به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، سینمای ایران در سالی که گذشت توانست مجموع فروش خود در گیشه را به عدد رویایی هزار میلیاردتومانی برساند. آن هم در شرایطی که سالنهای سینما تازه داشتند به بازگشت گامبهگام مخاطبان، به تاریکی خود عادت میکردند و برای شمارش سالهایی که انتظار داشتند کابوس کرونا و التهابات به طور کامل به فراموشی سپرده شود، چرتکه میانداختند.
چرخ اقتصاد سینما اما به پشتوانه چند معجزه، به حرکت درآمد و آنچه برای تحقق یک رویا به آن نیاز داشتیم، محقق شد.
فارغ از پارامترهایی که میتوان در تحلیلی چرایی تحقق این رویای اقتصادی فهرست کرد، در این گزارش سراغ بازخوانی عملکرد ۷ فیلمی رفتهایم که معتقدیم فراتر از ظرفیتهای خود بر گیشه امسال سینمای ایران تاثیر گذاشتند. ۷ فیلمی که فروشی غیرمنتظره را برای خود و گیشه سالانه سینمای ایران رقم زدند و تبدیل به هفت غافلگیری شیرین برای همه سینمادوستان شدند.
«فسیل»
حالا قریب به یک سال از اکرانش میگذرد فیلمی که سینماداران در جلسات خصوصی و پیش از اکران عمومیاش خبر از یک اتفاق بزرگ با آمدنش به سینماها میدادند. صحبت از «فسیل» است فیلمی که حتی خوشبینترین کارشناسان و تهیهکنندگان خبره سینما هم تصور نمیکردند به فروشی بالغ بر ۳۲۳ میلیارد برسد و تبدیل به یک پدیده از منظر فروش شود. فیلمی که تهیهکنندهاش ابراهیم عامریان که در چند سال اخیر یکی از ارزآورترین چهرههای سینمایی بوده و هر آنچه ساخته فروش بالایی را تجربه کرده است، سودای رسیدن به آمار پرمخاطبترین فیلم سینمای ایران یعنی «عقابها» را داشت اما قاچاق آن مانع از رسیدن به این هدف شد.
«فسیل» اما چگونه متولد شد؟ این سومین اثر کریم امینی در مقام کارگردان است که محصول سال ۹۹ است، سینماگر ۳۸ سالهای که سابقه بازیگری و نویسندگی در سینما را هم دارد. او البته پیش از این در سینمای اجتماعی «گربه سیاه» را ساخته بود اما «فسیل» سکوی پرشی برای او شد. اما ماجرا به همینجا ختم نشد. نمیشود از موفقیت «فسیل» صحبت کرد و درخشش بهرام افشاری در این اثر را کتمان کرد. همین امر باعث شد مسیر کارگردانی برای او هم هموار شود و خودش هم «هفتاد سی» را بسازد تا، حالا چشم امید بسیاری از سینماگران به آن باشد، فیلمی که البته هنوز فرصت اکران پیدا نکرده است. کریم امینی خودش هم بعد از موفقیت این فیلم همکاری تازهای را با ابراهیم عامریان آغاز کرد و فیلم سینمایی «مرد عینکی» را در همین فضای طنز ساخت.
«هتل»
مسعود اطیابی حالا یکی از چهرههای شناختهشده برای دوستداران فیلمهای کمدی است. او قدم اول در مسیر سینمای کمدی را از سال ۸۶ آغاز کرد و هرچند در سالهایی میانی از این جریان فرمان چرخاند و تجربههای پراکندهای در حوزه سینمای اجتماعی داشت که یا شکست خوردند یا به محاق توقیف رفتند اما اطیابی سرانجام در سال ۹۷ دنیای کمدی خود را با «تگزاس» احیا و آن را تبدیل به سهگانهای کرد، مسیر پرفروغ او از منظر گیشه امتداد پیدا کرد تا به «هتل» رسید.
«هتل» حالا با فروشی بالغ بر ۲۷۰ میلیارد تومان عنوان دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران را به یدک میکشد، فیلمی که پیش از اکرانش سینماگران و منتقدان آن را رقیبی جدی برای «فسیل» قلمداد میکردند، فیلم هم البته بهسرعت در بازه کمتری نسبت به «فسیل» توانست به رکوردهایی دست پیدا کند.
«هتل» چهرههای مختلفی از بازیگران را در دل خود دارد اما پژمان جمشیدی که در این سالها یک پای ثابت فیلمهای کمدی بوده و البته در آنها موفق ظاهر شده، برگ برنده این فیلم است به طوری که پیمان قاسمخانی که خود از نویسندگان آثار کمدی است بازی بازیگران «هتل» را ستود و آن را بهترین فیلم کمدی سالهای اخیر توصیف کرد.
«هاوایی»
بهمن گودرزی تاکنون هر آنچه ساخته مرتبط با سینمای کمدی بوده، او کارگردانی است که مسیر حرکتش در سینما، تا به امروز تحت تاثیر معادلات حاکم بر گیشه بوده است و به نظر میرسد او هر بار مرعوب فروش آثارش است. «هاوایی» هم متاثر از این حال و هواست. فیلمی که البته حواشیای هم داشت.
درست دو هفته بعد از آغاز نمایش این فیلم، ناگهان با صدور اطلاعیهای از سوی سازمان سینمایی مقرر شد این فیلم بازبینی مجدد شود و بعد از انجام اصلاحات دوباره به اکران بازگردد؛ در این اطلاعیه آمده بود: «فیلم سینمایی «هاوایی» مجددا مورد بازبینی قرار گرفته و موارد دیگری که موجب ایجاد حساسیت یا نگرانی در مخاطبان شده از فیلم حذف و یا تغییر پیدا کرده است. بدین منظور اکران این فیلم پس از نظارت مجدد با اصلاحات انجام شده، بهنمایش گذاشته خواهد شد.» بعدها اما کارگردانش عنوان کرد فیلم حتی یک دقیقه هم از پرده پایین نیامد، او بیان کرد: «فیلم اصلاً از پرده پایین نیامد و اکرانش حتی یک دقیقه هم متوقف نشد، این شعار این دولت است که برخوردی متفاوت با شرایط اکران فیلمها داشته باشد. کمااینکه خیلی از بازیگرانی که دچار حاشیههایی شده بودند، در همین یک سال، فیلمهایشان به اکران درآمد. فیلم ما هم زمانی تولید شده بود که خانم ریحانه پارسا هنوز از کشور نرفته بود. ذهنیت مدیران فعلی ارشاد این است که هیچ فیلمی پشت خط اکران نماند.»
«هاوایی» حالا یکی از شگفتیهای اکران سال ۱۴۰۲ است، فیلمی که بالغ بر ۸۰ میلیارد تومان فروخت تا بزم فیلمهای کمدی در سالی که نجاتدهنده گیشهها بودند، کامل باشد.
«بچه زرنگ»
حالا چند سالی میشود که تصمیمگیران و تصمیمسازان به اهمیت این گونه سینمایی پی بردهاند، فروش فیلمهای انیمیشن در چند سال اخیر و سبقت گرفتن آنها از فیلمهای رئال، در نهایت مدیران را متقاعد کرد تا گوشه چشمی به این هنرصنعت هم داشته باشند این در حالی است که انیمیشن در جهان از سرآمدترین صنعتهای معطوف به هنر است که سالهاست برایشان ارزآوری دارد. موفقیت فیلمهای انیمیشنی در ایران بهطور جدی به نیمه اول دهه ۹۰ باز میگردد. عایدی این نوع از فیلمها از یک سو و آمار مخاطبان قابلتوجه آن از سوی دیگر سبب شد هم گروههای انیمشنساز بیشتر از پیش به سمت ساخت انیمیشن ترغیب شوند هم مدیران طرحی نو دراندازند تا حمایتهایی از این ژانر داشته باشند.
«بچه زرنگ» محصول گروه هنر پویاست، شرکتی که قبلاً امتحان خود را با «شاهزاده روم» و «فیلشاه» پس داده و حالا توانسته است در این میدان موفق ظاهر شود. «بچه زرنگ» فروشی بیش از ۶۲ میلیارد تومان را به خود دیده است تا هم از موفقترین آثار کودک باشد و هم مدیران برای گریز از انتقاداتی که نسبت به یکهتازی فیلمهای کمدی در اکران میشد، به آمارش استناد کنند.
«ورود خروج ممنوع»
این عجیبترین مورد گیشه است، نه تبلیغات چندانی در فضای مجازی دارد و نه تلویزیون چندان زیر بار پخش تیزرهایش رفته است. ترکیب بازیگرانش هم بهواسطه حضورشان در فیلمهای دست چندم که به لحاظ کیفیت ساخت و سطح نازل محتوا سابقه خوبی در اذهان مخاطبان ندارد، قابل دفاع نیست اما فروشی خیرهکننده دارد. بیش از ۳۰ میلیارد فروش برای فیلمی که روی کاغذ از پیش بازنده است و شانس چندانی در گردونه رقابت فیلمهای کمدی مطرح ندارد، فروش قابل توجهی محسوب میشود.
«ورود خروج ممنوع» را امید آقایی ساخته، کارگردانی که اتفاقا یک روحانی است که پیش از این سابقه ساخت چند فیلم کوتاه و تله فیلم را داشته، خودش درباره ورود به سینما در مصاحبهای گفته است: «خیلیها به من گفتند که با لباس روحانیت پشت دوربین نرو. چون شأن این لباس این کار را برنمیتابد، اما من مخالف این صحبتها هستم من دوربین را مثل قلم مقدس میدانم در هر صورت ذات دوربین بد نیست و این به ما بستگی دارد که چطور از آن استفاده کنیم. در مورد عوامل سینما در هر کار باید بگویم که رفتار بسیار صمیمانهای با من دارند و دوستی خوبی بین من و عوامل سینما ایجاد شده است.»
این فیلم اما محصول سال ۹۸ است که ممیزیهای که برای آن الحاق شد، باعث شد اکرانش به تعویق بیفتد.
«سه کام حبس»
برای اولین بار در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر و در سال ۹۸ روی پرده رفت، فیلمی که کیفیت ساختش و محتوای آن منتقدان بسیاری در همان دوره از جشنواره دید، برخی آن را فیلمی تلخ توصیف می کردند که در مدت زمان نمایشش مخاطب را پس میزند و برخی آن را یک سیاهنمایی تام و تمام قلمداد میکردند. فیلم چهار سال در صف اکران باقی ماند تا در نهایت به عنوان یکی از فیلمهای اکران نوروزی ۱۴۰۲ وارد چرخه اکران شد.
ساسان سالور اما با رد سیاهنمایی در «سه کام حبس» آن را یک فیلم اجتماعی میخواند که به یکی از معضلات خانمانسوز جامعه پرداخته، او در این باره گفته است: «فیلم اجتماعی به هر حال زهر و تلخی دارد چون از واقعیتها میگوید. مسئله خانمانسوز اعتیاد و مواد مخدر هم در نزدیکی همه ماست و نشان دادن این حقایق سیاهنمایی نیست».
در سالی که معادلات فروش تغییر کرده بود و عدد و رقمها برای فیلمها زمانی اعجاببرانگیز میشدند که بیش از ۱۰۰ میلیارد را تصاحب کرده باشند اما فروشی نزدیک به ۲۰ میلیارد برای «سه کام حبس» یک دستاورد به شمار میرود، فیلمهای اجتماعی اتفاقا در همین سال از ماراتن فروش جا ماندند اما «سه کام حبس» فیلمی بود که توانست به فروشی بیش از تصور دست پیدا کند.
«گیجگاه»
این اولین فیلم عادل تبریزی است، با فروشی نزدیک به ۱۶ میلیارد تومان که خودش اتفاقا آن را یک فیلم کمدی نمیداند بلکه «گیجگاه» را یک ملودرام می خواند که در لابهلای آن موقعیتهای شیرین رخ می دهد. فیلم در سال ۹۹ در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و توانست بازخوردهای مثبتی را دریافت کند اما حوادث مختلف هر بار اکرانش را به تعویق انداخت تا در نهایت در مهرماه به نمایش دربیاید.
تبریزی خودش در مصاحبهای عنوان کرد: ««گیجگاه» یک فیلم خوشروزی برای من بود؛ هم در زمینه واکنش منتقدان، هم در جذب مخاطب و هم در فرآیند حضور در جشنوارههای خارجی و ارتباط با مخاطبان کشورهای دیگر.»
عادل تبریزی در این فیلم سعی کرده است ادای دینی به نسل اول بازیگران هم داشته باشد این را حضور جمشید هاشمپور، رضا صفاییپور و حسن رضایی در بخشهایی از این فیلم به اثبات میرساند. خودش هم درباره آنها میگوید: «اصل سینما در آن سالها همین قهرمانها بودند. سینمای واقعی ایران، همین چهرهها بودند و چقدر هم نسل مظلوم، شریف و پرحیایی هستند.»
نظر شما