آسمان شهادت محمد حسین فهمیده

شهر ری - ایرنا - آسمان شهادت محمد حسین فهمیده را می توان در سخنان شهید سید مرتضی آوینی شهید اهل قلم فهمید که گفت: آنان درغربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهای شان زیر تانک های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست اما راز خون آشکار شد و راز خون را جز شهدا در نمی یابند.

به گزارش ایرنا ، امام خمینی ره بنیانگذار جمهوری اسلامی از شهید محمد حسین فهمیده این نوجوان ۱۳ ساله به عنوان رهبر یاد کردند و بدین گونه نام و یاد او، منشا حماسه‌های بزرگ شد و تحول عظیمی در شیوه‌های دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ایجاد کرد و راه پیروزی وسرافرازی را یکی پس از دیگری، هموار ساخت.

روز هشتم آبان به عنوان «روز بسیج دانش‌آموزی» و همچنین روز ۱۳ آبان به افتخار شهید محمد حسین فهمیده به عنوان روز دانش‌آموز در ایران نامگذاری شد و سازمانی به همین نام زیر نظر بسیج مستضعفین تشکیل‌شد.

آنان درغربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهای شان زیر تانک های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست اما راز خون آشکار شد و راز خون را جز شهدا در نمی یابند.

امروز در سالروز شهادت این اسوه و الگوی نوجوانان در قطعه ۲۴ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران ،دانش آموزان و مسئولان لشکری و کشوری دور هم جمع می شوندتا یادی کنند از شهدای دانش آموزی که از کلاس های درس به جبهه های نور علیه ظلمت رفته و با نثار جان شیرین خود فدایی رهبر و کشور شدند.

پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی ره در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در سن نوجوانی ؛ دیدار رهبر جمهوری اسلامی در زمان بازگشت به ایران درشهر قم ، شرکت در تظاهرات علیه رژیم ستمشاهی در زمستان ۱۳۵۷ و حضور در جنگ تحمیلی و ایستادگی بی نظیر مقابل دشمن » ازجمله اقدامات شهید فهمیده است.

حضور در روزهای آغازین جنگ تحمیلی درخرمشهر

آسمان شهادت محمد حسین فهمیده

شهید محمد حسین فهمیده درسال ۱۳۵۹ در نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی همراه نیروی مقاومت بسیج مردمی به جبهه خرمشهر اعزام شد. از آنجا که در روزهای نخستین شرکت او در خط مقدم جلوگیری می‌شد، با تلاش‌ وافر به خط مقدم جبهه در مقابل نیروهای بعثی در خط مقدم اجازه گرفت.

محمد حسین در ابتدای رزم خود مجروح و به بیمارستان ماهشهر اعزام شد. چند روزی پس از بهبودی با ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه بار دیگر با مخالفت فرماندهان با حضورش در خط مقدم روبرو شد، امّا شهید فهمیده بار دیگر با اصرار به خط مقدم رفت و در برابر حمله‌های دشمن بعثی برای دومین بار زخمی شد.

شهید فهمیده سر انجام در روز ۸ آبان ماه ۱۳۵۹ در منطقه کوت شیخ درآن سوی رود اروند در نزدیکی ایستگاه راه آهن خرمشهر با صلابت تمام و ایستادگی مقابل دشمن تا دندان مسلح بعثی ، شربت شیرین شهادت را نوشید.

زندگینامه شهید محمد حسین فهمیده

شهید محمد حسین فهمیده درسال ۱۳۵۹ در نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی همراه نیروی مقاومت بسیج مردمی به جبهه خرمشهر اعزام شد. از آنجا که در روزهای نخستین شرکت او در خط مقدم جلوگیری می‌شد، با تلاش‌ وافر به خط مقدم جبهه در مقابل نیروهای بعثی در خط مقدم اجازه گرفتمحمد حسین فهمیده، فرزند محمد تقی در سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای مذهبی در محله پامنار شهر قم چشم به جهان گشود.

وی دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین، به شهادت رسید با صفا و صمیمیت و در زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان، سپری کرد.

محمد حسین در سال ۱۳۵۲، به مدرسه رفت و کلاس اول تا چهارم ابتدایی را زیر نظر یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی و اول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه در این شهر گذراند.

در همین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون‌ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید.
محمد حسین فهمیده، نوجوانی خوش برخورد، شجاع، فعال، کوشا بود و به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود این که به سن تکلیف نرسیده بود، نماز می‌خواند و احترام خاصی برای والدینش قائل بود.

وی شیفته و عاشق امام (ره) بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امام داشت. او می‌گفت: امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم.
هنگام ورود امام (ره) به ایران به دلیل بیماری، موفق به زیارت امام نشد، اما پس از بهبودی در اولین فرصت به شهر مقدس قم رفت و موفق به دیدار مراد و مرشد خود شد.

این دانش آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و بینش عمیق و استوار خود در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت، درس شجاعت، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت.

سخنان امام خمینی درباره شهید فهمیده

امام بزرگوارمان از این نوجوان ۱۳ ساله به عنوان رهبر یاد فرمودند و گفتند : رهبر ما آن طفل دوازده ساله‌ای است که با قلب کوچک خود ، که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم و خود نیز شربت شهادت نوشید.

شهید فهمیده در بیانات رهبر انقلاب

رهبر معظم انقلاب، فرمودند: زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی ، شهید فهمیده از اصالت های دفاع مقدس می باشد.
مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده شهید فهمیده در رابطه با فداکاری و شجاعت او نیز بیان کردند: بروز چنین حوادثی که از تربیت صحیح واصالت های خانوادگی است، صرفا درمحیط های اسلامی جلوه گری و نور افشانی می‌کند.

شهید فهمیده از نگاه شهید آوینی


سید شهیدان اهل قلم، حاج مرتضی آوینی، در قسمتی از برنامه روایت فتح با نام شهری در آسمان شهادت محمد حسین فهمیده را این گونه زیبا ترسیم می‌کند:
خرمشهر، از همان آغاز خونین شهر شده بود. خرمشهر، خونین شهر شده بود. آیا طلعت را جز از منظر این آفاق می توان نگریست ؟ آنان درغربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهای شان زیر تانک های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست . اما راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی یابند. گردش خون در رگ های زندگی شیرین است. اما ریختن آن در پای محبوب ، شیرین تر. شایستگان آنانند که قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانند. حکمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی انتهای نور، که پرتوی از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشنی بخشیده است.

شرکت در واقعه کردستان


فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد. خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز می‌گردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگر از شهرستان کرج خارج نشود.
ولی او رضایت نمی دهد و خطاب به آنان می‌گوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم.
در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، محمد حسین تصمیم می‌گیرد که به جبهه برود و با متجاوزان بعثی بجنگد. زمزمه رفتن را در خانواده و بین دوستانش می‌افکند.

رفتن به جبهه یک تکلیف الهی است

در یکی از بیمارستان های کرج خود را به یکی از دوستانش که بستری بود، می‌رساند و با او خداحافظی می کند و از جبهه و جنگ برای او می گوید و تکلیف الهی خود را گوشزد می کند.
یک روز که به بهانه خرید نان از منزل خارج شده بود، مبلغ ۵۰ تومان را به دوستش می‌دهد و از او می‌خواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به او می‌گوید و از وی می‌خواهد که تا سه روز به خانواده‌اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند و سپس آن‌ها را مطلع کند.

در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او شده و با وی صحبت و سعی می‌کند او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمی شود. شهید فهمیده که در عزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور می رساند و هرچه تلاش می کند که همراه گروه یا دسته ای که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمی شود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان می رود واز او می خواهد که وی را با خود ببرند.


فرمانده امتناع می کند، اما شهید فهمیده ، آن قدر اصرار می کند تا فرمانده را متقاعد می کند که برای یک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراین مدت کوتاه هر کاری که پیش می‌آید حسین پیشقدم شده و استعداد و قابلیت خود را درهمه کارها نشان می دهد.


اولین مجروحیت فهمیده


در همین مدت کوتاه حضور در خرمشهر با دوستش به نام محمد رضا شمس، مجروح می شوند و آن دو را به بیمارستان منتقل می‌کنند و علی رغم مخالفت فرمانده آن گروه و با حالت مجروحیت، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر برمی‌گردد.
در حین برخورد با فرمانده و پس از ممانعت وی از حضور درخط مقدم، چشمان حسین پراز اشک شده و با ناراحتی به فرمانده می‌گوید: من به شما ثابت می‌کنم که می‌توانم به خط بروم ولیاقت آن را دارم.

او برای اثبات لیاقت خود یک بار به تنهایی به میان عراقی ها رفته و لباس و اسلحه‌ای از عراقی ها به دست می‌آورد و در شکل ظاهری یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک می‌شود، به طوری که رزمندگان مشاهده می‌کنند که یک عراقی کوچک به طرف آنان می آید، می خواهند به او شلیک کنند، که یکی از آنان می گوید، صبرکنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم. هنگامی که نزدیک می‌شود، می‌بینند حسین است که خواسته ثابت کند که می تواند با دست خالی هم با عراقی ها بجنگد و شهامت ولیاقت حضور در خط مقدم را دارد.

مسوول گروه که به توانمندی و توانایی واراده پولادین حسین برای رزم در جبهه اعتماد واطمینان پیدا می‌کند، به او اجازه ماندن درجبهه را می‌دهد.

رشادت های فهمیده درمحاصره خرمشهر

از آن پس او به اتفاق دوست شهیدش محمد رضا شمس، در یک سنگر قرار داشتند تا در هجوم عراقی ها به خرمشهر محاصره می‌شوند.
محمد رضا شمس، دوست و هم سنگر حسین زخمی می‌شود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط می رساند و به سنگر خود برمی‌گردد و می بیند که تانک‌های عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره آن ها هستند.
حسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در دستش گرفته بود به طرف تانک ها حرکت می کند. تیری به پای او می‌خورد و از ناحیه پا مجروح می‌شود. اما زخم گلوله نمی تواند از اراده محکم و عزم پولادین او جلوگیری نماید.
بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی می‌کند واز لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو می رساند وآن را منفجر می‌کند و خود نیز تکه تکه می شود.
افراد دشمن گمان می کنند که حمله ای از سوی رزمندگان اسلام صورت گرفته است، جملگی روحیه خود را می بازند و با سرعت تانک‌ها را رها کرده و فرار می‌کنند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته می شود و نیروهای کمکی هم می‌رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی می کنند. *** خبر شهادت حسین فهمیده
صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه های خود اعلام می کند که نوجوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خودنیز به شهادت رسیده است.

جاودانگی شهید فهمیده


به این ترتیب محمد حسین و فداکاری و شجاعت او جاودانه شد. بقایای پیکر شهید حسین فهمیده در بهشت زهرا، قطعه ۲۴، ردیف ۴۴، شماره ۱۱، به خاک سپرده می شود.


اشیای بازمانده از شهید حسین فهمیده در موزه شهدا تهران نگهداری می‌شود و موزه شهدای دانش‌آموز در خانه پدری حسین فهمیده در کرج ساخته شد. پیش‌ازآن هم تصویر حسین فهمیده بصورت نقش‌آب روی اسکناس چاپ شد.


یادش گرامی و راهش پر رهرو

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha