تورج اجلی هنرمند سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار ایرنا درباره فعالیتهای حرفهای خود گفت: من حدود ۱۰ سال سابقه بدلکاری در سینما و تلویزیون داشتهام. از پروژههایی مانند «نردبام آسمان» و «مختارنامه» گرفته تا «تقاطع» و «بوی گندم». از حوالی سال ۸۴ وارد این حوزه شدم و بعدها بهواسطه یک شایعه درباره قطع نخاع شدنم، فعالیتهایم تحتالشعاع قرار گرفت. دو سه سالی طول کشید تا توانستیم انعکاس خبری این رویداد را کاهش دهیم اما هنوز هم در فضای اینترنت اخبار مربوط به این حادثه هست که صحت ندارد.
وی افزود: پایان فعالیت بدلکاری من در حدود سال ۹۴ بود. آن زمان شبکههای پرستیوی و هیسپانتیوی مستندهایی را درباره زندگی من ساختند اما خودم درگیر کارهای تولیدی شده بودم. بدلکاری جزو شغلهای همیشگی در سینما نیست و من در کنار آن فعالیتهای تولیدی هم داشتم. از قدیم به گروه تولید علاقه داشتم و دستیاری تولید هم میکردم، به همین دلیل زمانی که در آن سال بدلکاری را کنار گذاشتم، در حوزه تولید به پختگی رسیده بودم.
در آن مقطع یک پروژه پرریسک را برای بالارفتن از بزرگترین جرثقیل ایران با ارتفاع ۱۹۵ متر پذیرفتیم. همان زمان این حرکت حتی در صداوسیما هم بازتاب داشت که یک پروژه بسیار پرریسک بود
این هنرمند ادامه داد: در دوران فعالیت بهعنوان بدلکار، دوستانی حرفهای داشتم که برخی از آنها امروز تبدیل به مربی حرفهای در ورزشهای رزمی هم شدهاند. ما آن زمان گروه بدلکاری بزرگی داشتیم و همچنان هم آن گروه مشغول به فعالیت است و تنها من از آنها جدا شدم. در آن سالها ما هیچ اتفاق ناگواری را برای گروه خودمان شاهد نبودیم چراکه همه بدلکاریها را با محاسبات و برنامهریزی درست انجام میدادیم. در آن مقطع یک پروژه پرریسک را برای بالارفتن از بزرگترین جرثقیل ایران با ارتفاع ۱۹۵ متر پذیرفتیم. همان زمان این حرکت حتی در صداوسیما هم بازتاب داشت که یک پروژه بسیار پرریسک بود. این ارتفاع را مشابه یک سنگنورد بالا رفتیم.
وی افزود: حتی خاطرم است که دو نفر از بچههای ما وقتی به بالای جرثقیل رسیدیم، تصمیم گرفتند با پا و دست از آن ارتفاع آویزان شوند که صحنههای قشنگی هم از این حرکت ثبت شد.
اجلی درباره گرایش خود به سمت فیلمنامهنویسی گفت: از همان زمان که در بخش تولید و برنامهریزی کار میکردم، در برخی پروژه کار بازنویسی فیلمنامه هم به من محول میشد و از همانجا ورود به این مسیر برایم آغاز شد. ابتدا برای گذران زندگی این کار را دنبال میکردم تا اینکه خودم فیلمنامه یکی دو فیلم کوتاه را نوشتم و بعد از پخش آنها این کار برایم جدیتر شد. در دوران کرونا اولین فیلمنامه خودم را برای یک تلهفیلم نوشتم.
وی افزود: تله فیلمی به نام «نذری مامان عزت» نوشتیم که همان سال با بازی مهران رجبی چند نوبت از آنتن تلویزیون پخش شد. بعدها فیلمنامهای به نام «خواستن» نوشتم که سال گذشته فیلمبرداری شد و از جنس سینمای هنروتجربه بود. کار دیگری داشتم به نام «ماده پنج» که تنها فیلم مرتبط با شعار سال گذشته بود. این کار به کارگردانی کمال مقدم هم بارها از تلویزیون پخش شد.
این فیلمنامهنویس ادامه داد: بهعنوان یک نویسنده دغدغهمند و کسی که به فرآیند تولید آشنایی دارم، میگویم یک هنرمند باید حمایت شود. در یکی از ارگانها برای کسب مشورت رفته بودیم تا در زمینهای کاری را تولید کنیم اما گفتند شما جزو قشر خاکستری جامعه هستید و ما فقط با قشر سبز جامعه کار میکنیم! وقتی صحبت از مناسبتهای ملی و مذهبی است، ما پای کار هستیم و چگونه در مرحله حمایت اینگونه به ما پاسخ میدهند؟
نظر شما