به گزارش خبرنگار ایرنا، عرفای عظام و عالمان گرام را اعتقاد بر این است که انسانیت بیرقی است که همه صفات، شئونات، نجابت و نورانیت و مدارج عالی آدم در لوای آن قرار دارد.
خوبیها و خصلتهای انسان چون برگ و بار یک درخت از ریشه و تنه آن تغذیه میکنند و عمق آن نیز بر خوان انسانیت نشسته و وامدار او است.
اصلا دین و شریعت آمدهاند تا " نورانیت " آدم تامین و تضمین گردد اما تا گل انسانیت قد نکشد هیچ نوری به بوستان وجودی انسان نمی تابد.
نورانیت، فرعی است از آسمان انسانیت که به تنهایی نمی تواند آرمانهای بشریت را به دست آورد و حتی احتمال دارد که به سایر موجودات عالم نیز تسری یابد.
از نگاه نجیب حضرت حافظ شیراز در کسوت ستارهای از کهکشان کبریایی خدای حکیم، اساس ادیان مبتنی بر انسانیت است و آدمی را آدمیت لازم است، بنابراین دینداری بدون ملاک و معیارهای انسانی یک معادله مجهول و مغلطه مغفول است که کاروان بشر را به ناکجاآباد میبرد.
نورانیت در گفتار و برکت در رفتار و برازندگی در نوشتارِ حافظ شیرین سخن برگرفته از انسانیت اوست که باعث شده حقیقت را در خشت خام بنگرد و مزرعه سبز و داس مه نو را در آسمان مشاهده کند.
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کِشته خویش آمد و هنگام درو
در اینجا است که قول سدید حضرت امام(ره) ارزش و اعتبار مضاعفی پیدا میکند، آنجا که میفرمایند "ملاشدن چه مشکل، آدم شدن محال اس " تحصیل علم و دانش اگر با تهذیب، تعهد و ملکات وجودی توام نباشد، مدیر در مسئولیت خود خیانت میکند، مدرِس در تدریسش به دامان انحرافات می غلتد، و کیل به موکلش نارو میزند و وزیر از سَبیل صدق و صفا منحرف میگردد.
صفات جمال و جلال خالق هستی در قلبهایی تجلی مییابد و نور آن به سیمای صاحبش نمود پیدا میکند که قبلش از خور و خواب، خشم و شهوت، جهل و ظلمت پاک شده و از جغد ویرانهنشین نفسانی تخلیه شده باشد.
گر"روی" پاک و مجرد چو مسیحا به فلک
از فروغ تو به خورشید رسد صد پرتو
یعنی برای متاع انسانیت باید زحمت کشید و مدارا و مراقبت کرد.
اگر باغبانی کلید باغش را به نجار محله بسپارد بدون تردید باید بر نعش درختان قشنگش اشک اسف بریزد.
برای تنعم در نور انسانیت باید سختی کشید و بر مدار عقل و ادراک، امراض جسمی را از طریق طبیت ابدان درمان کرد و در سایه تلاش و تقلا ارتقاء حال را به معنویات سپرد، زیرا که احساس حقارت با نماز قابل رفع شدن نیست همچنانکه مرض حسادت با روزه گرفتن درمان نمیشود و سخنچینی، دزدی و خیانت با دعا به سرانجام نمی رسد بلکه التیام این آلام را باید به نظر متخصصین و مشاورین و درمانگران حاذق سپرد آنگاه در انتظار ورود به بهشت انسانیت نشست.
بر اساس آموزههای الهی هر کدام از بندگان خدا باید با ممارست و مواظبت بکوشند تا به مقام انسانیت برسند و خود را در پیچ و خمهای فریبنده گرفتار نکنند، چونکه دانش ما در مقابل داشتههای جهان بشریت بینهایت ناقص و نارسا است و به قول حکیم ابن سینا " تا بدانجا رسد دانش من که بدانم همی که نادانم " و یا به گفته حضرت حافظ "هرگاه احساس کردید که آگاهید و همه چیز را می فهمید بدانید که همانجا نقطه سقوط شما است".
چه بسیار بودند انسانهای نورانی با پیشانیهای پینه بسته که با عبور از خط بندگی و بر نیزه کردن قرآنها، در حادثه کربلا خاندان پیغمبر(ص) را به شهادت رساندند و سر از تن امام حسین(ع) جدا کردند و چه بسیار انسانهای فاقد انسانیت که در عصر حاضر با تسبیح طاعت و پیراهن پرهیزگاری ظلم روا میدارند و عدالت را به مسلخ برده و در کسوتهای کاذب و خادم و خُدعه، حق را از حقدار سلب و نهی از معروف و امر به منکر میکنند.
خدایا؛ لباس انسانیت بر تن نحیف همه بندگانت بپوشان و آنها را در بهشت "انسانیت و نعمت نورانیت " متنعم گردان.
نظر شما