روزی که جهان فلسطینی شد

۱۸ فروردین ۱۴۰۳، ۸:۳۰
کد خبر: 85435769
روزی که جهان فلسطینی شد

تهران-ایرنا- داستان فلسطین از روزی که ژنرال آلنبی با قوای نظامی‌اش وارد این سرزمین شد تا روزی که نتانیاهو از صلح تاریخی و در راه نوادگان اسحاق و اسماعیل سخن گفت همین بوده است: انکار یک ملت طبیعی.

گروه سیاست خارجی ایرنا؛ سکانس اول: «حالا جنگ‌های صلیبی خاتمه یافتند!»؛ این عبارتی بود که ژنرال آلنبی، فرمانده نیروهای انگلیسی به تاریخ نهم دسامبر ۱۹۱۷ و پس از ورود نیروهایش به قدس بر زبان آورد. آلنبی ۷ قرن پس از پایان جنگ‌های صلیبی که با پیروزی مسلمانان خاتمه یافت قصد گفتاردرمانی برای تاریخی ثبت‌شده را نداشت. چنانکه چندی پیش‌تر از این سخنان، دولت متبوعش، در اعلامیه بالفور به برپایی وطنی برای ملت یهود در فلسطین متعهد شده بود.

سکانس دوم: «ملت فلسطینی وجود ندارد!» این چیزی بود که بتصلئل اسموتریچ وزیر دارایی اسراییل در پاریس گفت. این وزیر کابینه نتانیاهو چند ماه قبل از طوفان الاقصی در یک مراسم یادبود خصوصی در پاریس برای یکی از اعضای شورای آژانس یهود و در حالی که حاضران با کف زدن-های پرشور و هورا او را تشویق می‌کردند گفت «چیزی بنام فلسطینی وجود ندارد زیرا چیزی به نام ملت فلسطین وجود ندارد». او در مقابل نقشه‌ای از اسرائیل که شامل قلمرو امروزی اردن نیز بود گفت ملت فلسطین «اختراع صدسالهٔ اخیر» است!

سکانس سوم: «ببینید! فلسطینی ها تنها ۲درصد از جهان عرب هستند! وقتی آنها ببینند که ۹۸ درصد کشورهای عربی خود را با دولت یهود آشتی داده‌اند، احتمال بیشتری دارد که راه صلح واقعی را با آن در پیش بگیرند. فلسطینی‌ها می‌توانند از صلح گسترده‌تر بهره‌مند شوند. آنها باید بخشی از روند باشند.» اینها را بنیامین نتانیاهو ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۳ درست ۱۵ روز قبل از عملیات طوفان الاقصی در مجمع عمومی سازمان ملل گفت.

نخست وزیر صهیونیست‌ها سرخوشانه نقشه خاورمیانه جدید را که در آن فلسطین به شمول کرانه باختری و غزه جزئی از اسراییل شده را به حضار -که البته در آن لحظه صندلی‌های خالی بود- نشان می‌داد. به زعم رهبر مغرور لیکود عادی‌سازی با جهان عرب در راه بود و موضوع فلسطین یا به قول نتانیاهو آن ۲درصد هم در دل این ماجرا حل شده و برای همیشه محو می‌شد.

داستان فلسطین از روزی که ژنرال آلنبی با قوای نظامی‌اش وارد این سرزمین شد تا روزی که نتانیاهو از صلح تاریخی و در راه نوادگان اسحاق و اسماعیل سخن گفت همین بوده است: انکار یک ملت طبیعی. ملتی که در میان جوامع عرب یگانه مردمانی بودند که هویت منحصر به فرد خود را داشته و مصنوع دست و خطوط قلم سایکس-پیکو نبودند. صهیونیسم پس از محو شهرها و روستاهای فلسطینی از فردای «عارضه ۱۹۴۸» به سرقت هویت و ملت فلسطین رسیده است.

ایلان پاپه نویسنده اسرائیلی درباره اختراع ملت یهود در قرن گذشته (دقیقا موضوعی که وزیر اسرائیلی آن را برعکس کرده و به فلسطین نسبت می دهد) نوشته است: صهیونیسم از دل دو انگیزه در جوامع یهودی‌ اروپای مرکزی و اروپای شرقی متولد شد. اولین انگیزه عبارت بود از جستجو برای یافتن امنیت در جامعه ای که حاضر نشده بود یهودی‌ها را به عنوان فردی مساوی با بقیه، در درون خود بپذیرد. دومین انگیزه هم عبارت بود از امید برای تقلیدی از دیگر جنبش‌های ملی که داشتند در آن زمان، در دوره ای که تاریخ‌پژوهان از آن با نام «بهار اروپایی ملت‌ها» یاد می‌کنند، در اروپا سربرمی‌آوردند. یهودی‌هایی که در ۲ امپراطوری در حال فروپاشی اتریش-مجارستان و عثمانی دنبال این می‌گشتند که یهودیت را از یک مذهب، به یک ملیت [و قومیت] تغییر ماهیت دهند و خود را یک ملت تعریف کنند.

درست به همین خاطر است که اسموتریچ این صهیونیست تندرو تلاش می کند با تاریخ‌زدایی از پیشینه صهیونیسم، مسئله را وارونه جلوه داده و ملت فلسطین اختراع قرن گذشته بنامد یا بنیامین نتانیاهو را وادار کند برای محو فلسطین از صلح صحبت کند، کسی که در ابتدای دهه ۹۰ میلادی توافق اسلو را هم که به شکل توهین آمیزی فلسطین را تبدیل به چند کانتون کوچک می‌کرد تحمل نکرد و با کارزاری که راه انداخت زمینه ترور اسحاق رابین را فراهم آورد.

از چنین منظری احتمالا کمترین سرزمینی را می‌توان پیدا کرد که در کشاکش جنگ‌ها و اشغال‌های نظامی، پیش از هر چیز با عینکی تمدنی به آن نگاه شده باشد.

با چنین نگاهی بیراه نیست سرزمین فلسطین را «جغرافیای تاریخ» بدانیم؛ ارضی که از یکسو تمام جنگ‌های تاریخ را نمایندگی می‌کند و از سوی دیگر مانع از آن شده که جغرافیای وسیع جهان از این نبرد تاریخی و تمدنی غافل بماند.

در چنین بستری عملیات «طوفان الاقصی» به مثابه فریادی برای رهایی بخشی فلسطین قابل تعریف شده و معنای خود را در بطن تاریخ تولید می کند. کارکرد طوفان الاقصی بازگرداندن توجهات به پس زمینه و ریشه بحران در این سرزمین است؛ همانطور که فلسفه «روز قدس» تعریف موضوع فلسطین به عنوان محوری ترین مسئله انسانی قرن و بسط آن به گستره یک جهان بود. این راهبرد خنثی کننده طرح مسئله‌ای بود که صهیونیسم بین الملل مسئله فلسطین را در قالب یک موضوع عربی تقلیل داده بود.

پس از ۷۸سال تلاش برای محو سرزمین، تاریخ و هویت فلسطین، رویای آزادی و فرهنگ مقاومت نسل به نسل از مردمان این سرزمین منتقل شد. هر قدر اسرائیل کشتار و نابودی فلسطینیان را شدت می‌ بخشد این ملت زنده تر از گذشته از زیر آوار بیرون می آید. حالا این ملت جهان را هم فلسطینی کرده اند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha