانه ای هزینه کرده است.
همین جا باید تشکر ویژه ای از گروه چند رسانه ای کرد که از چند هفته پیش برای روز خبرنگار به سراغ همکاران رفته و هنرمندانه، فیلمی را تهیه کرده بود. مجری برنامه هم حق همکاری را به جا آورد و از همکارانی یاد کرد که تا چند وقت پیش در میان ما بودند و بعد از این که یادی از همکارانی چون حمیدرضا فرتاش، نیره مجیدی راد، آزین صحابی، اعظم صالحی نیا و ریحانه یاسینی کرد، از پدر ریحانه خواست تا مطلب خود را برای حاضران بیان کند. این پدر دلسوخته پشت جایگاه قرار گرفت و همکاران منتظر شنیدن صحبت های این مرد بودند ولی بغض راه گلوی او را گرفته بود و اجازه سخن به او نمی داد، به گونه ای که عذرخواهی کرد و مجری برنامه بخش هایی از متن موردنظر را قرائت کرد. پدر یاسینی از جفای روزگار گفته بود، از این که ۱۵ میلیارد گرفتند ولی دریغ از این به دریاچه ارومینه زندگی ببخشند، از این که دل او را سوزاندند و گفتند مرگ فرزندانتان یک سانحه بوده است و سخن آخرش این بود که مقصران این حادثه شاید بتوانند از دادگاه دنیایی فرار کنند ولی از محکمه الهی نمی توان گریخت.
سه ساعت از مراسم گذشت و درحالی که صدای اذان به گوش می رسید، مدیرعامل ایرنا خبرهای خوبی برای خبرنگاران داشت و به طور مفصل توضیح داد که چه کارهایی کرده و چه کارهای دیگری قرار است صورت گیرد. گویی متوجه گذر زمان نبود ولی تلاش کرد تا نکته ای را جا نگذارد. با این حال وقتی مراسم تمام شد، میکروفون را گرفت و مژده ای به خبرنگاران داد تا همکاران با خاطری خوش و به یادماندنی جلسه را ترک کنند. سال های قبل وقتی مراسم روز خبرنگار به پایان می رسید، کیکی را به مناسبت روز خبرنگار تهیه کرده بودند به وسط اتاق خبر آورده و از سینا صارمی یگانه فرزند شهید صارمی می خواستند تا چاقو را به دست گیرد و در حالی که مشغول بریدن کیک است، عکاسان هم از او عکس بگیرند که امسال شاید به خاطر ماه محرم از کیک خبری نبود ولی بازار عکس یادگاری گرم بود و همکاران گروه گروه با مدیران عکس یادگاری می گرفتند.
مجری برنامه هم، قبل از گرفتن عکس یادگاری و توزیع شیرینی وعده داد تا نتیجه مسابقه خبرنویسی به زودی اعلام شود و از میان ۵۲۵ مطلبی که ۲۳۰ نفر در ۹ رشته داده بودند به صاحبان ۲۷ اثر یعنی در هر رشته به سه نفر جوایزی تعلق گیرد ولی شعر مجتبی احمدی به عنوان سخن پایانی مراسم چیز دیگری بود که مجری اینگونه گفت «تیترها میرسند و می افتند، رسم دنیا همیشه این بوده است، عاقبت آنچه تیتر خواهد شد، خبر داغ روز موعود است».
نظر شما