محسن هاشمی دل پری از افراطگری در جامعه داشته و بر این باور است که ادامه مشکلات و چالشهای خرد و کلان کشور را باید به پای افراطیون گذاشت؛ همانها که مانع از تصمیمسازیهای جدی و کلان شده یا در روند اجرای آن اخلال ایجاد میکنند؛ او معتقد است برای حل مسایل کلان باید گام به گام جلوههای افراطگری از حوزههای مهمی چون انتخابات و غیره زدوده شود تا روال در مسیر بهبود و امید آفرین برای مردم قرار گیرد.
ضمن عرض خوش آمد به ایرنا و تشکر از فرصتی که در اختیارمان قرار دادید؛ در راستای دیدگاه ملی حاکم بر خبرگزاری جمهوری اسلامی بخصوص در دوره جدید در خدمت شما هستیم برای طرح چند سوال؛ آقای مهندس مهمترین دغدغههای امروز شما، اعم از چالش های پربسامد و مقابل دیدگان و یا دغدغههایی که گمان میکنید ضریب رشد فزاینده ای در جامعه ما دارند؛ کدامها هستند؟
همانطور که میدانید در دی ماه حوادث زیادی داشتهایم از جمله رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی و همچنین شهادت شهید سلیمانی. ماه مهمی است و میشود از همین منظر به مهمترین دغدغههایی ورود کرد که به عنوان عضوی از جامعه که با افراد مختلف در ارتباط هستم می توانم مطرح کنم.
میدانید که بحث معیشت یکی از مشکلات جدی نظام جمهوری اسلامی ایران است بعد از آن مسالهای که آقای پزشکیان هم خیلی روی آن بحث میکند، بحث ناترازیهاست که به صورتی میتوان گفت که همین بحث معیشت هم از همان ناترازیها میآید، وقتی ورود پیدا میکنیم میبینم اولین عنصری که در دولت باعث این مشکلات می شود، بحث کسر بودجه است کسر بودجه زمانی فقط برای پروژههای عمرانی بود؛ حتی در زمان جنگ و بعد از جنگ تا زمانی که تحریمها اعمال شد. بودجه عمرانی کشور در یک زمانی حتی ۴۰ درصد هم بود و بعد کم شد و رسید به ۱۵ درصد و تازه همان ۱۵ درصد هم تحقق پیدا نمیکرد و الان طوری شده دولت نمیتواند به اندازه تورم حقوق را افزایش دهد و این طور میشود که سالی حداقل تقریباً ۲۰ درصد حقوقها افزایش مییابد ولی تورم از ۳۳ تا ۵۰ درصد هم داشتهایم، حداقل سالی ۲۰ درصد مردم فقیرتر شدهاند و اینها را اگر کنار هم بچینیم نشان دهنده این است که صد درصد بعضی افراد فقیرتر شدهاند و این یک چالش برای حاکمیت و دولتهاست، نتیجه این شده که طبقه متوسط فقیر شده اند و طبقه فقیر به زیر خط فقر رفته و طبقه پولدار که یک درصد هستند، پولدار تر شده اند و فاصله طبقاتی زیاد شده و ضریب جینی تغییر کرده است.
کسر بودجه باعث می شود افزایش نقدینگی داشته باشیم و مشکل جدی کشور میشود افزایش نقدینگی بدون پشتوانه. البته دولتها با آن مخالفت میکنند ولی برای حل مشکلاتشان استفاده هم میکنند که نتیجه میشود تورم که خوب این تورم هم باعث می شود قیمت ها بالا برود و فقر بیشتر شود. پس دغدغه اصلی کشور الان معیشت مردم است و دغدغه بعدی توسعه است میدانید که نگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی یک نگاه کاملا توسعه ای بود و فکر میکردندکه توسعه و تولید میتواند کشور را به تعادل برساند و با رسیدن به آن تعادل میتوانیم اهداف انقلاب را دنبال کنیم و اگر این کار را انجام ندهیم اهداف انقلاب هم دچار مشکل می شود؛ آلان میبنید که سرمایه گذاریها به شدت کاهش پیدا کرده، دولت هم سرمایهگذاری کمتر میکند و پروژههای بزرگی را انجام نمیدهد؛ این که میبینید ناترازی در برق و اینها هم ایجاد شده علت این است که سرمایه گذاریهای لازم انجام نشده است و از آن طرف هم وقتی سرمایه گذاری نمیشود به یک سبکی فرار سرمایه هم انجام میشود؛ چون وقتی سرمایه در اختیار عدهای است در کشور فرار سرمایه اتفاق میافتد، یعنی سرمایه می رود جای دیگر جا پیدا میکند و فعال میشود و در نتیجه کشور در دراز مدت دچار مشکلات بیشتر می شود. شدت سرمایه گذاری بسیار مهم است. خلاصه این که دغدغه من و کسانی که دلشان در گرو ایران قرار دارد این است که باید معیشت مردم به هر صورتی که هست درست بشود و بعد هم بحث سرمایه و توسعه اشتغال. به نظر بنده نکات اساسی که می تواند این مشکلات را حل کند یکی از آنها سیاست خارجی و رفع تحریم هاست.
آقای مهندس راجع به اینها و دیگر مسائل مهمی که در کشور وجود دارد و این که باید در این حوزه ها اقداماتی هم انجام بشود اجماع وجود دارد؛ اما مشکلی که وجود دارد این که روند کند تصمیمگیری در کشور به نظر یکی از چالشها و دغدغههای موجود است؛ البته یک حسنی که کندی دارد شاید این است که تصمیمات پختهتر میشود ولی از آن طرف قبحی که دارد این که وقتی تصمیمات به تاخیر بیافتد حتی پس از اتخاذ و اجرا بیاثر میشوند. نظر شما چیست؟
به موضوع خوبی اشاره کردید؛ مسأله تصمیم، میدانید که کشورها و حاکمیتها و حکومتها دو نوع میتوانند برخورد کنند یک نوع که می توانند بیایند و تصمیمات را شبه دیکتاتوری بگیرند و دستور اجرا بدهند و اجرا بکنند، اتفاقا بعضی از جوامع این را می پذیرند و می گویند مشکلات می تواند با دستور قاطع حل شود. جوامعی هستند که بعد از مشکلات زیاد اتفاقا به یک نتیجه ای می رسند؛ مثلا یک زمانی میگفتند در ایران در اوایل قرن گذشته دزدی زیاد بوده و مشکلات زیاد بوده وقتی رضا شاه آمده تصمیمات قاطع گرفته و مشکلات را حل کرده و دیکتاتوری راه انداخته و برخی همان موقع چون ناامنی زیاد بوده پسندیده بودند. مشکلی که وجود دارد در بیتصمیمی است نه فقط کندی تصمیم. میدانید که بعضی کشورها دچار بیتصمیمی میشوند؛ یعنی این که حتی دور هم جمع می شوند و به یک تصمیمی میرسند ولی توان انجام آن تصمیم را ندارند. حالا از جامعه می ترسند یا دلایل دیگر.
دلیلش چیست؟
هر کدامش فرق میکند، مثلاً در مورد قیمت بنزین و سوخت و یارانه های مربوط به حاملهای انرژی این تصمیمی است که همه در مورد آن وفاق دارند، آقای پزشکیان از وفاق میگویند، ولی وقتی میرود برای اجرا دچار تردید میشوند، چرا که حاکمیت اجرای آن را نمی تواند برنامه ریزی کند و نگرانی دارد برای اجرا؛ یا مثلاً همین بحث حجاب، بحث جدی حجاب و فیلترینگ وجود دارد وقتی شما مینشینید حتی با اصولگرایان یا افراد مختلف که بحث میکنید میبینید که نظرشان خیلی فرق نمیکنند راه حل هم که مشخص است و تصمیم هم گرفته می شود که چگونه بروند به سمت اعتدال و تنش در جامعه ایجاد نکنند و آزادیهای مشروع را برای مردم در نظر بگیرند؛ وقتی به این جا میرسند به یک وفاقی هم پشت پرده میرسند اما میبینند به هر دلیلی این را اجرا نمی کنند و دوباره می رسند به بی تصمیمی.
به نظرتان بیتصمیمی یا کم تصمیمی یا دیر تصمیمی چه دلایلی دارد؟
دلایل مختلف دارد و چون بیان دلایلش سخت است و باید سانسور کنید این طور میخواهم بگویم که بیتصمیمی برای کشور سم است و ما آلان رسیدیم به یک نوع بی تصمیمی و این بیتصمیمیها صدمه خیلی جدی میزند. به نظرم میآید باید نظام نسبت به این موضوع حساسیت داشته باشد و این چیزی که الان رییس جمهور به نام وفاق میگویند در این جا خوب جواب میدهد. یعنی اگر ایشان بتوانند شرایط را طوری فراهم کنند که دست اندارکاران یک موضوعی به یک وفاق برسند و برای اجرا آماده شوند آن موقع خیلی از مشکلات کشور میتواند حل بشود.
وفاق را اگر به معنای اجماع سازی برای حل مسائل تعبیر کنیم، به عنوان یک فعال سیاسی اجتماعی نظرتان را بگویید درباره نحوه اجماع سازی، البته گاه برخی دوستان شما مثل آقای کرباسچی انتقاداتی هم مطرح کردهاند. ولی در کلان قضیه این اجماع سازی چگونه باید باشد؟
دو نگاه است راجع به این مساله، یکی این که میخواهیم اجماع سازی را در جامعه ایجاد کنیم، یعنی جامعه با شما هم نظر شود و به شما کمک کند کاری انجام شود؛ این خودش کاری است و تبلیغات وسیع میخواهد و جزو وظایف شما هم در خبرگزاری قرار دارد و همین طور جزو وظایف همه کسانی که در فرهنگ سازی فعال هستند که باید این کار را انجام دهند و جامعه را همراه کنند با یک تصمیم. یک زمانی هست که تصمیم در اختیار یک عده ای از سیاسیون است و این سیاسیون هستند که باید این تصمیم را بگیرند چون جامعه به این نتیجه رسیده در خیلی از این موضوعات مثلا همین فیلترینگ.
ولی خب سیاسیون و مسئولین و امنیتیها و اینها بهش نرسیدهاند و در نتیجه این اجماع سازی باید در بین مسئولین اتفاق بیافتد. یک صحبت جالبی بود که از آیت الله هاشمی رفسنجانی اخیرا من دیدم خوب وایرال شده در فضای مجازی ایشان میگفتند «درباره بعضی از مشکلات خدمت مقام معظم رهری هم میرسیم و با ایشان هم صحبت میکنیم اتفاقا به نتیجه و راه حل هم میرسیم بعد ولی میبینیم آن چه که به نتیجه رسیدیم و باید به اجرا برسد اجرا نمیشود؛ چون یک کسانی که باید آن را عمل کنند عمل نمیکنند، و من نمیدانم چرا یک چیزی که به توافق رسیده ایم اجرا نمیشود؟» و گاهی این تصمیمات باعث میشود که جامعه دچار تردید نسبت به حاکمیت شود و گمان کند دولت و نظام قدرت اعمال نظر ندارد و این باعث تضعیف میشود.
با این محور که چگونه به اجماع سازی و اجرای تصمیمات برسیم جلسات درون حزبی و گروهی داشته و دارید و روی این موضوع متمرکز هستید؟
ما در این خصوص در حزب کارگزاران سازندگی فعال هستیم و این موضوع اصلی دولت و بحث آقای پزشکیان است. ما هم تمرکز داریم و در این موضوع به نتایجی هم می رسیم و اعلام هم می کنیم و انتقال هم می دهیم ولی خوب متاسفانه نتیجه نمیگیریم!
فکر میکنید برای این که به نتیجه برسید چه کارهایی را باید انجام بدهید؟
بالاخره اجماع و اجرای آن یک سری تبعاتی دارد، کسانی که مجری آن هستند تبعات را نمیخواهند بپذیرند و آن را انجام نمی دهند.
آیا یکی از آسیبهای دوره های قبل، از دولتهای سازندگی تا تدبیر و امید و... همین بیشتر ستیزگری به جای اجماع سازی نبوده؟ در دوران گذشته به اجماع سازی با جامعه و سیاسیون و جریانها کمتر توجه نشده؟
برخیها هستند برای اینکه درقدرت بماند از افراط استفاده میکنند اگر جنبههای اسلامی و حکومت کردن و حکمرانی خوب در نظر گرفته بشود، خیلی از مسائل حل شده و با تصمیمات قاطع انجام میشود؛ ولی متاسفانه از یک سالهایی نان بعضی از سیاسیون در ایجاد فضای افراطی بوده است. آیت الله هاشمی رفسنجانی میگفتند ما قبل از انقلاب وقتی مبارزه می کردیم با رژیم شاه در اصل مبارزه می کردیم با استبداد و استعمار. فکر می کردیم اگر ما این دوموضوع را حل بکنیم و از آنها عبور بکنیم کشور ایران به سمت مثبت پیش خواهد رفت، بعد از انقلاب فهمیدم که نکته سوم که اتفاقا سخت تر از استعمار و استکبار است همین بحث مبارزه با افراطیون است. کشور ما متاسفانه در دوره ای دچار افراطیون شده و هنوز هم هست و اگر حاکمیت مساله افراط در تصمیمگیریها را در عمل حل نکند همچنان این مشکل وجود دارد.
یعنی شما میگویید نمیشود با بخش افراطی به هیچ نتیجهای رسید؟
آنها اصلاً نانشان در همین افراطیگری است. آنهایی که میروند به سمت افراط خودشان را توجیه میکنند.
کما اینکه میبینید سه ماه از عمر دولت میگذرد و هجمههای زیادی به دولت میشود
توجه داشته باشید بالاخره میدانید مشکلات معیشتی زیاد است و بیشتر میشود، این باعث میشود که هجمهها بتواند انجام شود.
پس توصیه شما به دولت این است که بحث های معیشتی را به هر نحو باید حل کند.
راه حل این نیست که کارهای روبنایی کنیم. اگر شما زیربنایی مشکلات کشور را حل نکنید، که این بستگی به حاکمیت دارد که بخواهد زیربنایی مشکلات را حل بکند، حل مسائل روبنایی نتیجه نخواهد داد و مسائل بدتر هم خواهد شد.
اگر اشارهتان به سیاست خارجی است من هم با شما موافقم اما برخی منتقدین میگویند که در بحث سیاست خارجی همه موضوع به ایران بستگی ندارد و همه چیز در اختیار ایران نیست. نظر شما چیست؟
سیاست ورزی همین است که با وجود عنادها و با استفاده از تمام پارامترها به سمت صلاح مردم و کشور بروید، وقتی صلاح مردم را در افراط می بینید یعنی نان شما در افراط گرایی و برخلاف وفاق و اعتدال است؛ الان در حالی که وضع خراب است و ارز گران میشود عدهای در روزنامههایشان تیتر میزنند که دولت خودش دارد وضع را خراب میکند که راه مذاکره را باز کند! یعنی متهم میکنند. این جزو نگاه افراطی است میگویند دولت ارز را بالا میبرد دارد تا کوچه باز کند برای مذاکره با آمریکا؛ یا مثلا یک عدهای هستند که میگویند چرا وعده صادق ۳ و ۴ را اجرا نمیکنید و باید این کار انجام بشود. از رهبری هم جلوتر حرکت میکنند و یا مثلا در مورد حجاب نگاه خیلی افراطی دارند و موافق همین زد و بندها و بستن رستورانها و برخورد با مراکز اداری هستند. در همه موارد از جمله آزادیهای اجتماعی کلاً اینها نگاهشان چنین است؛ در جای جای تصمیم گیری حاکمیت و حکومت هم حضور دارند و صدایشان هم بلند است و دلیلش هم این است که ما تصفیه کردیم نیروهای فرهیخته را و اجازه ندادیم ورود پیدا کنند؛ بعد مثلاً میبینید در مجلس عدهای هستند که صدای بلند افراطی دارند و به راحتی آمده و با رای بسیار پایین وارد مجلس شدهاند و الان خودشان را نماینده می دانند و صدایشان هم بلند است اینها همه باعث می شود که کشور دچار بحران بشود.
شما معتقدید که باید برگردیم به راه اعتدال و آرامش، اما چگونه؟
من معتقدم که باید برگردیم به راه آیت الله هاشمی
و آن هم راه اعتدال است؛ هر گونه خروج از از این موضوع باعث میشود کشور دچار مشکلات جدی بشود.
برای برگشت به این اعتدال چه اقدام عملی باید کرد؟
همین حرکتی که در انتخابات شد و اجازه دادند یکی از اصلاح طلبان وارد عرصه رقابت شود و خوشبختانه مشارکت رسید به حدود ۵۰ درصد که خودش یک حرکت به سمت اعتدال بود. میتوانند همین حرکت را در انتخابات شوراها که پیش رو داریم انجام بدهند. باز برویم به این سمت که افرادی بیایند که حداقل رای بالایی از مردم دارند نه مثلاً کسی با ۱۰۰ هزار رای و یا ۷۰ هزار رای بشود عضو شورای شهر تهران.
میدانید که قانون انتخابات ما خودش یکی از چالشهاست
بله نقش افراطیون باز در انتخابات هم دیده میشود
یعنی شما همه چیز را از چشم افراطیون میبینید؟
بله من همه را از چشم افراطیون میبینم ما ۲۰ سال رفتیم به سمت افراط. در گذشته هم افراطی چپ هم داشتیم اتفاقاتی هم برای کشور افتاد.
خوب وقتی حرف از اجماع سازی و وفاق میشود اینها را هم باید یک جوری درست کرد و یک راهی برایشان پیدا کرد و انکارشان باعث حل مسئله نمیشود، موافقید؟
درست است اما افراطیون تعدادشان کم و صدایشان بلند است. بعد هم نیابتی عمل میکنند و مشکل درست میکند. موضوع افراط باید در کشور حل شود.
درمورد سیاستهای ارزی که درحال حاضر به کشور فشار میآورد و به جلسه سران قوا و تصمیم گیریها در این خصوص هم رسیده است راه حل و فرمول شما چیست؟ شما به غلط یا درست معروف به موافقت با آزادسازی قیمتها و گرانی دلار هستید. پیشنهاد مشخص خودتان برای کمک به دولت و کسانی که میخواهند به این چالش فائق بشوند چیست؟
ما معروف به همچین چیزی نیستیم شما میگویید! باید به مشکلات زیربنایی نگاه کنیم. مثلاً یک ساختمان را در نظر بگیرید این ساختمان باید حتماً یک پی و فونداسیون داشته باشد. اگر این را نداشته باشد و شما اسکلت را بسازید امکان دارد طبقه اول را بسازید اتفاقی رخ ندهد ولی طبقه دوم و سوم میریزد. در نتیجه تصمیماتی که الان ما در مسائل ارزی کشور میگیریم به این دلیل است که فونداسیون مربوطه آماده نیست و آن تصمیمات اساسی که باید گرفته نشده. تصمیمات روبنایی مسکنی است برای حل موضوع، بعد این مسکن برای مدت یک شبانه روز کار میکند و دوباره همان آش و همان کاسه دوباره همان زخم و همان درد خودش را نشان میدهد در نتیجه کشور نزدیک ۲۰ سال است دچار این درد است. یک پریودی در کشور در اواخر دولت هاشمی و بعد از دولت خاتمی یک ثباتی در بازار ارز ایجاد شد ثباتی در سرمایهگذاری ایجاد شد و وضعیت مناسبی داشتیم. حتی در مورد قیمت سوخت تصمیماتی گرفته شد که سالی چند درصد افزایش پیدا کند؛ بعد یک دفعه تصمیمات افراطی شروع شد. مخصوصاً با انتخابات سال ۸۴ رفتیم به سمت این که تحریم شدیم، شورای امنیت رفتیم و گفتیم اینها کاغذ پاره است. برای ما قطعنامه صادر کردند و گفتیم اینها هیچ غلطی نمیتوانند بکنند بعد جلو رفتیم و مشکلات پیش آمد و بعد دوباره گفتیم که از یک روش دیگر استفاده میکنیم و چرا این مشکلات را به آب خوردن مردم گره میزنیم؟
بالاخره میخواهیم این مسائل را امروز حل کنیم. اما چگونه؟
هنوز به این نتیجه نرسیدهایم! اگر میرسیدیم که الان دلار ۸۰ هزار تومان نمیشد. این نشان میدهد که ما برغم شکستهایی که داشتیم، شکستها را دروازهای برای رسیدن به پیروزی فرض میکنیم. هنوز میخواهیم به سیاستهای قبلی مان ادامه بدهیم و هیچ نشانی به جامعه و اقتصاد نمیدهیم که میخواهیم این مسائل را حل کنیم و این باعث میشود قیمت دلار همچنان بالا برود.
صحبت کردیم که دولت به دنبال اجماع سازی است؛ شما به عنوان فعال جامعه مدنی در این زمینه به نظرتان برای حل و تقویت این فرمول چه باید کرد؟
نگاه کنید به جامعه که این دولت چقدر اثرگذار است؟ آیا حرفهایی که میزند را میتواند به عرصه ظهور برساند؟ اگر نتواند؛ این اتفاقات میافتد.
از شما دعوت کردیم تا بفرمایید برای این که دولت بتواند، شما چه پیشنهاد و کمکی میتوانید بکنید؟
این وفاقی است که دولت در میان سران سه قوه و مجلس و حاکمیت به کمک جامعه مدنی باید بر سر آن به توافق برسند؛ این که چه تصمیمات اساسی را باید بگیرند که مشکل اقتصاد کشور به سمت حل شدن برود نه این که کامل حل شود چون طول میکشد، اما اگر تصمیم غیر افراطی را یک عده افراطیون خرابش نکنند تا بهبود شرایط مقداری زمان میبرد و طول میکشد؛ اما اگر همین امید به جامعه داده شود، ما به سمت مثبت خواهیم رفت.
متشکر، آقای مهندس شما این روزها خودتان چه میکنید؟
من بعد از دوران شورای شهر دیگر در انتخابات شرکت نکردم. البته انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردم ولی رد صلاحیت شدم بعد از آن دیگر خودم را بازنشسته کردم چون که ۳۵ سال من هم پر شده بود چرا که از سال ۶۶ مشغول به کار بودم ۳۴ سال و اندی تمام شده بود در نتیجه خودم را بازنشست کردم. الان فعالیتهایم چندگانه است یکی این که در دفتر نشر معارف انقلاب که وظیفه اصلیش نشر آثار مکتوب آیت الله هاشمی رفسنجانی است مشغول هستم و روی اسناد و خاطرات و چیزهایی که از ایشان باقی مانده فعالیت میکنم و کتابهایی هم منتشر کردیم که الان در اختیار مردم قرار میدهیم. همچنین در دانشگاه بنیاد فرهنگی رفاه که توسط شهیدان بهشتی و باهنر و رجایی بنا نهاده شده است که یکی از آنها مدرسه رفاه است که خوشبختانه با حضور ناصر باهنر فرزند شهید باهنر که مدیرعامل آنجاست من هم در آن جا عضو هیئت مدیره هستم و تبدیل به دانشگاه هم شده است. هم دانشگاه است هم دبستان و دبیرستان و حدود ۲۰۰۰ دانش آموز و دانشجو دارد که البته آن جا بخش کمی از وقت من را پر میکند. در حزب کارگزاران هم ریاست شورای مرکزی حزب بخشی از فعالیتهای من است. حزب کارگزاران هم چون جزو اصلاحات است در نتیجه در مجمع احزاب اصلاحات هم هستم و در جلسات شرکت میکنم. یک سری فعالیتها هم در زندگی برای خودمان داریم به مادر میرسیم و به قول امروزیها موزهداری هم میکنیم چون یک خانه موزه داریم که در جماران است و منزل ابوی است. ۲۵ سال در آنجا زندگی میکردیم و الان تبدیل به خانه موزه شده و یک مرکز اسناد کتابخانه و موزه ریاست جمهوری هم ایجاد کردیم که در رفسنجان است و هر شی و سندی که مربوط به دولت آیت الله رفسنجانی در دورانی که در تشخیص مصلحت بودند و یا دوران مجلس و قبل از انقلاب را ما در آن جا جمع کردیم که معروف به موزه ریاست جمهوری است. بیش از دو هزار شی در آنجا و تعدادی سند و کتابخانه جمع هستند. مقداری هم باغ پسته داریم که به آن هم رسیدگی میکنیم.
در آستانه سالگرد آیت الله هاشمی بفرمایید آخرین وضعیت خاطرات ایشان چگونه است؟ و شما به جز کتاب خاطرات ایشان اسناد دیگری را هم در آنجا دارید؟
چون آیت الله هاشمی هر روز یک صفحه و شاید هم بیشتر در تقویم نوشتند در نتیجه اسناد زیادی وجود دارد؛ مثلاً میگوید نماز جمعه خواندم و مصاحبه کردم و فلان ملاقات سیاسی را انجام دادم یا فلان نامه را نوشتم و یا فلان مکتوب را دریافت کردم یا فلان سفر را رفتم. خوب فعالیتهای زیادی را باید بکنیم تا این صفحه را تبدیل کنیم به کل اسناد موجود. یعنی وقتی یک سال خاطرات را چاپ میکنیم در اصل مجبور میشویم حدود ۵ جلد کتاب چاپ کنیم. این اصل خاطرات است که با پی نوشتههای توضیحی است. یک کتاب به نام خطبههای نماز جمعه که آن موقع ایشان میخواندند و یک کتاب هست به نام مصاحبههای ایشان. یک کتاب به نام سخنرانیهای ایشان و یک کتاب هم مربوط به اسناد و پیامها و عکسها. در نتیجه ما برای هر سال چیزی در حدود ۳۰۰۰ صفحه طراحی و جمع آوری و تبدیل به کتاب و منتشر میکنیم. اصل خاطرات را به تعداد زیاد و چند بار چاپ میکنیم اما اسناد را به تعداد کم چاپ میکنیم.
شما به همه نامههای دوران ریاست جمهوری ایشان دسترسی داشتید؟
نامهای که بخواهیم دسترسی داریم، بعضی از نامهها مهر محرمانه یا مهر سری دارد ولی اسناد غیر محرمانه خیلی زیاد است یعنی مثلاً مشکلی پیش آمده و نامهای از یک فرد سیاسی به ایشان نوشته شده و آن نامه الان موجود است یا مصاحبهای را انجام داده و اشاره به موضوعی دارد که باز مکتوباتش موجود است یا هر پروژهای مثلاً میگوید فلان سد را افتتاح کردم و اسناد آن سد و دستورات که ایشان درباره آن سد داده است موجود است در نتیجه ما جایی داریم به نام مرکز اسناد، کتابخانه و موزه رئیس جمهور هاشمی رفسنجانی. در دنیا این روش وجود دارد و به هر رئیس جمهوری اجازه میدهد یک مرکز اسناد و یا کتابخانه و موزه داشته باشد و اجازه میدهند دسترسی باشد به اسناد. این یه کار فرهنگیست و خیلیها به آنها رجوع میکنند برای نوشتن کتاب. مثلاً کسی هست که میخواهد داستان انتخاب ریاست جمهوری سال ۸۴ را بنویسد خانمی به نام ربابه باستانی که آمدن آن جا و اطلاعاتی که ما داشتیم در اختیارشان قرار دادیم خیلیها میآیند و اسناد را لازم دارند. موضوعی مثل انصراف آقای رفسنجانی از مجلس ششم، کلی مقاله و تحلیل و نقد موجود بود و یک کتاب شد به نام انصراف. یا مثلاً ماجرای مک فارلین که خودش شد یک کتاب. بسیاری از موضوعات هست که میشود کتاب شود. کتاب را افراد میآیند کار میکنند؛ الان یک کتاب در خصوص موضوع هستهای را از روی اسناد کار میکنیم؛ خود این کتاب شده حدود ۱۸۰۰ صفحه حدود ۲ یا ۳ جلد خواهد شد و الان داریم مذاکره میکنیم که آن را چطور چاپ کنیم ولی چون بحث هستهای هنوز مطرح است اجازه چاپ آن را هنوز به ما ندادند چرا که میگویند شاید در کتاب اسنادی باشد که از نظر آنها محرمانه است، در نتیجه هنوز اجازه انتشار ندادند. در بحث ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم یککتاب داریم که از خاطرات ایشان درآوردیم اسم این کتاب را هم باتلاق خواهیم گذاشت این مربوط به دوران سال ۸۰ و تا اعدام صدام و سفر حاج آقا به عراق است و کتاب جالبی خواهد شد.
در پایان و در آستانه سالگرد رحلت آقای هاشمی نکته دیگری اگر دارید بفرمایید.
آیت الله هاشمی رفسنجانی در ۱۹ دی ماه سال ۹۵ در سالگرد شهادت امیرکبیر رحلت فرموده و الان ما رسیدیم به هشتمین سالگرد ایشان. ما معمولا مراسم میگیریم و از اقصی نقاط ایران هم تماس میگیرند و مراسم میگیرند و ما میگوییم مراسم را به صورت پراکنده در روزهای مختلف بگیرند که بتوانیم در مراسمهایشان شرکت کنیم که در یک روز نباشد. اگر چه ما ۵ فرزند هستیم و میتوانیم پراکنده حضور پیدا کنیم. تعداد مراسم در ایران معمولاً زیاد میشود. ولی مراسم اصلی را ما در تهران میگیریم. امسال با افتتاح بیمارستان تخصصی درمان سرطان به نام آیت الله رفسنجانی این مراسم برگزار خواهد شد یعنی هم بیمارستان افتتاح می شود و هم سالگرد ایشان برگزار خواهد شد. از جناب آقای پزشکیان هم دعوت کردیم که تشریف بیاورند هم برای افتتاح بیمارستان و هم اگر صحبت بکنند افتخاریست برای ما. از وزیر بهداشت هم دعوت کردیم؛ خیلیها را دعوت کردیم که انشالله تشریف میآورند. ولی تاریخ نوزدهم نیست؛ بیستم پنجشنبه است تا ترافیک کمتر باشد برای کسانی که میخواهند حضور داشته باشند از ساعت ۱۰ تا ۱۲ در بیمارستان آیت الله رفسنجانی در اتوبان چمران.
نظر شما