رسانهها در اوایل آذرماه به نقل از «حسین سیمایی صراف» وزیر علوم، از مهاجرت حدود ۲۵ درصد از استادان دانشگاههای کشور طی سالهای اخیر خبر دادند که سر و صدای زیادی به پا کرد و واکنشهای متعددی به دنبال داشت.
سیمایی با اشاره به دلایل این روند، اوضاع معیشت و دستمزد را مهمترین عامل کوچیدن استادان دانشگاه عنوان کرد و گفت این مساله را وزارت علوم مورد توجه ویژه قرار خواهد داد.
هر چند این اظهارات تا مدتها در رسانهها بازتاب داشت و برخی از منظر سیاسی، وزیر علوم را مورد انتقاد قرار دادند اما موضوع مهاجرت و آمارهای مربوط به آن نه محدود به چهرههای دانشگاهی است و نه از نظرها دور میماند.
در هفتههای اخیر، از گفتههای یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در زمینه مهاجرت سالانه ۵۰ هزار پشت کنکوری تا سخنان دبیر شورای پژوهشی موسسه مطالعات جمعیتی مبنی بر وجود تمایل ۳۹ درصدی نزد ایرانیان برای مهاجرت خبرساز شده است.
با این حال و به دلیل اهمیت موضوع مهاجرت چهرههای دانشگاهی از کشور، پژوهشگر ایرنا به گفتوگو با «علیرضا شریفی یزدی» جامعهشناس و روانشناس اجتماعی و نیز «داود خوشباور» عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان پرداخته که شرح آن را در ادامه میخوانید:
وقتی دخل استادان با خرجشان نمیخواند
شریفی یزدی: با وجود تاکید مقام معظم رهبری بر لزوم کرسیهای آزاداندیشی، این تصور وجود دارد که اگر استادی خارج از چارچوب سیاستهای مدیران صحبت کند، ممکن است با مشکلات گزینشی، حراستی یا حتی اخراج مواجه شود. این محدودیتها باعث شده تا برخی از استادان ترجیح دهند در فضایی آزادتر فعالیت کنند
به گفته شریفی یزدی، یکی از اصلیترین دلایل مهاجرت استادان، مساله عدم تطابق دخل و خرج است. کاهش ارزش پول ملی به خصوص طی هفت، هشت سال اخیر، کاهش درآمد استادان و افزایش تورم از جمله عواملی است که جذابیت اقتصادی مهاجرت را بیشتر کردهاست. بسیاری از استادان معتقدند که درآمدشان کفاف هزینههای زندگی را نمیدهد؛ نه میتوان با این درآمد خانه خرید، نه خودرو و نه حتی زندگی را بهراحتی گذراند. با توجه به افزایش حقوق کمتر از تورم سالانه، انتظار میرود این مشکل در سالهای آینده بیشتر هم بشود.
خوش باور هم تصریح میدارد: گاهی استادان علیرغم کسب رتبههای علمی بالا و توانمندیهای زیادی که دارند، با مشکلات اقتصادی و عدم تأمین شرایط رفاهی مناسب مواجه میشوند. به عنوان مثال، شاید استاد تمام یا دانشیار بودن و داشتن رتبه علمی بالا در کشور نتواند رفاهی متناسب با جایگاه علمی این افراد را فراهم کند. این در حالی است که در برخی کشورها این افراد با حقوق و شرایط بسیار بهتر و با منزلت بیشتری مورد توجه قرار میگیرند.
شان استادان رعایت میشود؟
شریفی یزدی میافزاید: دومین دلیل عمده مهاجرت، فضای بسته دانشگاهها در سالهای گذشته بوده است. بسیاری از استادان معتقدند که دانشگاهها تحت کنترل تفکرات خاص هستند و آزادی نظریهپردازی از استادان گرفته شده است. با وجود تأکید مقام معظم رهبری بر لزوم کرسیهای آزاداندیشی، این تصور وجود دارد اگر استادی خارج از چارچوب سیاستهای مدیران صحبت کند، ممکن است با مشکلات گزینشی، حراستی یا حتی اخراج مواجه شود. این محدودیتها باعث شده تا برخی از استادان ترجیح دهند در فضایی آزادتر فعالیت کنند.
این مدرس جامعهشناسی بیان میدارد: متاسفانه در سالهای اخیر افرادی که در کسوت استادی نیستند، وارد دانشگاههای معتبر کشور شدهاند. نمونه بارز این موضوع در دانشکدههای ادبیات مشاهده شد؛ جایی که جایگاه استادانی چون شفیعی کدکنی و بدیعالزمان فروزانفر توسط افرادی تصاحب شد که سابقه آکادمیک ندارند. این موضوع باعث کاهش شأن دانشگاهها و ایجاد احساس بیارزشی در بین استادان واقعی شده است.
ضعف امکانات علمی و پژوهشی
به گفته شریفی یزدی یکی دیگر از عوامل مهاجرت، نبود امکانات کافی علمی است. تحریمها و کاهش بودجه دانشگاهها، دسترسی به آزمایشگاههای مجهز یا منابع علمی روز دنیا را دشوار کرده است. بسیاری از استادان احساس میکنند که از جریان علمی جهانی عقب میمانند و برای بهروز ماندن، مجبور به مهاجرت میشوند.
وی کاهش فرصتهای مطالعاتی و تبادل علمی را از دیگر دلایل مهاجرت دانسته و بیان میکند: در گذشته، فرصتهای مطالعاتی با تأمین منابع ارزی کافی به استادان اختصاص داده میشد تا بتوانند دانش خود را بهروز کنند و آن را به کشور بازگردانند. اما طی سالهای اخیر، این فرصتها کاهش یافته یا بودجه اختصاصیافته برای پوشش هزینههای استادان کافی نیست. این مساله نیز یکی از گلایههای جدی استادان است.
سبکهای زندگی که استادان را به سمت مهاجرت سوق میدهد
شریفی یزدی میگوید: وضعیت آزادیهای مدنی طی سالهای اخیر و بروز طیفی از فشارهای اجتماعی بر خانوادهها در حوزههایی مانند حجاب و فیلترینگ و ... نیز از دیگر دلایل مهاجرت است. در مقابل، کشورهای مقصد با فراهم کردن رفاه اجتماعی و ارزشگذاری بر علم، شرایط جذابی برای استادان مهاجر ایجاد میکنند.
اخراجهای گسترده در سالهای اخیر و تأثیر آن بر مهاجرت از دیگر موضوعاتی بود که شریفی یزدی به آن اشاره کرده و ادامه میدهد: اخراجهای نسبتاً گسترده استادان که بهویژه در دوره دولت احمدینژاد شدت یافت و در دورههای بعدی نیز ادامه داشت، از دلایل مهم مهاجرت بهشمار میرود. این روند نشاندهنده کمتوجهی به حقوق حرفهای استادان و کاهش امنیت شغلی آنها است.
در همین پیوند، خوشباور به تغییرات در سبک زندگی پرداخته و آن را یکی از دلایل مهاجرت دانسته و میگوید: متاسفانه، سبک زندگی در برخی مواقع از اصول ایرانی اسلامی خود فاصله گرفته و در رسانهها، بهویژه شبکههای اجتماعی و ماهوارهای، تغییرات زیادی در آن به چشم میخورد. این تغییرات باعث میشود که برخی از افراد احساس کنند در ایران شرایطی مناسب برای زندگی ندارند؛ بهویژه مسائلی مانند حجاب، عفاف و هنجارهای اجتماعی که برخی از افراد با آنها مشکل دارند، میتواند عاملی برای تصمیم به مهاجرت باشد.
خوش باور: متاسفانه در بسیاری از مواقع، رسانهها بهجای تبلیغ دستاوردهای ملی، تنها مشکلات و نواقص را منعکس میکنند. به همین دلیل، نیاز به توجه بیشتر به معرفی محاسن کشور و پیشرفتهای علمی و فرهنگی وجود دارد
به گفته عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان، گاهی هم خانوادههای استادان در تصمیم به مهاجرت نقش دارند. ممکن هم هست که خانوادهها با استاد در این مسیر همراهی نکنند و این چالشی دیگر برای استادان به شمار میرود که در تصمیم به مهاجرت خود تردید کنند.
چا باید کرد؟
شریفی یزدی با انگشت نهادن بر این نکته که مهاجرت استادان بیشتر به دلیل دافعههای داخلی از جمله مشکلات اقتصادی، نبود امکانات و محدودیتها و ... رخ میدهد تا جاذبههای مقصد، به ارائه راهکارهایی در این زمینه پرداخته و میگوید: حقوق استادان باید متناسب با تورم افزایش یابد تا نیازهای اساسی زندگی آنها تأمین شود و شأن اجتماعی و اقتصادی آنها حفظ گردد. تأمین منابع مالی برای تجهیز آزمایشگاهها، کتابخانهها و مراکز تحقیقاتی ضروری است. دانشگاهها باید به منابع علمی بهروز دسترسی داشته باشند.
این جامعهشناس میافزاید: دانشگاه نباید با پادگان اشتباه گرفته شود. استادان باید بتوانند با نگاه سازنده، سیاستها و شیوههای مدیریتی را نقد کرده و راهکار ارائه دهند. باید معیارهای علمی جایگزین معیارهای ایدئولوژیک در جذب استادان شود. این امر نهتنها کیفیت آموزشی را ارتقا میدهد، بلکه انگیزه مهاجرت را نیز کاهش میدهد. ارتباط نزدیکتر دانشگاهها با صنعت و بدنه اجرایی کشور هم میتواند زمینهساز رفع بسیاری از مشکلات و افزایش بهرهوری علمی و اقتصادی شود. بازنگری در گزینش و استخدامها نیز ضروری است. جایگاههای دانشگاهی باید به افرادی شایسته سپرده شود. این امر اعتبار دانشگاهها را احیا میکند و مانع مهاجرت نخبگان میشود. با اجرای این راهکارها میتوان مهاجرت استادان را به حداقل رساند و شرایطی را ایجاد کرد که دانش و تخصص در خدمت توسعه کشور قرار گیرد.
خوشباور هم بیان میدارد: مهاجرت همیشه بهترین راهحل نیست و در بسیاری از موارد میتوان با ایجاد تغییرات در وضعیت داخلی کشور، شرایط بهتری برای استادان و دیگر افراد نخبگان فراهم کرد تا انگیزه آنها برای ماندن در کشور افزایش یابد.
به گفته عضو هیات علمی گروه آموزش معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان، رسانهها میتوانند در این راستا نقش کلیدی داشته باشند. متأسفانه، در بسیاری از مواقع رسانهها بهجای تبلیغ دستاوردهای ملی، تنها مشکلات و نواقص را منعکس میکنند. به همین دلیل، نیاز به توجه بیشتر به معرفی محاسن کشور و پیشرفتهای علمی و فرهنگی وجود دارد. با وجود چالشهای اقتصادی موجود، کشور ما در بسیاری از زمینهها پیشرفتهای چشمگیری داشته است. از فناوریهای نوین مانند نانو و هوافضا گرفته تا تولیدات دانشبنیان و کشتیرانی، همگی از نقاط قوت کشور محسوب میشوند. اما این پیشرفتها به اندازه کافی در رسانهها منعکس نمیشود. باید در زمینه اقتصادی هم تلاشی برای شفافسازی صورت گیرد که توانمندیهای کشور در این عرصه بیشتر دیده شود.
به گفته خوش باور، در زمینه سبک زندگی، رسانهها و فیلمها باید بیشتر به معرفی سبک زندگی اسلامی ایرانی بپردازند. متأسفانه در بسیاری از رسانهها، زندگیهایی غیرواقعی و مبتنی بر الگوهای غربی ترویج میشود، در حالی که باید بیشتر بر هویت ملی و فرهنگی تأکید شود. اگر بخواهیم روند مهاجرت نخبگان را متوقف کنیم، نیازمند تلاش همگانی در زمینههای رسانهای، سبک زندگی، مسائل اقتصادی و بهینهسازی منابع هستیم. باید تلاش کنیم تا کشورمان را از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به جایگاهی برسانیم که نخبگان از آن احساس رضایت کرده و مایل به ماندن در آن باشند.
نظر شما