تاریخ ایران فقط تاریخ حکمرانان و جنگ و صلحها، افزون قلمروها یا از دست دادن سرزمینها نیست. تاریخ ایران را میتوان از هر منظر و هر نگاهی ورق زد. پزشکی ایران در میان این اوراق جایگاه ویژهای دارد. رشتهای که از ۵ هزار سال پیش با جمجمههای به جا مانده از شهر سوخته که از اولین جراحیهای تاریخ نشان دارد تا دوران طب سنتی با تاریخ پر افتخارش حرفهایی زیادی برای گفتن دارد. تاریخی که به خصوص در دوران معاصر از زمان قاجار به این طرف تا حد زیادی مکتوبات و ابزارهای آن بر جا مانده و هر یک از شخصیتهای بزرگ آن مثل دکتر ابوالقاسم بختیار، محمد قریب، یحیی عدل و ... تا امروز سند افتخار هر ایرانی است.
اول شهریور به نام «ابن سینا» یکی از قلههای پزشکی ایران به نام روز پزشک نامگذاری شده است. هر چند ساختار نظام سلامت ایران این روزها حال و روز خوشی ندارد و اخبار آن چندان خوشایند نیست اما ورق زدن تاریخ پر افتخار پزشکی ایران میتواند چراغ راهی برای آینده بهتر باشد. پزشکی امروز ایران اسیر هزار توی ضعف بیمهها، شلوغی بیمارستانهای دولتی، تعرفههای نامتعادل، خالی ماندن صندلیهای بسیاری از رشتههای تخصصی، مهاجرت پزشکان و زیرمیزی گرفتن درصدی از پزشکان به ریال، دلار یا سکه است، اما گذشته پزشکی ایران شکل دیگری داشته است.
برای مرور تاریخ پزشکی ایران به موزه ملی تاریخ علوم پزشکی ایران میرویم، جایی در منطقه امیرآباد تهران که یادگار امیرکبیر بنیانگذار دارالفنون است. موزه ملی تاریخ علوم پزشکی حال و هوای آن دوران را زنده نگه داشته است. از ساختمان قدیمی آن گرفته که روزگاری درشکه خانه یا اصطبل شاهی بوده است تا ابزار، لباسها، داروهای قدیمی و غرفه مشاهیر تاریخ پزشکی ایران هر یک دنیایی حرف برای گفتن دارند.
پژوهشگر ایرنا، برای شناخت بیشتر این موزه و تاریخ پزشکی ایران با دکتر حمیدرضا نمازی، رئیس این موزه که خود کارشناس تاریخ پزشکی ایران است به گفت و گو نشست، سخن بسیار بود و زمان کوتاه. این بود که در این مصاحبه گزیدهای از آن تاریخ گهربار را مرور کردیم:
موزه ملی تاریخ پزشکی ایران از چه زمانی تاسیس شده است؟
موزه ملی تاریخ علوم پزشکی ایران در سال ۱۳۸۰ تاسیس شد اما ساختمان این موزه بسیار قدیمی است و جزو ساختمانهای قدیمی به جا مانده از دوران قاجار، ناصر الدین شاه و امیرکبیر است. کلا منطقه امیرآباد را به امیرکبیر منتسب میکنند. به خاطر اینکه فعالیتهای مفصلی در این منطقه انجام داده است.
به طور مثال گفته میشود امیرکبیر در این منطقه مزرعه گندم و جو یا مزرعه پنبه داشته است. سالها بعد از امیرکبیر، در منطقه پادگانی و نظامی امیرآباد، منطقه اسب دوانی جلالیه را میبینیم که بعد از دهه ۴۰ به پارک لاله تبدیل شد. خود جلالیه هم از نام جلال الدوله گرفته شده که نوه امیرکبیر است. در مجموع یکی از دلایل نامگذاری منطقه امیرآباد به این نام، همین ساختمان موزه علوم پزشکی است که تخمین زده میشود سال ۱۲۲۷ بنا شده و به عنوان اصطبل شاهی یا کالسکه خانه شاهی یا اصطبل امیرآباد معروف بوده است. اسبهای فاخری در این اصطبل نگهداری می شد به همین علت نقش مهمی در نشان دادن شکوه و اقتدار حاکم داشته است.
ساختمان موزه پزشکی ایران ۸۵ طاق دارد که زیر هر کدام اسبهای ممتازی نگهداری میشده است. هنوز گیرههایی که اسبها را به آن میبستند دور تا دور این ساختمان وجود دارد. اصطبل شاهی تفرجگاهی خاصی در شهر تهران به شمار میآمد. به قدری اصطبلهای شاهی مهم بودند که گاهی بست نشینی هم در آنها اتفاق میافتاد به هر حال جایگاهی مهمی بوده است.
در مجموع ساختمان موزه علوم پزشکی یکی از ساختمانهای بسیار قدیمی دانشگاهی تهران است که با همان ساختار قدیمی در متراژ حدود ۱۰ هزار متری حفظ شده است. به جز مساجد در تهران، ساختمانهایی با این قدمت به اندازه انگشتهای دست است.
سال ۱۳۸۰ تصمیم گرفته شد این ساختمان موزه علوم پزشکی شود. پزشکی ایران دیرینگی زیادی دارد. چه در دوران باستان و چه بعد از آن. در این موزه جمجمهای داریم که مربوط به ۵ هزار سال پیش در شهر سوخته است. این جمجمه به تایید مورخان و تاریخدانان برجسته جهان رسیده که اولین جراحی مغز و اعصاب دنیا در آن زمان در ایران صورت گرفته است. افراد زیادی به عنوان پایه گذاران این موزه زحمت کشیدهاند که خوب است از آنان یاد کنیم بزرگانی مانند شمس شریعت تربقان و دیگر مسئولان دانشگاه علوم پزشکی تهران که برای ایجاد این موزه اهتمام کردند.
موزه ملی تاریخ علوم پزشکی ایران در سال ۱۳۸۰ تاسیس شد اما ساختمان این موزه جزو ساختمانهای قدیمی به جا مانده از دوران ناصر الدین شاه قاجار و امیرکبیر استاهمیت این موزه در چیست؟
اگر بخواهیم یک فرهنگ، یک گفتمان یک نظم را در هر رشته ای حفظ کنیم، بدون آگاهی تاریخی معنا ندارد. پزشکی ایران تاریخ پرافتخاری دارد که بسیار پر معناست و مرور گذشته آن بسیار ارزشمند است. نگاه به تاریخ نگاه تزئینی نیست. تاریخ پزشکی حتی فقط برای هویت بخشیدن هم نیست. تاریخ خیلی از پرسش های امروز را پاسخ میدهد. تاریخ، دانستن گذشته برای آینده است.
در بسیاری از دپارتمانهای تاریخ دنیا بخش تاریخ آیندهنگر داریم. سیر شکلگیری علم امروز برای هر پژوهشگری مهم است. از نظر من دانستن تاریخ علم شرط معناداری یک پژوهش است. بنابراین بزرگانی بودند که به این نتیجه رسیدند وجود چنین موزهای برای کشور ضروری است و حتی برای تاسیس آن دیر هم شده است.
موزه ملی تاریخ علوم پزشکی ایران چه بخش هایی دارد؟
این ساختمان، یک بخش دیرینه دارد که در آن جمجمه، مومیایی نمکی داریم. بخشهای مربوط به دیرینه شناسی، باستان شناسی و تاریخ پزشکی ایران در آن وجود دارد. بخش دیگر آن کتب خطی است که نمونه های ممتازی از کتب خطی پزشکی در آن نگهداری میشود از جمله نسخه طب المنصوری رازی که به قرن پنجم هجری قمری بر میگردد.
در این بخش، اسناد زیادی از جمله سند چهارخانه دارالفنون نگهداری می شود. کتابهای چاپ سنگی دوران قاجار نیز در این موزه نگهداری میشود. از اشلیمر و پولاک که از پایه گذاران طب گذار بین طب سنتی و طب نوین ایران هستند نیز در این موزه کتاب داریم. بخش کتب خطی این موزه بسیار شاخص است.
بخش دیگر این موزه بخش سفال و آبگینههاست که کاربرد پزشکی داشتند. بسیاری از سفالینه ها و آبگینه ها چه آنهایی که در موزه آبگینه یا موزه باستان وجود دارند یا در موزه رضا عباسی یا موزه های دیگر مثل موزه آذربایجان وجود دارد، کاربرد پزشکی داشتهاند. استفاده از شیشه و سفال در ایران قدمت زیادی دارد. آبگینهها و سفالینههای متنوع کاربردهای پزشکی جذابی دارند که به اندازه قدمت پزشکی ایران در پزشکی سابقه دارد. استفاده از سفالینه و آبگینهها در پزشکی ۳ تا ۴ هزار سال قدمت دارد برخی سفالینهها بیش از ۷ هزار سال قدمت دارند. از آنها برای نگهداری زهر یا مواد دارویی یا تقطیر و ترکیب مواد دارویی و حتی کیمیاگری استفاده میشد. در این موزه آبگینه و سفالینههایی با قدمت ۳ هزار ساله داریم.
بخش دیگری از موزه تاریخ پزشکی ایران به طب سنتی ایران اختصاص دارد که در این بخش وسایلی که مربوط به طب مزاج و اخلاطی وجود دارد، نگهداری میشود. مثلا شاخ حجامت خیلی ممتاز یا کیف حکیم باشی را در این موزه داریم. همچنین سنگهایی که در طب سنتی کاربرد داشتند یا ادعیه و اورادی که نوشته میشدند.
بخش عمده موزه تاریخ پزشکی ایران به تاریخ معاصر اختصاص دارد، سیاق تحلیلی و پژوهشی موزه تاریخ علوم پزشکی ایران بیشتر بر تاریخ معاصر تمرکز یافته است. یکی از بخشهای تاریخ معاصر «دواخانه نظامی هادی خان سرتیپ» مستشار نظامی ایران است که در دهه ۱۲۵۰ داروخانهای را از اتریش خریداری کرد و به ایران آورد. هادی خان سرتیپ برای تامین دواهای ارتش ایران دواخانهای را با کشتی به ایران میآورد و بعد به خاطر مشکلات ارتش و بدهی ارتش به این داروخانه، دواخانه نظامی به طور کلی به هادی خان واگذار شد. او هم این داروخانه را به یکی از اقوامش «عبدالحسین خان نظامی» واگذار کرد.
یکی از بخشهای تاریخ معاصر دواخانه نظامی هادی خان سرتیپ، مستشار نظامی ایران است که در دهه ۱۲۵۰ داروخانهای را از اتریش خریداری کرد و به ایران آورد
مدتی بعد دواخانه نظامی به پسرش دکتر هوشنگ نظامی از استادان متقدم داروسازی میرسد. این داروخانه در خیابان چراغ برق تا دهه ۶۰ شمسی در تهران کار میکرد، بعد به داروخانه داروسازی دانشگاه تهران واگذار و سرانجام به موزه تاریخ علوم پزشکی منتقل شد.
دواخانه نظامی یکی از داروخانههای دست نخورده تاریخی ایران است. داروخانهها در سالهای اخیر خیلی به سمت مدرن شدن رفتند و ساختار قدیمی و تاریخی خود را از دست دادند.
شاید خیلی لازم نبود این قدر سریع به سمت استفاده از MDF و اسباب جدید داروخانه برویم و ساختارهای قدیمی و چوبی را از بین ببریم. اکنون به دنبال این هستیم که داروخانه های قدیمی را شناسایی کنیم و سعی میکنیم آنها را حفظ کنیم، در تهران و شهرهای دیگر از این نوع داروخانههای قدیمی زیاد داریم که با همان ساختار حفظ شدهاند. در تبریز داروخانه دکتر مهاجری را داریم که بخشی از آن موزه شده است.
در شهرهای دیگر هم موزه پزشکی داریم؟
بله در برخی شهرها کارهایی انجام شده است، در تبریز، در شیراز، در بوشهر موزههایی در حوزه علوم پزشکی و دارو وجود دارد. واقعا هم ما در موزه تاریخ علوم پزشکی جا و امکانات کافی برای این همه ادوات و لوازم تاریخی نداریم. سعی میکنیم این مراکز را شناسایی و کمک کنیم که در شهرهای دیگر هم موزههایی از تاریخ پزشکی داشته باشیم.
در تلاش هستیم موزه دانشکده بهداشت را سر و سامان بدهیم. موزه دانشکده پزشکی تهران به زودی راه اندازی میشود. حتی موزه های دیواری هم می توانیم داشته باشیم مثلا تکه ای از از دانشکده پزشکی یا دانشکده داروسازی می تواند موزه شود و هویت آفرین باشد گاهی خود دانشکده ها موزه هستند. فقط هم موزه نیست گاهی خود دانشکدهها هم موزه هستند مثل دانشکده پزشکی تهران که کار آندره گدار است، او بین معماری مدرن و معماری کلاسیک ایران پیوندی برقرار کرده است، اگر چه دانشکده پزشکی تهران شبیه موزه هنرهای زیبای پاریس است اما عناصر ایرانی را در آن می توانید ببینید. بنابراین حفظ این ساختمانها هم ارزش خاص خود را دارد.
این ساختمانها فقط جنبه تزئینی ندارند، درس خواندن در ساختمان دانشکده پزشکی با آن پلههای پهن و سقفهای بلند حس دیگری دارد تا درس خواندن در دانشکدهای که شبیه اتاقهای یک اداره است، برخی از ساختمانهایی که اکنون به اسم دانشکده پزشکی هستند با اداره آب، برق یا گاز فرقی ندارند. اینکه مثلا سردر دانشگاه تهران یک عقاب بال گشوده است، معنا دارد. دانشکده پزشکی تهران را «آندره گدار» ساخته، کسی که حافظیه را هم ساخته است. آندره گدار یک معمار بزرگ و صاحب سبک است، اینکه سقف دانشکده پزشکی بلند است شاید تداعی کننده این است کسی که میخواهد پزشکی بخواند باید سقف آرزوهایش بلندتر از بقیه باشد. باید بالاتر را ببیند و بالاتر فکر کند، آستانه تحمل او بالاتر باشد، افق فراتری را ببیند و فقط خودش را نبیند.
ساختمان های جدید دانشکده ها و بیمارستانها این عناصر را دارند؟
خیر. از یک زمان به بعد معماری را در بیمارستانها و دانشکدههای پزشکی دست کم گرفتیم، در حالی که معماری خودش الهام بخش فکر و اندیشه است. بیمارستانها هم باید معماری فاخر داشته باشند، معماری میتواند تسکین دهنده و آرامش دهنده باشد حتی شفابخش باشد.
موزه علوم پزشکی چه بخش های دیگری دارد؟
بخش چشم پزشکی، دندانپزشکی، دامپزشکی هم هست. چشم پزشکی ایران به دوره ناصرالدین شاه برمیگردد. اولین دوره کحالی یا چشم پزشکی را در آن دوران داشتیم. مردم ایران از قدیم مشکل چشم داشتند، در برخی مناطق لوچی خیلی شایع بوده است. زنان ناصرالدین شاه و خود او هم مشکلات چشمی داشتند. برای همین در آن دوران چشم پزشکی را از فرنگ دعوت کردند تا به ایران بیاید.
چه کسی بود؟
مدتی گالزوفسکی در ایران بود، بعد رفت و شاگردش را فرستاد. شاید یکی از اولین دورههای آموزش پزشکی جدید در ایران به چشم پزشکی بر میگردد.
در چه سالهایی؟
حوالی ۱۲۵۰ تا ۱۲۶۰ که کحالی یا چشم پزشکی با آمدن گالزوفسکی در ایران شکل گرفت. بعد راتول را فرستاد که تعدادی کَحال را در ایران تربیت می کنند. افرادی مانند محمود خان شیمی، لسان الحکما، مهذب السلطه. لسان الحکما که نوه فتحعلی شاه بوده سنت چشم پزشکی را در خانوادهاش ادامه داد.
پسرش پروفسور شمس هم چشم پزشک مشهوری است. چند نسل در این خانواده چشم پزشک هستند. مهذب السلطنه هم که در آن زمان چشم پزشک بوده، مدتی معاون شهردار تهران شد و به خاطر نظم و نظافت که در چشم پزشکی خیلی مهم است اداره تنظیف شهرداری را بنیاد گذاشت. این اداره بعدها به اداره خدمات عمومی شهر تبدیل شد. در خاورمیانه جزو اولین هاست و از آن زمان زباله جمع میکردند.
بعد از دوره ناصری می شود.
بله، در دوره مشروطه است. خلیل ثقفی هم که پزشک بوده در آن دوران شهردار تهران شد که نقش مهمی در سلامت شهری داشت.
بخش دیگری هم در موزه هست؟
بله بخش دیگر ویترین هاست. ویترین آسیب شناسی را داریم. ویترین دکتر محمد قریب، ویترین پروفسور یحیی عدل و بقیه پیشگامان جراحی ایران از جمله دکتر میر، دکتر کیافر هم داریم. ویترین دکتر ابوالقاسم بختیار که زندگی بسیار جالبی دارد و در ۵۰ سالگی در آمریکا دانشجوی پزشکی می شود. بخش مفصلی هم درباره روانپزشکی در موزه داریم. روانپزشکی با فلسفه و علوم انسانی نسبت زیادی دارد و دستمایه تحولات بزرگی بوده است. بخشی در این موزه به سه استاد متقدم روانپزشکی یعنی دکتر میرسپاسی، دکتررضاعی و دکتر داویدیان اختصاص داده شده است.
مدل پزشکی قدیم با امروز زمین تا آسمان فرق میکند. قبلا «همراه بیمار» با درشکه پزشک را از محکمه به خانه میبرد. پزشک بر بالین بیمار مینشست، با او گفت و گو میکرد، دارو مینوشت و همراه بیمار دوباره پزشک را با درشکه بر میگرداند
بخشی از موزه تاریخ پزشکی ایران نیز به مجلات قدیمی اختصاص دارد. از زمان قاجار مجلات مختلفی جمع آوری کرده ایم. هنوز هم در حال جمع آوری هستیم. مجله نامه دانشکده پزشکی یا دواسازی عصر حاضر از ۱۳۰۹ را داریم، مجله ندای صحت، مجله صحت نمای ایران، مجله تندرست و مجلات تخصصی زیادی را در این موزه داریم.
در برخی پایان نامههای دانشجویی تحلیل گفتمان این نشریات انجام میشود. کتابخانه موزه علوم پزشکی هم کتابهای بسیار ممتازی دارد. کتب قدیمی و پژوهشهای زیادی در حوزه پزشکی در این کتابخانه نگهداری میشود. بخش زیادی از کتب قدیمی پزشکی به علت ورود روشهای جدید پزشکی معدوم شده است، تلاش ما این بوده که این کتابها را جمع آوری و در این موزه نگهداری کنیم.
اجازه بدید به بحث تاریخ پزشکی معاصر ایران برگردیم.
قبل از اینکه وارد این بحث شویم یادآوری این نکته مهم است که در بررسی تاریخ پزشکی معاصر ایران نباید فقط به افراد مشهور توجه کنیم. این خطاست. خطای دوم این پدر و مادرهایی است که برای رشته های مختلف پزشکی درست کردهایم، پدر علم طب کودکان، زیست شناسی یا جراحی، مادر پرستاری، پدر فلان رشته اینها ممکن است ما را به خطا ببرند زیرا پشت سر هر یک از آنها، افراد زیادی هستند که برای آن رشته زحمت کشیدهاند اما گمنام ماندهاند.
تفاوت پزشکی ایران در دوران قدیم با دوران امروز در چیست؟
مدل پزشکی قدیم با آنچه امروز میبینیم زمین تا آسمان فرق میکند. قبلا بیمار در خانه مریض میشد. «همراه بیمار» با درشکه پزشک را از محکمه به خانه میبرد، پزشک بر بالین بیمار مینشست، با او گفت و گو میکرد، دارو مینوشت و همراه بیمار دوباره پزشک را با درشکه بر میگرداند. در این میان نقش این فرد همراه بیمار بسیار مهم بود. در آن زمان تعداد بیمارانی که به پزشک مراجعه میکردند کم بود بنابراین پزشک میتوانست به خانه مریض بیاید. با رشد بهداشت و افزایش آگاهی مردم از خدمات پزشکی، بیماران زیاد شدند اما پزشکان به آن اندازه زیاد نشدند، دیگر پزشکان نمیتوانستند یکی یکی به خانههای مردم بروند، بنابراین جایی به نام بیمارستان یا گرمخانهها درست شد.
از چه زمانی؟
در غرب از حدود قرن ۱۸ و ۱۹ این طور شد. در ایران نیز از حدود ۱۷۰ سال پیش با تاسیس بیمارستان سینا که قدیمیترین بیمارستان تهران است، شکل گرفت. البته روایتهایی داریم که از زمان ساسانیان بیمارستان داشتهایم که جای بحث طولانی تاریخی دارد.
البته قبل از آن مطب پزشک بوده است؟
بله به اسم محکمه یا پزشکخانه بوده است. در پزشکخانه از مریض پذیرایی میشد. در مطب فقط ویزیت میشود. بنابراین پزشکخانه با مطب فرق دارد. هیچکدام از این بحثها به معنای انتقاد از پزشک امروز نیست که به علت کثرت بیمار در مطبها و درمانگاهها و بیمارستانهای دولتی به سختی کار میکنند. منظور این است که مفهوم مراقبت در طول تاریخ تغییر کرده است. در گذشته بخش مهمی از مراقبت از طریق گفت و گوی بیمار با پزشک انجام میشد و پزشک با بیمار دوستی طبیبانه برقرار میکرد.
پزشکان شاخص در تاریخ معاصر ما چگونه بودند؟
پزشکان شاخص مثل دکتر قریب خصوصیات ویژهای داشتند. دکتر قریب از سال ۱۳۱۶ تا دهه ۵۰ طبابت میکرد. بسیاری از پزشکان وقتی مریضهای زیادی می بینند دچار حساسیت زدایی میشوند و مریض برایشان عادی میشود اما دکتر قریب تا آخرین روز طبابت همان حساسیت روز اول را حفظ کرد. وقتی دو هزارمین کودک مریض را میدید باز هم منقلب می شد. دکتر نصرت الله باستان که جزو اولین چشم پزشکان ایران بود در دهه ۲۰ به مدارس میرفت و برای بچهها درس تراخم میگذاشت.
اعزام ایرانیان برای آموزش پزشکی به اروپا از زمان عباس میرزا شروع شد، بعد در زمان امیرکبیر، او ترجیح داد به جای اینکه افراد اعزام شوند، استاد از خارج به ایران بیاید با این استدلال که اگر استاد بیاوریم بیشتر میتوانیم پزشک تربیت کنیمدر دندانپزشکی پیشگامان چه کسانی بودند؟
اولین آزمون مدرسه دندانپزشکی ۱۳۰۹ بود. دانشکده دندانپزشکی سال ۱۳۱۳ تاسیس شد. اولین کسی که در دانشکده دندانپزشکی در ایران تدریس میکند، «ملچارسکی» لهستانی بود. بعد از او افرادی مانند «محسن سیاح، حیدر سرخوش، حسن ریاض، محمود سیاسی» از پیشگامان دندانپزشکی ایران هستند. قبل از دندانپزشکان، دلاکان کار دندانپزشکی را انجام میدادند و خاطرات جالب و البته زجرآور زیادی از کار دلاکان در دندان کشیدن افراد داریم.
جراحی ایران چه سابقهای دارد؟
جراحی ایران سابقه بسیار طولانی دارد. البته در زمانی که طب ایران طب اخلاطی بود، جراحی معنا نداشت. در طب نوین طبابت مکانمند شد و دیگر بر اساس طبایع و اخلاط نیست. این مکان مندی جایگاه ویژهای به جراحی و تشریح داد. جراحی در ایران با دارالفنون و پولاک پزشک اتریشی ناصرالدین شاه شروع شد که به دعوت امیرکبیر استاد دارالفنون شد. در دوره معاصر نیز بزرگانی مثل دکتر یوسف میر و دکتر یحیی عدل دو ستون جراحی معاصر ایران هستند اما اگر بخواهیم عقبتر برویم بحث مفصل میشود.
آموزش ایرانیان با طب نوین در غرب از چه زمانی شروع شد؟
اعزام ایرانیان برای آموزش پزشکی به اروپا از زمان عباس میرزا شروع شد، بعد در زمان امیرکبیر، او ترجیح داد به جای اینکه افراد اعزام شوند، استاد از خارج به ایران بیاید با این استدلال که اگر استاد بیاوریم بیشتر میتوانیم پزشک تربیت کنیم تا اینکه افراد را اعزام کنیم.
با این حال اعزام به خارج نیز همچنان وجود داشت. امیرکبیر با این نگاه که ممکن است کشورهای استعماری گرفتاریهای سیاسی ایجاد کنند به «جان داوود» مسیحی گفت از کشور غیر استعماری استاد بیار که او اتریش را انتخاب کرد ولی بعدا اعزام به فرانسه و روسیه و انگلیس هم اتفاق افتاد.
در مجموع پزشکی ایران شاید بیشتر مزاق و گفتمان فرانسوی، آلمانی و آمریکایی - انگلیسی دارد. اما به طور کلی پزشک نوین ایران که با دانشکده پزشکی تهران هویت پیدا کرد تا حد زیادی تحت تاثیر شارل ابرلن فرانسوی است که دو دوره رئیس این دانشکده شد. او ساختارهای نوین پزشکی را در ایران پایه گذشت و جزو سرطان شناس های خیلی معروف بود. شارل ابرلن سال ۱۳۱۸ به ایران آمد، در آن زمان زبان علمی در ایران فرانسوی بود. البته از سال ۱۳۱۳ حدود ۴۰۰ دانشجوی ایرانی را برای تحصیل به فرانسه فرستادند. بعدها در دهه ۱۹۵۰میلادی الگوهای دیگری از کشورهای دیگر اروپایی در علوم پزشکی ایران وارد شد.
نظر شما