آشنایی با داستان رستم و سهراب/ بخش اول

رستم؛ نماد شجاعت، وفاداری، خردمندی و پهلوانی

۲۰ تیر ۱۴۰۳، ۹:۰۳
کد خبر: 85533952
آسیه ترک بیاتانی | کارشناس ادبیات فارسی
رستم؛ نماد شجاعت، وفاداری، خردمندی و پهلوانی

تهران- ایرنا- رستم و سهراب یکی از برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین داستان‌های شاهنامه فردوسی، حماسه‌ ملی ایرانیان، است. شاهنامه که در قرن سوم هجری قمری توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی سروده شده، مجموعه‌ای از داستان‌ها و اسطوره‌های کهن ایرانی است که هدف اصلی آن حفظ و احیای فرهنگ و تاریخ ایران پیش از اسلام بوده است.

فردوسی با استفاده از زبان فاخر و سبک حماسی خود، توانسته است این داستان‌ها را به گونه‌ای روایت کند که نه تنها برای مردم زمان خود، بلکه برای نسل‌های بعدی نیز جذاب و تاثیرگذار باشد.

به مناسبت اجرای نمایش «نبرد رستم و سهراب» طی چند نوشتار، وجوه مختلف داستان ماندگار حکیم ابوالقاسم فردوسی را بررسی و مرور می‌کنیم. این نمایش به کارگردانی حسین پارسایی و با بازی امیر آقایی، الناز شاکردوست، سینا مهراد، پردیس احمدیه، بانیپال شومون و با حضور علی زندوکیلی، سیامک صفری امیررضا دلاوری امیر کاوه آهنین جان و ‌... به زودی روی صحنه خواهد رفت.

داستان رستم و سهراب یکی از معروف‌ترین بخش‌های شاهنامه است و به دلیل عمق تراژیک و پیچیدگی‌های احساسی، همواره مورد توجه ادب‌دوستان و محققان قرار گرفته است. داستان رستم و سهراب به دلیل پرداختن به موضوعاتی همچون سرنوشت، شجاعت و روابط خانوادگی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این داستان نمایانگر تضادهای عمیق انسانی و تاثیرات تراژیک تصمیمات ناآگاهانه است که در نهایت به یکی از غم‌انگیزترین تراژدی‌های ادبیات جهان منجر می‌شود.

به دلیل اهمیت شخصیت‌ها در این داستان، لازم است هریک با نگاهی جرئی‌نگر بررسی شوند. از این رو در گام نخست، نقش اول داستان یعنی شخصیت رستم را مورد بررسی قرار می‌دهیم که امیر آقایی در نمایش «نبرد رستم و سهراب» ایفاگر نقش اوست.

«جهان‌آفرین تا جهان آفرید / سواری چو رستم نیامد پدید». رستم، پهلوان نامی و اسطوره‌ای شاهنامه، یکی از برجسته‌ترین و شناخته‌شده‌ترین شخصیت‌های ادبیات حماسی ایران است. او به عنوان نماد پهلوانی، شجاعت، وفاداری و خردمندی در تاریخ و فرهنگ ایرانیان شناخته می‌شود. داستان‌های مربوط به رستم، نه تنها در شاهنامه بلکه در فرهنگ عامه نیز جایگاه ویژه‌ای دارد و وی به عنوان الگویی از مردانگی و قهرمانی شناخته می‌شود.

رستم؛ نماد شجاعت، وفاداری، خردمندی و پهلوانی

۱. تولد و کودکی رستم

رستم، فرزند زال و رودابه، از خانواده‌ای پهلوان و نامدار است که تولدش با معجزه و شگفتی همراه بوده. هنگامی که مادرش، رودابه، او را به دنیا می‌آورد، به دلیل بزرگی نوزاد و دشواری زایمان، زال به پر سیمرغ متوسل می‌شود. سیمرغ با راهنمایی به زال، زایمان را امکان‌پذیر می‌سازد و رستم به شیوه سزارین (اصطلاح معمول امروزی) به دنیا می‌آید. این روایت نشان از قدرت و بزرگی او از همان ابتدای زندگی دارد:

«یکی بچه بد چون گوی شیرفش /به بالا بلند و به دیدار کش»

۲. قدرت و شجاعت

دیگر ویژگی‌ برجسته رستم، قدرت بدنی و شجاعت بی‌نظیر اوست. داستان‌های متعددی از نبردهای رستم در برابر دشمنان مختلف، از جمله دیوان و افراسیاب، وجود دارد. وی همیشه در میدان نبرد با اعتماد به نفس و مهارت فراوان ظاهر می‌شود و هیچ ترسی از دشمنان ندارد. قدرت رستم نه تنها در نبرد با دشمنان انسانی بلکه در مواجهه با موجودات افسانه‌ای و دیوان نیز به چشم می‌خورد:

«تهمتن یکی مشت بر گردنش/ بزد تیز و برشد روان از تنش. بدان جایگه خشک شد ژنده‌رزم / نشد ژنده‌رزم آنگهی سوی بزم»

۳. هفت خان رستم

یکی از مشهورترین داستان‌های رستم، هفت خان اوست که نشان از قدرت، شجاعت و خردمندی‌اش دارد. در این داستان، رستم باید هفت مرحله سخت و دشوار را پشت سر بگذارد تا کیکاووس شاه را از دست دیوان نجات دهد. هر یک از این مراحل شامل مبارزه با دشمنان مختلف و حل مشکلات پیچیده‌ای است که نیازمند هوش، شجاعت و قدرت بدنی فوق‌العاده است:

«میان سپاه اندر آمد چو گرد

سران را سر از تن همی دور کرد

ناستاد کس پیش او در به جنگ

نجستند با او یکی نام و ننگ

رهش باز دادند و بگریختند

به آورد با او نیاویختند»

۴. وفاداری و تعهد

رستم به عنوان پهلوان ملی ایران، همیشه وفادار به پادشاه و میهن خود است. وی بارها و بارها جان خود را برای دفاع از ایران و شاهان مختلف به خطر می‌اندازد. وفاداری او به پادشاهان ایران، از کیکاووس تا کیخسرو، در سراسر داستان‌های شاهنامه به وضوح دیده می‌شود. حتی در مواقعی که از رفتار نادرست شاهان ناراضی است، باز هم به وظیفه پهلوانی خود عمل می‌کند و در میدان نبرد حاضر می‌شود:

«مبادا که گردی تو پیمان‌شکن / که خاک است پیمان‌شکن را کفن»

۵. خردمندی و تدبیر

علاوه بر قدرت بدنی، رستم دارای خرد و تدبیر نیز هست. او در مواقع بحران، با تدبیر و هوشمندی عمل می‌کند و تصمیماتی می‌گیرد که نشان از عقل و دانش او دارد. در داستان هفت خان، رستم نه تنها با قدرت بدنی بلکه با تدبیر و هوشمندی خود از مراحل مختلف عبور می‌کند و موفق به نجات کیکاووس می‌شود:

«خرد بهتر از هر چه ایزد بداد

ستایش خرد را به از راه داد

خرد رهنمای و خرد دلگشای

خرد دست گیرد به هر دو سرای

از او شادمانی و ز اویت غمی است

و ز اویت فزونی و ز اویت کمی است»

۶. اخلاق و منش پهلوانی

رستم علاوه بر قدرت و شجاعت، دارای اخلاق و منش پهلوانی است. او همیشه به اصول اخلاقی و ارزش‌های انسانی پایبند است که یکی از بارزترین نمونه‌های این ویژگی، برخورد او با سهراب، پسرش، است. وقتی که رستم به ناحق فرزند خود را می‌کشد، پس از آگاهی از حقیقت، به شدت ناراحت و پشیمان می‌شود. این نشان‌دهنده دل‌پاک و انسان‌دوستی رستم است:

«بپرسید زان پس که آمد به هوش

بدو گفت با ناله و با خروش

که اکنون چه داری ز رستم نشان

که کم باد نامش ز گردنکشان»

رستم؛ نماد شجاعت، وفاداری، خردمندی و پهلوانی

۷. عشق و خانواده

رستم نیز همچون دیگر انسان‌ها، دارای احساسات و عواطف است. او عاشق تهمینه، دختر شاه سمنگان، می‌شود و از این عشق، سهراب به دنیا می‌آید. داستان عشق رستم و تهمینه یکی از زیباترین بخش‌های شاهنامه است که نشان‌دهنده ابعاد انسانی شخصیت رستم است. عشق او به خانواده‌اش و وفاداری به آنها نیز از ویژگی‌های برجسته اوست:

«از او رستم شیرْدل خیره مانْد

بَر او بَر جهانْ‌آفرین را بخوانْد

بپرسید زو گفت نام تو چیست؟

چه جویی شبِ تیره؟ کامِ تو چیست؟

چنین داد پاسخ که تهمینه‌ام

تو گویی که از غم به دو نیمه‌ام

یکی دختِ شاه سَمَنگان منم

ز پشت هُژَبر و پلنگان منم»

۸. تراژدی زندگی

رستم با وجود تمام قدرت و شجاعت، زندگی پر از تراژدی و غم نیز دارد. مهم‌ترین تراژدی زندگی این پهلوان اسطوره‌ای، داستان مرگ سهراب است. رستم ناخواسته و ناآگاهانه فرزند خود را در میدان نبرد می‌کشد و پس از آگاهی از این حقیقت، به شدت غمگین و پشیمان می‌شود. این داستان نشان‌دهنده پیچیدگی و عمق شخصیت رستم است که با وجود تمام افتخارات و پیروزی‌ها، همچنان با دردها و غم‌های انسانی مواجه است:

«چو بگشاد خفتان و آن مهره دید

همه جامه بر خویشتن بردرید

همی گفت کای کشته بر دست من

دلیر و ستوده به هر انجمن

همی ریخت خون و همی کند موی

سرش پر ز خاک و پر از آب روی»

۹. مرگ رستم

مرگ رستم نیز همچون زندگی‌اش، با شگفتی و تراژدی همراه است. رستم به دست برادر ناتنی‌اش، شغاد، در چاهی که به ناحق برایش تدارک دیده شده بود، گرفتار می‌شود و به طرز تراژیکی جان می‌دهد. مرگ رستم نشان‌دهنده پایانی تلخ و دردناک برای زندگی پرافتخار و شجاعانه اوست:

«دو پایش فرو شد به یک چاهسار

نبد جای آویزش و کار زار

بن چاه پر حربه و تیغ تیز

نبد جای مردی و راه گریز

بدرّید پهلوی رخش سترگ

بر و پای آن پهلوان بزرگ

به مردی تن خویش را بر کشید

دلیر از بن چاه بر سر کشید»

۱۰. میراث رستم

داستان‌های رستم به عنوان یکی از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین پهلوانان شاهنامه، همواره به عنوان نمادی از شجاعت، وفاداری، خردمندی و اخلاق پهلوانی در ذهن‌ها باقی مانده‌اند و نسل‌های مختلف از این داستان‌ها الهام گرفته‌اند. رستم به عنوان یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های شاهنامه، تجسمی از ارزش‌های پهلوانی و انسانی است. او با قدرت و شجاعت بی‌نظیر، وفاداری به میهن و پادشاه، خردمندی و تدبیر، اخلاق و منش پهلوانی و احساسات انسانی، الگویی جاودان برای نسل‌های مختلف است. زندگی پرماجرای رستم، با تمام افتخارات و تراژدی‌هایش، نشان‌دهنده عمق و پیچیدگی شخصیت اوست که همچنان در فرهنگ و ادبیات ایران زنده و پویاست.

ادامه دارد ...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha