به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، پاکستان به عنوان ایرانیترین همسایه ایران جایگاه مهمی در سیاست همسایگی به عنوان راهبرد ویژه سیاست خارجی دولت سیزدهم دارد. رییس جمهور به عنوان اولین سفر خارجی خود پس از عملیات وعده صادق، دوشنبه سوم اردیبهشت ماه تهران را به مقصد اسلامآباد پایتخت پاکستان ترک کرد. دکتر رئیسی در سفر دو روزه خود با مقامات عالی و همتای پاکستانی خود ملاقات داشت. وی با سفر به شهرهای لاهور و کراچی با علما، نخبگان، تجار و فعالان اقتصادی نیز دیدار و گفتوگو کرد.
درباره سفر دو روزه رییس جمهور و هیات همراه با محمدرضا کمیلی پژوهشگر مسائل شبه قاره گفتوگو کردیم. کمیلی صاحب دو اثر مکتوب در حوزه کشور پاکستان است. وی در کتاب «حکایت ملک خداداد» به شکل مصور و جدید به معرفی پاکستان پرداخته و در کتاب «مون سون» شرح حالی از شهید دکتر سید محمدعلی نقوی بنیانگذار بزرگترین تشکیلات دانشجویی شیعی در پاکستان را به رشته تحریر درآورده است.
سفر دو روزه دکتر رئیسی به پاکستان چه نکات حائز اهمیتی داشت؟
کمیلی: سفر رییس جمهور جناب آقای رئیسی از چند بعد قابل بررسی است. اول از همه ایران و پاکستان کشورهای مهم و تاثیرگذار منطقه هستند؛ ایران در منطقه غرب آسیا و پاکستان در منطقه جنوب آسیا یعنی دو قدرت بزرگ جهان اسلام که نسبت به عمر کشور پاکستان بیشترین سنوات و مدت زمان ارتباط را با هم دارند. به این دلیل که ایران اولین کشوری است که پاکستان را به رسمیت شناخت و بعد هم پاکستان اولین کشوری بود که انقلاب اسلامی ایران را به رسمیت شناخت.
بعد از اینکه عملیات بزرگ وعده صادق انجام شد، دیدیم که مستضعفان در همه جهان به خصوص در شهرهای مختلف پاکستان چقدر شاد و خوشحال بودند که این اتفاق افتاد. دلیل اینکه انقلاب اسلامی ایران را پاکستان به عنوان اولین کشور به رسمیت شناخت این بود که مردم پاکستان آیینه تمام نمای خواستههای انقلابی خودشان را در انقلاب ایران میدانستند. یعنی همان مبارزاتی که آنها انجام داده بودند اما بعدها متاسفانه به دلیل سیاستهای غرب و آمریکا و همچنین گرایش بعضی سیاستمداران اولیه پاکستان به غرب و آمریکا از مسیر خارج شد، آنها همان را در آیینه انقلاب اسلامی ایران میدیدند و واقعا حوادث انقلاب را دنبال میکردند.
الان هم مردم خوشحال شدند که بالاخره یک کشور اسلامی پاسخ محکمی به رژیم صهیونیستی داد و ابهت پوشالی آن را از بین برد و روی این حساب بود که در شهرهای مختلف کراچی، لاهور و اسلام آباد نورافشانی اتفاق افتاد. اولین نکته مهم سفر آقای رئیسی که در فاصله کوتاهی بعد از این عملیات انجام شد، این بود که مردم پاکستان میزبان نماینده یک ملت قهرمان بودند. گروههای مختلف از اهل سنت و تشیع، احزاب سیاسی همه آماده بودند که سفر آقای رئیسی انجام شود و از این منظر خیلی هم خوشحال بودند.
نکته دوم اینکه این سفر برای دولت پاکستان نیز اهمیت بهسزایی داشت. پاکستان بعد از سه سال التهاب از عزل و سقوط دولت عمران خان، اصلا دولت مقتدر و مسلطی را تجربه نکرده بود. یک مدت همین دولت آقای شهباز شریف بود که فقط مدت زمان پنج ساله حکومت را کامل میکرد و بعد هم که دولت موقت مستقر بود که قدرت تصمیم گیری چندانی نداشت و فقط باید انتخابات را برگزار میکرد.
بعد از سه سال در تلاطم مشکلات اقتصادی، سیاسی و امنیتی که چالشهای بزرگی را برای پاکستان در پی داشت، اولین سفری که بعد از استقرار یک دولت رسمی که مدعی هستند با آرا مردمی به روی کار آمدهاند، سفر آقای رئیسی بود که به عنوان ریاست جمهوری یک کشور انجام شد. قبل از سفر ایشان سفر وزرای سعودی را داشتیم اما اصلا قابل قیاس نبود که در این حد سفر در سطح مقام عالی یک کشور انجام بگیرد.
نکته سوم سفر این است که ایران و پاکستان را به عنوان کشورهای با ظرفیت عظیم مردمی، نزدیک به ۳۳۰ میلیون نفر جمعیت در دو کشور میبینید و اقتصادی که کاملا مکمل هم هستند. یعنی هر دو کشور ظرفیتهایی دارند که کشور همسایهشان به آن نیاز دارد. پتروشیمی و صنایع ساختمانی ایران که دائم به پاکستان صادر میشود و از آن طرف محصولات کشاورزی پاکستان که به ایران وارد میشود.
البته هیچگاه تجارت موجود در شأن دو کشور نبوده و خیلی کمتر و ضعیفتر از آن چیزی است که باید باشد و در حد دو میلیارد دلار است که رقم بسیار پائینی است. این رقم حداقل باید به ۱۰ میلیارد دلار برسد و ظرفیتی ایجاد شود که دو کشور بتوانند از آن استفاده کنند. یکی از هدف گذاریهای جدی سفر آقای رئیسی هم همین بود که حجم مبادلات تجاری دو کشور به رقمی که عرض کردم برسد. پس هر دو کشور به این رسیده بودند که باید در زمینه حل مسائل و مشکلات اقتصادی که هر دو کشور با آن دست و پنجه نرم میکنند، به همسایه خودشان تکیه کنند.
چهارمین نکته موضوع امنیتی بود که از نکات قابل پرداخت است. آقای رئیسی با نخست وزیر پاکستان آقای «شهباز شریف» و ریس جمهور پاکستان آقای «آصف علی زرداری» دیدار کرد و یک دیدار مهمی هم با فرمانده ارتش پاکستان ژنرال «عاصم منیر» داشت که وی در بیانیه بعد از دیدار با آقای رئیسی صراحتا عنوان کردند که «ما به گروههای تروریستی اجازه نمیدهیم که روابط دو کشور را تخریب کنند».
این لُب کلام و مهمترین نکتهای است که باید به آن برسیم؛ در مسائل امنیتی دو کشور دست به دست هم بدهند و به این باور برسند که مثلا آن گروه تروریستی و افراط گرا به دنبال تخریب روابط دو کشور است.
رهبر معظم انقلاب نیز در صحبتهای خودشان در دیدار با آقای عمران خان به این موضوع اشاره کرده بودند که روابط دو کشور بر خلاف میل دشمنان باید تقویت شود.
در روز اول سفر، هشت تفاهم نامه در حوزههای مختلف بین وزرای هر دو کشور امضا شد. سفرهای رییس جمهور به شهرهای لاهور و کراچی از اهمیت بالایی برخوردار است. لاهور قلب فرهنگی پاکستان است. استقبال عجیبی در شهر لاهور و نزدیک آرامگاه اقبال لاهوری به صورت رسمی از آقای رئیسی انجام گرفت. در شهر کراچی هم همینطور رییس جمهور و همسر وی دیدارهای مردمی داشتند و به آقای رئیسی دکترای افتخاری اعطا کردند. روی هم رفته ارزیابی من از سفر مثبت است.
پروتکل خاصی که دولت پاکستان برای سفر رییس جمهورمان تدارک دیده بود، شامل بهترین احترامهایی بود که در سطح عالی میتوانستند بگذارند. فضاسازی شهرهای مختلف پاکستان در استقبال از آقای رئیسی و هیات همراه قابل توجه است. در خیابانهای اسلام آباد آنقدر بنر نصب شده و به زبان فارسی نوشته شده بود «دوستی ایران و پاکستان زنده باد» که همراهان آقای رئیسی بعضی از اینها را استوری میکردند و میگفتند که انگار در تهران در حال سفر هستیم. به نظرم این سفر تجلی دوستی عمیق بین ایران و پاکستان در بیش از هفت دهه بود.
با توجه به توضیحات شما و تصاویر سفر دو روره رئیس جمهور به پاکستان، روابط دو کشور حاکی از رابطهای صمیمی و عمیق است. ایران برای حرکت به سمت رابطه راهبردی با پاکستان چه مسیری را باید طی کند؟
کمیلی: من به عرض قبلی خودم باز میگردم؛ شما در حوزه مردمی نگاهی بیاندازید. واقعا مردم دو کشور به هم نزدیکاند و پیوند قلبی عمیقی وجود دارد. واشنگتنپست در سال ۲۰۱۳ نظرسنجی انجام میدهد بین کشورهایی که کدام بیشترین علاقه را به انقلاب اسلامی ایران دارند. پاکستان با ۷۶ درصد در رتبه اول قرار میگیرد و این خیلی رتبه بالایی است و معنایش این است که پاکستان کانون محبت به انقلاب اسلامی است.
آقای عمران خان میگفت اگر استعمار انگلیس وارد منطقه نشده بود، ما امروز به زبان فارسی صحبت میکردیم. زمانی زبان رسمی دربار پاکستان در زمان گورکانیان زبان فارسی بود. معماری بناهای پاکستان را ببینید بسیاری به زبان فارسی است. اصلا اسلام آوردن مردم پاکستان را ببینید؛ در زمان حمله مغول بود که دانشمندان، ادیبان، صنعتگران و عرفا از ایران به پاکستان میرفتند و سیل مردم به سمت مسلمان شدن پیش میرفت. همانطور که ما در ایران عربی را زبان اسلام میدانیم، در پاکستان واقعا به زبان فارسی به عنوان زبان اسلام نگاه میشود. پس در ابعاد تاریخی، فرهنگی و تمدنی، دو کشور هم ریشه هستند.
همچنین سردار دلها حاج قاسم سلیمانی گفته است که «مردم پاکستان بدانند که ریشه تمدنی مشترکی با مردم ایران زمین دارند».
در بعد سیاسی هم دو کشور منافع و دشمنان مشترک دارند. در سطوح بین المللی هیچگاه علیه هم نایستادند. سفارت پاکستان در آمریکا، دفتر حافظ منافع ایران است. ۱۰.۷ درصد ظرفیت های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خاک پاکستان است و این در سطح جهانی یک رکورد محسوب میشود. ایران ۹ مرکز فرهنگی در پاکستان دارد. اینها نشان میدهد که ایران و پاکستان عمق استراتژیک هم هستند.
حتی در مورد دشمنان مشترک، مردم پاکستان اعم از شیعه و سنی رژیم صهیونیستی را دشمن خودشان میدانند. مردم پاکستان در بسیاری از اتفاقات جهان اسلام و محور مقاومت همیشه در دل میدان هستند. به عنوان مثال در مورد شهادت حاج قاسم سلیمانی در شهرهای مختلف پاکستان تا ۴۰ روز تظاهرات و راهپیمایی بر قرار بود. جلوی سفارت و نمایندگیهای آمریکا تجمعات مختلف داشتند. سفارت و کنسولگریهای آمریکا با قرار دادن کانتینر جلوی ساختمانهایشان از خود محافظت میکردند.
همه این موارد را عرض کردم تا به این سمت برویم که نباید در تله دشمنان افتاد و مثلا همان حیله تروریسمیِ که اینها دائما عَلَم میکنند که ایران را علیه پاکستان و پاکستان را علیه ایران قرار دهند، باید بر این فائق آمد. در دولتهای دو کشور اگر مشکلی ایجاد میشود که نمیگویم نیست، مطمئنا هست. اینها را پای میز مذاکره باید با هم حل کنند که خدای ناکرده مورد سوءاستفاده دشمن قرار نگیرد.
اهمیت راهبردی که هر دو کشور برای همدیگر دارند، باید واقعی دیده شود. به نظرم هم در حوزه اقتصادی باید در سطح کلان دو کشور به هم تکیه کنند. در حوزه امنیتی و نظامی مطمئنا دو کشور میتوانند با یکدیگر تعاملات بیشتری داشته باشند؛ نیروی هوایی و دریایی دو کشور که گاهی رزمایشهای مشترک دارند باید به نیروی زمینی دو کشور نیز تسری پیدا کند. اینها همه خار خواهد بود در چشم دشمنانی که به تخریب ارتباط بین ایران و پاکستان چشم امید دارند ولی حقیقت این است که اگر دو کشور دست به دست هم دهند، مطمئنا ظرفیتهای عظیمی را خلق خواهند کرد که به سود خودشان خواهد بود.
مسائل مرتبط با لشگر پرافتخار زینبیون و تعلل تکمیل خط لوله گاز IP از جانب اسلام آباد، میتواند چالش مسیر حرکت ایران به سمت رابطه راهبردی با پاکستان باشد. تحلیل و پیشنهاد شما برای گذر از این مسیر چیست؟
کمیلی: پاکستان طی این سالها به دلایل مختلف مثلا اینکه یک کشور غالب شیعه نیست و اهل سنت قدرت را در این کشور به دست دارد و همچنین به دلیل اینکه گرایشهای مختلف ادوار دولتی پاکستان که گاهی به غرب و آمریکا بوده و گاهی دیگر جاها، البته بارها تحریم هم شدهاند، سعی کرده است مقاومت کند اما متاسفانه بارها این مقاومت شکسته شده و غرب از اهرمهای مختلف مثلا از فشار اقتصادی یا مدتها طی سالیان اخیر از فشار FATF علیه پاکستان سعی کرده که منافع خود را تامین کند و امتیازاتی را از دولت پاکستان بگیرد که در بعضی از زمینهها موفق هم بوده است.
دولت پاکستان سعی کرده همیشه یک سیاست تقریبا متعادل یا متوسط نسبت به ایران داشته باشد. نه خیلی خوب شده و نه خیلی بد شده. اگر یک اتفاقی افتاده است؛ مثلا فرض کنید تحلیل این هست که چه اتفاق بدی دارد رقم میخورد بلافاصله سعی کردند که آن را جبران کنند و یک اتفاق خوبی رقم بزنند.
زینبیون یک گروهی بود که پاکستان از ابتدای فعالیت آن بنا به دلایلی که مطرح میکرد و همچنین فشارهای خارجی نظیر آمریکا و سعودی نسبت به آن حساسیت داشت. به نظرم در ابتدای تشکیل زینبیون میشد مذاکره و گفتوگو کرد چون داعش، موضوعی بود که برای خود پاکستان نیز تهدید بود. در سطوح کلان و در لایههای پنهان نیروهای امنیتی دو کشور میتوانستند این موضوع را تا حدی حل و فصل کنند و نگذارند به یک چالش عمیق مبدل شود.
پروژه انتقال گاز هم بنا به دلایلی که عرض کردم، بهرغم اینکه پاکستان بسیار به گاز احتیاج دارد، نمیشود انتظار داشت به سرعت برای تکمیل این پروژه گام بردارد. اگر بخواهیم مسائل را غیرواقعی ببینیم وقتی به نتیجه نرسیم، مطمئنا دلسرد خواهیم شد. فعلا باید سطح توقع را قدری پائین آورد و روی پروژههایی مثل گذرگاههای مرزی، بازارچههای مشترک، اصلاح قوانین به جهت تسهیل امور، بازنویسی لیست کالاهای ممنوع الورود که تعداد زیادی از کالاها را شامل میشود کاهش بدهیم. این دست اتفاقات میتواند به اتفاقات مثبت بعدی هم ختم شود.
نباید عجله کرد به این دلیل که دشمنان مشترک ایران و پاکستان مطمئنا خیلی بیش از آنکه در تخریب ارتباط ایران با یک کشور کوچک کم جمعیت بخواهند سرمایه گذاری کنند، روی تخریب روابط ایران و پاکستان که هر دو کشورهای بزرگی هستند، سرمایه گذاری میکنند و آسیب میزنند. مدیریت در اینباره هم یک مدیریت قهری نخواهد بود چرا که شکننده است و کل ارتباط را خدشه دار میکند. باید کار فرهنگی صورت بگیرد. مثلا سینماگران دو کشور، کار مشترکی را کلید بزنند. چرا نباید در تاریخ ۷۵ ساله روابط دو کشور یک کار مشترک سینمایی نداشته باشیم؟ فعالیت نرم اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.
نظر شما