خشونت علیه زنان یکی از موضوعاتی است که با وجود مکتوم ماندن در چاردیواریها، به دلیل تبعاتش، در میان آسیبهای اجتماعی برجستگی خاصی دارد.
بر اساس آمار سالهای گذشته، ۹۶ درصد از مجموع معاینات مدعیان همسرآزاری جسمی مربوط به زنان بوده است
درباره وضعیت خشونت علیه همسران که غالبا زنان را دربرمیگیرد طی سالهای اخیر آمار گوناگونی منتشر شده است. از جمله اواخر تابستان ۱۴۰۰ مرکز آمار ایران گزارش داد ۹۶ درصد از مجموع ۸۰ هزار و ۱۸۷ مورد معاینه مدعیان همسرآزاری جسمی پزشکی قانونی طی سال ۹۹ به زنان مدعی همسرآزاری جسمی معطوف می شود و سهم مردان در این بین چهار درصد است.
بر مبنای این گزارش، به طور کلی اما اگرچه موارد معاینه نزاع جسمانی طی سال ۹۹ در قیاس با سال ۹۸ با تعداد ۵۸۲ هزار و ۵۶۷ مورد معاینه، روند افزایشی داشته است اما در عین حال موارد معاینات مربوط به مدعیان همسرآزاری جسمانی طی سال ۹۹ در قیاس با آمار سال ۹۸ (تعداد ۸۵ هزار و ۳۵۷ مورد معاینه) کاهش داشته است. این روند کاهشی هم در موارد معاینه زنان مدعی همسرآزاری جسمی و هم در موارد معاینه مردان مدعی همسرآزاری جسمی دیده می شود.
خشونت علیه زنان البته مسالهای جهانی است که به دلایل متعدد فیزیولوژیک، روانی، فرهنگی و ... اتفاق میافتد.
طبق آماری که OECD (سازمان توسعه و همکاری اقتصادی) چند ماه پیش منتشر کرده، کشورهای ترکیه، آمریکا و نیوزلند در صدر رتبهبندی آماری هستند که در مورد موضوع خشونت علیه زنان در جهان منتشر شده است.
خشونت خانگی علیه زنان همچنان که اشاره شد تقریبا در همه کشورهای جهان امروز با ابعاد متفاوت اتفاق میافتد. خشونت خانگی شکل و الگوهای متفاوتی دارد که در میان آنها خشونت همسر شایعتر است. خشونت همسر به خشونت سیستماتیکی اشاره دارد که از سوی او برای به دست آوردن یا حفظ قدرت و کنترل دیگری استفاده میشود. این خشونت میتواند فیزیکی، عاطفی، جنسی، اقتصادی یا روانی باشد این در حالی است که نهاد خانواده هنگامی کارکرد خود را به درستی انجام میدهد که دچار نابسامانی و آشفتگی نباشد.
درباره زمینه و پیامدهای همسرآزاری در ایران پژوهشهای گوناگونی انجام شده است و جوامع آماری مختلفی هدف این پژوهشها قرار گرفتهاند. از جمله میتوان به مقاله «سلامت روان زنان قربانی همسرآزاری» [۱] اشاره کرد که درباره آثار این پدیده مینویسد: از ۱۱۸۶ نمونه پژوهش (زنانی که به طور تصادفی از همه مناطق تهران انتخاب شدند) ۸۵.۴ درصد بدرفتاری عاطفی، ۳۱.۵ درصد بدرفتاری جسمی، ۳۰.۴ درصد بدرفتاری جنسی و ۱۷.۴ درصد هم زمان هر سه نوع بدرفتاری را تجربه کردهاند. زنان قربانی خشونت از وضعیت نامطلوب سلامت عمومی رنج می بردند. به علاوه رابطه انواع همسرآزاری به عنوان متغیر پیشبین با هر یک از ابعاد سلامت عمومی نشان داده که بین این متغیرها رابطه مستقیم وجود دارد.
مشکلات باروری، حاملگیهای ناخواسته، افزایش عفونتها و بیماریهای مقاربتی، خودکشی، مصرف انواع مواد و در موارد شدید مرگ از اثرات خشونت نسبت به همسر است
در همین پیوند «ثریا نورایی مطلق» و همکارانش در مقالهای با عنوان «عوامل موثر بر رفتار جستجوی کمک در زنان در معرض خشونت همسر در ایران» [۲] با هدف تعیین پیشبینیکنندههای رفتار جستجوی کمک در زنان در معرض خشونت همسر، به این موضوع پرداخته است. از آنجایی که این خشونتها میتواند اثر مخربی روی کیفیت زندگی بگذارد، شناسایی الگوی جستجوی کمک و موانع آن در بین افراد میتواند به بهبود کیفیت زندگی آنها کمک کند. در ادامه بخشی از این پژوهش را میخوانیم:
یک سوم زنان جهان در معرض خشونت همسر قرار دارند
بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، بیش از یک سوم زنان در سراسر جهان، از خشونت فیزیکی و جنسی توسط همسر رنج میبرند.
شیوع این رفتار علیه زنان در طول زندگی در مناطق مختلف از جمله غرب اقیانوس آرام ( ۶۰- ۶۸ درصد)، جنوب شرق آسیا ( ۳۷.۷ درصد)، مدیترانه شرقی ( ۳۷ درصد)، آفریقا ( ۳۶.۵ درصد)، قاره آمریکا ( ۲۹.۸ درصد) و اروپا ( ۲۵.۴ درصد) گزارش شده است.
تاثیر خشونت همسر بر سلامت زنان
تأثیر خشونت همسر بر سلامت زنان شدید و طولانیمدت است. مشکلات باروری، حاملگیهای ناخواسته، افزایش عفونتها و بیماریهای مقاربتی، خودکشی، مصرف انواع مواد و در موارد شدید مرگ نیز از اثرات خشونت نسبت به همسر است.
مطالعات نشان دادهاند زنانی که خشونت همسر را تجربه کردهاند در مقایسه با سایر افراد بیش از دو برابر در معرض افسردگی هستند. علاوه بر این، تأثیر اقتصادی ناشی از افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی و از دست دادن ساعات کار زنان نیز از پیامدهای خشونت همسران نسبت به زنان است.
موانع گزارش خشونت همسر علیه زنان کدامند؟
از هر ۱۰ زن قربانی خشونت، بیش از ۶ نفر از درخواست کمک یا حمایت از هر نوع منبع کمک خودداری میکنند
با وجود پیامدهای شدید خشونت، همه زنانی که این رفتار را تجربه میکنند به دنبال کمک نیستند. نتایج نشان دادهاند از هر ۱۰ زن قربانی خشونت، بیش از ۶ نفر از درخواست کمک یا حمایت از هر نوع منبع کمک خودداری میکنند.
در مطالعه انجام شده در تهران، شیوع خشونت همسر در طول زندگی ۳۸.۷ درصد بوده است. در مطالعه انجام شده در شاهرود حدود ۲۰ درصد از زنان حداقل یک نوع خشونت فیزیکی و حدود ۸۵ درصد (طی ۱۲ ماه مورد بررسی پژوهش) آزار روانی را تجربه کردهاند.
موانع کمکجویی در همه گروههای زنانی که خشونت همسر را تجربه میکنند مشهود است. ترس از خشونت بیشتر از طرف شریک زندگی، حفظ ایمنی فرزندان، ناآگاهی از خدمات پشتیبانی موجود و شرم و ننگ ناشی از گزارش تجارب خشونت همسر شایعترین موانع برای گزارش خشونت بودهاند.
براساس مطالعه مقطعی انجام شده در ایران بیشترین فراوانی در بعد خشونت فیزیکی مربوط به سیلی زدن، در ابعاد خشونت روانی و جنسی به ترتیب مربوط به فریاد و فحاشی و درخواست برای برقراری رابطه بدون رضایت بوده است.
پناهگاه زنان در معرض خشونت همسر کجاست؟
بیشترین فراوانی منبع جستجوی کمک در افراد مورد مطالعه به ترتیب خانواده فرد (۷۰.۴۸ درصد)، مراقب سلامت ۵۶ درصد و خانواده همسر ۵۳.۹۰ درصد بوده است.
کمترین فراوانی منبع جستجوی کمک در افراد مورد مطالعه به ترتیب ۱.۳۳ درصد رهبران مذهبی، ۳.۶۲ درصد پزشک قانونی و ۶.۱۰ درصد پلیس بوده است.
رفتار جستجوی کمک در مورد خشونت جسمی و روانی در گروههای با درآمد بیشتر، بالاتر بوده است.
رفتار جستجوی کمک در زنانی که خشونت فیزیکی را تجربه میکنند، نسبت به خشونتهای روانی و جنسی بیشتر است
در زنانی که همسر آنها دارای تحصیلات دانشگاهی بودند در مورد خشونت جسمی نسبت به سایر افراد، رفتار جستجوی کمک بیشتر صورت گرفته است.
یافتههای مطالعه حاضر نشان میدهد که رفتار جستجوی کمک در زنانی که خشونت فیزیکی را تجربه میکنند، نسبت به خشونتهای روانی و جنسی بیشتر است. این ممکن است به شدت آسیب و درد نسبت داده شود که ممکن است نیاز فوری به خدمات یا پشتیبانی داشته باشد. فراوانی کمتر رفتار جستجوی کمک در مورد خشونت جنسی ممکن است به دلیل گزارش کم افراد در محیطهای فرهنگی، اجتماعی مختلف باشد زیرا افراد با هنجارهای فرهنگی مختلف، امور زناشویی را به عنوان یک موضوع خصوصی تلقی میکنند و بنابراین از افشای آن میترسند.
یافتهها نشان میدهند زنانی که در فقر یا خانوادههای کم درآمد زندگی می کنند، کمتر به دنبال کمک هستند. زنان با درآمد بالاتر، احتمال بیشتری برای دسترسی به منابع برای کمک گرفتن دارند. به طور کلی، تأثیر ثروت بر رفتار کمکطلبی ممکن است به این دلیل باشد که دسترسی به منابع مالی، دامنه پشتیبانی و خدمات در دسترس را افزایش میدهد. باید در نظر گرفت افزایش این رفتار در بین افراد با وضعیت اقتصادی بالا ممکن است به دلیل تحصیلات یا آگاهی بالاتر در این افراد باشد که در مطالعات دیگر میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
بین سطح تحصیلات همسر و رفتار جستجوی کمک در خشونت جسمی و روانی ارتباط معناداری وجود دارد به طوری که زنان با همسران بیسواد، کمتر به دنبال کمک برابر خشونت بودهاند.
هر چه شوهر تحصیل کردهتر باشد با شغل حرفهایتر، احتمال کمتری دارد که زن به دنبال کمک باشد. این ممکن است به این دلیل باشد که مهارتهای ارتباطی یا شناخت به دست آمده از تحصیلات بیشتر ممکن است به حل بهتر تعارض در ازدواج کمک کند.
در ایران نیز نتایج نشان داده زنانی که خود یا همسرانشان دارای تحصیلات بالاتری بودند، بیشتر به دنبال کمک از منابع رسمی برای خشونت بودهاند. بنابراین به نظر میرسد بالا بودن آگاهی زنان و مردان نسبت به خشونت، منابع کمک برای حل مشکل و نگرش نسبت به بیان خشونت برای کمک، از عوامل موثر بر کاهش خشونت است.
بیشتر افرادِ مواجه با انواع خشونت، از منابع غیررسمی برای کمک استفاده میکنند که میتواند تحت تاثیر عوامل فرهنگی و نگرش افراد نسبت به کمک گرفتن و نوع منبع کمک است
در مطالعه انجام شده در ایران نتایج نشان داده ۱۶.۲ درصد زنان با خشونت جنسی از منابع رسمی و ۴۸.۶ درصد از منابع غیررسمی برای کمک استفاده کردهاند.
در این مطالعه استفاده از منابع غیررسمی با نگرش منفی نسبت به خشونت جنسی ارتباط معناداری داشته، به طوری که افراد با نگرش منفی بیشتر از منابع غیررسمی برای کمک استفاده کردهاند.
پیشنهادات
- عوامل متعدد مرتبط با رفتار کمکجویی شامل سطح تحصیلات همسرِ زنانی که خشونت فیزیکی را تجربه میکنند، محل سکونت و وضعیت ثروت خانوار بود. سیاستها و مداخلات باید برای رسیدگی به این عوامل برای بهبود نتایج سلامت زنان و جلوگیری از خشونت همسر تنظیم شود.
- با توجه به اینکه رفتار رسمی کمکجویی در ایران محدود است، سیاستهای دولتی باید بر پیشگیری از خشونت همسر از طرق مختلف مانند افزایش تقاضا برای دسترسی زنان به خدمات رسمی (خدمات بهداشتی، حقوقی و اجتماعی) در صورت تجربه خشونت همسر متمرکز شود.
- نتایج مطالعات نشان میدهند بیشتر افراد از منابع غیررسمی برای کمک استفاده میکنند که میتواند تحت تاثیر عوامل فرهنگی و نگرش افراد نسبت به کمک گرفتن و نوع منبع کمک است. بنابراین افراد در گروههای فرهنگی متنوع باید آموزش ببینند و تشویق شوند تا قبل و بعد از تجربه خشونت به پشتیبانی دسترسی داشته باشند. برنامههای آگاهی در مورد اینکه کجا و از چه کسی در صورت خشونت باید کمک گرفت، باید با در نظر گرفتن بافت اجتماعی ایران و ظرفیتهای موجود اجرا شود.
پینوشت
[۱] .شهربانو قهاری، «سلامت روان زنان قربانی همسرآزاری»، مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی گرگان، دوره ۸، شماره ۴، سال ۱۳۸۵
[۲] . ثریا نورایی مطلق و همکاران، «عوامل موثر بر رفتار جستجوی کمک در زنان در معرض خشونت همسر در ایران»، فصلنامه آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، شماره ۱۱، زمستان ۱۴۰۲
نظر شما