۱۴ شهریور ۱۴۰۲، ۰:۰۳
کد خبرنگار: 5333
کد خبر: 85219677
T T
۰ نفر

برچسب‌ها

از شما چه پنهان، بندبند تنم می‌لرزید

۱۴ شهریور ۱۴۰۲، ۰:۰۳
کد خبر: 85219677
از شما چه پنهان، بندبند تنم می‌لرزید

تهران- ایرنا- امیل زولا شاخص‌ترین چهره مکتب ناتورالیسم در کتاب بهشت گربه‌ها پختگی‌اش را در پرداخت نثرهای آهنگین به نمایش می‌گذارد. در میان واقعیت زندگی روزمره، فلاکت فقر و خشونت جنگ و انقلاب، این‌جا و آن‌جا، رقت و لطافت شاعرانه و حتی زنانه‌ای از قلم موشکافش می‌تراود.

به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، فرارِ گربه‌ای نازپرورده به کوچه‌های سرد، فلاکتِ کارگران بیکار شده، جستجوی خوشبختی در کوره آهنگری، باغ‌وحش پاریس، زوال کاخ ورسای، بلبشوی بازار روز، ویرانه‌های پاریس جنگ دیده، شکارچی پرندگان، کیمیاگری نیمه دیوانه، عشقی پاک و وفادارانه به دختری محتضر... همه چیز در این کتاب هست.

امیل زولا این داستان‌ها و قطعه‌های خاطرات را در فاصله سال‌های ١٨٦٦ تا ١٨٧٢ در مطبوعات مختلف به چاپ رسانده، و البته پیش از گردآوری آن‌ها در مجموعه قصه‌های جدید برای نینون (١٨٧٤) بارها با وسواس بسیار آن‌ها را ویراسته است. به این ترتیب، شاخص‌ترین چهره مکتب ناتورالیسم (طبیعت‌گرا، ناتورالیسم از مکتب ادبی رئالیسم مشتق شده است و همانند آن، واکنشی نسبت به مکتب ادبی رمانتیسم است. نویسندگانِ این مکتب به علوم طبیعی بسیار علاقه داشتند) در این کتاب پختگی‌اش را در پرداخت نثرهای آهنگین به نمایش می‌گذارد. در میان واقعیت زندگی روزمره، فلاکت فقر و خشونت جنگ و انقلاب، این‌جا و آن‌جا، رقت و لطافت شاعرانه و حتی زنانه‌ای از قلم موشکافش می‌تراود. شاید به همین دلیل، گزینش بهترین متن از میان این همه کار آسانی نیست.

«بهشت گربه‌ها»، «آهنگر»، «بیکاری»، «خاطرات» و «افسانه شنلِ کوتاهِ آبیِ عشق» عنوان داستان‌های این مجموعه را دربردارد.

این کتاب ترجمه‌ای است از Le paradis des chats, et autres textes که در سال ۲۰۱۹ توسط انتشارات گالیمار منتشر شد. بهشت گربه‌ها بیستمین جلد از مجموعه پانوراما است که انتشارات ققنوس با هماهنگی با ناشر فرانسوی گالیمار اقدام به چاپ آن کرده است. این مجموعه کتاب‌هایی در قطع پالتویی و با قیمت مناسب است تا دسترسی مخاطبان به نویسندگان کشورهای مختلف را آسان کند.

از شما چه پنهان، بندبند تنم می‌لرزید

درباره نویسنده

امیل زولا، زاده دوم آوریل ۱۸۴۰ و درگذشته ۲۹ سپتامبر ۱۹۰۲، رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و روزنامه‌نگاری فرانسوی بود. او مهم‌ترین نماینده مکتب ادبی ناتورالیسم و عاملی مهم در گسترش تئاتر ناتورالیستی بود. زولا نویسندگی را در سبک عاشقانه آغاز کرد. او قبل از دستیابی به موفقیت به عنوان نویسنده، به عنوان کارمند در یک شرکت حمل و نقل کار می‌کرد و پس از مدتی در بخش فروش یک نهاد انتشاراتی مشغول به کار شد. زولا همچنین برای روزنامه‌های سیاسی مطلب می‌نوشت. او در سال ۱۸۶۷ و هنگامی که در کار روزنامه‌نگاری فعالیت داشت، نخستین رمانش را منتشر کرد. زولا برای اولین و دومین جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۰۱ و ۱۹۰۲ نامزد شد اما این دوره جایزه را دریافت نکرد.

از شما چه پنهان، بندبند تنم می‌لرزید

قسمتی از متن کتاب

پشت‌بام‌ها چقدر قشنگ بودند! از ناودان‌های پهنِ لبۀ بام‌ها بوهای خوشی بلند می‌شد. با ولع، راه این ناودان‌ها را گرفتم و رفتم، پنجول‌هایم در گل‌ولای نرمشان فرو می‌رفت که فوق‌العاده دلچسب و لطیف بود. انگار روی مخمل راه می‌رفتم. و زیر آفتاب، هوا حسابی گرم بود، گرمایی که چربی‌هایم را آب می‌کرد.

از شما چه پنهان، بندبند تنم می‌لرزید. در شادی‌ام ترس هم بود. به خصوص، احساس وحشتناکی را به یاد دارم که چیزی نمانده بود من را سرنگون کند و کف سنگفرش بیندازد. سه گربه که از بالای شیروانی خانه‌ای قِل می‌خوردند، در حالی که به طرز ترسناکی میو میو می‌کردند، به طرفم آمدند. و چون نزدیک بود غش کنم نسبت خر نفهم به من دادند و گفتند محض خنده میومیو می‌کنند. من هم با آن‌ها بنای میومیو کردن گذاشتم. معرکه بود. آن قلچماق‌ها پیه احمقانۀ من را نداشتند. وقتی مثل توپ از ورقه‌های فلزی داغ شده در آفتابِ تندسُر می‌خوردم، مسخره‌ام می‌کردند. از بین آن‌ها گربه‌نرۀ پیری با من دوستی صمیمانه‌ای به هم زد. او پیشنهاد داد که به من آموزش بدهد، و من با حق‌شناسی قبول کردم.

آخ! جگر سفیدهای خانۀ عمه‌تان چقدر از من دور بود. من از ناودان‌ها آب خوردم، و شیر و شکر هیچ وقت به اندازۀ آن به دهانم شیرین نیامده بود. همه‌چیز به نظرم خوب و خوش بود. ماده گربه‌ای رد شد، ماده گربۀ تو دل برویی که دیدنش هیجان غریبی به جانم ریخت. تا آن وقت، این موجودات نازنین را که مهره‌های پشتشان پیچ‌وتاب‌هایی خواستنی دارد، فقط در رویاهایم دیده بودم. همراه سه رفیقم با عجله به پیشواز تازه وارد رفتیم. من از بقیه جلو زدم، می‌خواستم به آن ماده گربۀ تودل‌برو عرض ادبی بکنم که یکی از رفقایم بی‌رحمانه گردنم را گاز گرفت. از درد نعره کشیدم. گربه‌نرۀ پیر همان‌طور که من را به دنبال خودش می‌کشید، گفت: «بَه! این که چیزی نیست! حالا از این‌ها زیاد میبینی.» (صفحه ۱۶ و ۱۷)

کتاب بهشت گربه‌ها نوشته امیل زولا و ترجمه مژگان حسینی روزبهانی،در قطع پالتویی، در سال ۱۴۰۲ با قیمت ۶۰ هزار تومان توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha