به گزارش روز دوشنبه ایرنا به نقل از این رسانه چینی، ابتکار «کمربند و جاده» که از یک دهه قبل توسط چین آغاز شده است، برنامه زیرساختی بزرگی در پیوند چهار قاره محسوب میشود و اهداف راهبردی بلند مدتی را دنبال میکند.
ایران و چین؛ روابط دیرینه و جدید
ابتکار «کمربند و جاده» که ایران در قلب آن قرار دارد، طرحی است که در اردوگاه آمریکا و غرب به عنوان مهمترین دستاویز در پروژه «چینهراسی در جهان» مورد پیگیری قرار گرفته است.
برای تبیین عوامل تاثیرگذار بر همکاری ایران و چین در جاده ابریشم جدید، باید اندکی به گذشته بازگشت و جایگاه این ابتکار را در متن و روابط دو کشور مورد واکاوی قرار داد.
روابط ایران و چین هم دیرینه است و هم جدید؛ قدیم و دیرینه به آن معنا که دو کشور میراثدار کهنترین تمدنهای بشریاند و از دیرباز با یکدیگر در تعامل بودهاند که جاده ابریشم مهمترین نماد این مناسبات دیرینه است.
همچنین جمهوری اسلامی ایران به سبب برخورداری از منابع مختلف انرژی و همچنین قرار داشتن در یک موقعیت جغرافیایی استراتژیک، از مزیت راهبردی مهمی در حوزه حمل و نقل بینالمللی برخوردار است.
این موقعیت جغرافیایی و استراتژیک سبب شده است ایران از گذشته تاکنون به عنوان پل ارتباطی شرق و غرب و همچنین گذرگاه کلیدی راه ابریشم به شمار بیاید که نقش مهمی را در اجرایی کردن طرح مزبور بازی کند.
نقش «یکمربند و جاده» در روابط بینالملل چین با سایر کشورها و سازمانها
این طرح از زمان راه اندازی، راه طولانی را پیموده است. در حال حاضر بیش از ۱۵۰ کشور و ۳۰ سازمان بین المللی بیش از ۲۳۰ موافقت نامه همکاری با چین را تحت این ابتکار امضا کرده اند؛ به این معنی که کشورهایی که مجموعاً سه چهارم جمعیت جهان را تشکیل می دهند، در این طرح مشارکت دارند.
بسیاری از پروژههای زیربنایی و اشکال همکاری در آسیا، اروپا، آفریقا و آمریکای لاتین در دهه اول این طرح به واقعیت تبدیل شده است.
انتظار می رود این ابتکار به چین کمک کند تا دومین هدف صدمین ساله خود را برای ساختن یک کشور مدرن سوسیالیستی محقق کند و تا اواسط قرن به رویای چین مبنی بر جوان سازی ملی جامه عمل بپوشاند چرا که سال ۲۰۴۹ صدمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق چین به شمار می آید.
این طرح همچنین حاوی شاخص های متعددی نیز هست یکی از نتایج این طرح ریشه کن شدن فقر مطلق تا پایان ۲۰۲۰ در چین است.
از دیگر اهداف این طرح، بالابردن سطح استاندارد زندگی در جهان عنوان شده است. اکنون این طرح در دهه دوم حیات خود باید بکوشد با وضعیت فعلی جهان بین الملل کنار آید. وضعیت فعلی جهان کنونی با زمانی که این طرح در سال ۲۰۱۳ راه اندازی شد، کاملا متفاوت است. حداقل سه دلیل را می توان برای این ادعا برشمرد:
نخست اینکه تأثیرات بحران مالی جهانی و تغییرات ساختاری متعاقب آن تنها پس از سال ۲۰۱۶ با روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، که تحریم های تجاری نابخردانه ای را علیه چین و سایر کشورها اعمال کرد، در ایالات متحده و سایر کشورهای غربی احساس شد. این استراتژی همچنان در دولت فعلی جو باید تداوم دارد.
دوم اینکه، همهگیری کووید-۱۹ یک آزمون بزرگ و یک تجربه جدید برای کشورهای مختلف در همکاری و رقابت جهانی بود.
در خصوص دلیل سوم می توان گفت وقوع درگیری های مسلحانه کنونی در جهان، فوریت دیپلماسی و مذاکرات تجاری عاقلانه با شرکای بین المللی در سراسر جهان را بیش از پیش برجسته کرده است.
در این مرحله جدید از تشدید تنش ها، این مهم است که آسیب پذیرترین کشورها، یعنی کشورهای در حال توسعه، چگونه در برابر مشکلات ایستادگی می کنند.
کشورهای در حال توسعه بیشترین تعداد افراد فقیر یا افرادی را که در معرض خطر فقر هستند، به خود اختصاص می دهد. به همین دلیل است که سیاستهای توسعه ای نقش مهمی را در رشد اقتصادی و پیشرفت اجتماعی ایفا میکنند.
اهمیت این طرح در آسیا
به باور کارشناسان؛ آسیا به عنوان یک قاره پهناور با تحولات جدیدی رو به رو است و بازیگران مختلف این پهنه جغرافیایی، طرحهایی را در راستای تامین اهداف خود و نیز منافع جمعی در مناطق مختلف آن ارائه میدهند. چین یکی از این بازیگران نوظهور است که برای تبدیل شدن به قدرت جهانی، طرح احیای جاده ابریشم را مطرح کرده است.
این طرح که از سوی شی جین پینگ رئیس جمهور چین در پاییز ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) به ترتیب در جریان دیدارهایی از قزاقستان و اندونزی ارائه شد، از دو بخش «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و ساخت «جاده ابریشم دریایی در قرن بیست و یکم» تشکیل میشود. این طرح در نهایت با عنوان «کمربند و جاده» به جهان معرفی شد. بنابراین در یک توضیح نسبتا ساده و واضح، این طرح دو بال دارد: نخست، «کمربند» آن از «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» گرفته شده است که شبکهای طراحی شده از جادههای فراسرزمینی و خطوط راه آهن، لولههای نفت و گاز و دیگر پروژههای زیرساختی را شامل میشود که از شهر شیئان در مرکز چین آغاز و سراسر آسیای میانه را در مینوردد و سرانجام به مناطق دوردستی چون مسکو، روتردام و ونیز میرسد.
دوم، «جاده» آن نیز همان «جاده ابریشم قرن بیست ویکم» است و مسیرهای دریایی از جنوب شرقی آسیا به جنوب آسیا و سپس خاورمیانه و آفریقا را در برمیگیرد.
تقویت بلوک شرق
چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، چند دهه رشد مستمر و پرشتاب اقتصادی را تجربه کرده و برای استمرار بخشیدن به روند خیزش خود به عنوان قدرتی جهانی و رفع تنگناهای پیش روی اقتصاد صادرات محور خود، به شدت به امنیت بخشی به منابع عرضه انرژی وارداتی وابسته است. در همین راستا مقامهای پکن چند سالی است که این ابتکار بینالمللی را در چارچوب احیای جاده ابریشم با جدیت دنبال میکنند.
بنابراین چین با این طرح، اهداف بزرگی در زمینه رشد اقتصادی به خصوص امنیت انرژی، گسترش حوزه نفوذ و تاثیرگذاری در مناطق مختلف، دسترسی به بازارهای جهانی و نیز ایجاد راههای ارتباطی و حمل ونقل مقرون به صرفهتر را دنبال میکند. در نتیجه، این ایده به دنبال تسهیل و تامین انتقال انرژی، کالا و نزدیک کردن نقاط مختلف کره خاکی به کشور چین است.
از نگاه کارشناسان، پشتوانه این طرح قدرت صنعتی اقتصاد چین و توان سرمایهگذاری آن است. این طرح میتواند به همراه قدرت نظامی چین، به هژمونی این کشور در آسیای شرقی بیانجامد و در نهایت با تفوق بر مسیرهای تجاری خشکی و آبی اوراسیا، چین را به سوی قدرت برتر در اقتصاد جهانی رهنمون کند.
این طرح البته موافقان و مخالفانی نیز دارد. موافقان این طرح، آن را راهی برای ارتباط زیرساختی کشورهای توسعهیافته و کشورهای در حال توسعه، کمک به رشد اقتصادی این کشورها و رونق تجارت بینالمللی میدانند.
آنها طرح یک «کمربند و جاده» را یک بازی با حاصل جمع صفر تلقی نمیکنند که تنها چین برنده این بازی باشد بلکه چین از طریق این طرح بهدنبال قوی کردن بلوک شرق در جهان است؛ موضوعی که هدف راهبردی این طرح محسوب میشود.
بنابراین، چین میتواند آغازگر جنبشی باشد که رونق اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را به کشورهای شرقی بازگرداند. کسانی که اینگونه فکر میکنند، این پروژه را تنها به جنبههای اقتصادی محدود نمیبینند. از دید آنها این طرح یک برنامه عظیم چند بعدی و چند جنبهای با چشماندازهای بینالمللی بلندمدت است.
نظر شما