نخبگانی که در تنور عوام‌گرایی می‌سوزند

تهران- ایرنا- ۲۶ سال از اولین چاپ کتاب «جامعه‌شناسی نخبه‌کشی» می‌گذرد و بعد از این ربع قرن، به نظر می‌رسد دومین جلد این کتاب به جای نخبگان سیاسی، باید به برخورد جامعه ایران با نخبگان علمی‌ اختصاص یابد و به شرح درد این سرمایه‌های بی‌بدیل و این زخم‌خوردگان از عوام‌گرایی (پوپولیسم) بپردازد. 

به گزارش خبرنگار علمی ایرنا، انزوا یا مهاجرت متخصصان ایرانی در دهه‌ها و چه بسا قرن‌های اخیر، پدیده چندان نا آشنایی نیست و همه ما کمابیش یا به چشم خود دیده و یا به گوش خود شنیده‌ایم، کسانی که ریشه در این آب و خاک داشته و برای به بار نشستن آنها، پدران و مادران بسیاری خون دل خورده‌اند، به یک باره در مسیر رشد و پیشرفت، متوقف شده یا با هزاران افسوس راهی دیار غربت می‌شوند.

این واقعیت تلخ، اما قصه امروز و دیروز نیست. تا آنجا که بابا طاهر عریان تقریبا هزار سال پیش از آن گلایه داشته و این‌چنین سروده است:

گلی که خود بدادم پیچ و تابش/ به اشک دیدگانم دادم آبش

درین گلشن خدایا کی روا بی/ گل از مو دیگری گیرد گلابش

یا در نمونه‌ای دیگر، علی رضاقلی، نویسنده کتاب جامعه‌شناسی نخبه‌کشی که با بررسی زندگانی قائم‌مقام فراهانی، امیرکبیر و محمد مصدق، تحلیلی جامعه‌شناختی از برخی ریشه‌های تاریخی استبداد و عقب‌ماندگی در ایران را به دست می‌دهد، در اثر خود به عملکرد نخبگان سیاسی و برخورد جامعه ایران با آنها می‌پردازد.

او با مددجویی از شواهد تاریخی مطرح می‌کند که ساختار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران به گونه‌ای است که نخبگان سیاسی عملاً برای اصلاح وضع موجود راه به جایی نمی‌برند چراکه جامعه تاب اصلاحات را نداشته و دست به نخبه‌کشی می‌زند.

اما به نظر می‌رسد، نخبه‌کشی در ساحت‌های علمی نیز کمتر از عرصه‌های سیاسی نیست و جامعه‌ای که باید محیطی امن و آرام برای بالندگی سرمایه‌هایش باشد، خواسته یا ناخواسته، آنها را به حاشیه‌های بغض‌آلود می‌کشاند و آنها را آماج حملات ناجوانمردانه می‌کند.

در تازه‌ترین مورد، شاهد هستیم که شخصیتی علمی که تمام عمرش را پای سربلندی کشور و سلامت مردمش گذاشته، با یک سوال عامیانه در صدا و سیما و سپس روایتی تقطیع شده و مخدوش در فضای مجازی، مورد هجمه، توهین و قضاوت نادرست قرار می‌گیرد.

شاهوردی کیست؟

نام پروفسور عبدالحسین شاهوردی که شخصیتی توانمند، متخصص، متواضع و خوش‌طینت است و اکنون ریاست پژوهشگاه رویان را بر عهده‌ دارد، در پی حضور در یک برنامه تلویزیونی، طی یکی دو روز گذشته بیش از پیش در فضای مجازی به چشم می‌خورد و سخنانش به موضوع بحث و جدل بسیاری از کاربران، تبدیل شده است.

قبل از ورود به موضوع، بهتر است کمی با عبدالحسین شاهوردی آشنا شویم؛ او متولد ۱۳۴۱ در شهر تفرش، رئیس پژوهشگاه رویان، عضو هیات علمی گروه جنین‌شناسی پژوهشگاه رویان، عضو هیات مدیره انجمن علمی تخصصی باروری و ناباروری ایران، عضو شورای علمی گروه پژوهشی تحقیقات پایه و جمعیتی بیماری‌های غیر واگیر، عضو هیات تحریریه مجله پژوهشی یاخته (سل ژورنال) و آی.جی.اف.اس (IJFS) است.

وی دوران دبیرستان را در رشته علوم تجربی در تفرش به پایان رساند و پس از انقلاب فرهنگی در رشته شنوایی‌سنجی دانشگاه علوم پزشکی ایران به تحصیل پرداخت. مدرک کارشناسی ارشد و دکتری خود را در رشته علوم تشریح از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرد و از سال ۱۳۷۰ هم‌زمان با تاسیس و شکل گیری رویان ابتدا به عنوان معاون پژوهشی و آموزشی و در ادامه به عنوان رئیس پژوهشگاه رویان مشغول به فعالیت شد.

انتشار بیش از ۳۰۰ مقاله و خلاصه مقاله، ترجمه، تالیف و مشارکت در تالیف چندین کتاب در زمینه بیولوژی اسپرم از جمله بیولوژی اسپرم و روش‌های نوین (جلد اول)، بیولوژی اسپرم و دیدگاه‌های نوین (جلد دوم) و کشت سلول و بافت از جمله سوابق درخشان شاهوردی است.

افزون بر این، شاهوردی در بسیاری پروژه‌های مطرح بین‌المللی در حوزه ژنتیک و سلول‌های بنیادی به عنوان پژوهشگر همکار، حضور داشته و دارد و نقش تاثیرگذاری در روند پیشرفت این پروژه‌ها ایفا می‌کند.

حاشیه‌های پر رنگ‌تر از متن حضور شاهوردی در تلویزیون

برنامه تلویزیونی «سلام صبح بخیر» روز یکشنبه ۶ آبان ماه، میزبان رئیس پژوهشگاه رویان در شبکه سوم سیما بود. مجری برنامه در این مصاحبه تقریبا ۱۳ دقیقه‌ای سوالاتی درباره ماهیت سلول‌های بنیادی، انواع و نحوه عملکرد آنها پرسید و توضیحاتی از دکتر شاهوردی شنید.

او در این گفت‌وگوی تلویزیونی توضیح داد: خدا را شاکریم که جامعه علمی ما در زمینه سلول‌های بنیادی به موقع حرکت کرد، عمر دانش سلول‌های بنیادی در دنیا حدود چهار پنج دهه است که برای استفاده از سلول‌های بنیادی انسان برای درمان به ویژه درمان بیماری‌های صعب‌العلاج، ورود پیدا کرده‌اند. این حرکت به موقع و همچنین تعاملاتی که شکل گرفته است موقعیت ممتازی برای کشورمان به‌خصوص در منطقه، هم در زمینه تربیت نیروی انسانی و هم در بحث زیرساخت و درمان، به وجود آورده است.

وی افزود: یک نکته اینکه، سلول‌های بنیادی، مادر تمام سلول‌هاست، خلقت انسان به گونه‌ای است که خداوند در تمام بافت‌ها، سلول‌های ریشه‌ای را قرار داده که در طول زمان، می‌توانند تمایز پیدا کنند و سلول‌های بالغ مربوط به هر بافت را بسازند، اما در طول زمان، اتفاقاتی می‌افتد و مشکلاتی ایجاد می‌شود که ممکن است این مشکلات، ممکن است «نسبت ترمیم را به ضایعه» کم کنند و به اقدامات بعدی، نیاز باشد.

پس در حال طبیعی، همواره در بخش‌های مختلف بدن ما، سلول‌های خونی، پوست، روده یا قلب از سلول‌های بنیادی که در مغز استخوان، تولید و جایگزین می‌شوند، به وجود می‌آیند؛ بدون اینکه ما متوجه شویم. وقتی این نسبت، تغییر می‌کند، به مداخله نیاز هست که این مداخله به وسیله سلول‌های بنیادی که می‌تواند به انواع سلول‌ها تمایز پیدا کند، صورت می‌گیرد. در سطح جهانی می‌بینیم تعاملاتی که در زمینه کار با سلول‌های بنیادی اتفاق افتاده، ارزش‌های افزوده‌ای را برای آن جامعه به ارمغان آورده است.

امروز می‌بینیم بسیاری از داروهای امروزی از جمله داروهای نوترکیب، به کمک سلول‌ها با یک تقلید از شرایط بدن در آزمایشگاه تولید می‌شود. امروز می‌بینیم محصولات سلولی که برای درمان‌ها استفاده می‌شود و شناختی که از سلول‌ها پیدا می‌کنیم به محققان این توانایی را داده که در عرصه‌هایی مانند ژن درمانی ورود کنند.

مجری پرسید: به لحاظ کارکردهای سلول‌های بنیادی آنها را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد؟ که شاهوردی گفت: در تقسیم‌بندی‌های فعلی، یک دسته، سلول‌های بنیادی جنینی هستند، جنین موقعی که شکل می‌گیرد در روزهای پنجم تا هفتم، یک توده داخلی دارد و شماری سلول‌های اطراف آن که این سلول‌ها، جفت را می‌سازد و آن توده، قسمت‌های مختلف بدن را ایجاد می‌کند.

وی ادامه داد: محققان از آن سلول‌های داخلی، استفاده می‌کنند و در محیط آزمایشگاهی، این سلول‌ها را به سمتی می‌برند که سلول بنیادی جنینی، به دست می‌آید. این سلول‌های بنیادی جنینی، دو صفت بارز دارد؛ یکی اینکه نامیرا است و به مدت طولانی می‌توان آن را در آزمایشگاه، حفظ کرد و دیگر اینکه، در محیط آزمایشگاه، این قابلیت را دارد که آن را به انواع سلول‌ها تبدیل کرد، مثل سلول عصبی، استخوانی یا عضلانی.

یک دسته دیگر، سلول بنیادی بزرگسال هست که تمام بافت‌های بدن، چنین سلول‌هایی دارد، امروزه این سلول‌ها را از بافت چربی یا مغز استخوان می‌گیرند و انواع مختلف دارد مثل سلول‌های بنیادی مزانشیم که در درمان بسیاری از بیماری‌ها کاربرد دارد، چون از خود فرد گرفته می‌شود قابلیت تزریق و پیوند را دارد سلول بنیادی جنین، محدودیت‌هایی دارد و چون از یک جنین با یک ژنتیک خاص گرفته شده است، در استفاده از آن، بحث پیوند مطرح می‌شود و رد پیوند، گاه اتفاق می‌افتد.

شاهوردی یاداور شد: در موضوعات دیگر مثل خون، خون بند ناف، زایمانی که اتفاق می‌افتد، سلول‌های بنیادی را از جفت جدا می‌کند، این سلول‌ها در واقع سلول‌هایی است که از لحاظ توانمندی، بین سلول‌های بنیادی جنینی و بزرگسال است. امروز بانک‌های خون بند ناف، در سراسر دنیا دل حال شکل‌گیری است و این سلول‌ها را به عنوان یک سرمایه ملی، برای استفاده در زمان‌های آینده، ذخیره می‌کنند. بحث سلول‌درمانی و محصولات سلولی، جای خودش را در دنیا باز کرده است و کشورهایی که در این زمینه سرمایه‌گذاری کنند و بانک‌های سلولی داشته باشند می‌توانند نیازهای جامعه خود را برطرف کنند.

سوال دیگر مجری این بود که از چه راه‌هایی می توان این سرمایه‌گذاری را انجام داد؟ و شاهوردی جواب داد: مجموعه‌های دولتی و نهادهای عمومی غیر دولتی مثل سازمان جهاد دانشگاهی، سازمان انتقال خون و بیمارستان شریعتی که در این عرصه‌ها قدم‌هایی برداشته‌اند، بانک‌هایی را چه به شکل عمومی و چه به شکل خصوصی، ایجاد کرده‌اند و ذخیره سلول‌های بنیادی در آنجا انجام می‌شود. رویکرد در این زمینه مثبت است ولی واقعیت این است که باید مجموعه‌های خصوصی و خیریه در این زمینه ورود پیدا کنند. شرکت‌ها و کارخانه‌های داروسازی در زمینه تحقیقات سلول‌های بنیادی، سرمایه‌گذاری کنند و بتوان به شکل خودگردان در سطح جامعه به صورت مستمر، این خدمات ارائه شود.

پس از این توضیحات شاهوردی که به زبانی ساده برای مخاطبان گسترده تلویزیون ارائه شد، مجری با اذعان به اینکه سوالش تخصصی نیست و عامیانه هست، گفت: در فضای مجازی به ویژه بعد از حملات شدید رژیم صهیونیستی و شهادت سید حسن نصرالله شاهد هستیم که گفته می‌شود اسرائیل از طریق واکسن‌های کرونایی که قبلا افراد تزریق کرده‌اند قادر به ردیابی افراد است که کجا حضور دارند و مردم دنیا را کدگذاری کرده است. نظر شما در این زمینه چیست؟

شاهوردی به عنوان یک شخصیت علمی و با رویکرد اهل فن که قائل به قطعیت در بسیاری از امور به ویژه دستاوردهای جدید بشری نیستند، با احتیاط جواب داد: این ادعا می‌تواند درست باشد. چرا؟ چون امروز می‌بینیم در بحث بیولوژی و دستکاری ژنتیکی که دارد اتفاق می‌افتد می‌توان خیلی از اتفاقاتی که غیرممکن بود را ممکن کند.

وی گفت: امروز می‌بینیم که بیماری هموفیلی، تالاسمی و بیماری‌های دوشن (تخریب‌کنده عضلات) که منشا ژنتیکی داشت و هیچ وقت روی درمان آنها کار نمی‌کردند چون احساس می‌کردند توانایی درمان را نداریم، امروزه با یک سازه و درفتی (پیش‌نویس) که شکل می‌گیرد، می‌توان یک ژن سالم را روی آن سوار کرد تا برود و یک ژن معیوب را حذف یا ترمیم کند و در نتیجه، یک فرد بزرگسال، بیماری را پشت سر بگذارد و در جامعه، سالم باشد. پس نشان می‌دهد که با دستکاری‌های ژنتیک، این کار، امکان‌پذیر است اما در این موضوعات، اغراق‌آمیز با مطلب برخورد می‌شود.

شاهوردی ادامه داد: به هر صورت، نگاه و رویکرد در این زمینه است که از دانش، استفاده‌های مختلف را ببرند و دانش را برای تسلط، در اختیار خود بگیرند. شرکت‌هایی هم هستند که در این عرصه ورود پیدا می‌کنند فیلم‌های خاصی را می‌سازند و فضاهایی را ایجاد می‌کنند که قدرت علمی خود را به رخ بکشند. کرونا یکی از آن مشکلاتی بود که جامعه با آن روبرو شد و نشان داد که در مسیر دستکاری‌های ژنتیک که خیلی از ویروس‌ها و مواد بیولوژیک اتفاق افتاد و نشان داد که با درز این ویروس و بیماری، جامعه را گرفتار کرده و یک اپیدمی ایجاد کند و در بحث درمانش هم همین رویکرد هست.

وی تصریح کرد: مطمئنا باید در قالب پدافند غیرعامل نسبت به این موضوعات حساس باشیم، اما نباید جامعه‌ای را به سمتی ببریم که یک مقابله‌ای با بحث‌های علمی که می‌تواند گره‌هایی را باز کند (شکل بگیرد) و با این فضاها جلوی رشد موضوعات علمی را بگیریم.

ضرورت ارتقای سطح آگاهی عمومی توسط رسانه‌ها

به گزارش ایرنا، پژوهشگاه رویان جهاد دانشگاهی نیز روز گذشته، سه‌شنبه هشتم آبان ماه پس از واکنش‌ها در فضای مجازی به انتشار گزینشی قسمت‌هایی از سخنان دکتر عبدالحسین شاهوردی در پاسخ به سوال مجری برنامه تلویزیونی «سلام صبح بخیر» پیرامون «کدگذاری افراد توسط واکسن‌ها در دوره کرونا »، متن کامل این سخنان را منتشر کرد تا مخاطبان، با آگاهی بیشتر و اطلاع از مقدمه و موخره موضوع، به قضاوت درباره آنچه گفته و شنیده شد، بنشینند.

در مجموع، از رسانه‌ها به ویژه از صدا و سیما که طیف وسیع و متنوعی از مخاطبان را در اختیار دارند، انتظار می‌رود از یک سو به تقویت سواد رسانه‌ای در جامعه کمک کنند و از سوی دیگر، با استفاده از کارشناس-مجری‌های مسلط به حوزه‌هایی که قرار است میزبان مباحث تخصصی باشند، سطح آگاهی عمومی را ارتقا داده و آرامش اجتماعی را تقویت کنند.

در صورت رعایت این اصول حرفه‌ای، انتظار می‌رود علاوه بر اقناع افکار عمومی در زمینه‌های مختلف و افزایش اعتماد مخاطبان به رسانه‌های رسمی، از موج‌سواری برخی افراد ناآگاه یا مغرض در فضای مجازی، علیه سرمایه‌های کشور که موجب رنجش خاطر آنها و دوستداران‌شان میشود، جلوگیری خواهد شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha