به گزارش ایرنا، در ایستگاه سی و پنجم تئاتر این استان ۱۰ اثر صحنهای و خیابانی به مخاطبان ارائه شد و در معرض نقد و بررسی قرار گرفت. داوری جشنواره را نیز آقایان هوشنگ توکلی، علی ایزدی و غلامرضا یاری با کولهباری از تجربههای گرانسنگ در تئاتر و هنر هفتم و همچنین داوری جشنوارههای مختلف، برعهده دارند.
نمایش صحنهای «آرش کمان نداشت» به عنوان نخستین نمایش در نخستین روز از جشنواره با یک تیم جوان به روی صحنه رفت.
به گفته مهدی قاسمیان کارگردان این نمایش صحنهای؛ گروه اجرایی او در واقع متشکل از جوانها و نوجوانهایی هستند که از کودکی کار خود را در نمایش خلاق شروع کردند و در بخش تحلیل نمایش ایرانی با آثار استاد بهرام بیضایی آشنا شدند.
وی ادامه داد: بعد از روند تحلیلی روی نمایش ایرانی آرش کمان نداشت؛ به نتیجه رسیدیم که اقتباسی از آرش اثر ماندگار استاد بیضایی داشته باشیم و مهمان جشنواره شدیم که البته هدف ما اجرا بود و خوشحالیم که محقق شد.
قاسمیان بیان کرد: نمایش صحنهای «آرش کمان نداشت» یک پروسه آموزشی و تحلیلی بوده و به همین دلیل بازیگران آن مدتها با تکنیکهای نمایش ایرانی، با نقالی و با پژوهشها زندگی کردند و خیلی هم قرار نبود اجرا شود.
کارگردان آرش کمان نداشت ادامه داد: بچهها آرام آرام خودشان را به نوعی تحمیل کردند به ما بزرگترهای نمایش و کار به سمت شکلگیری یک اثر دراماتیک رفت و شاید ۲ - سه سالی است که مقدمه آن را داشتند.
وی با بیان اینکه بازیگران نوجوان و جوان این نمایش، ۶ تا هفت ماه به صورت مستمر برای این اثر تلاش کردند، گفت: همه آنها برای اولین بار است که روی صحنه میروند و قطعا تجربه خوبی برای آنها بود.
تئاتر آرش کمان نداشت، به مدت ۷۰ دقیقه در سالن بلکباکس مجتمع فرهنگی هنری ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران به روی صحنه رفت.
سلام به جشنواره پس از هشت سال توقف
دومین اثری که در نخستین روز جشنواره ارائه شد، «خوابنامه» اثری از حسن میرزایی بود که در سالن آمفی تئاتر به مدت ۱۲۰ دقیقه به روی صحنه رفت و مخاطبان را با خوابهای جورواجور نویسنده همراه ساخت.
استاد میرزایی میگوید: ساده بگویم؛ ماجرا این است که یک نویسنده چهار خواب خود را برای مخاطب روایت کرده است که شاید در لحظه این اتفاق و رویداد برای مخاطب میافتد که یاد خوابهای خودش میافتد و شاید یک اشتراک مساعی میشود و بازیگرانش میتوانند در کنار مخاطبان تجریباتشان را به اشتراک بگذارند.
وی اظهار داشت: عکسالعملهای مخاطبان از نگاهها، لبخندها و حرکات برای ما مهم است تا کارهای بعدی را بهتر انجام بدهیم.
کارگردان خوابنامه که کارنامه فعالیتش از سه دهه رد شده است، گفت: در سال ۹۳ با اثر "لی لی پوت" به جشنواره فجر راه یافتم و از سال ۹۴ در هیچ جشنوارهای شرکت نکردم و حالا پس از هشت سال احساس کردم که این اتفاق میتواند بیفتد که در این رویداد شرکت داشته باشم و این اتفاق خوب، افتاد.
میرزایی که با ۲۱ بازیگر و در کل با یک گروه ۲۷ نفری به جشنواره آمده است، از دستاندرکاران جشنواره در بخش دبیرخانه و مسوولانی که در سالن به او و گروهش کمک کردند تا اثر به بهترین شکل ممکن انجام شود، قدردانی کرد.
وقتی خیزران سخن میگوید!
سومین و آخرین نمایشی که روز گذشته به اجرا درآمد؛ یک اثر خیابانی به نام «شهروند قرآن» به کارگردانی، نویسندگی و بازیگری محمدجواد رحمانی آلاشتی بود که در مجتمع فرهنگی هنری به مدت ۲۰ دقیقه ارائه شد.
رحمانی میگوید: شهروند قرآن براساس طرح و ایده دوستم رضا غلامی شکل گرفت و نهایتا در جشنواره تئاتر با حضور مخاطبین و مردم کار را به اجرا گذاشتیم.
وی ادامه داد: این اثر، با محوریت قرآن و محکوم کردن هتاکان به قرآن است که به شکل روایی و تعزیه و بازی در بازی؛ تک شخصیتی و مونولوگ بوده و در رابطه با شخصیتی به نام خیزران است که از دل تاریخ میآید و شروع میکند به روایت حوادثی که همه ما کم و بیش با آن آشنا هستیم.
کارگردان شهروند قرآن اظهار داشت: «خیزران» در خود احساس گناه میکرده و عذاب وجدان داشته به این خاطر که یزید از چوب خیزران استفاده کرد و آن را بر لبان مطهر امام حسین(ع) میزند. او تصمیم میگیرد از دل تاریخ بیرون بیاید و در این جهت که عذاب وجدانش برطرف شود و خدا او را ببخشید با مردم ارتباط بگیرد و داستان را تعریف کند و به اینجا برسد که مردم تجدید بیعتی با قرآن داشته باشند.
او درباره سختیهای کار در یک اثر خیابانی آن هم مونولوگ و تکشخصیتی، میگوید: کار خیابانی دشواریهای خاص خود را دارد؛ کاراکتر باید با مردم ارتباط بگیرد، امکان دارد هر لحظه اتفاق غیر قابل پیشبینی صورت بگیرد و انتقال حس سختتر است، با توجه به اینکه تکبازیگر بودم مدیریت کردن صحنه تسلط بالایی میخواهد.
رحمانی آلاشتی که از سال ۱۳۸۱ وارد کار تئاتر شده است، هر سال یک اثر نو در جشنواره ارائه میکند.
قرآن بر نیزه!؟
ایده شهروند قرآن از رضا غلامی بوده است و در این باره میگوید: با توجه به اینکه در دوران جاهلیت و در دوران معاویه قرآنها بر سر نیزه رفته است و خیلیها نیز بعدها منکر این قضیه شدند و علاوه بر آن امروز هم با هتک حرمت این کتاب آسمانی از سوی اسلامستیزان مواجهیم، این ایده و فکر در ذهنم شکل گرفت که برای جشنواره تئاتر یک اثر با عنوان خیزران بیافرینیم.
وی ادامه داد: ارادت به ائمه اطهار(ع) را نیز در این کار دیدیم و در واقع قرآن و اهل بیت از هم جدا نیستند؛ خیلی از ما در مشکلات به مولا علی علیه السلام اقتدا میکنیم و برای آرامش روح و جان قرآن میخوانیم؛ اینها با خونمان عجین شده است و هیچ مسلمانی هتک حرمت به قرآن و اهل بیت را برنمیتابد.
نقدی بر آثار
با پایان یافتن آثار نمایشی، شب گذشته جلسه نقد و بررسی با حضور کارگردانان صبح امروز آغاز شد و هر کدام از آنها به سوالات حضار که بیشتر از دانشآموختگان تئاتر بودند، پاسخ دادند.
از جوانگرایی و نقصهای کوچک در بازیگران آرش کمان نداشت شاید به این علت که هنرجو هستند و برای کسب تجربه برای اولین بار به روی صحنه آمدهاند، اینکه چرا باز هم آرش و آن کمان معروف و تیری که روزها میرفت! و این پاسخ که خواستیم با یک نمایش ایرانی که بچهها با آن ارتباط خوبی برقرار کردند آغاز کنیم و بچههایی که بازی در آرش کمان نداشت را به کارگردان تحمیل کردند، اینها برای حضار قابل پذیرش بود.
نمایش خوابنامه؛ در خواب آخر کمی به سوی ابتذال رفت و طنازیهای شاید بیش از معمولش محل سوال یکی از منتقدان بود و پاسخ کارگردان این بود که بخشی از کار را به بازیگران میسپارم و آنها ترجیح دادند که اینگونه باشد، خلاصه اینکه خواب بود دیگر...
اینکه در خوابنامه با یک اثر مولتی مدیا نیز روبرو بودیم، اثری که به پوپولیسم و سرمایهداری نقد داشت، و یا در یک بستر پست مدرنیسم قرار داشت و در یک جاهایی با رویکرد صرفا کلاسیک دچار افت میشود نیز برای منتقدان حائز اهمیت بود.
در نمایش مونولوگ و خیابانیشهروند قرآن، خیزران مسلط بازی کرد، فرو رفته در نقش خود بود، گریم خوبی هم داشت و با تجربه ظاهر شد مثل سایر بازیهایش.
کار در بازی خیابانی سختیهایی دارد؛ مثل اینکه اردشیر تیموری یکی از دانشآموختگان و بازیگران تئاتر و البته یکی از منتقدان جشنواره میگوید: در دهه هشتاد یک اثر خیابانی داشتیم که منجر به دستگیری بازیگر شد و حتی در آن حال و هوا هم نیامد بگوید این یک تئاتر است و خواست آن رویداد راه خودش را برود!
درباره اینکه بهتر بود به جای پخش سوره والفجر از عبدالباسط و پخش نوحه، خودِ خیزران قرآن و نوحه میخواند نیز بحثهایی شد و یکی هم پیشنهاد داد که اصلا آن تلاوت و آن نوحه حذف بشود چون خیزران خودش و حرفهایش گویای همه چیز هست.
رحمانی آلاشتی نیز نقدها را پذیرفت و گفت: به حذف مواردی که گفته شد و جایگزینی ایدههای بهتر فکر میکند.
اینکه چرا اثر خیابانی در خیابان نبود هم مورد انتقاد واقع شد و یکی از حضار گفت که اصلا این موضوع در جشنواره قید شده بود که مکان نمایش خیابانی در مجتمع است، گرچه یکی از منتقدان معتقد بود که هنوز تعریف مشخصی از تئاتر خیابانی وجود ندارد؛ موضوع این است که در آثار خیابانی یا محوطهای را به بازی اختصاص میدهند و یا اینکه اصلا میتواند یک رویداد و آبستن حوادثی باشد مثل آنچه اردشیر تیموری گفته است!
نخستین روز از سی و پنجمین جشنواره تئاتر مازندران، شب گذشته با برگزاری جلسه نقد و بررسی در سالن سلمان هراتی، به کار خود پایان داد و در روز دوم نیز چهار اثر به روی صحنه میرود.
نظر شما