انسان بهطور طبیعی به آراستن و نشان دادن زیبایی خویش گرایش دارد. خاستگاه و ریشه این تمایل انسانی را باید در کمالگرایی جست. در میان دو جنس، زنان به طور سنتی گرایش بیشتری به آراستن خویش نشان دادهاند و در جامعه کنونی و با تغییر سبکهای زندگی، شیوع نگرشهای فرهنگی و مدنی متفاوت با قبل و نیز شکلگیری الگوهای تازه تنانه بر اثر گسترش شبکههای اجتماعی و تبلیغات صنعت زیبایی، این تمایل در میان مردان نیز نمودی جدی یافته است.
مساله آرایش و گرایش به جراحیهای زیبایی تنها مسالهای شخصی نیست بلکه به موضوعی اجتماعی مبدل شده که پیامدهای آن به شکلهای مختلف از جمله کسب مقبولیت اجتماعی خود را نشان میدهد. با نگاهی به ابعاد و پیامدهایی که مساله گرایش به جراحی زیبایی در جوامع ایجاد میکند میتوان به اهمیت و جایگاه این بحث پی برد.
در خصوص تمایل به جراحیهای زیبایی دو دسته از عوامل نقش اساسی را ایفا کردهاند؛ دسته اول سرمایه فرهنگی و دسته دوم، پذیرش اجتماعی بدن به منظور مقبولیت اجتماعی
در این خصوص، «رضا صفری شالی» عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی در مقالهای با عنوان «گرایش زنان به جراحی زیبایی به مثابه مقبولیت اجتماعی (نمایش برخورداری از رفاه عینی)» [۱] و با هدف مطالعه جامعهشناختی تعیین رابطه میان دو متغیر «پذیرش اجتماعی بدن» و «سرمایه فرهنگی» با «گرایش به جراحی زیبایی» به این موضوع پرداخته که در ادامه بخشهایی از آن را میخوانیم؛
دلهره و دغدغهای دائم برای زنان
در خصوص تمایل به جراحیهای زیبایی دو دسته از عوامل نقش اساسی را ایفا کردهاند؛ دسته اول سرمایه فرهنگی و دسته دوم، پذیرش اجتماعی بدن (مقبولیت اجتماعی) است.
برای برخی از زنان، زن بودن معمولا با تجربه دلهره و دغدغه دائم درباره انطباق شکل ظاهری بدن با تصاویری همراه است که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی، بهعنوان بدنهای ایدهآل معرفیشدهاند؛ در چنین وضعیتی، اگر فردی احساس کند در حصول این انطباق شکستخورده است، نارضایتی از وضع موجود بدنش، نتیجههای محتمل خواهد بود.
این نارضایتی از بدن و تأثیرپذیری از فشارهای خارجی فرهنگی و اجتماعی ناشی از آن، افراد را به رفتارهای مختلفی در درجه نزدیکی به تصاویر ایدهآل عرضهشده وامیدارد. این رفتارها بهطور طبیعی طیف متنوع و وسیعی از مصرف مواد مختلف آرایشی یا گرایش به انواع رژیمهای غذایی و در نهایت، اقدام به جراحیهای زیبایی را در برمیگیرد.
از گذشته تا امروز در جوامع گوناگون، زنان اغلب بهمثابه موجوداتی نگریسته شدهاند که پذیرش اجتماعی آنها، منوط به تغییر و فاصله گرفتن آنها از وضعیت طبیعی بدنشان است. از سوی دیگر، وضع مطلوب بدن زنانه، تابع شرایط فرهنگی و اجتماعی هر جامعه است و در هر زمانی دستخوش تغییراتی شده است، اما در هر حال این جامعه و فرهنگ بوده که مسئولیت ترسیم وضع مطلوب از بدن زنان را به عهده داشته است.
زیبایی مساوی با مقبولیت؟
جراحی زیبایی نه برای همه، بلکه نزد تعداد قابل توجهی از افراد جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است؛ به ویژه زیبایی برای زنان در جوامع گوناگون نماینده بسیاری از چیزها نظیر پایگاه اجتماعی، بازتولید مطلوبیت و مقبولیت اجتماعی، درآمد و حتی احتمال دریافت کمک از افراد غریبه است. از این منظر، مردم برای افراد جذاب ویژگیهای مثبتی را برمیشمارند در حالیکه برای افراد غیرجذاب چنین حالتی را متصور نمیشوند.
زیبایی برای زنان در جوامع گوناگون نماینده بسیاری از چیزها نظیر پایگاه اجتماعی، بازتولید مطلوبیت و مقبولیت اجتماعی، درآمد و حتی احتمال دریافت کمک از افراد غریبه است
تصویری رایج این است که بدن بهمثابه پارچهای دیده میشود که میتوان روی آن موقعیت اجتماعی افراد را دید و طبقه، جنسیت و گرایشهای مختلف آن را تشخیص داد. امروزه بدن در نحوه شکلگیری روابط اجتماعی انسانها نقش مهمی پیدا کرده است و افراد در تلاشند تا در ظواهر امر، نمایانگر شخصیتی سرزنشناپذیر و متناسب باارزشهای اجتماعی روز باشند.
به عبارتی بسیاری از افراد به دنبال پذیرش اجتماعی بدن خود در میان عموم، گروههای همسالان و گروههای سازمانی خود هستند. پذیرش اجتماعی، برآیندی از نفوذ اجتماعی، همنوایی، قضاوت اجتماعی و نگرش افراد است که بر مبنای آن، افراد به جای آنکه خود واقعیشان را بروز دهند، ابتدا از زاویه دید دیگران به خود مینگرند و سپس با آنها سازگاری مییابند. به سخن دیگر، پذیرش اجتماعی را میتوان مجموع واکنشها و پاسخهای افراد به امید پسندیده بودن در اجتماع و کسب مطلوبیت و مقبولیت اجتماعی دانست.
هر یک از ما به عنوان افراد جامعه همواره توسط دیگر اعضای جامعه ارزیابی میشویم. همیشه بخشی از این قضاوتها که اساس شکل گیری موقعیتهای اجتماعی هستند، مبتنی بر قیافه و ظاهر افراد بوده است. به عبارت دیگر زیبایی و بهرهمندی از آن، از خصایص بارزی است که همواره دارندگان آن را در ارزیابی اجتماعی نسبت به افراد معمولی و کمتر بهرهمند از زیبایی، در موقعیت بهتر و حتی دارای رفاه بیشتر قرار داده است.
زنانی که عمل جراحی زیبایی انجام میدهند نیز با استفاده از مصرف تظاهری میتوانند رفاه خود را به نمایش بگذارند و بر اثر آن شرایط بتوانند به نحوی مورد مقبولیت اجتماعی قرار گیرند یا مقبولیت خود را افزایش دهند.
جراحی زیبایی به عنوان گزینهای ناگزیر!
یکی از عوامل مهم گرایش زنان به مصرف بدن، وضع بدن در جامعه مصرفی است، یعنی نوعی علاقه نمایشی و آرایشی به بدن که آن را مناسب و بهاندازه نگه میدارد تا بدن لاغر و زیبا بماند.
کمال ظاهری و زیبایی شخصی برای بسیاری از انسانها موضوع مهمی تلقی میشود. توجه گسترده به ورزش، تمرینهای بدنسازی و تغذیه، جدا از اهمیت آن برای تندرستی در بسیاری از موارد بهمنظور خوشاندامی و زیبایی فردی صورت میگیرد اما یکی از اقدامات ریشهای به معنای واقعی کلمه، سپردن صورت و بدن خود به دست چاقوی جراحان است.
مشاهدات و تحقیقهای غالبا ناقص نشان میدهند که این پدیده گاه بدل به جنون زیبایی در ایران شده است. «پی یر بوردیو» جامعهشناس و مردمشناس فرانسوی در تحلیل خود از بدن به «کالایی شدن بدن در جوامع مدرن» اشاره میکند که بهصورت سرمایه فیزیکی ظاهر میشود. وی تولید این سرمایه فیزیکی را در گرو رشد و گسترش بدن میداند بهگونهای که بدن حامل ارزش در زمینههای اجتماعی میشود.
پژوهشی درباره زمینههای تمایل زنان به عملهای جراحی زیبایی
اهمیت موضوع که به آن اشاره شد موجب شده تا پژوهشگر تحقیقی را به روش پیمایشی به اجرا درآورد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان ۱۵ تا ۵۴ سال ساکن شهر ملایر و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با ۶۵۶ نفر بوده است.
نتایج توصیفی نشان میدهد که زنان در سطح زیاد تمایل به جراحی زیبایی (۵. ۴۶) داشتهاند. همچنین در سطح متوسط برخوردار از سرمایه فرهنگی (۶۳. ۳۷) و در سطح متوسط و رو به بالا (۷. ۳۹) طالب مورد پذیرش قرار گرفتن بودهاند.
برخی افراد در کنار تلاشهای متداول برای ارائه تصویر مطلوب از بدن در سطح عموم و گروههای همسال، اهتمام ویژهای بر مدیریت بدن با هدف پذیرفته شدن در سطح سازمانی و در نتیجه، اشتغال و کسب موقعیت شغلی مورد نظر داشتهاند
نتایج رگرسیونی نشان داد که از بین متغیرهای مستقل، ابعاد سرمایه فرهنگی (سرمایه عینیت یافته، تجسمیافته، نهادی شده) و ابعاد پذیرش اجتماعی بدن (پذیرش عمومی، سازمانی، همسالان)، متغیرهای سرمایه عینیت یافته با مقدار بتای (۵۱. ۰)، پذیرش اجتماعی عمومی (۴۹. ۰)، سرمایه فرهنگی نهادی شده (۲۶. ۰) و پذیرش همسالان (۲۲. ۰) بیشترین سهم را در تبیین متغیر وابسته داشتهاند.
همچنین بیشترین دلیل انجام جراحی زیبایی با اهداف مصرف تظاهری و برخورداری از رفاه عینی و دریافت مقبولیت اجتماعی بوده است. در بین ابعاد پذیرش اجتماعی بدن، بیشترین فراوانی از آن مؤلفه پذیرش اجتماعی عمومی است و کمترین فراوانی را پذیرش اجتماعی سازمانی به خود اختصاص داده است.
بین سرمایه فرهنگی و تمایل به جراحی زیبایی با شدت رابطه متوسط (۳۷. ۰)، وجود یک همبستگی مثبت تایید شده است؛ به عبارتی با افزایش سرمایه فرهنگی زنان، تمایل آنها برای انجام عملهای زیبایی بیشتر شده است. سرمایه فرهنگی صورتهایی از دانش، مهارتها، آموزش و مزایایی به شمار میآید که یک انسان واجد آن است و به او اجازه میدهد که جایگاه بالاتری در جامعه کسب کند.
بر اساس یافتههای تحقیق، بین پذیرش اجتماعی بدن و تمایل به جراحی زیبایی نیز با شدت رابطه متوسط و نسبتا قوی (۳۹. ۰) همبستگی مثبت و معناداری برقرار بوده است. پذیرش اجتماعی بدن را میتوان مشتمل بر وضعیت ظاهری، آرایشی و پوششی بدن دانست که در عرصههای مختلف نظام اجتماعی و از سوی نمایندگان آن پذیرفته میشود.
از مجموعه تبیینها پیرامون پذیرش اجتماعی بدن بر میآید که افراد در کنار تلاشهای متداول برای ارائه تصویر مطلوب از بدن در سطح عموم و گروههای همسال، اهتمام ویژهای بر مدیریت بدن با هدف پذیرفته شدن در سطح سازمانی و در نتیجه، اشتغال و کسب موقعیت شغلی مورد نظر داشتهاند.
در بین ابعاد سرمایه فرهنگی زنان، بُعد سرمایه فرهنگی عینیت یافته بیشترین اثرگذاری را با مقدار بتای ۵۱. ۰ بر تمایل به جراحی زیبایی داشته است. دومین متغیری که بیشترین سهم را در تبیین متغیر وابسته داشته است، مؤلفه پذیرش اجتماعی عمومی با ضریب بتای (۴۹. ۰) است.
یافتهها میگوید بدن بهعنوان یک دارایی مهم و ابزاری کارآمد، نقشی تعیینکننده در پذیرش اجتماعی دارد. ازاینرو، ماهیت تصور عاملان اجتماعی از بدنشان و میزان انعطافپذیری تصویری که از آن ترسیم میکنند، برای پیشبرد حیات اجتماعی آنها حائز اهمیت است.
همچنین میان متغیرهای پذیرش اجتماعی بدن و سرمایه فرهنگی و متغیر وابسته گرایش به جراحی زیبایی رابطه و همبستگی وجود دارد.
میتوان از طریق افزایش سرمایههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زنان و توانمندسازی آنان از تشدید رویههای ظاهرگرایانه جلوگیری کرد
توصیههایی پژوهشی درباره عملهای جراحی زنان
ازآنجاییکه اکثر پاسخگویان(زنان و دختران و جوانان) گرایش بیشتری در خصوص جراحیهای زیبایی داشتهاند و با توجه به نظر پزشکان مبنی بر اینکه ۵۰ درصد افرادی که به جراحی زیبایی اقدام میکنند نیازی به عمل جراحی ندارند، لازم است اطلاعرسانی مناسب درباره عوارض و پیامدهای احتمالی جراحیهای مزبور انجام شود.
تلاش در جهت تغییر ذائقه مردم بهویژه زنان و دختران نسبت به پرهیز از توجه غیرضروری به بدن و جراحیهای زیبایی و گرایش بیشتر به تولید، خلاقیت و نوآوری بهعنوان عناصر مهم هویتبخش صورت گیرد.
لازم است تحقیقات بیشتری در مورد عوامل و متغیرهای مؤثر بر جراحی زیبایی، پیامدها و عواقب ناشی از آن به دو روش کمی و کیفی به انجام برسد.
میتوان از طریق افزایش سرمایههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زنان و توانمندسازی آنان از تشدید رویههای ظاهرگرایانه جلوگیری کرد.
برای تحلیل دلایل جراحیهای زیبایی و آمار بالای آن در ایران باید از سطحینگری اجتناب کرد و به تمام عوامل و زمینههای ایجاد آن توجه داشت.
پینوشت
[۱] . رضا صفری شالی، «گرایش زنان به جراحی زیبایی به مثابه مقبولیت اجتماعی (نمایش برخورداری از رفاه عینی)»، فصلنامه علوم اجتماعی، سال ۲۶، شماره۸۴، بهار ۱۳۹۸
نظر شما