به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، یکی از ویژگیهایی که سینمای ایران را نسبت به سینمای اروپا و آمریکا متمایز میکند، تعدد بالای فیلمسازان زن است که حالا به یکی از ویژگیهای سینمای ایران تبدیل شده است. البته که نمیتوان کارگردانی را شغلی زنانه یا مردانه تعریف کرد با این حال برخی موقعیتهای خاص مثل مادرانگی یا وضعیت احساسی یک زن با راهبری یک فیلمساز زن معمولا شکل درستتری به خود میگیرد و میتواند تاثیرگذار باشد.
موقعیتی مثل جنگ که اغلب تصور میشود چهرهای مردانه دارد باعث شده تا برخی از کارگردانان زن این سوی میدان فیلمسازی را هم بیازمایند تا حرفهای جامانده و تصاویر ثبت نشده را بازآفرینی کنند. نگاه زنانه آنها به مسائل مختلف آن دوران سبب شده است تا حالا با طیفی از فیلمهایی مواجه باشیم که اتفاقاً به حضور زنان در جبههها و کنشمندی آنان میپردازند. چهرههایی مانند رخشان بنیاعتماد، نرگس آبیار، منیر قیدی، انسیه شاهحسینی در طول این سالها سراغ قصههایی از جنگ رفتهاند تا آنچه از تاثیر زنان در این رویداد مغفول مانده را تصویر کنند.
در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر تنها یک کارگردان زن حضور دارد آن هم با یک فیلم دفاع مقدسی؛ انسیه شاهحسینی امسال «دست ناپیدا» را به این رویداد آورده است و به همین بهانه به مرور فیلمهای فیلمسازان زن حوزه دفاع مقدس پرداختهایم:
رخشان بنیاعتماد/ گیلانه
حالا قریب به یک دهه است که فیلم نمیسازد کارگردانی که هرچند او را به ساخت فیلمهای اجتماعی و نقدهایی صریح در آثارش میشناسند اما شاید یکی از متفاوتترین خاطرات از او به فیلمی بازمیگردد که بخشی از زخمهای جنگ را در آن به تصویر درآورده بود.
در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر تنها یک کارگردان زن حضور دارد آن هم با یک فیلم دفاع مقدسی؛ انسیه شاهحسینی امسال «دست ناپیدا» را به این رویداد آورده است
رخشان بنیاعتماد در سال ۸۳ «گیلانه» را ساخت؛ فیلمی که صحنههای جنگی را به نمایش نمیگذارد، عملیاتها را به تصویر نمیکشد و اسلحه و خمپاره حرف اول را در آن نمیزنند، این اتفاقاً فیلمی آرام است که فضای زنانهای دارد، فیلم تصویری از تأثیر جنگ بر خانوادهای را که مادری نگران و دردکشیده دارد، به نمایش میگذارد تا در اینجا با مادری به وسعت وطن روبهرو باشیم.
«گیلانه» روایت اسماعیل است؛ فرزندی که از جنگ بازگشته، درحالیکه دچار عارضه قطع نخاع شده است و دیگر قادر به حرکت کردن نیست.
رخشان بنیاعتماد اما بعد از ساخت این فیلم دیگر به سراغ قصههای جنگ نرفت تا «گیلانه» تنها فیلم مرتبط با دفاعی مقدس در کارنامهاش باشد.
نرگس آبیار/ شیار ۱۴۳، نفس
آن روزها را پیگیران اخبار سینما و دوستدارانش بهخوبی به یاد دارند، فقط یک اظهارنظر از ابراهیم حاتمیکیا کافی بود تا «شیار ۱۴۳» بر سر زبانها بیفتد و در کانون توجهات قرار بگیرد؛ سال ۹۲ برابر با دوره سی و دوم جشنواره فیلم فجر! همان جایی که حاتمیکیا زبان به اعتراض گشود و در پاسخ به این گذاره که اصرارهای تهیهکننده این فیلم باعث حضور این اثر در این رویداد شئه است، عنوان کرد: «به آقایان هیات انتخاب میگویم که برای آمدن این فیلمها بهجای اصرار تهیهکننده شما باید التماس کنید که چنین فیلمهایی با این قدرت وارد جشنواره شود، من متأسفم. حرف و قدرتی در این فیلم دیدم که بهشدت تازه است.» و در ادامه «چ» را به «شیار ۱۴۳» تقدیم میکرد.
حاتمیکیا اما درست میگفت؛ «شیار ۱۴۳» فرسنگها با فیلم قبلی کارگردانش یعنی نرگس آبیار فاصله داشت. فیلمی که انتظار الفت برای بازگشت فرزندش از جنگ را به تصویر میکشد تا این بار تصویری تازه از مادران جنگ در ذهنها شکل بگیرد و به یاد بماند.
«شیار ۱۴۳» را احتمالاً تاکنون چندین و چند بار از تلویزیون دیدهاید، فیلمی که همسران و مادرانی از جنس الفت در افتتاحیهاش گرد هم آمدند تا رنجهای مشترکشان را نظارهگر باشند. نرگس آبیار البته یکبار دیگر با «نفس» سراغ ماجراهای جنگ رفت اما هرگز بهاندازه «شیار ۱۴۳» موفق نشد.
منیر قیدی/ ویلاییها، دسته دختران
منیر قیدی در کارنامه خود دو فیلم سینمایی به ثبت رسانده است که هر دو معطوف به سینمای دفاع مقدس است، او البته در هر دو فیلم به مساله زنان در پشتجبههها و درگیر با جنگ پرداخته است، سینمای جنگ اساساً دغدغه اوست، سال ۹۵ بود که او با «ویلاییها» خود را به سینماییها معرفی کرد، فیلم گرچه در آن دوره منتقدانی به خود دید اما در نهایت هیات داوران را بر آن داشت که جایزه «استعداد درخشان بهترین فیلم اول» را به آن اهدا کنند، جایزهای که البته اعتراض منیر قیدی را به همراه داشت تا آن را یک سیمرغ خلقالساعه توصیف کند؛ مسالهای که به تاسی از این اعتراض، دیگر عوامل این فیلم را با خود همراه کرد تا در مراسم اختتامیه حضور پیدا نکنند.
منیر قیدی در کارنامه خود دو فیلم سینمایی به ثبت رسانده است که هر دو معطوف به سینمای دفاع مقدس است، او البته در هر دو فیلم به مساله زنان در پشتجبههها و درگیر با جنگ پرداخته است
«ویلاییها» اما موقعیتی بکر و زنانه دارد. فیلمی که جمع بزرگی از زنان پیر و جوان به همراه فرزندانشان را روایت میکند تا بگوید روزمرگیهای آنها چگونه میگذرد، «ویلاییها» را میتوان تنها فیلم زنانه ایرانی دانست که در آن نه فقط تمام قهرمانان زن هستند، که تقریباً هیچ شخصیت مردی هم حضور ندارد.
منیر قیدی ۵ سال بعد باز هم قصهای از جنگ را دستمایه ساخت اثر کرد، او باز هم سراغ روایتهای زنانه رفت، او این بار «دسته دختران» را ساخت تا در جشنواره سال ۱۴۰۰ عنوان یکی از پربحثترین و پرانتقادترین فیلمهای جشنواره را به خود اختصاص دهد، این نقدها گاه به بودجه ساخت این فیلم روا میشد، گاه سویه دیگری میگرفت و به سمت محتوا و فرم آن گرایش پیدا میکرد، فیلمی که البته کارگردانش تمامقد به دفاع از آن میپرداخت و پاسخهایی تندوتیز به این انتقادات میداد. فیلم در نهایت با شکستی تام و تمام در گیشه به کار خود پایان داد و به کناری رفت.
«دسته دختران» اما قصهای از زنان را در دل خود داشت که این بار نه در پشتجبههها، که در میدان نبرد نقشی داشتند، زنانی که هر کدام انگیزهای شخصی داشتند تا به دل خط بزنند، خود را گروهی ویژه بخوانند که میتوانند اسلحه هم در دست بگیرند.
انسیه شاهحسینی/ شببخیر فرمانده، زیباتر از زندگی، دست ناپیدا
گرچه همه فیلمهای او تاکنون با ناکامی ممتدی در گیشه همراه بوده اما انسیه شاه حسینی را میتوان یکی از پرکارترین کارگردانان زن سینمای دفاع مقدس دانست، از ۵ فیلم سینمایی که او ساخته، سه فیلم به سینمای جنگ مرتبط بوده است، کارگردانی که هنوز داستانهای جنگ را دارای ظرفیت بیشماری برای روایتگری و پیوندزدن به این روزهای جامعه میداند و میگوید قصههایش تاریخ انقضایی دارند.
انسیه شاهحسینی در سال ۸۴ با «شببخیر فرمانده» پا به عرصه سینمای دفاع مقدس گذاشت، ۶ سال بعدترش «زیباتر از زندگی» را ساخت و حالا بعد از دوازده سال دوری از سینما، سراغ «دست ناپیدا» رفته است
او هرگز اما نتوانسته پلی میان آثارش و مخاطبان و رساندن پیام فیلمهایش به آنها بسازد؛ این را تعداد تماشاگران فیلمهایش و البته فروششان به اثبات رسانده است. بااینحال این کارگردان دست از ماجراهای جنگ نمیکشد و امسال «دست ناپیدا» را در ویترین جنگ دارد تا تنها کارگردانی باشد که فیلمسازان زن سینما را در این رویداد نمایندگی میکند.
انسیه شاهحسینی در سال ۸۴ با «شببخیر فرمانده» پا به عرصه سینمای دفاع مقدس گذاشت، ۶ سال بعدترش «زیباتر از زندگی» را ساخت و حالا بعد از دوازده سال دوری از سینما، سراغ «دست ناپیدا» رفته است، فیلمی که فیلمنامه اش را چندین سال بود که در دست داشت تا فرصتی برای ساختش مهیا شود.
انسیه شاهحسینی کارگردانی است که در مقطعی از زندگی حرفه خبرنگاری را تجربه کرده است، «دست ناپیدا» را تجربه شخصیاش معرفی می کند که قصه اش از دل «شببخیر فرمانده» متولد شده است، قهرمان این فیلم یک زن خبرنگار است و حالا قرار است پشت جبههها شاهد فداکاریهای زنان خوزستانی باشد.
نظر شما