گذار به نظم جدید جهانی دیگر نیاز به پیدا کردن نشانهها و تحلیلهای پیچیده ندارد. تحرکات دیپلماتیک جهانی چنان شتاب گرفته است که هر ناظر بیرونی میتواند تغییرات را به خوبی درک کند. شاید حدود دو دهه قبل که وزرای اقتصادی کشورهای روسیه، چین، هند و برزیل در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل دور یکدیگر جمع شدند تا ائتلافی اقتصادی را تشکیل دهند کمتر کسی تصور میکرد که این گروه اقتصادی بسرعت کشورهای زیادی را مشتاق پیوستن به خود کند.
پس از پیوستن آفریقای جنوبی به کشورهای نامبرده در سال ۲۰۱۰، نام بریکس بر سر زبانها افتاد و کم کم این گروه خود را در تقابل با گروه ۷ به بازیگری غیرقابل چشم پوشی بدل کرد.
بریکس، اما برای رسیدن به چشمانداز میان مدت و بلند مدت خود در ورود را برای برخی کشورهای دیگر باز کرد تا دولتهایی که منتقد یکجانبهگرایی آمریکا بوده و پیامدهای منفی دنیای هژمونیک غرب را لمس کردهاند محلی برای وزنکشی جدید قدرت در جهان داشته باشند.
سال گذشته حدود ۴۰ کشور یا درخواست عضویت خود را به بریکس ارائه کردند یا ابراز علاقهمندی جدی برای گسترش همکاریها با بریکس نشان دادند.
در نتیجه این اجلاس اما قرعه به نام تنها ۵کشور افتاد که از جمله آنها جمهوری اسلامی ایران بود. این قرعه نه بر اساس بخت و اقبال که بر طبق ظرفیتهای ذاتی کشورهای پذیرفته شده رقم خورد و اولویت را به کسانی داد که توانایی و اراده به چالش کشیدن یکجانبهگرایی غرب و شکست حلقه تنگنظرانه و بیثباتساز مدیریت جهانی را داشتند.
اهمیت عضویت در بریکس در حال مضاعف شدن است؛ چرا که بریکس دیگر خود را نه یک ائتلاف اقتصادی کوچک بلکه گروهی شامل ۹ کشور با بیش از ۳۶ درصد تولید ناخالص داخلی در قارههای گوناگون میبیند که در حوزههای امنیتی و فرهنگی نیز نیت کنشگری فعال دارد.
بر همین اساس است که در آخرین نشست وزرای خارجه کشورهای بریکس در نیژنی نووگورود روسیه، علاوه بر اعضای رسمی، ۱۵ کشور با عنوان کشورهای درحال توسعه و دوست بریکس حاضر شدند تا بسرعت سطح همکاری خود را با بریکس ارتقا داده و برای مهیا کردن صندلی عضویت با یکدیگر به مچاندازی سیاسی دست بزنند.
اعضای بریکس و کشورهایی که همچنان پشت در این گروه قرار دارند با خود میاندیشند که اگر امریکا در طراحی خود برای هژمون طلبی پس از جنگ جهانی دوم به ایجاد ساختارها و نهادهای اقتصادی و نظامی و سیاسی همچون نظام برتوون وودز، طرح مارشال و پیمان آتلانتیک شمالی دست زدند، اکنون نیز باید نهادسازیهای موازی از جانب منتقدان این نظم غیرعادلانه جدی گرفته شود.
گروه بریکس، سازمان همکاری شانگهای، بانک زیرساخت آسیایی، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و حرکت در مسیر مبادلات با ارزهای ملی میتواند به این مسیر کمک ویژهای کرده و ضربات آخر را بر یکجانبهگرایی امریکا وارد نماید. حال با تحولات اخیر و افزایش وزن بریکس پس از پیوستن ایران و سه کشور دیگر، میتوان گفت کشورهای مخالف یکجانبهگرایی غرب در مسیر توازن قدرت توفیقات چشمگیری کسب کردهاند.
بیانیه پایانی اجلاس بریکس روسیه نیز که به محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی، اصلاحات در سازمان ملل و جهان ناعادلانه اشاره دارد همین مهم را ثابت میکند. دولت سیزدهم با شناخت دقیق از آرایش نظم در حال تغییر جهانی و با به کارگیری دیپلماسی هوشمندانه موفق شد رویکردی متوازن در سیاست خارجی اتخاذ کرده و بر گسترش همکاری با کشورهایی که اصطلاحاً توسط دیگران، کشورهای شرق یا جنوب معرفی میشوند جایگاهی ویژه در گروه قدرتهای بزرگ اقتصادی را تصاحب کند و برای ایران کسب امتیاز و پرستیژ نماید.
از همین رو میتوان عضویت ایران در بریکس را میراثی مغتنم برشمرد که با لحظه شناسی بموقع و رویکردی صحیح توسط شهدای پرواز اردیبهشت بدست آمد.
دولت سیزدهم علیرغم عمر کوتاه خود توانست با فهم دورانگذار در نظام بینالملل و فاصلهگیری از غربگرایی افراطی و رویکردهای غیرمتوازن جانمایی قابل قبولی در نهادها و گروههای منطقهای و بینالمللی به خود اختصاص دهد.
سفر اخیر علی باقری سرپرست وزارت امور خارجه به روسیه و شرکت فعالانه در اجلاس وزرای خارجه بریکس و بریکس پلاس این پیام را مخابره کرد که جمهوری اسلامی ایران با وجود از دست دادن رئیس جمهور و وزیرخارجه خود در استمرار رویکرد اتخاذ شده در سال ۱۴۰۰ تأکید دارد. دولت چهاردهم موظف است ضمن حراست از توفیقات دولت سیزدهم در فصل میوهچینی از دستاوردهای دیپلماتیک یاد شده هوشمندانه عمل نماید.
نظر شما