به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب «فلسفه عشق» شامل مقالههایی در سه بخش گذشته، حال و آینده به اندیشه فلسفی در باب عشق پرداخته است. در بخش نخست، نویسندگان به تاریخ اندیشه فلسفی درباره عشق و آنچه میتوان از آن فرا گرفت میپردازند. فصلهای مختلف این بخش، اندیشههای متفکران یونان باستان نظیر افلاطون و ارسطو و نقد کییرکگور بر عشقِ ترجیحی و همچنین تفسیر رازآلود اریش فروم از روابط را پوشش میدهند.
در بخش دوم به درک فعلی از عشق و شیوههای رایج عشق ورزی پرداخته میشود. در فصلهای این بخش، چگونگی تغییر عشق در طول زمان، روند عاشق شدن، بُعد اروتیک عشق رمانتیک و همچنین تفسیر جدیدی از عشق بزرگ – والدین بررسی شده اند.
در بخش سوم به مفهوم عشق در آینده نگاه خواهدشد. در فصلهای این بخش، پیشرفتهای فناورانه مرتبط با عشق نظیر اپلیکیشنهای دوستیابی و دوستان رباتیک بررسی میشوند.
درباره نویسندگان
آندره گراله استادیار فلسفه در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ است. او در سال ۲۰۱۴ مدرک دکتری خود را از دانشگاه سِینت اندوز دریافت کرد و سپس دوره فوق دکتری را در دانشگاه اوزنابروک گذراند. حوزه فعالیت وی فلسفه سیاسی و اجتماعی و همچنین موضوعات مرتبط با اخلاق هیجان، آرمانها و روابط انسانها است.
ناتاشا مککیور مدرس اخلاق کاربردی در دانشگاه لیدز انگلستان است. او در سال ۲۰۱۴ مدرک دکتری خود را از دانشگاه شفیلد در رشته فلسفه دریافت کرد. رساله دکتری وی در مورد عشق رمانتیک و تکهمسری است. او به پژوهش در حوزه فلسفه عشق علاقهمند است و تا کنون مقالاتی در مورد موضوعاتی نظیر تجاوز جنسی، عدم تمایل جنسی، روسپیگری، عشق رمانتیک، خیانت و انحصارگرایی جنسی منتشر کرده است.
جو ساندرز استادیار فلسفه در دانشگاه دورام است. او در حال حاضر روی موضوعاتی نظیر اخلاق و عاملیت در کانت و سنت پساکانتی، فلسفه عشق و اخلاق رسانهای کار میکند.
این کتاب با عنوان Philosophy of Love in the Past, Present, and Future در سال ۲۰۲۲ توسط انتشارات راتلج منتشر شده است.
قسمتی از متن کتاب
«به نمایش گذاشتن هویت مشترک آنها نمیتواند نخستین انگیزه برای علنی کردن رابطه باشد. در نظر داشته باشید که عاشقان تمایل دارند تعهد خود را به گونهای نسبتا زودهنگام به عموم اعلام و آشکار کنند. در آن زمان، به رغم شیفتگی شدید هر دو طرف، بسیاری از افراد هنوز احساس سردرگمی میکنند و تا حدودی با یکدیگر بیگانه هستند. آنها به دور از آن «ما»یی که ممکن است روزی به آن تبدیل شوند، سفر خود را به عنوان افرادی جدا از هم (یا تا حد زیادی جدا از هم) آغاز میکنند.
هگل مینویسد «اگر چیزی را از آن خود کنم، به آن محمول میدهم، «مال من» که باید در آن به شکل بیرونی ظاهر شود و نباید صرفاً در درون من باقی بماند.» چنین دریافتی به این معنا است که با تصاحب یک شیء، ارادۀ ما نمودی واقعی در دارایی ما پیدا میکند، واقعیتی که «ظرفیت به رسمیت شناخته شدن توسط دیگران را در پی دارد». اگرچه طرفین رابطه «شیء» نیستند، اما اولین هدف عاشقان از علنی کردن رابطه این است که اطمینان حاصل کند که شریک زندگی او به عنوان چیزی که متعلق به اوست به رسمیت شناخته میشود.
بنابراین، این اتفاق که طرفینِ رابطه، محمول «مال من» را نسبت به یکدیگر به کار میبرند، نهتنها در خلوت، بلکه در مقابل دیدگان عموم رخ میدهد. آنها این کار را با اطلاعرسانی در مورد وضعیت رابطۀ خود در رسانههای اجتماعی، با معرفی شریک خود به دوستان، با نام بردن از یکدیگر به عنوان«شریک من»، یا به سادگی با گرفتن دست یکدیگر در جمع انجام میدهند. در مقابل، خودداری یکی از شرکا از انجام این کار ممکن است به راحتی نسبت به صداقتِ تعهد او تردید ایجاد کند.
تا جایی که استفاده از «شریک من» به معنای تعلق متقابل باشد همراهی نکردن با این رویه، به صورت ضمنی به معنای تداوم در دسترس بودن رمانتیک نسبت به دیگران (یا به بیانی دیگر، پذیرای روابطِ رمانتیکِ همزمانِ دیگر بودن) است. در چنین شرایطی به نظر میرسد که ارادۀ شخص به اندازۀ کافی در شریک او محقق نشده است، چراکه رفتار ارتباطی شریک به اندازۀ کافی آن را منعکس نمیکند. » (صفحه ۳۲۲ و ۳۲۳)
کتاب فلسفه عشق در گذشته، حال و آینده، نوشته آندره گراله، ناتاشا مککیور و جو ساندرز و ترجمه تورج الهوردی در ۴۷۰ صفحه، با شمارگان هزار نسخه در قطع رقعی در سال ۱۴۰۲ منتشر شد.
نظر شما