رویکرد دولت در مواجهه با «تحریم» منطبق با واقعیات فضای بین الملل است

تهران - ایرنا - کارشناس ارشد روابط بین الملل، عضویت ایران در پیمان‌های اقتصادی و ارتقای روابط با کشورهای همسایه و همسو را از موفقیت‌های دولت سیزدهم در عرصه دیپلماسی اقتصادی دانست و گفت: این اقدامات نشان می‌دهد دولت با رویکردی منطبق با واقعیات فضای بین الملل، گام به گام در رفع موانع راهبردی و تعامل با بازیگران مختلف پیش می رود.

به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا؛ دیپلماسی اقتصادی در چارچوب نظری مکاتب فکری دارای مفاهیم، تعابیر، اهداف و مقاصد مختلفی است. اما استفاده از ابزارهای دیپلماسی برای رشد، پیشرفت و گسترش روابط خارجی در حوزه اقتصاد را می‌توان یک برداشت عمومی از دیپلماسی اقتصادی قلمداد کرد.

برخی از کارشناسان معتقدند که دیپلماسی اقتصادی در شرایطی که ایران تحت شدیدترین تحریم‌های ممکن قرار دارد و حاضر به پذیرش برخی از پیمان‌ها و شروط سازمان‌های بین دولتی مانند FATF نیست، کارکردی ندارد و کاهش رایزن های اقتصادی در دولت های یازدهم و دوازدهم نشان دهنده مدیریت انفعالی این دسته از کارشناسان بوده است. در مقابل اما کارشناسان دیگری باور دارند که در شرایط تحریم است که دیپلماسی اقتصادی کارکرد ویژه و حائز اهمیتی دارد.

درباره ارتباط دیپلماسی اقتصادی و اقدامات دولت سیزدهم در این خصوص با مسعود براتی، کارشناس ارشد روابط بین الملل دانشگاه تهران و معاون سابق سازمان سرمایه گذاری و کمک‌های اقتصادی و فنی ایران که بیش از یک دهه درباره اقتصاد بین الملل مخصوصاً حوزه تحریم مطالعه، پژوهش و تدوین طرح‌های راهبردی فعالیت داشته‌ است، به گفت و گو نشستیم.

در ادامه متن کامل این گفت‌وگو در اختیار مخاطبان ایرنا قرار داده شده است:

جمهوری اسلامی ایران تحت شدیدترین تحریم‌های تاریخ روابط بین الملل و اعمال شده توسط آمریکا، قرار دارد؛ آیا صحبت از دیپلماسی اقتصادی در این شرایط تحریمی سخن درستی است یا خیر؟ امکان دیپلماسی اقتصادی برای گشترش روابط اقتصادی خارجی وجود دارد؟

تحریم در دو سطح ایجاد مانع می‌کند که به نظرم فهم این دو و تفکیک آنها خیلی مهم است تا بدانیم می‌شود در شرایط تحریمی حوزه دیپلماسی اقتصادی را فعال کرد؟ تحریم در یک سطح بیشتر مردم و مخاطبان عادی با آن آشنا هستند. در سطح ابزار ایجاد محدودیت می‌کند. مثلاً در گذشته با بانک‌های دنیا تعامل داشتید، روابط کارگزاری داشتید، روابط مالی برقرار بوده و الآن این‌ها را ندارید و این ابزار برای شما وجود ندارد. برای تسویه تجارت خارجی چالش داریم، برای انتقال سرمایه به داخل کشور چالش داریم و موارد دیگر از این دست است.

مثلاً پیام‌رسان سوئیفت را که تقریباً همه بانک‌ها در دنیا استفاده می‌کنند، شما استفاده می‌کردید اما الان در اختیار ندارید. پس یکسری محدویت‌ها در سطح ابزار دارید. این‌ها چگونه قابلیت پاسخ دادن دارد؟ اینکه شما بتوانید ابزارهای جایگزینی برای این ایجاد کنید. ابزارهای جایگزین می‌تواند این محدودیت در سطح ابزار را مرتفع کند. مثلاً روابط بانکی برای ایجاد تسویه تجارت ندارید، می‌توانید از تهاتر استفاده کنید، می‌توانید روابط جدید بانکی خارج از چارچوب متعارف شکل دهید، مثلاً پیمان‌های پولی دوجانبه داشته باشید که از ارزهای ملی استفاده کنید. در این سطح پاسخ دادن و اینکه چگونه با این مواجه شویم به این معناست که از ابزارهای جایگزین استفاده کنیم.

لازم به تاکید است که در سطح ابزار هیچ توقفی وجود ندارد. یعنی همه محدودیت‌هایی که بواسطه تحریم‌ها در سطح ابزار ایجاد شده با ایجاد جایگزین‌ها قابل رفع است. این جایگزین‌ها بعضاً پیچیدگی‌های فناوری مثل پیام‌رسان دارد و برخی مواقع نیز مثل تهاتر است. ولی سطح دیگر که سطح مهم‌تری است و اینجا باید تمرکز جدی‌تر بر آن گذاشته و تامل و فکر بیشتر انجام شود، سطح اراده است.

درست است که تحریم در قامت یکسری محدودیت‌های ابزاری خود را نشان می‌دهد؛ اما در اصل اراده بازیگران مختلف را در همکاری با ایران دچار چالش می‌کند. چون بازیگران مختلف می‌بینند که قدرت مسلط در فضای بین المللی یعنی دولت آمریکا نسبت به این بازیگر نگاه و رویکرد خصمانه دارد و اگر کسی بخواهد این رویکرد را نادیده بگیرد تنبیهاتی برای آن در نظر گرفته شده است. در اینجاست که تمایل و اراده برای اینکه با شما همکاری اقتصادی صورت گیرد دچار چالش می شود.

اوج این امر را در سال ۹۷ و ۹۸ با خروج آمریکا از برجام و کارزار فشار حداکثری ترامپ شاهد بودیم. در این سطح سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا بازیگران مختلف در سطح فضای بین الملل همگی به یک نوع به این قضیه نگاه می‌کنند و همه یک طور در این قضیه رفتار می‌کنند و همه تابع محض آمریکا هستند؟ این سوال را باید با دقت جواب داد. بر اساس مطالعاتی که صورت گرفته واقعیت این است که همه بازیگران این گونه نیستند یعنی شما اگر فرض کنید دنیا یکدست است و همه این‌ها کاملاً در تحریم ایران از دولت آمریکا تبعیت محض می‌کنند کاملاً غلط است.

در سه سال گذشته یعنی از سال ۹۹ تاکنون مثال‌هایی داریم که دولت‌ها و بازیگران همه تابع محض دولت آمریکا نیستند و دارای رویکردها و منافع متفاوت هستند. اینجا آن اتفاقی است که باید رقم بخورد، اصل کنشگری دیپلماسی اقتصادی باید در این سطح باشد، یعنی دیپلماسی اقتصادی باید ابزار دیپلماسی را به خدمت بیاورد که بتوانیم انگیزه‌ها و اراده‌هایی که طبیعتاً بخاطر تحریم‌ها در طول ده سال گذشته تضعیف شده یا آسیب خورده، فعال و احیا کند تا آن دولت ها علی رغم وجود تحریم‌ها با شما وارد تعامل و همکاری شوند.

موثرتر از خود تحریم‌ها کنشگری جمهوری اسلامی ایران را موثر می‌دانم، چه در بعد منفی و چه در بعد مثبت این چنین است. تجربه دوره قبل و دولت آقای روحانی تجربه مهمی بود. تصویر دولت سابق از فضای بین الملل این بود که ما با آمریکا وارد توافق می‌شویم و لذا فضا و اتمسفر منفی علیه جمهوری اسلامی ایران رفع می‌شود و ما می‌توانیم با متحدین آمریکا تعامل‌های پایدار اقتصادی ایجاد کنیم، آنها سرمایه و فناوری بیاورند و ما با آن‌ها تجارت کنیم و نفت بفروشیم.

این نگاه که متاسفانه نه تنها با واقعیت تطابق نداشت و حتی خیلی با آن فاصله داشت، باعث شد ما نه از آن طرف منفعتی کسب کنیم و حتی روابطی که با بازیگران غیر متحد آمریکا داشتیم نیز دچار چالش شد. اتفاقاتی که برای چین و کم و بیش روسیه افتاد قابل مثال زدن است. وقتی تغییر رفتار دادیم دوباره آن روابط شکل گرفت. به آن حد مطلوب و قبلی نرسیده ولی به تدریج توسعه می‌یابد.

در قسمت مربوط به موانع راهبردی ناشی از اعمال تحریم‌ها، کنشگری جمهوری اسلامی ایران و نوع فعالیت‌ها، نگاه و رویکردی که به فضای بین الملل دارد، خیلی موثرتر است. در این بخش با این واقعیت مواجه هستیم که اجماع نظر در جمهوری اسلامی ایران میان بازیگران اصلی وجود ندارد.

در اینکه فضای بین الملل به چه سمتی حرکت می‌کند و ما باید چه انتخاب‌هایی انجام دهیم. این بحث را شنیدید که برخی معتقدند باید توازن بین شرق و غرب ایجاد کنیم. یعنی به جای شعار نه شرقی و نه غربی باید بگوییم هم شرقی و هم غربی! این دیدگاه یکی از آفت‌های به هم ریختگی و عدم اجماع در داخل است. چون شما با این خاستگاه نظری رفتارهایی انجام می‌دهید تا بازیگرانی که می‌توانند با شما در حوزه تغییر نظم و حوزه تضعیف نظم آمریکایی هم افزایی کنند، دچار تردید شوند.

می‌گویند برآیند کلی معلوم نیست، می‌خواهید با نظم آمریکایی مواجهه کنید یا می‌خواهید بخشی از نظم آمریکایی باشید. کسی از جمهوری اسلامی ایران میانه بازی کردن را درک نمی‌کند یعنی مشخصاً ما ترکیه نیستیم. ساخت و سبقه ما اجازه نمی‌دهد مثل ترکیه باشیم. فلذا این نوع رفتارهایی که پیام‌های متفاوت مخابره می‌کند، معانی متفاوتی دارد. الآن ترکیه هم با رژیم صهیونیستی است و هم دوست دارد در بین کشورهای جهان اسلام باشد. این را پذیرفته است و یک کشوری است که ساخت و هویتی برای خود تعریف کرده است. جمهوری اسلامی اینطور نبوده و نشان می‌دهد در داخل تعارضاتی وجود دارد و نتوانستند به این جمع بندی برسند. می‌توانید در مصادیق مختلف ردپای این را ببینید مثل قضیه چابهار که با هند دوباره قرارداد امضا شده و قرار است پیش برود که ذیل معافیت‌های آمریکا در بحث تحریم‌های ایران است.

به نظرم در بخش رفع موانع راهبردی، تاکنون مجموعه نظام و خصوصاً دولت آقای رئیسی بسیار موفق بوده است. وقتی عضو سازمان شانگهای می‌شوید و بلافاصله دولت فعال می‌شود خود یک پیام مهمی دارد، عضو قطعی گروه بریکس می‌شوید یا مناسبات با کشورهای همسایه را در اولویت قرار می‌دهید و با کشورهای همسو بیشتر تعامل می‌کنید، نشان دهنده این است که گام به گام در رفع موانع راهبردی تعامل با بازیگران مختلف پیش می‌روید. اتفاقات خوبی افتاده است اما برای اینکه از این سطح بالاتر برود و به نقطه‌ای برسیم تا بازیگران دیگر که با ما یک اشتراک منافعی دارند و حتماً جزو متحدین آمریکا محسوب نمی‌شوند وارد همکاری‌های جدی‌تر و بزرگ‌تر شویم. این امر نیازمند رسیدن به یک اجماع نظر در داخل جمهوری اسلامی ایران است. یعنی ما باید قبول کنیم که متناسب با تحولات بین الملل، متناسب با رویکردهای بازیگران مختلف باید وارد تعامل با این کشورها شویم.

ما باید بدانیم که قرار نیست در یک تعامل اقتصادی با بازیگر خارجی فقط منافع ما تامین شود یا فقط ملاحظات ما در نظر گرفته شود و لذا اولویت دهی ما به موضوعاتی که قرار است بر آن همکاری صورت بگیرد. باید فعالیت ها متاثر از این باشد که آن بازیگر چه نگاهی به فضای بین الملل دارد و چه مسیری را دنبال می کند. در این زمینه ضعف داریم که بخشی ضعف دستگاه دیپلماسی و بخشی ضعف عمومی است که به ساخت ما بر می‌گردد که کشور نفتی بودیم. کشور نفتی چون درآمد نفتی دارد و معمولاً نیازهای حوزه سرمایه و ارزی را از آن پوشش می‌دهد به این موضوعات فکر نکرده است لذا موضوعاتی که خود بدان رسیده را انجام می‌دهد که منافع و مضراتی دارد.

لذا جمع‌بندی کنم که در هر دو سطح مبانی که تحریم برای کشوری مثل ایران ایجاد می‌کند قابل مقابله و مواجهه هستیم. در سطح ابزار خیلی راحت‌تر است و فقط پیچیدگی فنی دارد و در سطح راهبردی باید آن راهبرد ایجاد شود تا در سطح ابزار توسعه یابد. یعنی شما باید اراده‌ کشورهای همسو را فعال کنید تا بتوانید از پیام‌رسان‌های مستقل استفاده کنید یا روابط دوجانبه بانکی شکل دهید. این قضیه هم شدنی است اما پیچیدگی بیشتری دارد و نیاز به یک مقدار بلوغ بیشتر و فهم قوی‌تر از فضای بین الملل دارد.

دولت خوب جلو آمده است ولی سقفی که داریم کوتاه است و باید از این سقف عبور کنیم. به نظرم این یک موضوع مهم است که خیلی باید به آن پرداخته شود که چگونه باید روابط راهبردی شکل دهیم و تجربیات گذشته را نادیده نگیریم. این تصور که با اروپایی‌ها که متحدین آمریکا هستند یا کره جنوبی و ژاپن، می‌توانیم روابط راهبردی اقتصادی داشته باشیم یا می‌توانیم با آن‌ها تعاملات جدی داشته باشیم و یک نوع موازنه بین غرب و شرق ایجاد کنیم، این تصور غلطی است.

«نظام تحریمی آمریکا محور» که همین متحدین نیز در آن حضور دارند کاملاً بر این دلالت می‌کند که نمی‌توانیم روی آن‌ها حساب کنیم. این‌ها مدافعین نظم آمریکایی هستند. باید به سمت بازیگرانی که خواهان تضعیف نظم آمریکایی هستند رفته و با آنها هم افزایی کنیم. این تضعیف منتج به تغییر نظم خواهد شد؟ بله.

در منطقه غرب آسیا حتماً این اتفاق می‌افتد. نظم آمریکایی که تضعیف می‌شود یک مناسبات جدید شکل می‌گیرد که در این حوزه ابزارهای خوبی نیز داریم. اشاره کنم که در منطقه غرب آسیا -که خصوصاً بعد از طوفان الاقصی مشاهده شد- در اینکه سطح جمهوری اسلامی ایران «قدرت مسلط» منطقه است بحثی نیست و همه این را قبول دارند. الان هم‌پوشانی‌های منفعتی بین ایران و بازیگران مهم بین الملل در منطقه وجود دارد. فقط باید از این فرصت استفاده کنیم تا در حوزه همکاری‌های اقتصادی نتیجه و اثر آن را ببینیم.

این نیاز به طراحی، فکر کردن و تعامل دارد و مقدمه این‌ها اجماع نظر در داخل و میان بازیگران اصلی است که باید بحث شود. البته این یک مسئله تاریخی است و طبیعی است کشوری که نفت خیز بوده و متاثر از پول نفت، خیلی در داخل سیستم اداری به این مسائل فکر نکرده باشد. باید کار کنیم و حرف بزنیم و دیالوگ‌ صورت بگیرد تا متوجه شویم می‌توان بر مسئله اراده‌ها چیره شد. (که البته تا بخشی چیره شدیم) این یک واقعیت است که در عین وجود تحریم‌هایی که حاصل فشار حداکثری ترامپ است و بایدن نیز تلاش زیادی کرده آنها را اعمال کند، ما در سطح بالا نفت می‌فروشیم و آمارها نشان می دهد تجارت خارجی ما به قبل از تحریم‌ها بازگشته است.

چیزی که درباره آن بحث می‌کنیم سطح بالاتری از این موضوع است. الان مسئله ما بقا نیست. دغدغه ما این نیست که بخواهیم بقا داشته باشیم، بقا تضمین شده است. کسی دیگر دغدغه بقا ندارد یعنی شما با فضای ۹۸ مقایسه کنید تفاوت جدی این است که هیچ فعال اقتصادی دغدغه بقا ندارد؛ مسئله این است که باید بزرگ‌تر شویم، چند گام بالاتر برویم و در سطوح بالاتری حضور پیدا کنیم. با تحولاتی که در فضای بین الملل و منطقه رخ داده برای ما فرصت‌های بسیاری نسبت به تهدیدها ایجاد کرده است.

مسئله این است که باید بزرگ‌تر شویم لذا این اتفاق اگر بیفتد که به نظرم می‌افتد و اجباراً به این سمت حرکت می‌کنیم و اجباراً به این بلوغ خواهیم رسید. حتماً در عین بودن تحریم‌ها که گذر زمان آنها را مستهلک می‌کند، فضای بین الملل هم نظام تحریمی آمریکا و نظام قدرت آمریکا را به طور جدی‌تر به چالش می‌کشد. در چنین فضایی در شرایط تحریمی هم می‌توانیم همکاری‌های اقتصادی جدی داشته باشیم، توسعه اقتصادی و رشد اقتصادی جدی داشته باشیم. این به نظر من شدنی است.

این اجماع نظر در داخل معطوف به کجاست؟! به نیروهای سیاسی کشور یا در دولت؟

تمام نیروهای سیاسی! بخواهم یک مثال مشابهت بزنم که شاید به ذهن نزدیک‌تر بیاید، آنچه در سال ۹۲ برای مذاکره با آمریکا رخ داد یعنی آن اجماع نظری که باعث شد تمام توان سیستم برای اینکه به آن نتیجه برسد، بسیج شود.

به نظر شما اجماع نظر در سال۹۲، برساخت ذهنی نبود؟!

اجماع نظر واقعیت بود. اینکه بخشی از این اجماع به خاطر فعالیت‌های غیر واقعی بوده و برساخت ذهنی بود درست است. منظور من این نیست که از روی نفهمی بخواهیم این کار را کنیم. اجماع نظر یعنی در آن مقطع نگاه کنید که حتی بازیگران مخالف و تاثیرگذار کاملاً حمایت کردند که مورد نقد ما نیز بود ولی این اتفاق افتاد؛ یعنی همه کاملاً در این قضیه رفتار همسو داشتند. اما اینکه برساخت بود و بخشی توهمات یا تصورات غیر واقعی بود مسئله ثانوی و کیفیت بحث است.

برای همین دعوت به گفتگو می‌کنم. دعوت می‌کنم به اینکه بحث و صحبت شود و از سطح کارشناسی و مطالعاتی تا سطح تصمیم گیری در این خصوص بحث شود. حتماً مجلس باید درگیر شود و این مسئله جمعی است. این اتفاق به نظرم شدنی است، تجربه و مطالعات خوبی هم داریم. فقط باید این‌ها برجسته شود. البته شاید هم سال جاری فرصت طرح داشته باشد. مثلاً از ۶ماهه دوم سال جاری که فضای انتخابات شکل می‌گیرد.

منظور شما انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و احتمال پیروزی ترامپ است؟

خیر. ترامپ خیلی مهم نیست. بحث داخل جمهوری اسلامی است که انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۴ برگزار می‌شود و فضا برای گفتگوها باز و به مسائل تحولی بیشتر توجه می‌شود. امیدوارم خیلی سریع‌تر به این مباحث برسیم. معمولاً تجربه زیسته نشان می‌دهد در این مقاطع فضای گفتگو و شنیدن باز می‌شود. امیدوارم این اتفاق بیفتد و شواهد زیاد است که این را نشان دهد و این امید را تقویت کند. زمان هم لازم دارد. در یک دوره گذار از وضعیتی که در گذشته داشتیم و نفتی می‌فروختیم و مناسباتی داشتیم به یک وضعیتی که تغییر می‌کند هستیم. دنیا نیز تغییر می‌کند و طبیعتاً بخشی گذر زمان است و هر چقدر این طولانی‌تر شود ما فرصت‌هایی را از دست می‌دهیم و تاسف‌هایی را باید برای این قضیه بخوریم. این هم طبیعی است. وقتی فردی ورزش نکرده و آمادگی جمسانی ندارد فرصت ها را از دست می‌دهد و باید تلاش کنیم این فرآیند بلوغ در حوزه بین المللی سریع تر اتفاق افتد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha