سیلاب را به نام حقابه تمام نکنیم/گرد و غبار خشکی تالاب‌ها به چشم خودمان می‌رود

تهران- ایرنا- سازمان حفاظت محیط‌زیست در راستای قانون حفاظت از تالاب‌ها، حقابه‌ها را تعیین کرده و وزارت نیرو مکلف به تامین آن است اما گاهی نه تنها این میزان آب به سمت تالاب‌ها رها نمی‌شود بلکه سیلاب‌هایی را که در مسیر به تالاب‌ها می‌رسد، پای حقابه می‌نویسند در حالیکه نباید این اتفاق بیفتد چون قطعا گرد و غبار ناشی از خشک شدن تالاب‌ها به چشم خودمان می‌رود.

گروه جامعه ایرنا - امسال هم مانند چند سال گذشته در پاییز با کم بارشی مواجه شدیم، سازمان هواشناسی اعلام کرده بود که در پاییز امسال میزان بارش‌ها کم‌تر و دمای هوا گرم‌تر از حد نرمال خواهد بود حالا که روزهای پایانی دومین ماه پاییز را سپری می کنیم با این حقیقت مواجه شده ایم چون هنوز بارشی جدی در کشور رخ نداده است فقط در بخش های شمالی که آنهم به سیل و بروز خسارت تبدیل شدند، علاوه بر این حتی دمای بالاتر از نرمال را تجربه می کنیم، خبر بدتر اینکه گفته می شود که نیمه اول زمستان هم از نظر بارش چنگی به دل نمی زند و بارندگی ها کمتر از نرمال و دمای هوای بالاتر از نرمال خواهد بود.

این شرایط قطعا وضعیت بدی را برای منابع آبی که این روزها بی رمق و نیمه جان هستند رقم خواهد زد که با این حساب شرایط برای زیست بوم های تالابی دشوارتر خواهد شد چون تا به امروز همیشه از حق تالاب ها زده و به بخش های دیگر داده شد در حالیکه بر اساس قانون حفاظت از تالاب ها ابتدا آب شرب و سپس حقابه محیط زیست باید تامین شود، شاید نتیجه همین عملکرد باعث شده است که ۹ تالاب کشور در مرداد ماه امسال کامل خشک شوند، در کنار این مساله دیگری که وجود دارد بروز سیلاب هایی است که گاها در گوشه و کنار رخ می دهد و متاسفانه وزارت نیرو آنرا به پای تامین حقابه می نویسد در حالی که در حالت عادی هم حقابه تالاب ها به حدی کم است که فقط قادر است بستر تالاب ها را مرطوب نگه دارد که اگر این روند ادامه یابد تالاب های بیشتری را از دست خواهیم داد همانطور که متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی معتقد است که فهرست تالاب های خشک شده می تواند گسترده تر باشد و تالاب های بیشتری به بیابان تبدیل شده باشند.

علی ارواحی در گفت و گو با خبرنگار محیط زیست ایرنا گفت: در گزارشی که اعلام شده ۹ تالاب کشور به بیابان تبدیل شدند حتی می تواند گسترده تر از این باشد، چون اکنون برخی از تالاب ها برای بیش از دو دهه است که به طور کامل خشک شده اند از جمله آنها پریشان، گاوخونی و در مقیاسی بختگان را می توان نام برد، شاید برای بختگان در چند سال گذشته یکی دو مرحله حقابه رهاسازی شده باشد یا بعضا در یک سری از بارش ها در حد محدود یک سطحی از آن آبگیری می شود اما دوباره کاملا خشک می شود بنابراین به نظر می رسد این فهرست گسترده تر است.

سیلاب را به نام حقابه تمام نکنیم/گرد و غبار خشکی تالاب‌ها به چشم خودمان می‌رود

حیات تالاب‌ها به میزان آب ورودی و تامین حقابه آنها بستگی دارد

وی درباره اهمیت تامین حقابه تالاب ها اظهارداشت: حیات تالاب ها به میزان آب ورودی و تامین حقابه آنها بستگی دارد وقتی تالابی آبدار باشد موجب تعدیل آب و هوای منطقه، مانع انتشار گرد و غبار و عامل پیشگیری از فرونشست و فروچاله ها خواهد بود، علاوه بر این در برخی از تالاب ها معیشت جامعه محلی به تولیدات تالابی مانند صنایع دستی و ماهیگیری وابسته است، حتی اگر غیر مستقیم تر نگاه کنیم حیات تالاب ها باعث می شود اراضی که پیرامون آن هستند حاصلخیز باقی بمانند وقتی تالابی خشک می شود آبخوان شروع به افت می کند و این پایین رفتن آب باعث می شود که اراضی پیرامون تالاب به مرور حاصلخیزی خود را از دست بدهند یعنی حتی کشاورزی هم به عنوان یک مقیاس غیر مستقیم و دورتر تحت الشعاع قرار می گیرد.

ارواحی تاکید کرد: به همین دلیل موضوع تحویل منظم حقابه تالاب ها و دریاچه ها بسیار مهم است، نکته ای که وجود دارد این است که در قانون برنامه هفتم توسعه پیش بینی شده که سالانه ۱۰ میلیارد متر مکعب آب به عنوان حقابه تالاب ها و دریاچه ها رها سازی شود حال سوال اینجاست که این ۱۰ میلیارد متر مکعب چگونه محاسبه شده است، در نظر بگیرید فقط حقابه مورد نیاز دریاچه ارومیه آنهم در شرایط نرمال سالانه ۳.۴ میلیارد متر مکعب است این در حالیست که بیش از ۲۵۰ تالاب و دریاچه در کشور وجود دارد بنابراین چگونه قرار است این ۱۰ میلیارد متر مکعب حیات این تالاب ها و دریاچه ها را تضمین کند؟

وی ادامه داد: البته تحویل همین میزان حقابه از سدها به دریاچه ها و تالاب ها اتفاق نمی افتد و اگر هم رهاسازی شود در مسیر با چالش هایی مواجه می شود و به تالاب نمی رسد، مثلا در گاوخونی بارها این اتفاق افتاده است، در بالادست آبی را به اسم حقابه تالاب گاوخونی رها می کنند، در مسیر این آب کاملا از دسترس خارج می شود و گاوخونی بی نصیب می ماند، وزارت نیرو هم می گوید که حقابه را رها کرده است در حالیکه آبی به تالاب نرسیده چون آب در مسیر توسط کشاورزان به بهره برداری می رسد، در واقع یک بخش از آب رها شده از بالادست به سبب تبخیر یا نفوذ عمقی از دسترس خارج می شود یک بخش دیگر هم توسط کشاورزان با پمپاژ مستقیم آب از رودخانه گرفته می شود، همچنین مسیرهای فرعی انتقال آب باز و دوباره آب از دسترس خارج می شود، عملا بارها این اتفاق افتاده و آبی به عنوان حقابه به تالاب گاوخونی نرسیده است.


لزوم احداث ایستگاه های هیدرومتری در مصب تالاب‌ها و رودخانه‌ها

ارواحی گفت: به طور کلی وظیفه نظارت و مدیریت بر رودخانه ها چه به لحاظ کیفی، چه کمی و چه بهره برداری های غیر قانونی جزو وظایف ذاتی وزارت نیرو است، البته سازمان حفاظت محیط زیست در یک همکاری با وزارت نیرو می تواند بحث احداث ایستگاه های هیدرومتری را در مصب تالاب ها در دستور کار قرار دهد که آن ایستگاه ها به طور دقیق می توانند میزان آب ورودی به تالاب ها را اندازه گیری کنند.

وی افزود: علاوه بر این وزارت جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت محیط زیست می توانند مشارکت گروه های محلی داوطلب را جلب کنند، آنها را آموزش دهند و توانمند کنند تا این گروه های محلی در کنار بخش های دولتی قرار گیرند و بر نظارت و بهره برداری از منابع آبی مشارکت کنند چون در این راه بعضا افراد سودجو و منفعت طلبی وجود دارد که آب را در مسیر برداشت می کنند بنابراین جوامع محلی آموزش دیده می توانند تا حد امکان مانع این کار شوند.

وی درباره تعداد ایستگاه های هیدرومتری گفت: این ایستگاه ها در بیشتر تالاب ها و رودخانه ها وجود ندارد، ممکن است موردی در برخی تالاب ها کار شده باشد اما تقریبا می شود گفت در مصب دریاچه ها و تالاب ها این ایستگاه ها را نداریم، البته ممکن است وزارت نیرو در مقاطع مختلف رودخانه ها آنرا داشته باشد اما در مصب و وردی تالاب ها و دریاچه ها اگر هم باشد خیلی موردی است.

وی به کاربری ایستگاه های هیدرومتری در مصب رودخانه ها و تالاب ها اشاره کرد و افزود: به عنوان مثال زمانی که سازمان حفاظت محیط زیست می خواهد تراز دریاچه ارومیه را اعلام می کند نهایتا به داده ها مراجعه خواهد کرد، مثلا اگر ادعا می شود ۵۵۰ میلیون متر مکعب آب رها سازی شده اگر ایستگاه هیدرومتری وجود داشته باشد سازمان می تواند تایید کند آیا این میزان آب تحویل دریاچه ارومیه شده است یا خیر که این کار با کمک ایستگاه های هیدرومتری راستی آزمایی می شود و آن زمان طبق برنامه هفتم می توان وزارت نیرو را مورد سوال قرار داد که این آب را تحویل داده یا نداده است.

سیلاب را به نام حقابه تمام نکنیم/گرد و غبار خشکی تالاب‌ها به چشم خودمان می‌رود


سیلاب ها را به پای حقابه تالاب ها ننویسیم

متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی ادامه داد: مساله دیگر در مجموع تخصیص حقابه تعیین شده به تالاب ها است، غیر از یک سری تالاب ها و دریاچه ها که ابعاد ملی پیدا می کنند در سایر تالاب ها کمتر شاهد تخصیص حقابه هستیم یا خیلی مقطعی این اتفاق می افتد، یا بعضا در شرایط سیلابی آبی وارد آن تالاب ها می شود در این شرایط مساله اینجاست که وزارت نیرو مدعی می شود که این مقدار حقابه را به فلان تالاب داده در حالیکه بخش زیادی از سیلاب است که وارد تالاب شده است، این وضعیت را بارها برای تالاب شادگان مشاهده کرده ایم، مثلا در پیک بارش ها به دلیل جریانات سیلابی آبی وارد تالاب شادگان می شود و آنرا به اسم حقابه تالاب تمام می کنند.

وی تاکید کرد: البته این ایرادی ندارد منوط بر اینکه سیلاب های فصلی که وارد تالاب ها می شود جدای از آن ۱۰ میلیارد متر مکعب حقابه تالاب ها مورد محاسبه قرار بگیرد حالا که این عدد را تا این حد پایین و نمادین در نظر گرفته اند حداقل تامین آن درست انجام شود، علاوه بر این مساله ای که باید به آن توجه کنیم این است که در صورت وقوع سیلاب تا چه اندازه آمادگی داریم تا پایین دست آب به تالاب ها و دریاچه ها برسد، آیا لایروبی منظم انجام شده، آیا مسیل ها و مسیرهای انتقال جریانات سیلابی به سمت تالاب ها و دریاچه ها برقرار است؟ اینها کارهایی است که انجام آن جزو وظایف ذاتی وزارت نیرو محسوب می شود، البته سازمان حفاظت محیط زیست می تواند در یک ابعادی مشارکت کند برای اینکه مسیرهای انتقال جریانات سیلابی بتواند به تامین حقابه تالاب ها کمک کنند.

ارواحی در پاسخ به اینکه به جز تامین حقابه برای حیات تالاب ها چه کارهای دیگری می توان انجام داد گفت: در روند حفاظت از تالاب ها چندین مشکل وجود دارد یکی از آنها بحث انتقال منابع آلاینده به تالاب ها است، این مشکل به صورت بسیار چشمگیری در تالاب انزلی دیده می شود یا چند سال پیش در میانکاله این مشکل وجود داشت، یک بحثی که می تواند تضمین کننده حیات اکوسیستمی یک تالاب باشد این است که تا حد امکان از ورود و انتقال منابع آلاینده به تالاب ها جلوگیری شود، احداث تصفیه خانه ها، بازچرخانی آب و مواردی از این دست می تواند تاثیرگذار باشد، علاوه بر این آموزش بهره بردارها مانند کشاورزان هم بسیار اثرگذار است اینکه چگونه از ورود آلاینده های سمی به تالاب ها جلوگیری کنند.


علامت گذاری و تعیین مرز راه حفظ تالاب ها

وی ادامه داد: مشکل بعدی تصرف اراضی تالاب ها و تغییر کاربری آنها است که گاهی توسط بخش های دولتی و گاهی هم توسط افراد بومی اتفاق می افتد، یعنی به محض اینکه بخشی از تالاب خشک می شود آنرا به اراضی کشاورزی تبدیل می کنند و یا در آن ساخت و ساز انجام می دهند، یا شاهد بروز آتش سوزی در تالاب ها و نیزارها هستیم برای اینکه بتوانند اراضی کشاورزی را گسترش دهند.

ارواحی تاکید کرد: برای جلوگیری از این موضوع ضرورت دارد تا حد امکان مرز و حد بستر تالاب ها و دریاچه ها تثبیت و علامت گذاری شود و نظارت دقیقی روی آنها صورت گیرد، این هم موضوعی است که لازم است بخش های دولتی و مشخصا سازمان حفاظت محیط زیست با مشارکت سازمان جنگل ها و منابع طبیعی و همکاری مشترک با مردم محلی انجام شود مثلا مشکلی که در تالاب انزلی شاهد آن هستیم بحث تصرف این اراضی و تعارض و تنشی که بین بخشی از مردم و بخش های دولتی وجود دارد نیازمند یک کار مشترک با مردم است برای اینکه بشود به راه حل برد - برد قانونی رسید تا روند فعالیت سودجویان متوقف شود.

وی تاکید کرد: علامت گذاری و تثبیت حریم تالاب ها در حفاظت از این حوضه های آبی بسیار موثر است، البته این روند در برخی تالاب ها مانند تالاب پریشان و دریاچه ارومیه انجام شده که لازم است در تمام تالاب ها اجرا شود.

ارواحی گفت: یکی از کارهای خوبی که برای حفاظت از تالاب ها انجام می شود صدور سند مالکیت است بر این اساس چند سال پیش برای تالاب پریشان سند مالکیت صادر شد و در ادامه این روند چند ماه پیش هم سند تالاب صالحیه به نام سازمان حفاظت محیط زیست صادر شد، لازم است این روند گسترش یابد و همزمان هم بحث علامت گذاری و تثبیت مرزها اجرا شود تا اگر تداخلی در مرزها به وجود آمد مسوولان سریع متوجه آن شوند.

وی تاکید کرد: بحث حد بستر تالاب و رودخانه ها طبق قانون تکلیفی است که بر عهده وزارت نیرو گذاشته شده اما می تواند یک کار مشترک بین وزارت نیرو، سازمان حفاظت محیط زیست، جنگل ها مراتع و آبخیزداری باشد چون این تکلیف قانونی وجود دارد فقط آنچه که مغفول می ماند بحث مشارکت مردم است یعنی با معتمدین جوامع محلی در مواردی که تنش و تعارض وجود دارد تعامل مناسبی اتفاق بیفتد مثلا تالاب انزلی مصداق بارزی از تعارض است که لازم است با نمایندگان جامعه محلی تعاملی برقرار شود تا تالاب نجات یابد.

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha