به گزارش ایرنا؛ ملایریها در کنار تمامی دستاوردهایی که به برکت انقلابی اسلامی کسب کردهاند، امروز به واسطه وجود عالمی وارسته و نستوه «آیتالله میرشاهولد» رهبر مبارزات انقلابی مردم این شهرستان بر خود میبالند که در تقویم انقلاب اسلامی روزی به نام «روز ملی ملایر» دارند.
این نامگذاری به پاسداشت حضور و ایفای نقش پررنگ «آیتالله میرشاهولد» در به ثمر نشاندن مبارزات مردم ملایر در جریان انقلاب ۱۳۵۷ صورت گرفته و به موازات تجلیل از مقام والای این چهره مردمی و مبارز، مهر تأییدی بر نقشآفرینی مردم شهرستان ملایر در پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی زده است.
مجمع عالی بسیج شهرستان ملایر سال ۱۳۹۳ در مصوبهای روز ۲۱ بهمن ماه سالروز رحلت آیت الله «سیدمحمد میرشاهولد» شخصیت برجسته و محوری مبارزات مردمی این شهرستان در جریان انقلاب را به عنوان «روز ملی ملایر» تصویب و نامگذاری کرد.
«آیتالله سیدمحمد میرشاهولد» رهبر مبارزات انقلابی مردم ملایر میراثدار مکتب مبارزات انقلابی در این شهرستان از جایگاه والایی نزد مردم این خطه برخوردار است و در ۷۵ سال دوران زندگی ارزشمند خود سنگر شریعت محمدی(ص) را به خوبی پاسبانی کرد و پرچم پرافتخار توحید را در حد توان برافراشت.
این عالم ربانی که هجده سال از رحلتش میگذرد، در دوران زندگی پربرکتش، تکیهگاه محکمی برای دین و دانشپژوهان بود که در راه رسیدن به هدف مقدس خود که همان هدف انبیا و اولیا است، از هیچ کوششی فروگذار نکرد و تمام سرمایههای مادی و معنوی خود را در طبق اخلاص گذاشت.
به استناد گواهان تاریخ، این عالم ربانی در سال ۱۳۰۹ شمسی در ملایر و در خاندانی بزرگ و اصیل دیده به جهان گشود؛ پدر ایشان مرحوم آقا سید اسد الله از سادات و علاقمندان و مخلصان اهل بیت(ع) خصوصا حضرت سیدالشهدا (ع) بود و همواره با اقامه مراسم عزای سالار شهیدان به دین و روحانیت اصیل خدمت میکرد.
آیت الله میرشاهولد؛ سردمدار مبارزه با طاغوت
آن فقید سعید پس از گذراندن دروس جدید تا ششم ابتدایی که در میان شهرهای ملایر، نهاوند، تویسرکان آزمون نهایی برگزار شد به رتبه برتر رسید و میتوانست با استفاده از بورسیه ادامه تحصیل دهد و با اهدای دو جلد کتاب آیین نگارش از طرف وزارت فرهنگ وقت، تشویق به ادامه تحصیل در مدرسه پهلوی شد، اما به پیروی از سیره اجدادی و علاقه وافر خود به علوم دینی در سال ۱۳۲۲ شمسی وارد حوزه علمیه جدید التاسیس ملایر شد.
حوزه علمیه به همت والای شخصیت بزرگ علم و تقوا حجت الاسلام و المسلمین آیت الحق حاج شیخ شهاب الدین مصطفوی(ره) تاسیس شده بود که وی از طرف حوزه علمیه قم و مرجع بزرگ آن زمان مرحوم آیت الله حجت (قدس سره) به ملایر اعزام شده بود.
پس از گذراندن دروس مقدماتی و سطح متوسط و تفسیر و اخلاق در محضر آیت الله شیخ شهاب با مشورت و صلاحدید استاد بزرگ و پدر گرامی خود تصمیم به هجرت گرفت و وارد حوزه علمیه مقدسه قم شد و زانوی ادب در محضر اساتید زد و سطوح عالیه فقه و اصول را نزد بزرگوارانی چون آیت الله العظمی مرعشی نجفی و گلپایگانی و شهید صدوقی فرا گرفت و سپس وارد حوزه درس خارج مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و آیات عظام حجت کوه کمری و سید محمد تقی خوانساری شد و بهرههای علمی و معنوی خود را از آن فرزانگان برد.
وی پس از ۱۲ سال اقامت در قم به بیماری چشم مبتلا و در سال ۱۳۳۴ برای معالجه به ناچار به تهران عزیمت کرد و به حکم تقدیر و مشیت الهی حدود سه سال در تهران اقامت و در همان حال نیز از تحصیل علم باز نماند و از محضر با برکت شخصیت آیت الله حاج سید احمد خوانساری در مسجد سید عزیز الله و نیز مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد باقر آشتیانی در مدرسه مروی استفاده و فلسفه و حکمت را از محضر عالم متبحر مرحوم آیت الله حاج شیخ مهدی حائری فرزند مرحوم آیت الله العظمی شیخ عبد الکریم موسس حوزه علمیه قم در مدرسه سپهسالار قدیم آموخت و به این ترتیب به مدارج والایی از علم و فقاهت و اجتهاد نائل شد و در بالاترین درجه مورد وثوق و اطمینان مراجع عالی قدر قرار گرفت.
مراجع بزرگی همچون حضرات آیات عظام امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنهای (دامت برکاته) در اجازات جداگانهای ایشان را نماینده خود و مجاز در تصدی امور حسبیه دانستند، علاوه بر این، یکی از بزرگان فقه و فقاهت یعنی مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ محمد رضا طبسی نجفی(ره) ایشان را مفتخر به اجازه اجتهاد کرد.
مرحوم آیت الله میرشاهولد در موضوعات مختلف تفسیری، اخلاقی، تاریخی، اجتماعی تالیفات و تصنیفاتی دارند که متاسفانه تاکنون به زیور طبع آراسته نشده، از جمله یک مجلد تفسیر سوره مبارکه حمد و مقداری از سوره بقره است که تقریرات بحث تفسیر استاد بزرگوارشان مرحوم آیت الله العظمی شیخ شهاب الدین مصطفوی است.
رهبر مبارزات انقلابی ملایر؛ همیشه در رکاب امام راحل
ایشان در ایام طلبگی و جوانی تصمیم گرفت مطالعاتی راجع به قطب عالم امکان حضرت ولی عصر(ع) داشته باشد که به کتاب الشیعه والرجعه تألیف مرحوم آیت الله العظمی طبسی نجفی برخورد میکند و به راهنمایی استاد ترجمه آن کتاب شریف را شروع میکند، از وی دو کتاب به نام ستاره درخشان که در حالات امام زمان(ع ) است و دیگری به نام شیعه و رجعت را منتشر شد.
این عالم ربانی در تابستان ۱۳۳۷ برای گذراندن تعطیلات و ملاقات والدین به ملایر مراجعه کرد که مصادف با رحلت استاد بزرگوار خود مرحوم آیت الله حاج شیخ شهاب بود، پس از رحلت استاد، بنا به درخواست مومنین و به حکم وظیفه و ادای تکلیف شرعی در شهرستان ملایر اقامت کرد و به ترویج دین مبین و تشکیل مجالس و تفسیر قرآن و تدریس در حوزه علمیه پرداخت و در این مسیر خدمات ارزشمندی به مردم ملایر از قبیل اقامه نماز جمعه و جماعت، خدمت به محرومین و مستمندان در زمستانها و ایام عید با تهیه کفش و لباس، اعزام مبلغ به روستاها در ماه مبارک رمضان و محرم و صفر، سکانداری انقلاب و رهبری مبارزات مردم ملایر علیه رژیم منحوس پهلوی، ساختن مساجد متعدد و کتابخانه حضرت ولی عصر(ع) نیز داشت.
تاسیس کتابخانه حضرت ولی عصر(ع) که در آن زمان احتیاج نسل جوان و تنها کتابخانه مذهبی شهر بود به گونهای که در سالهای ۵۶-۵۷ به شدت مورد استقبال جوانان قرار گرفته و کانونی برای هدایت جوانان و انسجام انقلابیون جوان و نوجوان بود که به شدت باعث ترس و وحشت ساواک و عوامل رژیم شده بود و به دقت آنجا را کنترل و زیر نظر داشتند.
از دیگر خدمات ایشان، تاسیس صندوق قرض الحسنه الغدیر و خدمات عام المنفعه دیگر و در سال آخر عمر شریفشان(سال ۸۴) اقدام به ساخت یک مدرسه در یک نقطه محروم شهر کرد که بعدا با مساعی استاندار وقت همدان و سایر مسوولان تبدیل به یک هنرستان بزرگ به نام امام امیرالمؤمنین(ع) در منطقه شمسآباد شد.
منزل این مرحوم همیشه به روی همه باز بود و منزل و مسجد آن فقید سعید در سالهای انقلاب کانون مبارزات و مرکز هدایت انقلاب و تجمع انقلابیون بود و تظاهرات علیه رژیم یا از آنجا شروع و یا به آنجا ختم میشد.
وی در مورد جلساتی که در منزلش برگزار شد، مینویسد: در خلال برنامههای تبلیغی مسجد، عصرهای جمعه در منزل جلسات به عنوان دعای شریف سمات برقرار شد و قبل از دعا برنامه وعظ و خطابه انجام میگرفت و در طول مدتی که این برنامه ادامه داشت، بهترین و با شکوهترین مراسم تبلیغی بود که همه هفته برقرار میشد و اکثر طبقات با علاقه خاصی شرکت میکردند و با استمداد از پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر(ع) سخنرانی جالبی اجرا شد.
آیت الله میرشاهولد؛ مردمدار و حکیمی مجتهد
در همه جلسات شخصا به مناسبتهای لازم گاهی مطالب سیاسی و روشنگری لازم از برنامههای ضد اسلام و خلاف شرع نظام حاکم بحث میشد که موجب رغبت بیشتر شرکت کنندگان بود.
به گفته نزدیکان مرحوم آیت الله «سیدمحمد میرشاهولد» ایشان در مورد آغاز مبارزات و فعالیتهای انقلابی چنین مرقوم داشت: پس از پانزده خرداد ۴۲ که وظیفه روحانیت صورت تازهای به خود گرفت و مسوولیت حمایت از قیام امام خمینی(قدس سره) و رساندن پیام انقلاب به عهده روحانیت متعهد قرار گرفت و مبارزه با عوامل شاه در شهرستانها متوجه روحانیت شد، به لطف خداوند متعال در این سنگر مقدس نیز با همه توان در همه برنامهها دوشادوش سایر بزرگان با توفیق الهی کمر همت را محکم بسته و از ملامت ملامت کنندگان نهراسیدم و آنجا که باید سخنرانی کنم و حقایق را بگویم و از دستگاه جابر و ستمگری آنها افشاگری نمایم کوتاه نیامدم و در راهپیماییها و تظاهرات گوش به فرمان بودم.
مردم مبارز و انقلابی آن زمان خوب به خاطر دارند که در زمان حکومت نظامی ارتشبد ازهاری دستور داده شد اول مغرب تمام مساجد باید تعطیل شوند و ایام محرم بود که بعداز ظهرها در مسجد انقلاب(حسیب خانی) مجلس برقرار بود و تنها این مسجد بود که بیاعتنا به حکومت نظامی تعطیل نمیشد و نماز جماعت مغرب و عشاء به امامت مرحوم آیت الله میرشاهولد(ره) اقامه میشد تا روز هفتم که ماموران تا دندان مسلح رژیم و دژخیمان بیرحم ارتش شاهنشاهی اطراف مسجد را محاصره و دستور دادند که مسجد باید تعطیل شود و نماز مغرب و عشاء نباید اقامه شود.
مرحوم آیت الله میرشاهولد ابتدا مقاومت کرد ولی بعد که احساس خطر کردند گویا نقشهای به ذهنشان خطور کرده باشد فرمان دادند همه مسجد را ترک کنند که مبادا به مسجد حمله شود و هتک حرمت خانه خدا و قتل عام صورت گیرد، مردم هم اطاعت کردند چون فرمان رهبرشان بود و از مسجد خارج شدند.
وی به همراه فرزندان خود پیشگام و مابقی مردم پشت سر آنان به طرف خیابان مجاور شهرداری در حالی که نیروهای نظامی با تمام آمادگی رزمی جمعیت را محاصره و ماشینهای ارتشی و سربازان مسلح نیز در خیابان شهدا مجاورت شهرداری و شهربانی صف کشیده بودند، مقابل درب فعلی زندان ملایر که رسیدند، مرحوم آیت الله میرشاهولد به سمت قبله ایستاد و فرمود وقت مغرب است همین جا نماز جماعت میخوانیم و آقای جعفرمنش که آن روز از انقلابیون بود، اذان داد و مردم صف جماعت تشکیل دادند و همین که مرحوم آیت الله میرشاهولد آماده اقامه جماعت شد، ناگهان به مردم بیدفاع آماده برای نماز حمله کردند و نیروهای نظامی از پشت سر و سربازان ارتش از طرف خیابان مردم را مورد ضرب و شتم وحشیانه قرار دادند.
آیت الله میرشاهولد در سختترین شکنجهها، پای انقلاب ایستاد
در این صحنه مرحوم آیت الله میرشاهولد و فرزندانش که تنها وسط خیابان مانده بودند، با ضرب و شتم و فحاشی به طرف شهربانی هدایت شدند، اما حمله به قدری وحشیانه بود که در همان شهربانی مرحوم آیت الله میرشاهولد بیهوش شد، حتی خود ماموران و رییس شهربانی دستپاچه شدند و دکتر مرتضوی دستور داد دستگاه تنفس مصنوعی برای وی نصب شود.
در همان شب حضرت حجت الاسلام و المسلمین عباسی را هم از مسجد چهارده معصوم(ع) با ضرب و شتم آوردند که البته هدف آنها ابتدا زندان و یا تبعید مرحوم آیت الله میرشاهولد بود که وقتی حال بد وی را دیدند، چون همانگونه که گفته شده در اثر یکی از ضربات قنداق اسلحه که بر سر ایشان اصابت کرده بود قلب از کار افتاده بود و بیهوش شده بودند که اکسیژن و تنفس مصنوعی آورده بودند و از طرف دیگر وقتی جریان را به همدان و تهران گزارش دادند، مورد توبیخ و سرزنش قرار گرفت و به این نتیجه رسیدند که اگر آیت الله میرشاهولد با آن وضعیت در شهربانی بماند، آبروریزی و خطرش برای حکومت شاه بیشتر است و امکان دارد مردم اول صبح به شهربانی حمله کنند و اتفاقات دیگری رخ دهد، به همین دلیل روانه منزل شد.
بالاخره آن مجاهد خستگیناپذیر با مردم و در میان مردم در راهپیماییها و تظاهرات ضد رژیم بود و خطابههای حماسی و کوبنده علیه رژیم فاسد و منحوس پهلوی و حمایت از رهبر کبیر انقلاب ایراد میفرمود، گاهی در میدان طالقانی و زمانی در بلوار پارک و گاهی در خیابان صارمی که تصاویر موجود شاهدی هر چند ضعیف بر این واقعیت است، ایشان نه تنها در سخنرانیها و خطابههای آتشین خود در زمان خفقان با کمال شجاعت نام حضرت امام خمینی(ره) را که در آن زمان جرم بود، میبرد بلکه عکس حضرت امام راحل را هم در اتاق محل کار که محل رفت و آمد عموم مردم بود بالای سرشان گذاشته بودند که نشان از عشق و علاقه ایشان به رهبر کبیر انقلاب بود.
برپایی نماز عید فطر سال ۵۷ قبل از پیروزی که مقرر شده بود در تمام شهرستانها یک نماز و در فضای باز و زیر آسمان اقامه شود و نمادی از انزجار مردم از حکومت پهلوی در سراسر کشور بود، خود سند افتخار دیگری از مبارزات آن فقیه مجاهد است در حالیکه محل نماز (آخر خیابان سعدی ) در محاصره مأموران رژیم بود، خطبههای آتشین نماز عید مرحوم آیت الله میرشاهولد ضربه مهلکی بود برای سردمداران حکومت و لرزه بر اندام طاغوتیان افکند و بعد از نماز تظاهرات عظیمی با شعارهای کوبنده و انقلابی انجام و به بیت آن عالم مجاهد ختم شد.
هدایت برخی شعارها و فریادهای کوبنده آن روز به عهده روحانی مبارز حضرت حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبد الکریم ترابی بود و در آن سالها مجسمه شاه خائن که در میدان مرکزی شهرها بنا بود و البته در بعضی از شهرها در خلال راهپیمایی منهدم شد.
در ملایر نیز این مجسمه در میدان مرکزی بنا بود و مرحوم آیت الله میرشاهولد دستور داده بود کسی نزدیک مجسمه نشود تا مبادا بخاطر یک مجسمه سنگی خون کسی ریخته شود و فرمود یک روزی مجسمه با خواری و ذلت پائین میآید و همانگونه نیز شد.
بعد از راهپیمایی اربعین از فرمانداری به آیت الله میر شاهولد اطلاع میدهند که میخواهیم مجسمه شاه را پائین بیاوریم و وی نیز به انقلابیون دستور میدهد تا یک مکعب آهنی ساخته شود و اطراف آن شعارهای نصر من لله و فتح قریب و لا اله الا الله و الله اکبر بنویسند و آماده کنند و شبانه با کمک خود ماموران حکومت با شعارهای مرگ بر شاه با ذلت و خواری مجسمه را پائین میآورند و آن مکعب را بجای آن نصب میکنند و بدین ترتیب خواست جوانان انقلابی انجام میشود، آن هم با افتخار و بدون اینکه برای کسی اتفاقی بیفتد.
بالاخره در بعدازظهر ۲۲ بهمن ماه مردم به همراه رهبر و پیشوای خود برای تصرف شهربانی مقابل شهر بانی اجتماع کردند، طبق مذاکراتی که بین مرحوم آیت الله میرشاهولد و رییس شهربانی وقت سرهنگ کاشفی شد، قرار بر این شد که آن فقید سعید مردم را با آرامش از شهربانی خارج کند و او هم بدون هیچگونه درگیری و مقاومتی شهربانی و تمام اسلحهها را تحویل دهد و این در حالی بود که هر دو بالای یک ریو ارتشی بودند که مستقر در شهربانی بود.
رهبر مبارزات انقلابی مردم ملایر؛ پرچمدار مبارزه با ظلم و بیداد
در حال پائین آمدن از آن بودند که با یک اشاره خائنانه، سرهنگ مردم بیپناه هدف رگبار گلولههای مأموران مستقر در پشت پنجرههای شهربانی قرار گرفتند که تعدادی شهید و عده زیادی مجروح شدند به گونهای که شهید باقری روی دست فرزند آیت الله میرشاهولد که در کنار پدر بود افتاد و به شهادت رسید و اتومبیل حامل آن فقید سعید گلوله باران شد و مردم حلقه زدند و ایشان را پیاده به منزل رساندند و اینگونه آن بزرگ مرد تا آخرین لحظات پیروزی انقلاب در کنار مبارزان و شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی بود و ثابت کرد که رهبری مبارزات مردم ملایر علیه رژیم ستمشاهی لایق ایشان بود.
عاقبت انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و تازه اول کار بود، در ابتدا کمیته انقلاب تشکیل شد و گروه ضربت معین شد و انتظامات شهر به دست گرفته شد، شهربانی و ژاندارمری تصرف و تسخیر گردید و تمام اسلحههای شهربانی به بیت مرحوم آیت الله میرشاهولد منتقل شد و سریعا پشت بامها سنگربندی شد و بیت آن فقید سعید تبدیل به مرکز هدایت و تمشیت تمام امور شهر شد، پاسداران انقلاب جذب و همانجا به صورت شبانهروزی مستقر شدند.
بعد از مدت کوتاهی که شهر به دست پاسداران و به صورت انقلابی اداره میشد، مرحوم آیت الله میرشاهولد در یک اقدام انقلابی و ابتکاری در حکمی روشن ضمیر را که از فرهنگیان مورد اعتماد شهر بود به عنوان فرماندار شهر و صباغیان را که از قضات معتدل و مردمی بود به عنوان رئیس دادگستری و دادستان و سروان غیاثوند را که سابقه بهتری داشت، به عنوان رئیس شهربانی و کمیته انقلاب و سروان فرحی را به عنوان رئیس راهنمایی و سروان خیری را به عنوان رئیس ژاندارمری معرفی و دستور اکید صادر کردند که آقایان هر چه سریعتر اوضاع بهم ریخته شهر را سامان دهند.
آنان نیز مشغول بکار شدند البته در ضمن رسیدگی به امور انقلابی و نظم و انضباط شهر و دستگیری ضد انقلابیون و محافظت از ساختمانهای دولتی و حفظ بیت المال و سایر امور وابسته، از رسیدگی و سر و سامان دادن به وضع اقتصاد و معیشت مردم و تهیه و توزیع نفت و گاز و ارزاق عمومی غافل نشدند و تلاش شد تا مایحتاج مردم به صورتی عادلانه و به وسیله کارت بین همه تقسیم شود و در ضمن فروشگاهی بنام فروشگاه اسلامی که بعدا با نام تعاونی اسلامی به کار خود ادامه داد، در محل فعلی داروخانه شبانهروزی حضرت امام تاسیس کردند.
بعد از مدتی خود ایشان هم به عنوان امام جمعه ملایر منصوب و جایگاه خود را در منصب امامت جمعه احراز و به ایراد خطبه پرداخت، اولین نماز جمعه ملایر توسط آیتالله میرشاهولد و به حکم حضرت امام خمینی(ره) در ۲۱ رمضان ۱۳۹۹ قمری در ورزشگاه تختی خیابان حمزهلوئی اقامه شد.
«آیت الله میرشاهولد» پس از نیم قرن خدمات خالصانه به مکتب تشیع و دفاع از حریم ولایت، به دلیل عارضه قلبی در ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۸۴ در نیمه محرم دار فانی را وداع گفت و در جوار آستان مقدس امامزاده عبدالله(ع) ملایر به خاک سپرده شد.
ستاره درخشان، شیعه و رجعت، تفسیر سوره حمد، تفسیر سورههای نور، هود، غافر، مدثر، آل عمران و بقره و چند مجلد در موضوعات مختلف تاریخی، اجتماعی، سیاسی از جمله آثار و تالیفات این فقیه پارسا و رهبر مبارزات انقلابی مردم ملایر است.
نظر شما