جیمز ارل کارتر جونیور یا همان «جیمی کارتر» رئیسجمهوری پیشین ایالات متحده، ۲۹ دسامبر ۲۰۲۴ و در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت؛ در حالی که مباحث سفر تاریخی او به ایران در دیماه ۱۳۵۶ همچنان در تاریخ معاصر ایران برجسته است. کارتر در آن سفر که در شب کریسمس انجام شد، ایران را به عنوان «جزیره ثبات در منطقهای آشوبزده» معرفی کرد؛ سفری که در روزگار خود نمادی از تقابل سیاستهای جهانی با دگرگونیهای سیاسی و مدنی ایران به چشم میآمد و به یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر کشور تبدیل شد.
در سالهای ابتدایی بعد از سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری ناکامی کارتر در انتخاب مجدد به عنوان رئیسجمهوری ایالات متحده را ناشی از ناکامی وی در مدیریت بحران تسخیر سفارت آمریکا در تهران به دست «دانشجویان پیرو خط امام» میدیدند.
این روایتی از زندگی کارتر بعد از ریاستجمهوری به قلم یک روزنامهنگار ایرانی است: «هر چند جیمی کارتر ۴۴ سال بعد از پایان ریاستجمهوری نیز در این جهان زیست اما احتمالا در تمام این ۴۴ سال به آن ۴۴۴ روز میاندیشید که فکر و ذکر او چگونگی آزادی ۵۲ گروگان آمریکایی در ایران بود که به قصد مجازات آمریکا از ۲۵ سال دخالت در امور ایران در اختیار دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و بعدتر دولت ایران بودند و به موجب توافقی در الجزایر آزاد شدند؛ درست هنگامی که رونالد ریگان سوگند ریاست جمهوری ادا میکرد.»
نکته جالب توجه این که جیمی کارتر در سالروز سفرش به ایران درگذشت. کارتر، رئیسجمهور وقت آمریکا به همراه همسرش دهم دیماه ۱۳۵۶ وارد ایران شد و در ضیافت کاخ نیاوران که مصادف با شب عید کریسمس بود، شرکت کرد. حضور کارتر در ایران، روایتی است از تقابل سیاست و سرنوشت که تصویری فراموشنشدنی در تاریخ معاصر سیاست خارجی کشور بر جای گذاشت؛ تصویری که میگوید حتی «جزیره ثبات» از دید رهبر هژمون جهانی میتواند در عرض تنها یک سال پذیرای انقلابی شود که به مدت بیش از چهار دهه این هژمونی خودخوانده را در قلب خاورمیانه به چالش بکشد.
کارتر؛ از تولد تا سیاست
اول اکتبر سال ۱۹۲۴، شهر پلینز در ایالت جورجیای آمریکا شاهد تولد کودکی بود که بعدها به یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای سیاسی قرن بیستم تبدیل شد. جیمی کارتر، فرزند یک کشاورز بادامزمینی و مادری که پرستاری دلسوز و پرکار بود، در خانوادهای با تضادهای فکری رشد کرد. پدر، فردی محافظهکار و اهل سنت بود در حالی که مادر، روحیهای آزاداندیش داشت و بخش قابل توجهی از زندگی خود را وقف مراقبت از خانوادههای سیاهپوست در جورجیا کرد. در سال ۱۹۴۶، جیمی با روزالین اسمیت ازدواج کرد و آنها در کنار یکدیگر خانوادهای با چهار فرزند بنا کردند.
مسیر سیاسی جیمی کارتر در سال ۱۹۶۲ آغاز شد؛ جایی که با پیروزی در انتخابات سنای ایالت جورجیا، پا به عرصه سیاست گذاشت. در آن زمان، کارتر هوادار «جان اف. کندی» بود و به خاطر سرسختی و استقلال رأی خود شناخته میشد اما سیاست، همیشه عرصه پیروزی نبود.
او در رقابت مقدماتی حزب دموکرات برای فرمانداری جورجیا در سال ۱۹۶۶ شکست خورد اما این ناکامی، زمینهساز بازگشت قدرتمند او در سال ۱۹۷۰ شد. کارتر اینبار نه تنها نامزدی حزب دموکرات را به دست آورد، بلکه با شکست رقیب جمهوریخواه، فرماندار ایالت جورجیا شد.
کارتر که از همان روزهای ابتدایی فرمانداری، سودای حضور در سیاست ملی را داشت، پس از اتمام دوره فرمانداری خود، تمرکزش را روی انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۷۶ گذاشت. شرایط سیاسی آن زمان آمریکا، به ویژه پس از رسوایی واترگیت که منجر به استعفای «ریچارد نیکسون» شد، فرصت طلایی برای او بود.
با تحلیل شکست دموکراتها در انتخابات ۱۹۷۲، کارتر به این نتیجه رسیده بود که پیروزی در انتخابات ۱۹۷۶ نیازمند نامزدی میانهرو و خارج از دایره قدرت در واشنگتن است؛ فردی که بتواند اعتماد مردم را بازگرداند. این استراتژی، او را از فرماندار ایالتی به رئیسجمهوری آمریکا رساند؛ چهرهای که سیاستهایش همچنان در تاریخ سیاسی ایالات متحده مورد بحث و بررسی است.
انتخابات آمریکا و پیروزی دموکراتها به رهبری کارتر
جیمی کارتر، یکی از ده نامزد حاضر در رقابتهای مقدماتی حزب دموکرات برای کسب نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۷۶، در ابتدا برای بسیاری از رایدهندگان چهرهای ناشناخته بود اما مواضع قاطعانهاش در خصوص جلوگیری از اتلاف منابع دولتی، دفاع از موازنه بودجه و توجه به نیازمندیهای فقرا، باعث افزایش محبوبیت او شد.
در پاییز ۱۳۵۵ خورشیدی، پیروزی جیمی کارتر در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تأثیرات عمیقی بر فضای سیاسی ایران داشت. شواهد تاریخی نشان میدهند که محمدرضا شاه پهلوی از پیروزی کارتر بر «جرالد فورد» نامزد جمهوریخواهان در انتخابات آمریکا رضایت نداشت. شاه که روابط نزدیکی با جمهوریخواهان به ویژه ریچارد نیکسون داشت، ترجیح میداد سیاستهای ایالات متحده تحت مدیریت این حزب پیگیری شود.
سیاست کارتر در مواجهه با پهلوی
نیکسون رئیسجمهور جمهوریخواه، سیاستهایی را در حمایت از رژیم پهلوی اتخاذ کرده بود؛ فروش گسترده تسلیحات نظامی انجام میشد، نقش ژاندارم منطقهای به این رژیم واگذار گردیده بود و حکومت پهلوی به عنوان نزدیکترین متحد سیاسی-نظامی ایالات متحده در منطقه به حساب میآمد.
اگرچه موضعگیریهای جیمی کارتر در زمینه «دفاع از حقوق بشر» و «انتقاد از فروش تسلیحات به رژیمهای دیکتاتوری» میتوانست برای محمدرضا شاه نگرانی به بار آورد اما پس از ورود کارتر به کاخ سفید، وی سیاستی دوگانه اتخاذ کرد. از یک سو، بر حقوق بشر، فضای باز سیاسی و محدودسازی فروش تسلیحات تأکید داشت و از سوی دیگر به تدریج به سمت همکاری بیشتر با رژیم شاه گرایش پیدا کرد.
روابط نظامی ایران و آمریکا در فاصله سالهای ۱۳۵۵ تا سقوط رژیم در دوران ریاست جمهوری کارتر، با تغییرات زیادی روبهرو شد. ابتدا محدودیتهایی برای صدور تجهیزات نظامی وضع گردید و همچنان که اشاره شد، در ادامه این محدودیتها برداشته شد، هرچند که بسیاری از قراردادهای نظامی به دلیل قوانین خاص آمریکا در زمینه صادرات تجهیزات نظامی و نیاز به پروسه زمانی، پس از انقلاب به مرحله اجرایی نرسید.
در دوران ریاستجمهوری کارتر، سه رویکرد اصلی نسبت به کشورهای جهان سوم مشاهده میشد: فشار به رژیمهای مستبد برای رعایت حقوق بشر و دموکراسی، کاهش حضور نظامی و اطلاعاتی و تلاش برای برقراری صلح در سطح بینالمللی. شاه ایران برای کاهش فشارهای خارجی، از حمایت دوستان خود در دولت کارتر و کنگره آمریکا بهره برد و موفق شد حمایت واشنگتن را دوباره جلب کند.
رژیم پهلوی تحت تأثیر فشارهای سیاسی از سوی سازمانهای حقوق بشری و برای جلب نظر کارتر، اقداماتی برای کاهش این فشارها انجام داد؛ از جمله «امیرعباس هویدا» نخستوزیر خود را که نزدیک به ۱۳ سال مسئولیتهای اجرایی کشور را به نحو دلخواه شاه بر عهده داشت برکنار و پس از مدتی بازداشت کرد. همچنین افرادی که در سرکوب گروههای سیاسی و احزاب مخالف نقش داشتند، بازداشت و محاکمه شدند.
بعد از هویدا، «جمشید آموزگار» روی کار آمد. از این پس، با افزایش دامنه بحرانها، نخستوزیران یکی پس از دیگری تغییر کردند زیرا توانی برای غلبه بر بحرانها را نداشتند و تعویض کابینهها نیز کمکی به دوام رژیم و حل بحرانهای داخلی نمیکرد.
طی سال ۱۳۵۶ شمسی یک بار محمدرضا شاه به آمریکا سفر کرد و بار دیگر کارتر به ایران آمد. محمدرضا شاه به همراه فرح پس از تغییراتی که به نظر میرسید بتواند دل کارتر را به دست آورد در روزهای ۲۴ و ۲۵ آبان ۱۳۵۶ به آمریکا رفت. این سفر تحت تاثیر رویدادهایی قرار گرفت که در حاشیه مراسم استقبال از شاه در حیاط کاخ سفید روی داد.
شماری از معترضان به حکومت پهلوی در خارج از کاخ سفید با پلیس آمریکا درگیر شدند. ماموران پلیس برای متفرق کردن تظاهرکنندگان دست به شلیک گاز اشکآور زدند. وزش باد باعث شد که گاز اشک آور وارد محوطه کاخ سفید شود تا آنجایی که کارتر، محمدرضا شاه، فرح و روزالین کارتر با دستمال چشم و بینی خود را بگیرند.
کمتر از دو ماه بعد، در شب سال نوی میلادی، رئیسجمهوری آمریکا به دعوت محمدرضا شاه به تهران سفر کرد. جیمی کارتر در جریان این سفر در ضیافت شام کاخ نیاوران، ایران را به عنوان «جزیرهای از ثبات در یکی از آشوبزدهترین مناطق جهان» معرفی کرد.
این سفرهای دو جانبه به طور متقابل و دیدارهای رسمی حاکی از حمایتهای سیاسی برای حفظ وضع موجود بود. آمریکا تا زمان برگزاری اجلاس گوادلوپ در دی ماه ۱۳۵۷ که شرایط داخلی ایران به مرحله بحرانی رسیده بود، همچنان به بقاء شاه امید داشت و برای حفظ منافع خود پس از اجلاس گوادلوپ از دولت بختیار و روی کار آمدن شورای نیابت سلطنت حمایت میکرد.
بنابراین باید گفت کارتر از شعارهای حقوق بشری خود عقبنشینی کرد و مانند رؤسایجمهور پیشین کشورش، به حمایت بیقید و شرط از شاه ادامه داد. سفر تاریخی کارتر به ایران و سخنان ستایشآمیز او در ضیافت شام کاخ نیاوران، گویی تأکیدی بر این تغییر سیاست بود. او اظهار داشت: «نظرات ما در مسائل امنیتی با هیچ کشوری به اندازه ایران نزدیک نیست. من به هیچ رهبری بهاندازه شاه احساس حقشناسی و دوستی ندارم» اما تنها یک سال پس از این سخنان، شاه سقوط کرد و انقلاب ایران به پیروزی رسید.
منابع
ایرج سوری، مهدی رضاپور، «واکاوی سیاست خارجی آمریکا در دوره ریاست جمهوری کارتر در قبال رژیم پهلوی دوم»، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، شماره ۷۲، پاییز ۱۳۹۶.
حسین پوراحمدی، محمد سلطان پور، «روانشناسی کارتر و سیاست خارجی امریکا در قبال ایران»، پژوهشنامه ایرانی سیاست بین الملل، سال ۹، شماره ۲، ۱۴۰۰.
علیرضا امینی، تاریخ روابط خارجی ایران دوره پهلوی، ترهان: نشر صدای معاصر، ۱۳۸۱.
نظر شما