به گزارش ایرنا، تاریخ همواره سرنخهایی را برای شناخت و درک بهتر آنچه امروز اتفاق میافتد در اختیارمان قرار میدهد. پیچ و خمهای مسیر تاریخ با اتفاقهای ریز و درشت در گذر زمان تغییر یافته و هر رخداد به نوعی در رقم زدن وضعیت ژئوپلیتیک حال حاضر تاثیرگذار بوده است. آسیا و اقیانوسیه که سهم قابل توجهی از وسعت این کره خاکی را به خود اختصاص داده، همانند دیگر نقاط دنیا تحولات مهم و تاثیرگذاری را از سر گذرانده است.
در این گزارش سعی داریم تا با شرحی از چندین رویداد تاریخی در بازه زمانی ۷ تا ۱۳ سپتامبر/ ۱۷ تا ۲۳ شهریور (هفته جاری)، سرنخهایی را از چگونگی شکلگیری سیاستها و جغرافیای امروز منطقه آسیا و اقیانوسیه در اختیار مخاطب قرار دهیم.
تسلیم امپراتوری ژاپن در شرق و جنوب شرقی آسیا
امپراتوری ژاپن تحت سلطه هیروهیتو در ۱۵ اوت ۱۹۴۵ (۲۴ مرداد ۱۳۲۴) در جنگ جهانی دوم تسلیم شد و به طور رسمی امضای سند آن در ۲ سپتامبر (۱۱ شهریور) همان سال به جنگ پایان داد. در پایان ژوئیه ۱۹۴۵ (مرداد ۱۳۲۴)، نیروی دریایی امپراتوری ژاپن قادر به انجام عملیات بزرگ نبود و حمله متفقین به این کشور قریب الوقوع بود. در بیانیه پوتسدام در ۲۶ ژوئیه (۴ مرداد)، آمریکا همراه با انگلیس و چین تسلیم بی قید و شرط ژاپن را خواستار شد در غیر این صورت ژاپن به طور «کامل و فوری» تخریب میشد.
در نهایت نیروهای ژاپنی در آسیای جنوب شرقی در ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ در پنانگ، ۱۰ سپتامبر (۱۹ شهریور) در لابوان، ۱۱ سپتامبر در پادشاهی ساراواک و ۱۲ سپتامبر در سنگاپور خود را تسلیم متفقین کردند. پنانگ، لابوان و ساراواک ایالتهای کشور مالزی که بعدا در سال ۱۹۵۷ اعلام استقلال کرد، هستند. کومینتانگ حزب حاکم وقت در چین نیز در ۲۵ اکتبر (۳ آبان) اداره تایوان را به دست گرفت.
همچنین نیروهای آمریکایی متشکل از ۴۵ هزار نفر از سپاه ۲۴ ارتش ایالات متحده تحت عملیات «لیست سیاه چهل» به دنبال تسلیم شدن ژاپن، کره را به بهانه ایجاد یک کشور متحد اشغال کردند. اولین نیروهای آمریکایی که برای زمینه چینی حضور گسترده نیروها وارد کره شدند، یک گروه کوچک پیشرفته بودند که در ۴ سپتامبر ۱۹۴۵ در فرودگاه کیمپو نزدیک سئول فرود آمدند. یک گروه پیشرفته کوچک دیگر، متشکل از چهارده نیرو از لشکر ۷ پیاده نظام، روز ۸ سپتامبر وارد اینچئون شدند اما ورود گسترده نیروها از روز بعد آغاز شد. حضور آمریکا در کره یکی از زمینههای شکل گیری جنگ داخلی در سال ۱۹۵۰ بود.
پس از تسلیم ژاپن در کره، تایوان، چین و جنوب شرق آسیا (هندوچین)، معاهده صلح سانفرانسیسکو که توسط ۴۸ کشور در ۸ سپتامبر ۱۹۵۱ (۱۶ شهریور ۱۳۳۰) امضا شد، به طور رسمی به موقعیت ژاپن به عنوان یک قدرت امپریالیستی پایان داد.
جنگ ۱۹۶۷ هند و چین
به دنبال شکلگیری جنگ سال ۱۹۶۲ بین هند و چین که به مدت نزدیک به یک ماه (از اکتبر تا نوامبر) به طول انجامید، چین به اهداف سیاسی برای تامین امنیت مرزها در بخش غربی دست یافت، چرا که پکن کنترل عملی خود بر منطقه مورد مناقشه «اقصای چین» (اکسای چین) را در دست گرفت. چین در سال ۱۹۶۵ دست به تجدید قوا در مناطق مرزی با هند زد. پیامدهای جنگ تغییرات گستردهای نیز در ارتش هند شکل داد تا آن را برای درگیریهای مشابه در آینده آماده کند.
علت اصلی جنگ بین هند و چین، اختلاف بر سر حاکمیت مناطق مرزی اقصای چین و آروناچال پرادش بود که به طور گسترده از هم جدا شده بودند. اقصای چین که هند آن را متعلق به لَدَخ و چین آن را بخشی از سین کیانگ میدانست، دارای یک راه ارتباطی مهم است که مناطق چینی تبت و سین کیانگ را به هم متصل میکند. ساخت این راه توسط چین یکی از محرکهای درگیری بود.
چند سال بعد در ۱۱ سپتامبر ۱۹۶۷ (۲۰ شهریور ۱۳۴۶) یک درگیری نظامی دیگر با حمله نیروهای ارتش آزادیبخش خلق چین به پستهای مرزی هند در منطقه «ناتو لا» آغاز شد و تا ۱۵ سپتامبر (۲۴ شهریور) ادامه یافت. این درگیریها در نزدیکی پادشاهی سیکیم در هیمالیا شرقی که بعدا در ۱۹۷۵ به هند ضمیمه شد، صورت گرفت. درگیری در منطقه ناتو لا خاتمه پیدا نکرد و دوباره در ماه اکتبر یک دوئل نظامی دیگر در منطقه «چو لا» در مجاورت آن آغاز شد و همان روز به پایان رسید.
گفته میشود، هند به «مزیت تاکتیکی قاطع» در این درگیریها دست یافت و موفق شد نیروهای چینی را به عقب براند و بسیاری از استحکامات ارتش چین در ناتو لا را نابود کند. رقابت برای کنترل منطقه مرزی مورد مناقشه در دره چومبی به عنوان عامل اصلی تشدید تنش در این حوادث دیده میشود.
مناقشات و اختلافهای مرزی هند و چین تا به امروز همچنان ادامه دارد و آخرین درگیری بین نیروهای مرزی دو کشور که به چند کشته و زخمی منجر شد به مه ۲۰۲۰ (اردیبهشت ۱۳۹۹) در منطقه مرزی لَدَخ مربوط میشود.
شروع ابتکار کمربند و جاده شی جینپینگ
شی جین پینگ رییس جمهور چین در ۷ سپتامبر ۲۰۱۳ (۱۶ شهریور ۱۳۹۲) در دانشگاه نظربایف در آستانه، قزاقستان ابتکار کمربند و جاده را به عنوان «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» اعلام کرد. در اکتبر ۲۰۱۳ طی یک سخنرانی در اندونزی، شی اعلام کرد که چین قصد دارد «جاده دریایی ابریشم قرن بیست و یکم» را برای تقویت همکاری در آسیای جنوب شرقی و فراتر از آن بسازد.
اهداف این طرح، ایجاد یک بازار بزرگ واحد و استفاده کامل از بازارهای بینالمللی و داخلی، از طریق تبادل فرهنگی و ادغام، برای افزایش درک متقابل و اعتماد کشورهای عضو اعلام شد که به ایجاد الگوی نوآورانهای از جریان سرمایه منجر میشود.
«کمربند» شامل کشورهایی است که در مسیر اصلی جاده ابریشم از طریق آسیای مرکزی، غرب آسیا، خاورمیانه و اروپا قرار دارند. این ابتکار با ایجاد زیرساختهای سخت مانند راهآهن و جاده و زیرساختهای نرم مانند موافقتنامههای تجاری و یک ساختار حقوقی تجاری مشترک با سیستم قضایی برای نظارت بر توافقها، یک منطقه اقتصادی منسجم ایجاد میکند.
علاوه بر منطقهای که تا حد زیادی مشابه با جاده تاریخی ابریشم است، توسعه آن جنوب آسیا و آسیای جنوب شرقی را در بر میگیرد. این ابتکار از دیدگاه آسیای جنوب شرقی مهم است زیرا، به استثنای سنگاپور، کشورهای آسیای جنوب شرقی برای پیشبرد توسعه خود به سرمایه گذاری زیرساختی قابل توجهی نیاز دارند.
سالگرد ترور احمد شاه مسعود
احمدشاه مسعود از فرماندهان برجسته افغانستان علیه اشغال شوروی بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ بود. در دهه ۱۹۹۰ شاخه نظامی دولت افغانستان را علیه شبهنظامیان رقیب رهبری میکرد و پس از غلبه طالبان، رهبری نیروهای نظامی مخالف طالبان در شمال افغانستان را بر عهده داشت. سرانجام مسعود در روز ۹ سپتامبر ۲۰۰۱ (۱۸ شهریور ۱۳۸۰) (دو روز پیش از حملات ۱۱ سپتامبر)، بر اثر انفجار دو فرد انتحاری مظنون به ارتباط با شبکه القاعده که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند، در خواجه بهاءالدین ولایت تخار افغانستان کشته شد.
مسعود یکی از بزرگترین فرماندهان جنگهای چریکی در قرن بیستم بود و با افرادی چون چه گوارا مقایسه میشود، به ویژه به دلیل اینکه به دفعات توانست از زادگاهش دره پنجشیر در برابر حملات ارتش سرخ شوروی و بعدها طالبان دفاع و از اشغال پنجشیر جلوگیری کند. بعدها دولت افغانستان در دوره ریاست جمهوری حامد کرزای، به او لقب «قهرمان ملی» داد. در افغانستان، روز ترور شدن او، ۹ سپتامبر، بهعنوان یک روز ملی، بهنام روز مسعود، نامگذاری شدهاست. دوستدارانش، به وی لقب «آمر صاحب شهید» به معنای «فرمانده شهید ما» دادهاند.
حادثه ۱۱ سپتامبر بهانهای برای اشغال افغانستان
کمتر از یک ماه پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (۲۰ شهریور ۱۳۸۰)، جورج دبلیو بوش رییس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا دستور حمله به افغانستان با حمایت یک ائتلاف بین المللی را داد که هدف ادعایی ریشه کن کردن القاعده و شکار اسامه بن لادن را دنبال میکرد.
با این حال، پس از یک دهه در سال ۲۰۱۱ نیروهای آمریکایی توانستند بن لادن را در کشور همسایه پاکستان پیدا کرده و بکشند. خالد شیخ محمد که آمریکا وی را طراح حملات ۱۱ سپتامبر میداند، در سال ۲۰۰۳ در پاکستان دستگیر و سالها بدون محاکمه در زندان گوانتانامو در آمریکا نگهداری شد.
نیروهای آمریکایی پس از تقریبا ۲۰ سال و در سال ۲۰۲۱ به دستور جو بایدن رییس جمهور آمریکا افغانستان را ترک کردند و بار دیگر طالبان قدرت را در این کشور به دست گرفت.
با خروج نظامی آمریکا از افغانستان و پایان دو دهه اشغالگری نظامی این کشور جنگ زده که تبعات و رنج های فراوانی را برای مردم آن برجای گذاشته است، مردم افغانستان همچنان با مشقات ناشی از جنگ به اصطلاح علیه تروریسم، دست به گریبان هستند.
نظر شما