احیای مجدد تروریسم به عنوان بازیچه دست آمریکا و رژیم صهیونیستی در حالی رقم خورده است که از یک دهه گذشته بکارگیری گروه های تروریستی یکی از وسایل راهبردی برای تجزیه کشور سوریه به شمار می رفت اما پایداری محور مقاومت و مداخله قاطع متحدان سوریه یعنی روسیه و ایران، گروه های تروریستی را دچار سرشکستگی کرد و باعث شده ولو به صورت جزئی صفحه آنها ورق بخورد اما تحریک مجدد این پرونده در این ایام را نمی توان از ناکامی رژیم صهیونیستی در شکستن اراده مقاومت فلسطین در غزه یا تلاش برای تغییر قواعد درگیری با حزب الله لبنان، جدا دانست.
اعتقاد راسخ داریم که تحولات اخیر در سوریه در برگیرنده پیام برای طرف های مختلفی است؛ برای مقاومت فلسطین حاوی این پیام است که هزینه ادامه روند تحمیل معادله بازدارندگی در غزه، فشار بر متحدان محور مقاومت و به طور خاص سوریه خواهد شد و پیام آن برای حزب الله لبنان نیز این است که ادامه تهدید جبهه شمالی سرزمین های اشغالی احتمالا با برهم زدن ثبات در عمق سوریه مواجه خواهد شد و برای ایران و عموم محور مقاومت نیز به مفهوم این است که جبهه های درگیری باز بوده و تنها به فلسطین و غزه منحصر نخواهد شد بلکه به قلب سوریه به عنوان مرکز اساسی در محور مقاومت کشیده خواهد شد.
واشنگتن و در پس آن رژیم صهیونیستی به خوبی می دانند که هرگونه کوشش برای زدن فراگیر محور مقاومت لازمه اش این است که هم افزایی ها در محور مقاومت را دچار تشتت کنند برای همین شعله ور کردن جبهه تروریسم در سوریه در راستای راهبرد تنوع فشار صورت گرفته است که نمی توان در اینجا از نقش ترکیه در حمایت از گروه های مسلح برای تحقق منافع ژئوسیاسی اش به ویژه در شمال سوریه چشم پوشی کرد زیرا آنکارا در صدد توسعه مناطق نفوذ خود در این منطقه است.
جنگ غزه تنها یک رویارویی نظامی نبود بلکه ناتوانی راهبردی رژیم صهیونیستی را در تعامل با مقاومت نشان داد و در عین حال استحکام مقاومت را آشکار کرد به نحوی که مقاومت با آن به عنوان یک نبرد چند جانبه برخورد کرد؛ این تحول رژیم صهیونیستی و متحدانش را ناچار به جستجو به دنبال نقاط ضعف کرد و برای همین سوریه، حلقه ای بود که می توانستند دوباره آن را در بوته آزمایش قرار دهند.
فعالیت مجدد تروریسم در سوریه تهدید فرسایشی برای امنیت غرب آسیا است که همچنان از تبعات وجود طولانی مدت آمریکا در منطقه رنج می برد همچنین می تواند امنیت کشورهای همجوار سوریه مانند عراق و لبنان که دارای مرزهای طولانی و درهم تنیده با سوریه هستند را تهدید کند بنابراین هرگونه ریزش در جبهه سوریه منجر به صدور تروریسم به این کشورها می شود و باعث خواهد شد تا مرحله جدیدی از هرج و مرج رقم بخورد.
محور مقاومت که توانایی خود را در مقابله با نقشه های آمریکا و رژیم صهیونیستی در میادین مختلف نشان داده است می داند که جنگ سوریه تنها منحصر به جغرافیای سوریه نمی شود بلکه نبردی سرنوشت ساز است که بود و نبود یک نظام فراگیر را در منطقه هدف قرار داده است.
بنابراین تنش در سوریه بدون تردید با پاسخ حساب شده ای در محور مقاومت مواجه خواهد شد زیرا معادله بازدارندگی که در غزه و لبنان متولد شده است امکان ندارد که از دمشق تفکیک شود.
آنچه در سوریه رخ داده است چیزی جز امتداد نقشه های بزرگتر نیست که هدف آن تضعیف محور مقاومت و باز ترسیم نقشه منطقه در چارچوب منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی است ولیکن همان طور که در سنوات گذشته نیز به اثبات رسیده است، پایداری که امروز در دمشق دیده می شود و قبل از آن در غزه و ضاحیه جنوبی تجلی یافت، قادر به ناکام گذاشتن این نقشه ها – هرچند وسایل آن مختلف باشد – خواهد شد.
سوریه امروز تنها نیست و مقاومت سنگ بنای دفاع از امنیت غرب آسیا و آینده آن خواهد بود.
نظر شما