به گزارش ایرنا، سال ۲۰۲۵ میلادی چند روز پیش آغاز شد و پیروان حضرت عیسی(ع) در سراسر جهان از روزهای گذشته مشغول برپایی رسوم ویژه کریسمس و شب آغاز سال نو هستند. در ایران نیز با توجه به سکونت هممیهنانی از ارامنه جشنهای ویژه سال نو میلادی همواره مورد توجه قرار داشت. البته این موضوع در برخی استانها مانند تهران و اصفهان بیشتر به چشم میخورد.
اما در مازندران معاصر هم میتوان حضور و سکونت و رسوم پیروان مسیحیت را مشاهده کرد. صرفنظر از سفر جهانگردها و سفرنامهنویسهای خارجی و مسیحی به مازندران که به ثبت وقایع و دادههایی ارزشمند از ادوار مختلف مازندران منجر شد و میتواند ارتباطی دادهمحور بین مازندران و ارامنه باشد، در یک سده اخیر این ارتباط به چند دلیل پررنگتر شده است.
نخستین ارتباط برجسته ارامنه با مازندران در دوره معاصر به حضور مهندسان و کارشناسان خارجی در این استان برای ساخت راهآهن برمیگردد. زمانی که حکومت پهلوی اول تصمیم گرفت تا راهآهن سراسری را ایجاد کند، دشوارترین قسمت طرح باید در مازندران و منطقه سوادکوه اجرا میشد. جایی که باید برای عبور از فراز و نشیبهای رشته کوه البرز چارهای اندیشیده میشد تا قطار بتواند از تهران به دشت مازندران وارد شود.
آن زمان دانش مورد نیاز برای اجرای چنین طرح پیچیده و خارقالعادهای در کشور وجود نداشت و باید از دانش مهندسان خارجی بهره گرفته میشد. ابتدا پای آلمانیها به مازندران باز شد که مسیر راهآهن از بندرترکمن تا شاهی آن زمان و قائمشهر امروز را اجرا کردند.
اما ادامه ساخت راهآهن شمال در دشوارترین قسمت آن یعنی ارتفاعات سوادکوه بیشترین ارتباط بین ارامنه و مازندرانیها را در آن دوره شکل داد. حکومت وقت به دلیل طبق برنامه پیش نرفتن عملیات اجرایی توسط آلمانها که درگیر اختلافاتی با سایر کشورها هم شده بودند، تصمیم گرفت تا ادامه فعالیت را با شرکتهای خارجی دیگر انجام دهد.
شرکت دانمارکی-اتریشی کامپساکس عملیات اجرایی راهآهن شمال در سوادکوه و ساخت پل ورسک را بر عهده گرفت و شرکت ایتالیایی پیزاگالی به عنوان یکی از پیمانکاران طرح، ساخت راهآهن از سرخآباد تا دوآب را باید انجام میداد. پروژه با حضور مهندسان، کارشناسان و کارگرانی از کشورهای دانمارک، ایتالیا، سوئد و اتریش وارد فاز اجرایی شد.
بر اساس برخی آمارها تعداد خارجیهای فعال در این پروژه به صدها نفر میرسید که در سوادکوه مستقر شده بودند. بنا به مستنداتی که در کتاب «مینیاتور شمال» نوشته عباس مهدوی گردآوری شده است، جمعیت ایتالیاییهای حاضر در مازندران برای ساخت راهآهن به حدود ۶۰۰ نفر نیز رسیده بود. تا جایی که به واسطه حضور ایتالیاییها، یک کارخانه اسپاگتی در تهران ساخته شد.
همین حضور پررنگشان نیز سبب شد که نیاز آنها به یک فضای مذهبی احساس شود و نماینده وقت پاپ در ایران در نامهای خواستار ساخت یک کلیسا برای ارامنه در سوادکوه شد. تصویر زیر مربوط به نامهای است که نماینده وقت پاپ در ایران نوشته بود و خواهان ساخت یک معبد مذهبی برای کارکنان کاتولیک فعال در راهآهن شمال شد.
پس از این درخواست، برنامهریزی برای تامین اعتبار ساخت یک کلیسای کوچک در سوادکوه انجام شد و مهندسان ایتالیایی کلیسایی به مساحت ۹ متر مربع را در منطقه سرخآباد ساختند که اکنون با نام کلیسای سرخآباد شناخته میشود و بین مردم منطقه و حتی در فضای مجازی و مطالب اینترنتی به کوچکترین کلیسای جهان معروف است. البته این کلیسا پس از کلیسای روستای جانوسلو در ارومیه، دومین کلیسای کوچک ایران است.
ایتالیاییها نام این کلیسا را «سَنت باربا دِکتیوم» -الهه محافظ کارگران- گذاشتند و بالای ورودی آن نیز همین نام را حک کردند. تصویر زیر مربوط به همین کلیسا است که در حال ساخته شدن بود.
این کلیسا که با فاصله ۲ کیلومتری از پل تاریخی ورسک در کنار جاده اصلی و روبهروی ایستگاه راهآهن سرخآباد قرار دارد، هفتم مرداد ۱۳۸۲ با شماره ۹۲۷۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شد. البته درهای این اثر تاریخی و مشترک بین ارامنه و مازندران سالهاست که بسته و نگهداری از آن هم مطلوب نیست.
دومین کلیسای کوچک ایران سالهای طولانی است که تحت تاثیر ساخت و سازها پشت یک واحد پذیرایی قرار گرفته و کمتر به چشم میآید.
روابط توسعهساز
حضور ارامنه در مازندران به واسطه ساخت راهآهن قصهها و داستانهای زیادی دارد که بیان همه آنها در این نوشتار نمیگنجد. اما علاوه بر ارتباطی که ساخت راهآهن بین مازندران و ارامنه ایجاد کرد، میتوان رد پای چهرههایی از پیروان مسیحیت در تاریخ معاصر مازندران را دید که در مناطق مختلف این استان آثاری از آنها به جا مانده است.
برای نمونه میتوان به «دیوید پانیاس» ارمنی اشاره کرد که سالها در بابلسر زندگی کرد و میشود او را بنیانگذار هتلداری و پانسیونداری در مازندران نامید. پانیاس یک بازرگان فعال در زمینه واردات و صادرات کالا بین مازندران و شوروی بود که در دوره پهلوی اول فعالیتهای اقتصادی بینالمللی متعددی داشت.
به گواه بومیان و پژوهشگران، پانیاس با توجه به فعالیت اقتصادی و بازرگانی بین ایران و شوروی، تبدیل وجوه مالی بین بازرگانان ۲ کشور را نیز انجام میداد و به همین دلیل نیز به نخستین صراف مازندران تبدیل شد.
اما اصلیترین اثرگذاری او در بابلسر، نقشی است که در حوزه گردشگری داشت. با کمرنگ شدن فعالیتهای تجاری در شمال دریای خزر به دلیل درگیریهای ناشی از جنگ جهانی، پانیاس تصمیم گرفت با توجه به شرایط اقلیمی مناسب بابلسر، روی گردشگری متمرکز شود.
پانیاس با همین نگاه نخستین مهمانسرای بابلسر را در حاشیه بابلرود تاسیس کرد و به همین دلیل نیز از او به عنوان بنیانگذار هتلداری و پانسیونداری در بابلسر یاد میشود. این بازرگان ارمنی بین مردم بابلسر که آن زمان مشهدسر نام داشت از احترام زیادی برخوردار بود و پس از مرگش نیز در آرامگاه ارامنه بابلسر به خاک سپرده شد.
در بابلسر میتوان به پل زیبای این شهر نیز به عنوان یکی از آثار به جا مانده از هنر و دانش چهرههای غیر ایرانی و مسیحی یاد کرد. پل فلزی بابلسر که به پل معلق معروف است سال ۱۳۱۴ ساخته شد.
این پل ۹۱ متری که هشت متر عرض و ۱۶ متر ارتفاع دارد را شرکت سوئدی «سنتاب» ساخت و طراحی و اجرای آن توسط کارل یوهان لیونبرگ مهندس مشهور سوئدی و استاد دانشگاه سلطنتی فناوری سوئد انجام شد که پل فلزی و زیبای کارون هم از او به جا مانده است.
اثرگذاری در مازندران؛ از معماری تا سینما
رد پای ارامنه را در بسیاری از بناهای تاریخی معاصر مازندران میتوان مشاهده کرد. ساختمان مدرسه اردیبهشت در رامسر که سال ۱۳۱۷ به بهرهبرداری رسید توسط «ماکسیم سیرو» معمار فرانسوی و از نخستین اساتید دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران انجام شد.
سیرو همراه با «آندره گُدار» معمار برجسته فرانسوی که ریاست پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران را بر عهده داشت اقدامات متعددی در زمینه باستانشناسی و ساخت بناهای مختلف در ایران انجام داد.
او در کنار معماری چند دانشکده در دانشگاه تهران، کتابخانه ملی ایران، مدرسه ایرانشهر یزد و همراهی با آندره گُدار در ساخت موزه ایران باستان، معماری مدرسه اردیبهشت رامسر را هم انجام داد.
هتل قدیم رامسر نیز با طراحی و نقش پررنگ آلمانیها ساخته شد و انگلیسیها در طراحی داخلی و ایتالیاییها در محوطهسازی آن حضور داشتند. در برخی منابع از «هوهانس اونیک قریبیان» معمار ایرانی ارمنی به عنوان طراح اصلی این بنای تاریخی یاد شده است.
ارامنه در حوزه سینمای مازندران هم از خود رد پا به جا گذاشتند. سینما فردوسی یکی از سینماهای ساری بود که سال ۱۳۳۵ با تلاش یک شهروند ارمنی به نام همت آشوتکازاریان ساخته شد. البته این سینما سال ۱۳۶۳ به شخصی به نام فروغ قایقلو فروخته شد و خریدار تصمیم به بازسازی سینما گرفت. سینما پس از مدتی تعطیلی به دلیل ساخت واحدهای تجاری در این ساختمان تاییدیه کمیسیون ایمنی را دریافت نکرد.
هایگاشن؛ نیم قرن همسایگی ارامنه با مردم نور و رویان
برجستهترین و امروزیترین نقطه ارتباط بین ارامنه و مازندرانیها، اردوگاه ارامنه «هایگاشن» در شهر رویان است. اردوگاهی که اکنون به شهرک هایگاشن شهرت دارد و سنگ بنای آن سال ۱۳۴۹ توسط خلیفه «نرسس توسونیان» گذاشته شد و اکنون مهمترین مجموعه ویژه ارامنه کاتولیک در ایران است.
با کلیک روی عکس زیر اطلاعات کامل درباره تاریخچه و اجزای «هایگاشن» و حضور ارامنه کاتولیک در رویان و نور را بخوانید:
در این شهرک تقریبا ۲۰ هکتاری زیرساختهای آموزشی و رفاهی متعددی ایجاد شده که ویژه ارامنه کاتولیک است. شاخصترین این بناها نیز کلیسای زیبای آنتوان مقدس است.
این مجموعه ابتدا برای فعالیتهای فرهنگی و آموزشی ویژه ارامنه کاتولیک ساخته شده بود و محل برپایی اردوهای دانشآموزی برای فرزندان ارامنه کاتولیک ایران بود. خلیفه توسونیان مدرسهای با ۱۴ کلاس، سالن آمفیتئاتر و کتابخانه در هایگاشن ساخته بود و زمانی که موشکباران تهران باعث تعطیلی مدارس پایتخت شد تصمیم گرفت برای جلوگیری از توقف روند آموزش دانشآموزان، مدرسه اردوگاه را فعال کند. اما اکنون کارکردی رفاهی و تفریحی دارد و به جز چند ساکن دائمی این مجموعه که از ارامنه کاتولیک ایران هستند، خانوادههای دیگری هم روزهایی از سال و برخی مناسبتها از جمله جشن آغاز سال نو را در هایگاشن میگذرانند.
در فیلم زیر تاریخچه و ویژگیهای شهرک هایگاشن شرح داده شده است:
ارتباط ارامنه با مردم و جامعه این منطقه از مازندران به مرور تقویت شد و حتی در برخی فعالیتهای اجتماعی و توسعهمحور نیز سهیم شدند. مدرسه حضرت مریم(س) رویان یکی از زیرساختهای ایجاد شده توسط شورای خلیفهگری ارامنه در همین منطقه است که همچنان مورد استفاده قرار دارد.
همزیستی و احترام متقابل
نکته قابل توجه در این ارتباط بین مازندرانیها و پیروان مسیحیت، همزیستی پیروان ۲ دین الهی و احترام متقابل به یکدیگر است. در منابع مختلفی به این موضوع اشاره شده که ارتباط بین ارامنه و مازندرانیها در هر دورهای همواره مطلوب و بر اساس احترام متقابل بود. در کتاب «مینیاتور شمال» به استناد منابع معتبر نوشته شده که زمان حضور آلمانیها در مازندران برای انجام کارهای نقشهبرداری و امور ساخت راهآهن، هیچ نزاع، اختلاف نظر و چالشی بین اهالی و خارجیها رخ نداد.
«کارلا» نخستین زن جهانگرد در نوامبر ۱۸۷۷ از راه دریای خزر وارد ایران شد، در سفرنامهای که با نام «آدمها و آیینها در ایران» منتشر شده به سکونت یک خانواده ارمنی در مشهدسر –بابلسر- اشاره کرده و از قول آنها نوشته است که در مدت ۶ ساله سکونتشان در مازندران همواره مورد احترام بومیان قرار گرفتهاند و با هیچ چالشی مواجه نشدند.
این ارتباط دوسویه را میتوان به شکلی حتی در سینما نیز دنبال کرد. زندهیاد خسرو سینایی مستندساز شهیر اهل ساری تنها اثر مستند از مهاجرت حدود ۳۰۰ هزار لهستانی به ایران در زمان جنگ جهانی و طی سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ را ساخت. سینایی برای فیلم مستند ۹۵ دقیقهای «مرثیه گمشده» که ساخت آن ۱۳ سال طول کشید، سال ۱۳۸۷ نشان شوالیه را از بالاترین مقام لهستان دریافت کرد و تقدیر شد.
علاوه بر دهها خانوادهای که از هممیهنان ارمنی در این استان سکونت دارند و نمونههای متعددی که از آثار حضور ارامنه در شهرهای مختلف مازندران به جا مانده، این ارتباط و همزیستی سالهای طولانی است که جریان دارد و در حوزههای مختلف میتوان ردی از آن را یافت.
نظر شما