به گزارش ایرنا از ستاد خبری دومین جشنواره ملی چندرسانهای میراث فرهنگی، کارگاه آموزشی «روایتگری از میراث ملموس و ناملموس» یکشنبه- پنجم آذرماه- به عنوان آخرین کارگاه تخصصی جشنواره در بخش تهران، در سالن نشست موزه ملی ایران با حضور شادمهر راستین فیلمنامهنویس و منتقد و آتوسا مومنی سرپرست مرکز مطالعات میراث ناملموس برگزار شد.
در ابتدای این کارگاه، سرپرست مرکز مطالعات میراث ناملموس اظهارداشت: هیچ چیزی در قامت میراث ناملموس با پیشینه نیست به رغم اینکه در حوزه باستانشناسی درازای تاریخی داریم اما در رابطه با میراث ناملموس از سال ۲۰۰۳ توانستیم در کنوانسیون پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس سهمی داشته باشیم.
مومنی گفت: از سال ۱۳۸۶ بود که پیوست جغرافیای سیاسی و پهناور کشور، متوجه شد که آثار غیرمادی میراث فرهنگی نیازمند قانون جدید هستند لذا این قانون جدید در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۳ میلادی به جهان پیشنهاد شد و ما چهلمین کشور بودیم که به این کنوانسیون پیوستیم و در نهایت این قانون در مجلس شورای اسلامی تصویب و اجرا شد و دستورالعملی به کل نهادهای کشور ابلاغ شد و دستگاههای اجرایی از جمله وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مکلف به انجام اقدامات نافذی شدند.
وی با بیان اینکه میراث ناملموس دارای پنج وجه مهم هستند، افزود: تجلی اول این میراث، کردارهای اجتماعی است که شامل تمامی آیینها، سنتها و همه باورمندیهایی است که منجر به خلق و برگزاری مراسم و گردهماییهای آیینی میشوند. همچنین رکن دیگر مربوط به باورهای مذهبی، باورهای مربوط به انقلاب زمستانی و تغییرات فصول همچون نوروز، شب یلدا و آیینهای عاشورایی و جشن سده، میشود و حتی بازیهای سنتی هم جز این دسته هستند.
سرپرست مرکز مطالعات میراث ناملموس بیان کرد: دیگر تجلی این میراث ناملموس بیانهای شفاهی همچون آواها و نواهای کار، لالاییها، قصهگوییهاست که این وجه روایتگری که برایمان مهم است در همین بیان شفاهی مطرح میشود. دیگر وجه اساسی میراث ناملموس نقالیهایی که با زبان بدن همراه نباشند قرار میگیرد و اگر این روایتگری با زبان بدن همراه باشد به وجه هنرهای اجرایی میرود.
مومنی افزود: تعزیه، نقالی و تمامی نواهای سنتی، آیینها و رقصها نیز در زمره هنرهای اجرایی هستند. تجلی چهارم که بسیار مهم است در واقع دانشهای مرتبط با کیهان قلمداد میشوند یعنی هر چه انسان در تعامل با طبیعت آموخته است در این وجه قرار میگیرد. به طور مثل کشاورزی، طب سنتی، رصد ستارگان و استحصال منابع و رسیدن به غذا.
وی اظهارداشت: آخرین تجلی میراث ناملموس فرهنگی رقص و هنرهای سنتی است و صنایع دستی نیز جزو همین وجه قرار میگیرد که در طول هزارهها برای برون رفت از چالشها و نیازمندیها برخی اقدامات اولیه زندگی صورت گرفت و پس از آن ارزشهای زیوری و تزیینی و مورد بهرهگیری در خانه و کاشانه و در فضاهایی که زندگی و کار میکنیم، قرار گرفت.
سرپرست مرکز مطالعات میراث ناملموس با بیان اینکه بعضی وقتها همه فکر میکنند هنر معماری یک میراث ملموس است، خاطرنشان کرد: هر چه به عنوان دانش و مهارت منجر به خلق میشود نمود ارزشمندی از میراث ناملموس است.
مومنی گفت: اگر به آیینهایی همچون باران خواهی که برای برقراری آرامش و التیام اجرا میشد هرچه بیشتر اعتماد کنیم همه آن هدف برای انسان محقق خواهد شد. هرچه و هرکه که دانشی را که منجر به خلق و جاری و ساری شدن و هدایت میکند و برای نسل آینده به عنوان حامی تلاش میکند، یک روایتگر است. روایتگر کسی است که در میدان مجری است و یکی از قدرتمندترین آنها را در پایان معرفی خواهم کرد.
وی افزود: ۲۶ کشور با یکدیگر پیوندی برقرار کردند به عنوان پرورش شاهین در جهان به عنوان یک میراث فرهنگی اما متاسفانه کشور ایران به دلیل نبود ارتباط به این کشورها نپیوست البته که هنوز هم دیر نیست. یافت اشتراکات با دیگر ملتها در مسیر ارتباط اجتماعی بسیار دارای اهمیت است.
سرپرست مرکز مطالعات میراث ناملموس با ارائه توضیحات درباره بند «الف» و «ب»، ماده ۲ کنوانسیون میراث فرهنگی یونسکو، اظهارداشت: تمام این ماده با قوانین حقوق بشر مطابقت دارد و یکی از نکات اصلی اعتبار این است که میراث فرهنگی ناملموس مستلزم به احترام میان فرهنگهاست و از همه مهمتر باید به اصول توسعه پایدار وفادار و متعهد باشد. همچنین باید مثلث انسان، زمین و طبیعت را متعادل نگه دارد نه که صنایع دستی تولید کند و به خاطر آن تمام درختان را قطع کند. این میراث نیست بلکه یک حفاری از طبیعت و حرمت شکستن توسعه پایدار است.
مومنی درباره فهرست یونسکو در حوزه ناملموس بیان کرد: در فهرست میراث فرهنگی ناملموس بشری به آنچه که هنوز در جامعه زنده است، توجه میشود مانند نوروز، یلدا و آیینهای عاشورایی. برخی از میراث فرهنگی ناملموس در خطر هستند مانند دانشهای دریانوردی حوزه خلیج فارس یا جشن سده و مهرگان که زنده و جاری نیستند بلکه فقط در میان اقوام کوچکی رایج هستند و اولویتی در اجتماع برایشان وجود ندارد.
وی افزود: همچنین اقدامات پاسدارانه از دیگر عناوین ذکر شده در این فهرست است که برای مثال میتوان به خط نستعلیق اشاره کرد که در گذشته کاربرد داشته و امروزه این مهارت را با خودکار صورت میگیرد که مورد توجه نیز قرار گرفته است و به عنوان خوشنویسی ایرانی مطرح میشود.
مومنی اظهارداشت: برخی دیگر از میراث فرهنگی ناملموس نیز منسوخ شدند که اگر رصد کنید به این سه معیار وفادار باشیم و آنها را احصا کنیم و به جامعه آموزش دهیم و سه نسل انتقال پیدا کند و در میراث ناملموس شناخته میشوند. ارائهها همراه با اشیا و فضاهای روایت در جایی مکتوب نیست و از طریق باورها و چیزهایی که در ذهن ما و دستان ها بعد مهارتی پیدا کرده است و باید برای نسلها روایت شود تا منتقل شود و بعدا مکتوب و تبدیل به سند شود تا اگر سیلی آمد و در زمین بلعیده شد همواره این میراث حفط شوند. قانون کنوانسیونی که در سال ۲۰۰۳ اجرایی شد بر ما تکلیف میکند که باید میراث ناملموس را همچون میراث ملموس ضبط و طبقهبندی کنیم.
سرپرست مرکز مطالعات میراث ناملموس با بیان اینکه آثار ناملموس روایتگری در اجرای فرهنگی، اجرای موسیقی سنتی، رقص و تئاتر مبتنی بر داستان سراییهای سنتی، سرزندگی و پویایی در جامعه است، گفت: روایتگری چگونه میتواند میراث را زنده نگه دارد؟ روایتگری در فضای کالبدی از میراث حفاظت میکند و موجب انتقال آن به نسل آتی خواهد شد. داستانها ظروف قدرتمندی از جوهره میراث فرهنگی هستند که باید هویت خودشان را تضمین کنند.
وی افزود: در حافظه فرهنگی که برخاسته از خلاقیت و جوهره تجربه زیستی است چگونه میتوان جنب و جوشسازی را میان جامعه پذیرا کرد. در روایتگری میراث ملموس و ناملموس باید به روایتگری درستی عمل کرده و سیاستگذاری درستی را اتخاذ کرده باشیم. باید برای شاگردان، همکاران و دوستانمان برنامه ای را تعبیه کنیم تا متناسب با رخدادها در فضای مشخص، محتواسازی شود چرا که در آن زمان احساس تکلیف در پاسداری فضای فرهنگی میکنیم.
مومنی بیان کرد: آنچه که سنتها، دانشها و روایتها را به عرصه ظهور رسانده باشد و اتصال ما میان گذشته را همچنان برقرار نگه میدارد و منجر به شکل گیری علمها شده این است که خودمان را مکلف برای انتقال بیننسلی بدانیم. ما روایتگری میکنیم و حتما باید بتوانیم در مسیر و بطن درستی آن را منتقل کنیم و صرفا مصرف کننده نباشیم، آیندگان باید مانند ما بهره ببرند. یعنی گذشتگان درست رفتار کردند مکه اکنون این میراث به ما رسیده است.
سرپرست مرکز مطالعات میراث ناملموس اظهارداشت: داستان سرایی درباره میراث ناملموس فقط با سخن گفتن کفایت نمیکند و حتما باید در فضای میدان بود و رسوم و آیین و سنتها را زنده نگه داشت؛ آن وقت است که روایت درست خواهیم داشتیم. همچنین داشتن هویت الهام بخش در اقدامات آموزشی بسیار حائز اهمیت است که باید ذائقه مخاطب را تلطیف کنیم.
وی درباره موزه میراث روستایی گیلان گفت: زمانی که زلزله سال ۱۳۶۹ اتفاق افتاد و تاروپود گیلان در هم شکسته شد، گروهی از اساتید دانشگاهها از خرد جمعی بهره بردند و با تجارب جهانی به میان آمدند و این موزه میراث گیلان را راهاندازی کردند. آنها متوجه شدند که فقط زلزله نبوده که میراو را از بین برده است بلکه بیست دهه قبل با مشکل مواجه شدند. به همین خاطر پارک سراوان گیلان را به ۹ قسمت تقسیم کردند و هر کدام از خانهها را مبتنی بر اقلیمشان و الگوهای آنها مبتنی بر کشاورزی، دامداری و پرورش طیور و… را بررسی کردند و در نهایت خانهها و حتی باغچه آنها و لانه حیوانات را با مستندسازی در این موزه متمرکز و جایگذاری کردند.
مومنی بیان کرد: با این کار اقتصاد را جریان بخشیدند و حیات احتماعی و ارتباطات فرهنگی را گسترش دادند. ما چنین پروژه موفق به این قد و قامت به عنوان میراث روستایی نداریم؛ میراث روستایی مولد و تولیدگر است اما میراث شهری انتقال شاید اگر انتقال دهنده میراث سنتی باشد اما اساسا خودش مولد نیست.
تبدیل میراث فرهنگی به درآمد مانند پالایشگاه است
در ادامه شادمهر راستین فیلمنامهنویس و منتقد اظهارداشت: وقتی ما از حفظ میراث فرهنگی سخن میگوییم، میدانیم که در پاسخ بگوییم باید هزینه کنیم و عملا این هزینه صرفا مادی نیست. در سینمای هالیود و مشخص پلتفرمهایی همچون نتفلیکس یک چاه عمیق به اسم میراث فرهنگی وجود دارد که وقتی در جشنوارههای جهانی میرویم یک تعداد مانند استخراجکنندههای نفت هستند و بعد چند ماه نگارش، فیلمنامه خوب درمیآورند و بعدش در بورلی هیلز خانه میخرند.
وی گفت: تبدیل میراث فرهنگی به درآمد مانند پالایشگاه است؛ پالایشگاهی که ماده اولیه را تبدیل به محصول میکند. سرپروژه «یه حبه قند» سعی داشتیم یک آیین زندگی اجتماعی را ترسیم کنیم. در چهار دنگه تهران دکور آن ساخته شد و هر چه به صاحب باغ می گفتیم این مکان را رستوران کن و اسمش هم بگذار «یه حبه قند» اما او نمیفهمید چه میگوییم انگار به دو زبان بیگانه با هم صحبت میکردیم اما یکی گفت اینجا را سالن عروسی کن و او آن دکور را که واقعا یک خانه پنج دری را طراحی کردیم تخریب کرد و آن را تبدیل به تالار عروسی کرد.
راستین افزود: گاهی اگر آیینها و عرفها از بین بروند و قانونی شوند کارشان تمام است! معاصر بودن و مدرن بودن باهم مخلوط شده است، اصلا چه شده طب بوعلی به طب اروپایی تغییر پیدا کرد؟ من برای پروژه فیلمنامه دانشجویان میگویم که یک افسانهای، قصهای را تعریف کن یا یک نقالی را فیلمنامه کن، وقتی این هنرها تبدیل به قصه می شوند مشکلی که پیدا میکنند این است که بستر روایت افسانه به قصه ملودرام خانوادگی تغییر پیدا میکند.
این منتقد گفت: ما نمیخواهیم «فسیل» بسازیم اما با سینما میتوانیم میراث فرهنگی را رونق ببخشیم حتی این کار با معماری غیرممکن است مول اینکه به مصریها بگویید باز اهرام بسازید، امکانپذیر نیست و نمیتوانند. من در حال ساخت مستندی به عنوان نوروز هستم که اصلا پیچیده نیست و به دانشجویان تنبلی که نمیخواهند امتحان دهند، میگویم در ایام عید هر چه را دوست دارید فیلم بگیرید و من همانها را در یک جشنواره معتبر جهانی پخش میکنم و فیدبک میگیرم. امیدوارم به تاجیکستان و افغانستان هم برویم.
وی اظهارداشت: خیلیها نمیدانند نوروز در چند کشور فراگیر است، اصلا نمیدانند اعتدال بهاری چیست و تفاوت عمده کریسمس و نوروز چیست. نوروز از میراث کیهانی آغاز میشود. وقتی حوزه نفوذ نوروز را میگوییم متذکز میشویم که یک حلقه نامزئی بین هند و چین است که تقریبا در همه کشورها آیین اعتدال بهاری گرفته میشود و با همان چیزهایی که میدانید طبیعتگرایی و تاکید بر آن مراسمی را دارند. اصلا ذات تختجمشید برای نوروز بوده است نه قدرتمندی برای همین این موضوعات برای کسانی که متوجه میشوند، جذاب میشود.
این نویسنده با بیان اینکه کشورهایی که نمود مشترک دارند چگونه میتوانند آن را روایت کنند، گفت: وقتی وارد چیزی به اسم هفت سین میشویم میتوانیم بگوییم حتی این ها نمادهای توسعه پایدار هستند. دولتمردان همه جای دنیا از توسعه پایدار و توسعه سبز و جهان سبز و هوش مصنوعی استفاده میکنند الان دیگر همه پایدار هستند، اما اینکه چگونه توسعه پایدار نمادهای خود را دارد و ارتباط فرهنگی پیدا میکند برای علاقهمندان جذاب میشود و کم کم این نمادها به رابطه خودشان با این نمادها تبدیل میشود.
راستین افزود: چه چیزی بعد از حافظ و قرآن را به سفره هفت سین میتوانیم اضافه کنیم،؟ همین سوال موجب شد تا به دور تا دور ایران سفر کنیم و تصویر بگیرم و به نوعی هر کدام از اینها پروژه بچههاست. خیلی از سوالات درباره معاصر بودن است. نمیتوانم همه را جواب دهم فقط بلدم فیلمش را بسازم و بگویم که چگونه میراث فرهنگی ملموس و ناملموس میتواند کار امروزم را راه بیاندازد.
مومنی در ادامه گفت: این وجه از میراث ناملموس از منظر انتقال تفاوتهای بنیادی ارزش دارد چرا که اساسا زنده است و در پاسخ به روز جامعه خودش، خودش را بازآفرینی می کند. نوروز امروز، نوروز هخامنشی و ساسانی نیست. نیاز جامعه در طول سدهها تغییر کرده است، مثلا در مورد نوع سازه چون اقلیم خیلی طول میکشد که تغییر کند این تفاوت کمتر دیده میشود.
وی افزود: ذائقه و نیاز انسان به مرور زمان تغییر میکند بنابراین ما به عنوان موجودات زنده نیازمان متفاوت است و همچنین باورمندی ها نیز تغیر میکند. نیاز این جامعه در مقطع و دهلیز زمان است که مشخص میشود و در هر نقطه از این دهلیز می توان یک حکمی را صادر کرد. بنابراین مهم است که در کجای زمان قرار می گیریم و یک نکته دیگر اینکه میراث های فرهنگی ناملموس باتوجه به اینکه از نسلی به نسلی دیگر انتقال پیدا میکنند برعکس میراث فرهنگی ملموس، در میراثهای ناملموس اصالت و تمامیت اهمیت ندارد.
سرپرست مرکز مطالعات میراث ناملموس بیان کرد: در نسلهای آینده حتی ممکن است در پاسخ به یک میراث جامعه کوچکی وجود داشته باشد و در پاسخ به نیاز جامعه روز حتی اگر یک نفر هم که باشی میتوانی تغییرات لازم را در آن اعمال کنیم.
کارگاههای دومین جشنواره ملی چندرسانهای میراث فرهنگی، در بخش تهران توسط پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به میزبانی موزه ملی ایران برگزار میشود. این جشنواره توسط معاونت میراث فرهنگی کشور با دبیری علیرضا تابش از هشتم تا دهم آذرماه امسال در قزوین برگزار میشود.
نظر شما