حدود ساعت ۱۵ و ۳۰ دقیقه دیروز، صدها دستگاه دریافت پیام «پیجر» که توسط تعدادی از کارگران واحدها و مؤسسات مختلف حزبالله مورد استفاده قرار گرفته بود، ناگهان منفجر شد و تا کنون ۱۱ نفر در لبنان شهید و نزدیک به ۴۰۰۰ تن زخمی شدهاند.
در عملیات جنوب لبنان و سوریه، یک محدوده مشخص جغرافیایی در نظر بوده و یک عملیات کاملا فنی، اطلاعاتی و امنیتی دقیق انجام شده که رد آن را از کارخانه تا محل انبار محصولات و بالاخره توزیع پیجرها باید دنبال کرد.
حزبالله با توجه به مشکلات احتمالی از این دست، معمولا دستگاههای الکترونیک یا رایانه را از لبنان، سوریه و کشورهای خاورمیانه نمیخرید و به جای آن، سراغ کشورهای دوردستتر میرفت تا احتمال آلودگی آنها ضعیفتر یا صفر باشد. با این حال این دستگاهها خریداری و با نقشآفرینی عناصر مرتبط با اسرائیل وارد لبنان شده است؛ شبیه اتفاقی که با ورود لپتاپهای آلوده به ویروس استاکسنت، تاسیسات هستهای ایران را آلوده کرد. اما نکته مهمِ نیازمند بررسی، این است که چرا این عملیات اکنون رخ داده است؟
طبق اطلاعات اعلامشده توسط نیروهای امنیتی لبنان، ۲۰ گرم مواد منفجره بسیار پیچیده غیرقابل شناسایی در این پیجرها کار گذاشته شده بود که براساس سیگنالهایی که دریافت میکند، در یک زمان مشخص، همه آنها منفجر میشود. حجم انفجارها در جنوب لبنان بسیار بیشتر از دیگر مناطق بوده و تا کنون اعلام شده ۴۰۰۰ نفر مجروح شدهاند. علاوه بر اعضای حزبالله، نیروهای بخشهای خدماتی لبنان هم از این پیجرها استفاده میکردهاند و فقط برای نیروهای حزبالله نبوده است. اما آیا ترور شخصیت خاصی هدف این عملیات بوده است؟ من چنین باوری ندارم.
این وسیله، یک نظام ارتباطی پیشرفته و مهم و از نظر اسرائیل، رکن اصلی ارتباط نیروهای حزبالله بوده و چون قابل اتصال به اینترنت نیست، فقط نرمافزارهایی که پیش از این روی آنها نصب شده، قابل استفاده است و از طریق آنها امکان اتصال به پهپادها و ماهوارهها را براساس برنامههای موجود در پیجر دارد. اما در این عملیات، بمبگذاری در پیجرها توسط اسرائیل انجامشده و با دریافت یک سیگنال بعد از یک زمان چند ثانیهای منفجر میشود.
نکته مهم و قابل توجه این عملیات، زمان اجرای آن است. اکنون اسرائیل نیروهای خود را در نوار غزه کاهش جدی داده است. روز پیش از انفجار پیجرها، منطقه شمال اسرائیل بهعنوان منطقه امنیتی درجه یک اعلام شده است. یعنی نیروهای اسرائیلی توجه خود را به جنوب لبنان معطوف کردهاند و معنای آن این است که اسرائیل به احتمال زیاد درصدد یک حمله گسترده به جنوب لبنان است. حتی اکنون نزدیک به یک هفته است که «آموس هوخشتاین» نماینده سابق آمریکا برای تعیین خطوط مرزی لبنان و اسرائیل که معروف بود بهنوعی طرف اسرائیل را میگیرد، به منطقه مسافرت میکند تا به گفته خودش، از توسعه جنگ در جنوب لبنان جلوگیری کند.
در چند روز اخیر، کابینه امنیتی اسرائیل تصمیم گرفته نقطه ثقل عملیات خود را اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ قرار دهد که طبق آن حزبالله باید نیروهایش را از مرز اسرائیل تا شمال لیتانی که به منطقه آبی معروف است عقب بکشد. اکنون همه تلاش اسرائیل این است که جنوب لبنان طبق این قطعنامه صادره بعد از جنگ ۳۳ روزه، از نیروهای حزبالله تخلیه شود و این نیازمند یک عملیات بزرگ نظامی از سوی اسرائیل است.
اکنون کل شبکه پیجری که وسیله ارتباط نیروهای حزبالله بوده از بین رفته و اسرائیل توانسته شبکه ارتباطی بین نیروهای حزبالله و فرماندهی آن را از بین ببرد و در نتیجه سازماندهی و ایجاد اتصال بین آنها، به زمان نیاز دارد. به همین دلیل تصور میکنم اسرائیل در پی این اقدام انجامشده، بهدنبال حمله زمینی گسترده و البته محدود (نه جنگ منطقهای) بخواهد وارد جنوب لبنان شود و با اشغال دوباره برخی مناطق، کاری کند که حزبالله مانند سال ۲۰۰۶ نیروهایش را به پشت رودخانه لیتانی منتقل کند.
البته اینکه آیا اسرائیل این کار را می تواند انجام دهد یا حزبالله چه واکنشی در برابر آن خواهد داشت و آیا جنگ بزرگ منطقهای شکل خواهد گرفت، موارد بعدی است؛ اما در درجه اول به نظر میرسد اسرائیل نظام ارتباطی حزبالله را منهدم کرده تا بتواند عملیات نظامی در جنوب لبنان انجام دهد. در جنگ عراق نیز آمریکا ابتدا با بمباران، همه سیستمهای ارتباطی میان جنوب، شمال و مرکز قطع و سپس در مدت بیست و چند روز، کل عراق را تصرف کرد.
این عملیات چندجانبه بوده و علاوه بر اینکه هدف اصلی اسرائیل در قطع سیستم ارتباطی محقق شده، هدفهای دیگری نیز داشته است. هدف دوم، بسیاری از نیروهای حزبالله در جنوب لبنان آسیب دیده و نزدیک به سه هزار نفر را که به احتمال زیاد بیشتر آنها نیروهای حزبالله هستند، مجروح کرده که یک پیروزی نظامی بدون شلیک موشک به شمار میرود و نظام اجتماعی و درمانی را از کار انداخته و هدف سوم اینکه یک وحشت عمومی در کل منطقه ایجاد کرده است.
نظر شما