«آ»؛ حکایت پردرد زنان آوازه‌خان افغان/ قصه‌ها وقتی تکراری می‌شوند قشنگ‌ترند

تهران- ایرنا- نمایش «آ» نخستین کار حرفه‌ای مصطفی جنتی است که در تماشاخانه ‌سیمرغ، آخرین روزهای اجرای خود را پشت سر می‌گذارد؛ این نمایش، حکایت پردرد زنان آوازه‌خوان افغانستان است؛ آواز می‌خوانم بی‌صدا از زبانی که از کام بریده شده است. حکایت زنان غمگینی که برای جلب توجه با صدای بلند ناله می‌کنند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، در خلاصه «آ» آمده است: آوازی برای سوگواری مادرم آماده کرده بودم، اما یادم نمی آید چه بود طنینش، چه بود؟ چه بود آن آواز که جان برایش دادم؟

واژه‌هایی پردرد

قصه‌ها وقتی تکراری می‌شوند، قشنگ‌ترند؛ چشمتان روز بد نبیند، بدآوردیم... قرار بود زیباترین ترانه‌ها را بخوانم. کاخ آرزوهایم بر سرم آوار شد... باز آواز می‌خوانم اما از روحی که از تنش جدا شده است... زبانی که از کام بریده شده است. شاید من در گذشته یک بار دیگر کشته شدم... پدرم پیر نبود، سن و سال دامادش را دارد اما شکسته‌تر... انگار جادویی شده بودم، انگار هیچ وقت وجود نداشتم... اینها بخشی از واژگانی است که زنجیروار از درد زنان افغان می‌گوید... .

«آ»؛ حکایت پردرد زنان آوازه‌خان افغان/ قصه‌ها وقتی تکراری می‌شوند قشنگ‌ترند

مصطفی جنتی کارگردان نمایش آ به خبرنگار فرهنگی ایرنا می‌گوید: به صورت حرفه‌ای، این نخستین تجربه کارگردانی و نویسندگی تئاتر من است. البته پیش از این، بازی می‌کردم؛ از آنجایی که تحصیل‌کرده رشته بازیگری هستم، به صورت تخصصی بیش از ۱۵ سال است حرفه‌ای کار می‌کنم و در سالن وحدت، سنگلج و ... اجرا رفتم.

وی با اشاره به سابقه فعالیت خود در حوزه موسیقی و خوانندگی گفت: به همین دلیل دوست داشتم تئاتری که کارگردانی می‌کنم، راجع به همین موضوع باشد. در خصوص موضوعات دیگری از افغانستان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و جنوب ایران تمایل دارم کار کنم.

کارگردان «آ» درباره انتخاب این سوژه اظهار داشت: این دغدغه روز جامعه در بیشتر کشورهایی است که جهان سومی به حساب می‌آیند و این اتفاق، جهان شمول است. «اگر کلاه آ نبود، الف خوانده می‌شد. همین کلاه را برای داستان اول آواز گذاشتم.»

یک سری سوژه‌ها واقعا گم می‌شوند. آنقدر هم بکر و ناب هستند که اگر کسی روی اینها تمرکز کند، از دل همین اتفاقات می‌تواند خیلی نمایش‌نامه‌ها و فیلمنامه‌های قوی را معرفی کرده و بسازد

وی افزود: همانگونه که دوستان تخصصی‌تر در حوزه نویسندگی، نمایشنامه و فیلمنامه می‌دانند، ۳۶ وضعیت موجود نمایشی داریم. در این وضعیت‌ها، برخی از دوستان سراغ یک سری ایده‌ها و سوژه‌هایی می‌روند که به کرار تکرار می‌شود. یک سری سوژه‌ها واقعا گم می‌شوند. آنقدر هم بکر و ناب هستند که اگر کسی روی اینها تمرکز کند، از دل همین اتفاقات می‌تواند خیلی نمایش‌نامه‌ها و فیلمنامه‌های قوی را معرفی کرده و بسازد.

محمدصادق داورزنی بازیگر نقش عتیق گفت: به عنوان یک بازیگر، چون نخستین کار جدی من بعد از تجربه‌های تئاتر خیابانی و ... است، در فضای تئاتر در جایگاه مدیر صحنه و دستیار صحنه و دستیار کارگردان تجربیاتی داشتم اما با وجودم علاقه‌ام به پشت صحنه، دوست داشتم بازیگری را که علاقه اصلی من است دنبال کنم.

وی افزود: بعد از این که قرار شد من نقش عتیق را بازی کنم با چالش بزرگی روبه‌رو شدم؛ عتیق ۱۸۰ درجه با شخصیت خودم فرق دارد و برای تحلیل شخصیت و رسیدن به آن سعی کردم تحقیقات زیادی کنم و فیلم‌های زیادی ببینم و در تنهایی خودم فکر کنم که اگر عتیق مثلا در فلان موقعیت بود چه کاری می‌کرد و چه کاری انجام نمی‌داد. بزرگترین چالش من برای نقش عتیق فقط همین رسیدن به نقش بود.

«آ»؛ حکایت پردرد زنان آوازه‌خان افغان/ قصه‌ها وقتی تکراری می‌شوند قشنگ‌ترند

او درباره نقش عتیق گفت: با کارگردان کار، از قبل ارتباط داشتم و در همین نمایش که اسم دیگری داشت و در جشنواره ارغوان روی صحنه رفت در آنجا نقش عتیق را فرد دیگری بازی می‌کرد. در آن زمان من دستیار کارگردان بودم و به من اعتماد کرد که عتیق را برای نمایش «آ» بازی کنم. این شروع گرفتن نقش عتیق برای من بود.

وی افزود: عتیق، نقشی است که صددرصد کاراکتر منفی کار به حساب می‌آید و نماد افرادی است که با استفاده از دین، مذهب، با برداشت نادرست از این دو و سوء‌‍استفاده از یک سری عوامل این مدلی، اعمال نفوذ می‌کنند و با برداشت‌های اشتباه دختران آوازه‌خوان را در افغانستان به کام مرگ می‌کشاند که نظایر اینها را بسیار در گروه‌های تروریستی دیده‌ایم.

نمایش آ، معنای واقعی درد دختران تمام جهان است؛ درست است که این کار افغانستانی است اما غم و درد زن، یک درد جهان‌شمول است و دختران افغان نماینده‌ای از زنان تمام جهان بودند

عتیق در تعریفی از «آ» گفت: نمایش «آ»، معنای واقعی درد دختران تمام جهان است؛ درست است که این کار، افغانستانی است اما غم و درد زن، یک درد جهان‌شمول است و دختران افغان نماینده‌ای از زنان تمام جهان بودند که به واسطه آوازه‌خوانی‌شان، این درد را به روی صحنه بکشند و نقشی مانند عتیق فکر می‌کنم به موضوع کمک می‌کند که این غم و درد بیشتر دیده شود.

همچنین ریحانه قزوینی بازیگر نقش خجسته گفت: خجسته، یک دختر ۱۸ ساله افغان است که عاشق آوازه‌خوانی و پسرعموی خودش است و به واسطه عشقی که به این دو (یک شخص و علاقه به حرفه) دارد، کشته می‌شود.

او به عنوان یک ایرانی که نقش یک دختر افغان را بازی می‌کند، اظهار داشت: چون من یک ماه مانده به آغاز، به تیم اضافه شدم، بزرگترین چالش برای من، درآوردن لهجه بود که زود انجام شد. بعد آن، رسیدن به متن، حس و کاراکتر بود که تا اجرا برسیم. اینها هم به مرور حل شد.

این بازیگر که کار خود در تئاتر را از پشت‌صحنه شروع کرده و این، چهارمین کار او در عرصه بازیگری تئاتر محسوب می‌شود، ادامه داد: خیلی از چیزهایی که روی صحنه می‌توانم به عنوان تجربه از آنها استفاده کنم را از پشت صحنه یاد گرفتم؛ چه از حیث بازی و چه رفتار حرفه‌ای در فضا.

«آ»؛ حکایت پردرد زنان آوازه‌خان افغان/ قصه‌ها وقتی تکراری می‌شوند قشنگ‌ترند

این بازیگر تئاتر افزود: یک سالی است دچار چالش شده‌ام که فضای تئاتر را بیشتر دوست دارم یا تصویر و یکی، دو کار کوتاه دانشجویی را برای دوستانم مقابل دوربین رفتم اما چیزی به اندازه تئاتر و احساسی که روی صحنه دارد، برایم لذت‌بخش نیست.

«آ» را صرفا به عنوان مساله و دغدغه زنان و صدای آنان نمی‌بینم

او در تعریفی از نمایش «آ» گفت: «آ» را حقیقتا از این که مساله و دغدغه زنان و صدای زنان باشد، نمی‌بینم. یک چیز مشترکی که هر سه کاراکتر زن نمایش دارند آن است که مردان اطرافشان مرد نیستند. پدری، دخترش را قربانی می‌کند، دختری که برادرش او را لو می‌دهد و ... حتی مردانی که دوستشان دارند، عشقشان به اندازه زن‌های داستان نیست.

من اگر بخواهم متن یک تاثیری روی مخاطب بگذارد، صرفا این نیست که صدای زنان شنیده نمی‌شود. بلکه اگر زنی یک مرد واقثعی در زندگی‌اش داشته باشد به هیچ کدام از این اتفاق‌ها دچار نمی‌شود

قزوینی افزود: من اگر بخواهم متن، یک تاثیری روی مخاطب بگذارد، صرفا این نیست که صدای زنان شنیده نمی‌شود. بلکه اگر زنی یک مرد واقعی در زندگی‌اش داشته باشد به هیچ کدام از این اتفاق‌ها دچار نمی‌شود.

فائزه جعفری بازیگر افغان نقش صفورا هم گفت: کاراکتر صفورا، دختری است اهل افغانستان و عاشق آواز خواندن. یکی از خط قرمزهای فرهنگ در افغانستان این است که به دختران اجازه نمی‌دهند آواز بخوانند. این برای دختران مشکل بزرگی شده است. صفورا هم عاشق آواز خواندن است و دوست دارد که روزی یک خواننده بسیار بزرگی شود و نامش سر و صدا کند. اما داستان آن‌گونه پیش نمی‌رود و چیزی که می‌خواهد پیش نمی‌رود. تحت عنوان خانواده و جامعه، تاثیراتی بر روی صفورا می‌گذارد که او را به اجبار می‌خواهند به عقد مردی که نامش عتیق است درآورند. مردی که سن بالاتری از سن صفورا دارد.

او افزود: صفورا که عاشق پسری به نام خیرالله است به اجبار به عقد مرد درمی‌آید و روایت داستان به گونه‌ای پیش می‌رود که زیربار حرف‌های خانواده، به مرگ دختر منجر می‌شود. من چند ماه با این کاراکتر زندگی و تمرین کردم. هنوز هم برای من سخت است که این نقش را هر شب اجرا کنم. حس ترس و ... را هر شب با خودم روی صحنه می‌آورم.

من چند ماه با این کاراکتر زندگی و تمرین کردم. هنوز هم برای من سخت است که این نقش را هر شب اجرا می‌کنم. حس ترس و ... را هر شب با خودم روی صحنه می‌آورم

جعفری گفت: در نمایش «آ»، خیلی حرف‌ها وجود دارد. این نمایش، دغدغه دختران افغان را می‌گوید. نه‌تنها دختران افغان، بلکه دخترانی که در کره زمین مورد ظلم قرار گرفته‌اند. فقر، جنگ و محدودیت‌هایی که برایشان اتفاق می‌افتد که گاهی سنگین هم هست، از حقوق انسانی خودشان برخوردار نیستند و این نمایش فقط دارد صدای زنان را بلندتر می‌کند.

آوا نظری دختر افغان نقش حسیبا (به معنای پاک و منزه) که از ۱۶ سالگی در عرصه هنرهای مختلف اعم از تصویر، موسیقی، تئاتر و رقص فولکلور در ایران فعالیت دارد، با اشاره به این که بازی در این نمایش پنجمین کار حرفه‌ای اوست، گفت: حسیبا کاراکتری دارد که در پایان نمایش، مرتکب قتل می‌شود که این برای نجات دادن زنان و متوقف کردن چرخه خشونت علیه زنان افغان است.

او افزود: حسیبا کاراکتری است که می‌گوید پدرم را اعدام می‌کنند، مادر این دختر هم یکی از قربانیان خشونت علیه زن در افغانستان بوده و نشان می‌دهد که مرد داستان با آزارهایی که انجام می‌داده است، باعث و بانی کشته شدن مادر او می‌شود.

«آ»؛ حکایت پردرد زنان آوازه‌خان افغان/ قصه‌ها وقتی تکراری می‌شوند قشنگ‌ترند

نظری گفت: حسیبا در دوران نوجوانی یتیم می‌شود و احساس می‌کند که زندگی خودش را از دست داده و در صدد انتقام برمی‌آید و در اوج جوانی تصمیم می‌گیرد قتل انجام دهد تا بتواند مادر و روح پدرش را شاد کند. حس می‌کند رسالت او در زندگی این است.

دوست دارم قسمت‌های تلاش یک زن افغان برای رسیدن به رهایی را بیشتر ببینم

این بازیگر درباره نمایش «آ» گفت: هر زمانی که داستان حول محور افغانستان و یا زن افغان می‌شود، به کلیشه‌ای برمی‌خوریم. «آ»، تکرار یک کلیشه است. دوست دارم از این مرحله بگذریم. درست است که علیه زنان افغان تبعیض‌ وجود دارد و ضدزن برخورد می‌شود اما زنان در افغانستان مبارزه و تلاش می‌کنند. دوست دارم قسمت‌های تلاش یک زن افغان برای رسیدن به رهایی را بیشتر ببینم.

وی افزود: بعد از ۹ سال تجربه کاری منتظرم نقشی را به من پیشنهاد دهند که وقتی روی صحنه می‌روم، امید را در چهره دختر افغان به یاد بیاورم. در «آ» هم همچنان این یادآور می‌شود که زنان افغان بدبختی‌هایی دارند و با خشونت مردان قربانی می‌شوند و دست به قتل می‌زنند تا مانع از مرگ یک زن دیگر شوند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha