آمار و اطلاعات تازهای که فعالان و پژوهشگران حوزه مهاجرت از آن سخن میگویند، مدعی تندتر شدن نبض این پدیده است. چند روز پیش یادداشت مدیر رصدخانه مهاجرت ایران خبرساز شد و محتوای آن در رسانهها بازتاب یافت که در بخشی آن آمده است: درسال ۲۰۲۰ تعداد مهاجران جدید ورودی ایرانی به کشورهای منطقه OECD (بیش از سی کشور توسعهیافته و ثروتمند جهان) ۴۸ هزار نفر بوده که طبق آخرین آمار سالنامه جدید OECD در سال ۲۰۲۱ با ۱۴۱ درصد افزایش به ۱۱۵ هزار ورودی جدید در سال رسیده است. به این ترتیب، رتبه اول مهاجرفرستی و پناهندگی بر اساس نرخ رشد مهاجر جدید را ثبت کرده است.
عامل اصلی مهاجرت نخبهها را میتوان در کلیدواژه «کیفیت زندگی» جستوجو کرد. به این معنا که نخبگان، نیازها و توقعاتی دارند که از نظرشان برآورده شدن آنها در جامعه بومی امکانپذیر نیست
صرف نظر از قابل اتکا بودن یا نبودن آمار و اطلاعات سالنامه یادشده، برخی منابع داخلی بخش مهمی از این مهاجرتها را مربوط به نخبگان یا به اصلاح «فرار مغزها» میدانند. به عنوان مثال، سالنامه آماری رصدخانه مهاجرت ایران میگوید سال ۱۴۰۱، تعداد دانشجویان ایرانی در خارج از کشور با افزایشی تقریبا ۴ برابری از ۱۷ هزار و ۴۴۲ دانشجو در سال ۲۰۰۰ به ۶۶ هزار و ۷۰۱ دانشجو در سال ۲۰۲۰ رسیده است.
هر چند برای برخی کشورها و در چارچوب طیفی از سیاستگذاریها، مهاجرت دانشجویان و دانشگاهیان به کشورهای توسعهیافته و به دنبال آن مهاجرت معکوس، چرخهای است که ماحصل آن را در ورود سرمایههای فنی و علمی و بعضا مالی میتوان شاهد بود اما پیامدهای منفی آن نیز کم نیست و اتفاقا باعث نگرانیهای زیادی شده است.
مهاجرت نخبگان را نباید فقط به عنوان از دست دادن یک عامل مهم تولیدی برای توسعه اقتصادی تلقی کرد، بلکه از دیدگاه توسعه اجتماعی، این مهاجرتها مهماند، چرا که کشورهای در حال توسعه سرمایههای انسانی را برای مدیریت علمی جامعه هم از دست خواهند داد. در این صورت نه تنها ظرفیت جامعه برای تولیدات اقتصادی افت پیدا میکند، بلکه تواناییهای مورد نیاز برای حل مسائل بنیادی نیز کاهش مییابد.
در این ارتباط، «عاطفه شکیبا راد» و همکارانش در مطالعهای تحت عنوان «برساخت اجتماعی مهاجرت بینالمللی نخبگان و پیامدهای توسعهای آن به شیوه پژوهش زمینهای» تلاش کردهاند با استفاده از روش کیفی شرایط علّی، زمینهای و مداخلهگر بر فرایند مهاجرت نخبگان را مورد واکاوی قرار دهند و بر اساس آنها راهکارهایی موثر ارائه دهند. در ادامه مختصری از این پژوهش را میخوانید:
دو علت عمده و مبنایی برای مهاجرت نخبگان
شرایط علّی آن دسته از رویدادها و وقایع هستند که به صورت مستقیم بر پدیده اثر میگذارند. از جمله شرایط علّی که بر مهاجرت نخبگان تاثیر میگذارند، عبارتند از: ارتقای کیفیت زندگی و عدم شایستهسالاری.
به دنبال ارتقای کیفیت زندگی
عامل اصلی مهاجرت نخبهها را میتوان در کلیدواژه «کیفیت زندگی» جستوجو کرد. به این معنا که نخبگان، نیازها و توقعاتی دارند که از نظرشان برآورده شدن آنها در جامعه بومی امکانپذیر نیست. این نیازها و توقعات را میتوان در سه دسته اصلی قرار داد:
الف: برخی نخبهها کسب موقعیت بهتر اقتصادی و اجتماعی از جمله شغل بهتر، ازدواج یا همسری ایدهآل و تامین آینده فرزندان را اولویت اصلی خود تلقی میکنند.
به زعم گروهی از نخبهها، نه تنها به تخصصها و اصول مورد نیاز برای مدیریت توجهی نمیشود، بلکه به خاطر حاکم شدن معیارهای غیرفنی و غیرعملکردی جایی برای فعالیت افراد متخصص باقی نمیماند
ب: برخی نخبهها نیز بر نیاز به شکوفایی استعدادهای فردی و کسب توانمندی برای مشارکت فعال در جامعه تاکید دارند.
ج: برخی نخبهها بر نیاز به آزادیهای مدنی و حقوق شهروندی تاکید دارند. این ارزشها به نظر آنها محیطی فراهم میکند که در آن به راحتی و در آرامش و شادی بتوان زندگی کرد.
مساله شایستهسالاری
علت مهم دیگر مهاجرت از دید کسانی که تصمیم به ترک شرایط فعلی گرفتهاند مساله شایستهسالاری است که آنها را به این نتیجه رسانده عوامل ایدئولوژیکی و غیرتخصصی در مدیریتها و به کار گماردن افراد اولویت دارد. از نظر توانمندی، نخبهها خود را بسیار بالاتر ازآنها تلقی میکنند. از این منظر، افرادی با قرارگرفتن در راس امور، با تنگنظری و دخالت دادن سلایق ایدئولوژیکی مانع از تداوم کارهای خلاقانه و رشد نخبهها میشوند.
به زعم گروهی از نخبهها نه تنها به تخصصها و اصول مورد نیاز برای مدیریت توجهی نمیشود، بلکه به خاطر حاکم شدن معیارهای غیرفنی و غیرعملکردی جایی برای فعالیت افراد متخصص باقی نمیماند. ساختار مدیریتی موجود هم باعث شده که با تغییر فضای سیاسی کشور، تفکرات حاکم بر سازمانهای شغلی نیز تغییر کند. به عبارتی، گروه حاکم با دخالت در مدیریت ادارات و نهادها سعی میکنند کسانی را بر منصب بنشانند که بیش از آنکه نیازهای افراد حرفهای را مدنظر داشته باشند، با آنها همراه و پیگیر خواستهها و سیاستهای آنها باشند.
در حقیقت، آنچه باعث حاکمیت بخشیدن به تفکرات استراتژیک در حوزه شغلی میشود، ثبات مدیریتی و حذف رانتهای سیاسی است که با دشواریهای خاص خود روبرو است.
زمینههای مهاجرت نخبگان؛ از لذتگرایی تا ضعف امکانات پژوهشی
شرایط زمینهای، مجموعه خاصی از شرایطاند که در یک زمان و مکان خاص جمع میشوند تا مجموعه اوضاع و احوال و مسائلی را به وجود آورند که اشخاص با عمل یا تعامل خود به آن پاسخ دهند. از جمله شرایط زمینهای میتوان به اموری نظیر روحیات و ارزشها، عاملیت و ارزشهای فردگرایانه، سبک زندگی و ضعف ساختار مدیریتی و شغلی اشاره کرد.
روحیات و ارزشها
معمولا نخبههایی که تصمیم به مهاجرت میگیرند دارای روحیات خاصی هستند که آنها را در تصمیم بر مهاجرت مصممتر میسازد؛ این روحیات شامل امید به آینده، مثبتنگری به پدیدهها، تمایل به لذتگرایی، ماجراجویی و خطرپذیری است و دو عامل آخر اهمیت ویژهای دارند
معمولا نخبههایی که تصمیم به مهاجرت میگیرند دارای روحیات خاصی هستند که آنها را در تصمیم بر مهاجرت مصممتر میسازد. این روحیات شامل مثبتنگری به پدیدهها، تمایل به لذتگرایی، ماجراجویی و خطرپذیری و امید به آینده است. در این میان، ویژگی ماجراجویی و خطرپذیری اهمیت ویژهای دارد که منظور از آن ظرفیت بیشتر برای پذیرش تغییر و قبول خطر است. نظریهپردازان مدرن و پستمدرن خطرپذیری را نتیجه تغییرات ساختاری و نیز روانشناختی میدانند که جامعه مدرن به همراه آورده است.
عاملیت و ارزشهای فردگرایانه
یکی از عوامل مهم افزایش میل مهاجرت در نخبگان عاملیت و استیلای ارزشهای فردگرایانه در جامعه است. ارزشهای فردگرایی بدین معنا است که مهاجران تاکید دارند آنها به عنوان انسان دارای خلوت و حریم خصوصیِ فیزیکی و روانی و عقیده فردی و دیگر حقوق اساسی هستند که در هر شرایطی باید محترم شمرده شوند.
این ارزشها، اهداف و خواستههای شخص را ترویج میکنند و بنابراین برای استقلال و اتکای به نفس، ارزش قائل میشوند و از این دفاع میکنند که منافع فرد باید نسبت به حکومت یا یک گروه اجتماعی در اولویت باشد.
سبک زندگی
بیشتر نخبهها تمایل دارند سبک زندگی مدرنی را تجربه کنند. سبک زندگی مدرن همان اعمال و کارهایی است که به شیوه مدرن طبقهبندی شده و حاصل ادراکات خاصی است و تجسم یافته ترجیحات افراد به استفاده از عناصر مدرن در زندگی است که به صورت عمل درآمده و همچنین، انتخاب روشها، الگوها، طرز برخورد و روابط اجتماعی مبتنی بر عناصر زندگی مدرن است.
سبک زندگی مدرن در فعالیتهای فراغتی، اولویت بدن، ترجیحات غذایی، الگوی انتخاب لباس و ترجیحات موسیقایی قابل مشاهده است.
نخبهها به دنبال دست یافتن به امکانات مدرن و زندگی پیشرفته، محیط و الگوهای سنتی و نیمهمدرن را رها کرده و کشورهای پیشرفته را برای زندگی برمیگزینند.
ضعف ساختار مدیریتی و شغلی
ساختار مدیریتی و شغلی کشور، هم از نظر سختافزاری و هم نرمافزاری بستری برای فعالیت نخبهها است که انگیزه آنها را برای ماندن و ترک وطن تحت تاثیر خود قرار میدهد.
در بعد سختافزاری عدم برخورداری از حمایت مالی و زیرساختهای مالی کشور، امکانات پژوهشی اندک، پایین بودن سطح تکنولوژی عاملی مهم در کاهش انگیزه نخبهها است.
در بعد نرمافزاری هم ضعف قوانین حاکم برای حمایت از نخبهها، عدم حمایت از پژوهش و کمتوجهی به امور پژوهشی و تحقیقی، ضعف سیستم آموزشی در دانشگاهها عدم برنامهریزی در جذب نخبگان و کاهش شأن و منزلت اجتماعی نخبگان از جمله بسترهایی هستند که نخبگان را به مهاجرت از کشور سوق میدهند.
در حالی که وجود شبکههای درونمرزی و برونمرزی حمایت از مهاجران، خروج نخبگان از کشور را تشویق و تسهیل میکند، دغدغههایی نظیر نگهداری از والدین سالمند، بیماری یکی از اعضای خانواده و اتکای مالی و عاطفی دیگر اعضای خانواده به آنها به عنوان مطالبات ساختاری خانواده، انگیزه مهاجرت را هنوز میتواند کاهش دهد
مهاجرت نخبگان گاهی با سرعتگیر مواجه میشود و گاه در سرازیری میافتد
شرایط مداخلهگر آنهایی هستند که جریان وقوع پدیده را تخفیف، تشدید یا به نحوی تغییر می دهند. از جمله شرایط مداخلهگر میتوان به اموری نظیر شبکه حمایت اشاره کرد.
شبکه حمایت مهاجران شامل حمایت درونمرزی و حمایت برونمرزی است. در حمایت درونمرزی حمایت اعضای خانواده و همراهی آنها در این کار و تشویق آنها در قالب کمک مالی، همفکری و حمایت عاطفی ملاک است. البته ساختار خانواده مهاجر از جمله ویژگیهای والدین و اعضای دیگر خانواده و چرخه زندگی آنها میتواند مانعی مهم در جهت انگیزه مهاجرت باشد.
از سوی دیگر دغدغههایی نظیر نگهداری از والدین سالمند، بیماری یکی از اعضای خانواده و اتکای مالی و عاطفی دیگر اعضای خانواده به آنها به عنوان مطالبات ساختاری خانواده، انگیزه مهاجرت را بسیار کاهش میدهد. با وجود این، بیشتر نخبههایی که تصمیم به مهاجرت داشتند به اصطکاک و حساسیت خانواده توجه چندانی نداشتند.
جمعبندی
نخبهها سرمایههای انسانی هر کشوری محسوب میشوند که در روند توسعه و پیشرفت هر کشور نقشی بهسزا دارند.
توجه ناکافی یا بیتوجهی به ظرفیتها و توانمندیها این گروه از جمعیت و خودداری از فراهم ساختن بستر برای رشد و نمو آنها سبب شده امروزه نخبههای بسیاری از کشورهای روبه توسعه به سمت کشورهای توسعهیافته کشیده شوند که نتیجه آن بازماندن کشورهای مبدا از توسعه و بهرهمندی از تواناییهای این گروه است.
مهاجرت متخصصان همچنان که اشاره شد، محصول نقشآفرینی و اندرکنش مستقیم و غیرمستقیم عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است و این فرایند با ضعفهای نظام آموزشی و نبود سیاست کارآمد نیروی انسانی تقویت میشود. پیامد این وضعیت، کندی رشد کشورهای فرستنده و عقب ماندن آنها از توسعه است
با توجه به این پیامدها پیشنهاد میشود با فراهم ساختن بسترهایی نظیر بهبود حقوق و مزایای اجتماعی، حمایت از دستاوردها و پژوهشهای مطالعاتی آنها و برقراری شایستهسالاری و عدم تبعیض از شدت وقوع این پدیده کاسته شود.
منبع:
عاطفه شکیبا راد، هائیده صابری و مهرداد ثابت، «برساخت اجتماعی مهاجرت بینالمللی نخبگان و پیامدهای توسعهای آن به شیوه پژوهش زمینهای»، مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، دوره۱۴، شماره اول، زمستان ۱۴۰۰
نظر شما